حلقه وصل: حجتالاسلام عابدین کاظمینیا دبیر ستاد مردمی جبهه فرهنگی استان چهارمحال وبختیاری در خصوص مهمانی بزرگ غدیر در شهرکرد یادداشتی نوشته که متن کامل آن در ادامه آمده است؛
حماسه عظیم مردم شهرکرد در پانزدهم تیرماه و در شب عید سعید غدیر را باید در مقیاسی ورای اتفاقات عادی و رایج تحلیل کرد. اینکه در مدت زمانی کوتاه، عدهای محدود، با امکانات محدود مادی و دهها مشکل و محدودیت دیگر، اما توانستهاند «بسترساز بزرگترین و بینظیرترین» اجتماع تاریخ شهرکرد و استان چهارمحال و بختیاری باشند و زمینهای فراهم کنند تا توده گسترده مردم با «افتخار به مدال شیعگی و حب اهلبیت علیهم صلوات الله» ندای علیدوستی را در فضا به گونهای فریاد کنند که بلندی و عظمت این ندای ملکوتی، همه صداهای دیگر را به سکوت تبدیل کند، این یعنی عید غدیر امسال یک رویداد عادی نیست و به معنای واقعی کلمه یک «یوم الله» است.
فارغ از اینکه عدد مردمی که عاشقانه و خودجوش و حماسی به بلوار کاشانی آمده بودند ۱۱۰ هزار نفر باشد یا بیشتر یا کمتر، اما، هیچکس ادعا ندارد جمعیتی بیش از این و مردمیتر از این جمعیت در هیچ روزی از تاریخ این استان برای هیچ مناسبتی یکجا دیده باشد و همین نکته برای «غیرمعمول بودن این واقعه» و به تعبیری «حماسه بودن آن» کفایت میکند.
ضرورت، اهمیت، چرایی و ... این واقعه بزرگ از طرفی و نکات مختلف قوت و ضعف آن از طرف دیگر، نیازمند ساعتها گفتوگو و تحلیل علمی است. پرداختن به مسائلی مثل «فواید نفس این تجمعات در منظومه اندیشه شیعی»، «آثار وضعی تطهیر اجتماعی حاصل از این نوع مناسک»، «مدیریت چندضلعی امثال این گونه تجمعات و نسبت آن با جامعهپردازی در منطق حکمرانی مردمی»، «نقش دادن به مردم و به تعبیری به میدان آوردن آنان در مقام افاده و استفاده در کلان راهبرد ایجاد حرکت عمومی در جامعه»، « تمرکز بر ظرفیتسازی در کنار استفاده از ظرفیتهای موجود در نسبت با این تجمعات عظیم»، «همافزایی حاکمیتی با مردم و تعیین نقش پشتیبان برای دولت» و ... مباحثی نیست که در این مختصر بگنجد اما همه عمیقا با این اتفاق بزرگ نسبت معنادار دارند که ماحصل آن « توجه به ظرفیت و فرصت عظیم تجمعات و مناسک دینی در حرکت تمدنی انقلاب اسلامی» است که لازمه تحقق آن توجه به «الگوی اجتماعی اسلامی در مسیر جامعهپردازی اسلامی» خواهد بود. الگویی گیرا، موثر و شتابنده که در ذاکره انقلاب اسلامی مصادیقی مثل «پیادهروی اربعین، جشن غدیر، اعتکاف، راهیان نور، نماز عید فطر، عزاداری محرم و ...» را میتوان برای آن برشمرد. مفاهیم و گزارههایی که تبیین و شرح آنها مجالی وسیع و مستقل میطلبد.
اما در باب این اتفاق بینظیر و حماسه مردم استان چهار محال و بختیاری ذکر چند نکته کوتاه ضرورت دارد.
یکم. باید «جریان پیشران» و جوان انقلاب اسلامی در کشور و استان را جدی گرفت. باید «الزامات پیشرانی جوان متعهد و میدانداری او» را پذیرفت و این مهم را حق منطقی او دانست. باید به او به عنوان «فتحالفتوح انقلاب اسلامی» و «کانون تحول انقلابی ساختارهای فرهنگی و اجتماعی» اعتماد کرد و هزینه این اعتماد را نیز پرداخت. اتفاقی که در ماجرای عید غدیر در شهرکرد از طرف برخی از مسئولین نادیده گرفته شد و به احتمال قوی بتوان از همین «خطای محاسباتی» به عنوان عامل بخش زیادی از «نارساییها و معایب» یاد کرد.
دوم. «الگوی حرکت جهادی در مقیاس اقدام تمدنی» اگر چه برای بسیاری از «اصحاب گام اول انقلاب» همچنان نامفهوم است اما برای آنانی که بناست «بار عظیم گام دوم انقلاب را بر دوش بکشند» تنها راه حل و «تنها الگوی فنآورانه و کارا » است. در این میان اصحاب گام اول برای رسیدن به گام دومیها باید گامها را محکم و تندتر بردارند که گاهی «کهولت سن»، «بی اعتمادی به این الگو و مجریان آن» و ... مانع بزرگی در مسیر «حرکت یا شتاب» این جریان است.
سوم. باید به مردم اعتماد کرد، باید جامعه ایرانی را جامعهای ایمانی و فهمیده فرض کرد و خلاصه نباید در «دام دوقطبیسازیهای دروغین رسانهها» گیر افتاد و اسیر «تحلیلهای غیرواقعی» شد. جامعه ایمانی ما، با تکثر سلایق و ... اما در اصول همدل و همراه و در روش علاقهمند به تنوع، نشاط و شادی و البته اهل مراعات مرزهای اخلاقی است. بر متولیان است که چگونه بسترسازی کنند.
چهارم. «الگوی مدیریت پلتفرمی مبتنی بر ظرفیتهای مردمی» که راهکار اساسی توسعه ظرفیتهای سازمانی و تجمیع ظرفیتهای مردمی و حاکمیتی و از نوآورانهترین رویکردهای مدیریت است در جشن خیابانی غدیر تبلور خاص داشت. الگویی که از سه ضلع «ظرفیتهای حاکمیتی» به عنوان تسهیلگر و پشتیبان، «ظرفیتهای گروههای مردمی» به عنوان حلقات میانی و تامینکننده انواع نیازهای فرهنگی و خدماتی و ... و «عموم مردم» به عنوان استفادهکنندگان، تشکیل شده و تنها الگوی موفق در مدیریت اجتماعاتی از این دست است. این الگو با تجارب اربعین شکل گرفت و در تجارب سیل و زلزله و کرونا بسط پیدا کرده و تخصصی شده است و در ماجرای عید غدیر «همهگیر، مانا و قابل تکثیر و توسعه به سایر حوزهها» شده است. الگویی که میتوان آن را نمونهای عملیاتی برای «مدل حکمرانی مردمی» دانست.
پنجم. نباید اجازه داد نقاط قوت این حرکت عظیم را نقطه ضعف معرفی کنند. نباید اجازه داد خرده روایتهای افراد مغرض یا کماطلاع تبدیل به روایت غالب شود، نباید اجازه داد مقیاس این اقدام جریانساز با طرح شبهات کودکانه و اشکالات غیرمبنایی و سلیقهای دچار انحراف شود. از این رو به مرور زمان و پس از فروکش کردن هیجانات باید در ۲ حوزه:
الف) توجه به نقدهای صحیح و اشکالات قابل تدبیر و دستهبندی آنها و برنامهریزی برای رفع و دفع این موارد برای سنوات آتی
ب) دستهبندی شبهات مختلف و تلاش برای ارائه پاسخهای اقناعی به دور از تنشآفرینی
گامهای جدی و محکم برداشت. اتفاقی که از طرف مجریان برنامه از روزهای قبل از برنامه شروع و با دقت و همت در حال انجام است.
ششم. باید بین منتقد و مغرض مرز ایجاد کرد و نباید به بهانه تخریب گوشها را برای شنیدن حرفهای حق و منطقی بست اما باید توجه کرد که شبهات اولیه و گاها کاملا غیرواقعی از طرف چه جریانی و با په هدفی منتشر شدهاند و مگر همه این اشکالات به همه تجمعات مشابه در کشور وارد نیست؟. خلاصه آنکه همانانی که تا دیروز مردم را به بستن خیابانها و .. تشویق میکردند و عوامل ایجاد ناامنی بودند حالا دایه مهربانتر از مادر شده و غصه ترافیک و .. را میخورند. همانهایی که شبها تا دیر وقت با صدای موسیقی بلند در خیابانها ویراژ میروند و در عروسیها بعد از نصفه شب با راهاندازی کارناوال شادی و .. مخل آسایش مردم بودند حالا ...
هفتم. جریان متدین و حزب الله باید «نقد منصفانه» را تمرین کند، و تلاش کند «سلیقههای شخصی و جمعی» را به عنوان «متن دین» معرفی نکند. باید بیاموزد مخالف با سلیقه یک متدین به معنای مخالف با دین نیست. باید بیاموزد که در «زیست اجتماعی» با «تکثر عقاید و سلایق » اهل اولویتبندی مسائل باشد و دفعتا از «سیل خروشان مردم در لایههای مختلف اجتماع» انتظار «سلوک حداکثری انقلابی» نداشته باشد. اتفاقی که از سوی قاطبه جریان انقلابی به خوبی و هوشمندانه فهم شده است اما همچنان برای عدهای ...
هشتم. باید برای «علاج ضعفهای محتوایی» خصوصا برای نهادها و «متولیان حاکمیتی فرهنگ» در استان فکری جدی کرد. از منظر نگارنده مسائلی چون «برگزار نشدن نماز جماعت به صورت فراگیر»(اگر چه در بیش از یازده نقطه انجام شد)، «فراگیر نبودن تذکر لسانی» «حضور محدود افرادی با پوششهای غیرمتعارف» «قفل شدن خیابانهای اطراف بلوار آیتالله کاشانی و مشکلات ترددی» و ... اگر چه مهم و قابل پیگیری هستند، اما در مقابل «ضعف محتوی ایجابی» در رتبههای پایینتری هستند.
باید انحصار گروههای هنری استان را شکست، باید تکوجهی بودن این گروهها را علاج کرد و باید مجموعههای هنری توانمند، خلاق، اخلاقمدار، شادیآفرین و ... را در استان تقویت نموده و توسعه داد.
نهم. لازم است مزیت مهم «یکدست محب اهلبیت بودن مردم استان چهارمحال و بختیاری» را روی دست گرفت و برای تقویت این مهم و عمل به الزامات این افتخار گرانسنگ در جامعه ایمانی برنامهریزیهای هوشمند و چندوجهی کرد.
دهم. لازم است برای تبدیل نمودن رویکرد «مداخله میدانی و تصدیگری» برخی نهادها و سازمانها و بانکها و ... به رویکرد «پشتیبانی و تسهیلگری و ...» فکری عاجل کرد. حضور برخی دستگاهها و سازمانها و تبلیغ بیش از حد لوگو و آرم و ... و تمرکز بر هویت اداری بیش از آنکه شادیآفرین باشد دلزدگی داشت.
در پایان لازم است از همراهی و همدلی مدیران و مسئولین ارشد استان تشکر و لزوم قدرشناسی از همت و بصیرت مردم مومن و فهمیده استان را یادآور شوم. شخصا به اخلاص و مجاهدت عوامل اجرایی و ستادی و مدیران و خادمان مواکب در این عملیات مردمی غبطه میخورم. باید قدرشناس این مردان روزهای سخت و حماسهآفرین باشیم.