به گزارش حلقه وصل: محسن مهدیان: امیدوارم آرمیتا دختر نوجوانی که این روزها در تخت بیمارستان بستری است به زودی سالم و شاد و خندان به آغوش گرم خانواده برگردد. این روزها تنها پدر ومادر او نگران نیستند و جماعتی برای او دعا میکنند.
اما روزی که هوشیار به خانه برگردد صحنههای شاد و غم انگیزی را توامان می بیند که چه بسا در تمام عمرش اینطور از نزدیک به تماشا نشسته باشد. از یک سو مردم دلسوز و خیرخواهی که دست دعا برایش به سوی آسمان بلند کردند و از سوی دیگر چشم پاره های آتش خواری که پای خونش قمار کردند و همه حیثیت نداشته شان را وسط ریختند وچرتکه کاسبی برایش برداشتند.
روزی که به سلامت به خانه برگردد دوست و دشمنش را به روشنایی خورشید خواهد یافت. او خواهد دید جماعتی را که کرکس وار بر سر جسم نحیف او نشستند تا دکان بر سرخونش علم کنند.
آرمیتاها و این نوجوانان باهوشند. می بینند. جماعت زبونی که دهها نفر را در داخل ایران به زندان و چوبه دار کشاندند تا از ناکسان خبیث روزگار صله بگیرند؛ خون های پاک شهدای امنیت و مروت که بماند.
هنوز در خبرها دست به دست می شود؛ روناک یونسی به اسم زن زندگی آزادی برای دو دلار گدایی می کند. حامد اسماعیلیون برای سالگرد مهسا راه پیمایی راه انداخته و نفری 30 تا 40 دلار حق پیاده دریافت می کند. بلیط شرکت در سخنرانی یاسمین پهلوی 250 دلار است و مهناز افشار ساک دستی با اسم زن زندگی آزادی می فروشد و گوگوش عطرش را با این نام سر بیلبورد می برد و نازنین بنیادی برای هر سخنرنی 100 هزار دلار می گیرد و کارمند وزارت خارجه آمریکا، مسیح علینژاد 30 هزار دلار. علی کریمی هم 770 میلیارد تومان سر خواهر مظلومش کلاه بگذارد و فرار کند و پس مانده پهلوی که حتی از سوی دوستانش نیز جدی گرفته نمی شود.
و این چند دلار، همه دغدغه مبارزاتی آنهاست. اینها ادای بهمن 57 رو هم نمیتوانند دربیاورند. جماعتی حقیر که برای کاسه لیسی رژیم کودک کش بر هم سبقت میگیرند.
روزهای تلخ سال 1401 گذشت. اما چشمها و گوشها باز شد. همه دیدند چطور آنها که داعیه حمایت از آزادی مردم و حقوق زن داشتند، دول قصاب و جلاد را به بمباران و حمله نظامی به ایران تشویق کردند. همه دیدند با دریوزگی و خفت تمام مقابل آمریکا تمنای تحریم بیشتر سفره مردم ایران کردند. همه به خاطر دارند در سر سودای تجزیه ایران داشتند و چه نقشه ها کشیدند.
هر روز دروغ بافتند و بازهم طرفی نبستند. 25 شهریور بی آبرو شدند و در سالگرد شهدای زاهدان خفیف. و اما بازهم به خاک کشیده میشوند... بماند به یادگار برای آرمیتا