به گزارش حلقه وصل: هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه جنجالی اسبق آمریکا، روز چهارشنبه هفته گذشته، در سن ۱۰۰ سالگی درگذشت.
با بیش از ۵۰ سال فعالیت در سیاست خارجی آمریکا، این سیاستمدار آلمانی الاصل به ۱۲ رئیس جمهور از جان اف کندی گرفته تا جو بایدن مشاوره داد. او در دهه ۱۹۷۰ وزیر امور خارجه دولتهای ریچارد نیکسون و جرالد فورد بود.
بسیاری از تصمیمات او در دوران حضور در دولت آمریکا تا به امروز در کشورهای مختلف تبعاتی منفی بر جای گذاشت. در حالی که کیسینجر به دلیل به اصطلاح «تلاشهای» ادعایی برای صلح در غرب آسیا و مذاکره برای آتشبس برای جنگ ویتنام مورد ستایش قرار میگیرد، بسیاری از آمریکاییها خواستار دستگیری او به دلیل جنایات جنگی شدند. برنی سندرز حتی کیسینجر را به ایجاد یکی از بدترین نسل کشیها در تاریخ جهان متهم کرده است.
در سال ۲۰۰۲، وزیر خارجه سابق هنری کیسینجر و همسرش در یک مهمانی شام شیک و سطحبالا به میزبانی باربارا والترز شرکت کردند. سایر شرکتکنندگان شامل هنری گرونوالد سردبیر تایم، توماس مورفی رئیس سابق ABC، و پیتر جنینگز، مجری وقتِ شبکه ABC World News Tonight بودند.
طبق روایت مجله نیویورک، در موقعیتی در شامگاه، جنینگز خطاب به کیسینجر از او پرسید:هنری، جنایتکار جنگی بودن چه احساسی دارد؟
کیسینجر پاسخی نداد. با این حال، گرونوالد به جنینگز اطلاع داد که این پرسش نامناسب است. والترز که کیسینجر را «وفادارترین دوست» میدانست، بعداً گفت: سعی کردم موضوع را تغییر دهم، اما لحظهای بسیار معذبکننده بود. نانسی [همسر کیسینجر] به شدت واکنش نشان داد و ناراحت شد.
نکته جالب و دردناک این گزارش آن بود که همسر کیسینجر و دوستان او نه از «جنایتکار» بودن او، که از به زبان آمدن این حقیقت «بسیار» ناراحت شدند.
زخمهای جنایات «آشکار» کیسنجر، در طول چند دههای که او نقطهی ثقل سیاست خارجی ایالات متحده بود، در نقاط مختلف دنیا، از آسیا تا آمریکای جنوبی گسترده بود.
کیسنیجر در کنار ریچارد نیکسون
با جرالد فورد
با جیمی کارتر
در اینجا مروری اجمالی بر ۵ مورد از این دست فعالیتهای جنایتکارانه کیسنجر در دوران حضورش در دولت خواهیم داشت.
آرژانتین
آمریکا در اواخر دهه ۱۹۰۰ عاشق دخالت در سیاست آمریکای لاتین بود و این در آرژانتین هم البته صادق بود. در مارس ۱۹۷۶، یک حکومت نظامی نئوفاشیست، رئیس جمهور سوسیالیست آن زمان این کشور را سرنگون کرد.
جنگ کثیفی آغاز شد، جایی که مخالفان سیاسی کشته، شکنجه یا برای همیشه ناپدید شدند. کیسینجر به این استراتژی خشونت آمیز توسط الیت نظامی کودتاچی، «چراغ سبز» داد.
در دیداری خصوصی با سزار آگوستو گوزتی وزیر امور خارجه وقت آرژانتین، گوزتی گفت: «مشکل اصلی ما در آرژانتین تروریسم است.» کیسینجر گفت: اگر کارهایی وجود دارد که باید انجام شود، باید آنها را به سرعت انجام دهید.» که بسیاری معتقدند تایید او برای انجام هر کاری بود که دیکتاتوری برای تضمین بقای خود صلاح میدانست.
بنگلادش
در سال ۱۹۷۰، سیاستمدارانی که خواستار تشکیل یک پاکستان شرقی مستقل در بنگلادش بودند در انتخابات پیروز شدند. با این حال، دیکتاتور نظامی حاکم بر کشور در آن زمان، ژنرال آقا محمد یحیی خان، رهبر حزب پیروز را دستگیر و دستور خشونت علیه بنگالی ها را صادر کرد.
یک دیپلمات آمریکایی در شرق پاکستان در آن زمان با ارسال پیام به کاخ سفید گزارش داد که یحیی مرتکب «نسل کشی» شده است. اما نیکسون و کیسینجر نمی خواستند یحیی را از خود برنجانند، زیرا از او برای برقراری روابط با چین کمونیست استفاده می کردند.
در حالی که در نهایت یک رابطه بین المللی با چین برقرار شد، سکوت کیسینجر گاهی اوقات به عنوان تایید اقدامات خشونت آمیز یحیی به تصویر کشیده می شود. بیش از ۳۰۰۰ نفر از بنگالی ها، عمدتا هندو، به دستور یحیی کشته شدند.
کامبوج
به گفته رئیس کارکنان کاخ سفید، اچ آر «باب» هالدمن، کیسینجر و نیکسون برای بمباران کامبوج در طول جنگ ویتنام «واقعاً هیجانزده» بودند. سال ۱۹۶۹ و اوج اعتراضات علیه مبارزات ویتنام بود.
از نظر فنی، ایالات متحده در جنگ با کامبوج نبود و کنگره اجازه استفاده از بمباران فرشی علیه این کشور را نداد. اما حزب کمونیست خمرهای سرخ کامبوج از ویتنام شمالی حمایت می کرد، بنابراین نیکسون و کیسینجر فکر کردند که باید کامبوج را گوشمالی دهند و «عملیات صبحانه» در خفا متولد شد.
ایالات متحده بیش از ۵۴۰۰۰۰ تن بمب بر روی این کشور پرتاب کرد. کیسینجر بعداً ادعا کرد که این منطقه خالی از سکنه بوده است.
در حالی که هیچ شمارش رسمی از کشتهشدگان کامبوجی وجود ندارد، تخمینها بین ۱۵۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰۰ است. سناتور برنی سندرز گفت که کیسینجر با این طرح یکی از بدترین نسل کشی ها را در تاریخ جهان خلق کرد.
آنتونی بوردن، سرآشپز مشهور ، هنگام بازدید از کامبوج، پیامدهای آن بمباران جهنمی را از نزدیک دید. او گفت: وقتی به کامبوج رفتید، هرگز از این فکر دست برنمی دارید که هنری کیسینجر را تا سر حد مرگ با دستان خالی کتک بزنید.
شیلی
آرژانتین تنها کشور آمریکای لاتین نبود که صابون کیسینجر اساسی به تن آن مالیده شد. در شیلی، سالوادور آلنده، رئیس جمهور سوسیالیست، در سال ۱۹۷۰ قدرت را در دست داشت و کیسینجر ابدا از این مساله راضی نبود.
بنابراین او برای بی ثبات کردن کشور و شروع یک کودتای نظامی نقشه کشید. پس از ترور فرمانده کل ارتش شیلی، ژنرال آگوستو پینوشه قدرت را به دست گرفت و دیکتاتوری ایجاد کرد.
کیسینجر به طور کامل از پینوشه حمایت کرد و در گفتگوی خصوصی با دیکتاتور در سال ۱۹۷۶، کیسینجر گفت: «ارزیابی من این است که شما قربانی همه گروه های چپ در سراسر جهان هستید و بزرگترین گناه شما این بود که حکومتی کمونیست را سرنگون کردید..»
وزیر امور خارجه وقت آمریکا همچنین در مورد عملیات کندور در سال ۱۹۷۶ که برنامه ای از سوی دیکتاتورهای آمریکای جنوبی برای ترور دشمنان سیاسی خود در نقاط مختلف آمریکای جنوبی و خارج از آن بود، مطلع شد. کیسینجر تصمیم گرفت از تلاش وزارت امور خارجه آمریکا برای هشدار دادن به آنها برای خودداری از عملیات ترور بین المللی، جلوگیری کند. بر اساس یک پرونده آرشیو امنیت ملی: «پنج روز بعد، جسورانهترین و بدنامترین حملهی تروریستی کندور در مرکز شهر واشنگتن دی سی رخ داد، زمانی که با انفجار یک خودروی بمبگذاری شده توسط ماموران پینوشه، سفیر سابق شیلی، اورلاندو لتلیر و همکار جوانش، رونی موفیت، کشته شدند.
پینوشه از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۹۰، در طولانیترین دوره رهبری یک فرد بر شیلی، حکومت کرد. او در طول حکومت خود ۸۰۰۰۰ نفر را شکنجه و زندانی کرد و دولت شیلی تخمین میزند که حدود ۳۰۹۵ نفر بدون هیچ توضیحی تا به امروز اعدام یا ناپدید شدند.
تیمور شرقی
تیمور شرقی که قبلا مستعمره پرتغال بود، به سمت استقلال حرکت می کرد. رئیس جمهور سوهارتو در اندونزی این را دوست نداشت و در حال برنامه ریزی برای تهاجم بود.
در ۶ دسامبر ۱۹۷۵، رئیس جمهور وقت آمریکا، جرالد فورد و کیسینجر برای دیدار با سوهارتو در جاکارتا توقف کردند. سوهارتو به آنها گفت که می خواهد به تیمور شرقی حمله و آن را بخشی از اندونزی کند.
هیچکدام مخالفت نکردند و فورد گفت: ما شما را درک خواهیم کرد و شما را در مورد این موضوع تحت فشار قرار نخواهیم داد. ما مشکل و نیت شما را درک می کنیم.
کیسینجر هم افزود:مهم این است که هر کاری که انجام می دهید به سرعت موفق شود.
او همچنین اشاره کرد که سوهارتو باید منتظر بماند تا این دو به آمریکا برگردند تا بر واکنش در آمریکا نسبت به تهاجم سوهارتو تاثیر بگذارند.
یک روز بعد تیمور شرقی مورد حمله قرار گرفت که منجر به کشته شدن حدود ۲۰۰۰۰۰ نفر شد.
هنری کیسینجر، یک استراتژیست جنجالی اما تأثیرگذار ژئوپلیتیک در تاریخ آمریکا بود. او در حالی در صدسالگی از دنیا رفت که تا واپسین روزهای زندگیاش، قدرت و نفوذ خود را حفظ کرده بود و سیاستگذاران آمریکایی تا آخرین روزهای حیاتش، در مورد مسائل جهانی مانند جنگ اوکراین یا درگیری با چین با او مشورت می کردند. اما میراث کیسینجر واقعاً خونین بوده است.
کیسینجر که یک نظریهپرداز برجسته سیاسی با مدرک دکترا از هاروارد بود، در سالهای ۱۹۶۹-۱۹۷۶ زمانی که به عنوان مشاور امنیت ملی، مذاکرات جنگ سرد آمریکا و شوروی را رهبری کرد، به شهرت رسید. در سال ۱۹۷۱، او مخفیانه به پکن سفر کرد تا روابط دیپلماتیک واشینگتن را با چین برقرار کند که در سال بعد از آن، با دیدار رئیس جمهور ریچارد نیکسون به اوج خود رسید. کیسینجر به جای اهداف نظری یا اخلاقی، بر اساس عوامل عملی و مادی بر «رئالپلیتیک» یا سیاست قدرت متمرکز بود.
با انور السادات، رئیس جمهوری اسبق مصر
مردم آسیا کیسینجر را به خاطر نقشآفرینیهای سیاه او در بنگلاش، ویتنام، لائوس، کامبوج و اندونزی، که منجر به مرگ دهها هزار نفر شد، در خاطر دارند. بنگلادش (۱۹۷۱، کشتار میلیون ها نفر)، ویتنام، لائوس و کامبوج (جایی که جنگ را طولانی و بمباران فرشی را آغاز کرد که منجر به کشته شدن ۱۵۰۰۰۰ نفر شد) و اندونزی (که فعالانه در کشتار سوهارتو و حمله به سوهارتو شرکت داشت می شناسند). تیمور شرقی، کشته شدن حداقل ۱۰۰۰۰۰ نفر). اما شهرت او در آمریکای لاتین شاید بی نظیر باشد.
این طرح کیسینجر برای ژنرال آگوستو پینوشه بود که سالوادور آلنده، رئیس جمهور منتخب شیلی را در سال ۱۹۷۳ با حمایت گسترده سیا سرنگون کند (و بکشد). دولت نیکسون در واقع مایل بود با آلنده کار کند. اما کیسینجر، به سبک معمول ماکیاولیستی خود، رئیس جمهور را متقاعد کرد که به جای تعامل با آلنده، باید کارش را یکسره کند. پس از کودتا، پینوشه با حمایت کامل آمریکا به سرکوب جنایتکارانه خود ادامه داد که کیسینجر موفقیت آن را تضمین نموده بود.
هر یک از این حوادث برای طرح اتهام جنایات جنگی علیه کیسینجر کافی بود. کریستوفر هیچنز، روزنامهنگار تحقیقاتی، در سال ۲۰۰۱ کتابی منتشر کرد که می توانست مبنای یک کیفرخواست حقوقی قوی و غیرقابلانکار علیه کیسینجر قرار بگیرد. این کتاب گواهی غیرقابل انکار است از اینکه چگونه جاه طلبیها و بی رحمی کیسینجر به طور مستقیم به قتلهای گسترده و کشتار بیرویه در هندوچین، بنگلادش، شیلی و تیمور شرقی منجر شد. جنگ ویتنام (از جمله درگیریها در لائوس و کامبوج) تا حدی به دلیل اعتراضات عمومی گسترده در بسیاری از کشورهای جهان، از جمله ایالات متحده، شاید بیشترین تبلیغات را در مطبوعات جهانی دریافت کرد. کیسینجر به خوبی میدانست که این یک جنگ غیرقابل پیروزی است، اما همچنان به آن ادامه داد و باعث مرگهای بسیاری شد که میتوانستند از آن جلوگیری کنند. بعدها، او قبل از هر مصاحبه مطمئن می شد که دربارهی کتاب هیچنز از او سوال نکنند و همیشه از سؤالات در مورد جنگ ویتنام اجتناب می کرد.
با این حال، اوریانا فالاچی، مخوفترین مصاحبه گر سیاسی در جهان، او را دربارهی جنگ ویتنام به تله انداخت و او را مجبور کرد تا بپذیرد که این واقعاً یک جنگ بی فایده است. بعداً، کیسینجر اعتراف کرد که این فاجعه بارترین تصمیم برای او بود که با انتشار مصاحبهای موافقت کند که در آن خودش مأموریت های خارجی خود را با تصویر گاوچران تنهای هالیوود تشبیه کرد. او بعداً سعی کرد آن مصاحبه را پس بگیرد، اما موفق نشد، زیرا فالاچی کل مکالمه را ضبط کرده بود.
کیسینجر، یک ماکیاولیست خونسرد و پیامبر واقعی سیاست مبتنی بر زور و قدرت، هیچ ابایی از انجام کارهای ناخوشاینددر همکاری با افراد ناخوشایند ندارد. همین واقعیت، توضیح میدهد که چگونه او میتوانست دستور بمباران فرشی در کامبوج، تخریب اقتصاد در شیلی یا متوقف کردن حمل و نقل غلات به بنگلادش را صادر کند.
کیسینجر که در یک خانواده یهودی در آلمان به دنیا آمد، همواره ادعا می کرد که خانوادهاش مستقیماً در معرض آزار و اذیت ضدیهودی رژیم هیتلر بود. خانواده او در سال ۱۹۳۸ هنگامی که او ۱۵ ساله بود به لندن و سپس به نیویورک گریختند. زندگی نامه نویس او والتر ایزاکسون معتقد است که تجربیات او در دوران حکومت نازی ها بر شخصیت او در بزرگسالی تأثیر گذاشته است. آیا این دلیلی پذیرفتنی برای رفتار او در سیاست خارجی و ظلم به کشورهای ضعیفتر است؟ قطعا خیر.
در طول جنگ یوم کیپور بین اسرائیل و اعراب در سال ۱۹۷۳، او به ارتش اسرائیل اجازه داد قبل از شروع هرگونه تلاش دیپلماتیک برای توقف جنگ، پیشروی کند. بعدها، زمانی که گلدا مایر، نخست وزیر اسراییل فقط ۸۵۰ میلیون دلار کمک درخواست کرد، ایالات متحده تجهیزات دفاعی اسرائیل را با تسلیحات به ارزش ۲ میلیارد دلار پر کرد. کیسینجر آثار خود را در همه قارهها، تقریباً در هر کشوری، با تأثیرات مشابه، مانند مرگهای غیرنظامی در مقیاس بزرگ، ویرانی اقتصادی، و تغییر دائمی توازن قوا به نفع یک متحد آمریکا، بر جای گذاشت.
با گلدا مایر، نخست وزیر وقت رژیم اسراییل
از قضا، هنری کیسینجر در سال ۱۹۷۳ به دلیل دستیابی به صلح در هندوچین، به طور مشترک با ژنرال لو دوک توو، ژنرال ویتنامی، جایزه صلح نوبل را دریافت کرد! ژنرال آن را رد کرد، زیرا موافق نبود که اصولا صلح حاصل شد، اما کیسینجر آن را با «تواضع» پذیرفت. این جایزه یکی از بدنامترین جایزه ها در تاریخ جایزه نوبل است.