به گزارش حلقه وصل، دم دم های صبح است، هنوز نه وقت نماز شده و نه روشنی در آسمان دیده می شود اما ابرها در هم گره شده اند، ابرهایی که هر آن در هوای شرجی مرداد ماه شمال ممکن است باریدن بگیرند. صبح عاشورای حسینی است، مردم کم کم در همین دم دم های صبح فانوس بدست یا بدون فانوس از منازلشان خارج می شود و گرد هم میآیند، انگار خبر این واقعه را قرار است به همدیگر بدهند.
مداحی با یک بلند گو شروع به خواندن میکند، در همان اوان صبح که هوا گرفته است، یک نم شبنم باران می زند اما او با بغض صدایش را بلند می کند و می خواند:
«ای صبح تیره دل، ز چه رو می کنی طلوع، فریاد از این عزا»
«فردا حسین خون به جگر، می شود شهید، در دشت کربلا»
همه با آه و ناله و گریه روانه می شوند تا به مسجد محل برسند و از آنجا راهی روستا شده و درب به درب خانه ها را میگردند و اشعار غمگین شهادت امام حسین(ع) را به زبان مازندرانی می خوانند.
«روشن مشو که چهره عالم سیاه شد، کار مخدرات رسالت تباه شد»
«رویت سیاه باد که در دشت کربلا، امروز میشود سر شه از تنش جدا»
«پر شد فلک ز غلغله بهر حسین تو، پا در رکاب میکند اکنون حسین تو»
*حسرتی که هر ساله مومنان می خورند
«رحمت رمضانی» از اهالی یکی از روستاهای شهر آمل که هر ساله این آیین را به همراه فامیل و دوست و آشنا برگزار میکنند، در این باره میگوید: «صبح تیره دل یک نوحه از زبان زینب کبری (س) است. مراسمی که یکی از آیین های قدیمی روستاهای مازندران محسوب می شود که در سحرگاه عاشورا، مردم بیدار شده و مداحی میکنند و میگویند که جنگی در راه است و در آن امام حسین(ع) شهید می شود و این حسرت را با اشعار و غم و اندوه نشان می دهند.
یادم می آید بچه بودم که پیش از سحرهای عاشورا و نماز صبح به همراه پدر و خانواده بیرون از منزل می رفتیم و عزاداری می کردیم و این عزاداری با شعرخوانی همراه بود که طرفداران زیادی داشت، از پیر و جوان در آن شرکت میکردند و در اشعارشان آرزو میکردند که ای کاش صبح طلوع نمیکرد تا امام به شهادت نرسد.»
برخی از مردم مازندران اعتقاد دارند که این مراسم از زمان علویان در مازندران ایجاد شده و خیلی از روستاها آن را هنوز اجرا می کنند، حتی در همین زمان کرونا با ماسک و رعایت فاصله آن را پای پیاده در محلات اجرا می کردند.
آدم ها در برهوت اول صبح که هنوز نه معلوم است شب یا روز است، به عزای حسین (ع) پای پیاده راه می روند و غمنامه سر میدهند تا اذان صبح را بگویند که شروع به گریه میکنند که یعنی دیگر صبح طلوع کرده است و کاری نمیتوان کرد. جمعیت به مسجد می روند و نماز میخوانند. در این مراسم از پیرمرد هفتاد ساله تا بچه سه ـ چهار ساله و مادران ماتم زده هم شرکت میکنند و هر چند که در برخی روستاها یا شهرها کمرنگ شده اما هنوز خیلی از روستاها آن را با وجود قدیمی ترها در صبح عاشورای حسینی اجرا میکنند.
پیرغلامان و ریش سفیدان روستاها در این صبح با سینه زنی و مدیحه سرایی صدایشان را به گوش همه محل میرسانند تا این میراث پس از یک سده از بین نرود. یکی از اهالی تازه آباد مازندران درباره معنای صبح تیره رو میگوید: این روایت هست که این واگویه ها دردودل های برادر خواهری حضرت زینب(س) و امام حسین(ع) در شب عاشورا است که مردم هر ساله با رفتن به تکیه ها وسقاخانه ها آن را در محلات اجرا میکنند.
در برخی از روستاها این مراسم با چراغ و فانوس انجام میشود مثل همین تازه آباد که مداح چراغ به دست دارد و اشعار را میخواند و سایرین نیز پای پیاده حرکت میکنند و «مکن ای صبح طلوع» و «صبح تیره رو» را میخوانند.
«حمید زائر اومالی» ازاهالی روستای اومال نکا نیز درباره این مراسم میگوید که مردم خیلی بدان علاقه دارند و در جای جای این استان در غم از دست دادن امام حسین(ع) و یارانشان در صبح عاشورا این مراسم را اجرا میکنند.
این مراسم امروز و در ابتدای صبح عاشورا باز هم چون هر سال با حضور روستاییان و علاقه مندان برگزار شد.