به گزارش حلقه وصل: «ایران امروز» ویژه برنامه شبکه یک سیما برای ایام رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است.
در یکی از قسمتهای این برنامه بهروز افخمی کارگردان، نویسنده و تهیهکننده سینما و تلویزیون به بیان یکی از خاطرات خود در دیدار با امام خمینی (ره) میپردازد، وی که دو فیلم «فرزند صبح» و «یازده دقیقه و سی ثانیه» در رابطه با امام راحل ساخته است در «یازده دقیقه و سی ثانیه» روایت گروهی از تصویربرداران تلویزیون که برای ضبط پیام امام خمینی(ره) بعد از نخستین حمله عراق به ایران و بمباران فرودگاه مهرآباد به جماران میروند تا با ضبط پیام امام آن را به اخبار رادیو و تلویزیون برسانند را ساخته است. البته در این حین اتفاقاتی میافتد که اکنون دستمایه داستان این فیلم شده است.
ایده این داستان براساس خاطرهای از خود افخمی تهیه شده که در همان زمان عضو گروه تصویربرداری از حضرت امام بوده و علت نامگذاری «یازده دقیقه و سی ثانیه» نیز اشاره به زمان شارژ باتریهای دوربین در آن مقطع دارد که طی این مدت شارژ داشتهاند.
افخمی در بیان این خاطره از دیدار با امام خمینی (ره) در ابتدا گفت:« من دوربین و اجازهی عکاسی داشتم یعنی اجازه که نمیگرفتیم هنوز متداول نبود و حراست به این معنا وجود نداشت. به هر حال دوربین را برده بودم و شروع کردم عکسگرفتن و از زاویههای مختلف عکس گرفتم؛ امام(ره) نزدیک و پشت به پنجره نشسته بودند و رو به جمعیت 30 الی 40 نفرهای که وجود داشت و من فکر کردم که عکس نیمرخ امام(ره) را بگیرم.»
وی ادامه داد:« طوری که کسی متوجه نشود دو زانو رفتم تا کنار پنجره و در وضعیت نیمرخ قرار گرفتم؛ یعنی شدم تک و جدا افتاده از جمعیت درحالیکه فقط امام آنجا بود؛ یعنی امام رو به جمعیت بودند و من رفته بودم یک جایی قرارگرفته بودم که بتوانم نیمرخ ایشان را بگیرم و از جمعیت جداافتاده بودم. امام هم بهطور معمول رفتار روحانیون در سخنرانی که به همه نگاه میکنند تا به اصطلاح ادب کنند و همه را تحویل بگیرند سعی میکردند که به همه جمعیت از نفر آخر گرفته تا افراد صف اول نگاه کنند.»
افخمی افزود:« خیلی جالب بود که آهسته آهسته ایشان متوجه شرایط من شدند که من از جمعیت جدا افتادهام و دیگر در دید ایشان نیستم؛ امام (ره) همانطور که به همه نگاه میکردند و با جمعیت صحبت میکرند و سعی داشتند که کسی از نگاهشان دور نماند و همه احساس کنند که مثلاً مخاطب شخصی امام خودشان هستند، از وقتیکه من رفتم بعد از دو سه دقیقه شروع کردند سرشان را چرخاندند و من را هم که گوشهای نشسته بودم نگاه کردند.»
وی در اوامه گفت:« من دستپاچه شدم، برایاینکه من تنها فردی بودم که در آن محل حضور داشت؛ وقتی برمیگشتند و به من نگاه میکردند به جای اینکه خوشحال باشم که مثلاً حالا امام دارند من را تحویل میگیرند و یا ادب میکنند و رفتار معمول روحانیون را انجام میدهند؛ میترسیدم، وقتی برمیگشتند نگاهم میکردند احساس میکردم که حالا همه جمعیت من را نگاه میکنند، در سن بیست و دو سهسالگی بوم و استرس میگرفتم.»
افخمی در پایان خاطرنشان کرد:« این دیدار خیلی از نزدیک بود، دیدارهای از نزدیک دو یا سه بار اتفاق افتاد و اوایل انقلاب که خیلی متداول بود، از تلویزیون افرادی که مثلاً در حوزه تهیه برنامه بودند یا مثلاً مدیریتی داشتند تقریباً هروقت میخواستند میتوانستند زودبهزود ایشان را ببینند.