به گزارش حلقه وصل؛ نشست بر خط «نسبت مردم با جشنواره عمار» با حضور «نعمتالله سعیدی، نویسنده»، «فاطمه ترکاشوند: منتقد سینما»، «محمدحسین خوشبیان: مستندساز» و «محمدرضا وحیدزاده: دبیر نشست و پژوهشگر حوزە هنر» برگزار شد.
نشست مذکور که به صورت برخط هم از شبکههای اجتماعی پخش شد با عنوان « نسبت مردم با جشنواره عمار » با نگاهی به دوازده دوره برگزاری جشنوارۀ عمار پیگیری شد.
در ابتدای نشست محمدرضا وحیدزاده، دبیر نشست و پژوهشگر حوزه هنر گفت: مهمترین مسئلۀ ما در اینجا چیستی تلقی جشنوارۀ عمار از مفهوم «مردم» است؛ عنوانی گنگ، لغزنده و سوءتفاهمبرانگیز. از سویی مناقشات بسیاری پیرامون این مفهوم مطرح است و از سوی دیگر تمایلات مشترکی در میان جریانها و گروهها و افراد مختلف، اعم از هنری، فرهنگی، اجتماعی و البته سیاسی برای انتساب خویشتن به آن دیده میشود.
وی در ادامه افزود: کدام هنرمند، جریان فرهنگی یا دولتی است که وقتی نظر او را دربارۀ «مردم» جویا میشویم، با اشتیاق از عطف توجه خود به آن نگوید؟ اما بهراستی معنای مردمیبودن چیست؟ آیا منظور از یک اثر مردمی، اثری است که قصد بیان مسئلههای مردم را دارد یا اثری که میتواند با استقبال گرم مردم روبرو شود و رکوردهای فروش را از آن خود کند؟ منظور از مردم همۀ طیفها و طبقات و گروههای اجتماعی است یا قشر و سلیقهای خاص؟ باید همراهیاش را در بخش تولید به دست آورد یا توزیع و مصرف؟ اساسا مردم مصرفکنندۀ آثار هنریاند یا صاحبان آنها؟ آیا جشنوارۀ عمار در طی این دوازده دوره، توانسته خود را نمایندۀ عموم مردم جامعۀ ایران معرفی کند یا او نیز دستهبندی و چینش خاصی از آن دارد؟ اساساً با خود بیندیشیم ایننحوه از مردمی بودن که در موضعگیریهای رسمی مورد تأکید است، مطلوب و یا حتی مقدور است یا خیر؟ به نظر میرسد اینها سوالاتی است که پس از برگزاری دورههای پیاپی جشنوارهای چون عمار، باید پیش روی آن قرار داد.
هنر شرقی برخلاف هنر غربی تمایزی با سود و صنعت ندارد
نعمت الله سعیدی در پاسخ به این سؤال گفت: در یک دوره مردمی بودن هنرمند به معنای کم اهمیت جلوه دادن هنر او بود. در آن زمان وقتی میگفتیم هنرمندی کوچه بازاری است، آن هنرمند تصور میکرد که به او توهین کردهایم. امروز نیز اگر با همان نگاه به جشنوارههای مردمی نگاه کنیم به نوعی به هنرمندان شرکتکننده در آن جشنواره توهین کردهایم اما اگر باور داشته باشیم که هنرمند و جشنواره مردمی انعکاس دهنده باورها و اعتقادات مردم هستند و در خدمت مردم قرار گرفته اند، موضوع فرق میکند.
وی افزود: در کشورهای غربی مردمی که با بهرهگیری از صنعت تلاش میکنند زندگی خود را آسانتر از گذشته بگذرانند در نتیجه زمانی را برای استراحت خواهند داشت که این زمان فراغت با توجه به کمرنگ شدن مذهب در زندگیشان، تبدیل به نوعی بحران میشود. هنرمندان غربی در همه عرصهها موظفند بحران اوقات فراغت مخاطبشان را پر کنند و به زندگی مردم رنگ بدهند. گفتنی است از نظر نظریه پردازان غربی هنر هیچ نقشی در کاربرد وسایل ندارد یعنی اگر هنرمندی روی یک ظرف هنرنمایی کرده است،
هنر او هیچ نقشی در کاربرد آن ظرف ندارد و ارزش به حساب نمی آید.
این نویسنده بیان کرد: هنر شرقی برخلاف هنر غربی تمایزی با سود و صنعت ندارد و با سودمندی پیوند میخورد.
سعیدی چنین نتیجه گرفت که برگزارکنندگان جشنواره مردمی عمار تلاش داشتند جشنواره شان در خدمت مردم باشد.
جشنواره عمار به واژه مردمی بودن هنر ارزش داده است
فاطمه ترکاشوند، نویسنده نیز در این نشست گفت: جشنواره عمار به واژه مردمی بودن هنر ارزش داده است. این جشنواره اولین و مهمترین جریانی نیست که در کشور ما به مردمی بودن هنر ارزش بخشیده است، اما یکی از جریانهایی به حساب میآید که به ارزشمند کردن هنرهای مردمی کمک کرده اند.
وی بیان کرد: ما در اینجا باید بپرسیم رابطه بین جشنواره عمار و مردم چگونه شکل گرفته است؟ در واقع جشنواره عمار با کدام مردم ارتباط برقرار کرده است؟ در نهایت خروجی جشنواره مذکور تا چه اندازه با آن مردم ارتباط گرفته است؟
جشنواره عمار به یک جشنواره کاملاً محفلی تبدیل شد
محمدحسین خوشبیان، مستند ساز که به صورت مجازی و از مشهد مقدس با نشست بر خط نسبت مردم با جشنواره عمار همراه شده بود، بیان کرد: در سال ۱۳۸۸ جمهوریت مردم زیر سؤال رفت. در آن سال جشنواره عمار شکل گرفت تا به فعالان عرصه هنری سینما یادآوری کند که رأی مردم مناطق پایین شهر ها نیز باید دیده شود.
وی افزود: جشنواره عمار تریبونی برای مردمی است که تا روز شکلگیری این جشنواره جایگاهی در رسانه نداشتند. این جشنواره از تحولات اجتماعی و فرهنگی که پس از سال ۱۳۸۸ شکل گرفتند، عقب افتاد و تقریباً به یک جشنواره کاملاً محفلی تبدیل شد و یک رشد جزیره ای در آن اتفاق افتاد. امروز نمیتوانیم بگوییم هر آنچه که در جشنواره عمار نمایش داده میشود، حرف مردم است زیرا در جشنواره مذکور آنچنان که باید و شاید به دغدغههای مردم پرداخته نمیشود.
وقتی رقابت شکل میگیرد عنصرهای جوانمردی، ایثار و شهادت رنگ میبازند
خوشبیان گفت: جشنواره و مسابقه آنچنان که باید و شاید در ساختارهای آرمانها و شعارهای انقلاب اسلامی نیست. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در سطح جهان تحت سیطره مدرنیزه قرار گرفتیم. انقلاب اسلامی ما ادعا داشت که میخواهد چرخهای را که در جهان غرب متداول است تغییر بدهد و چرخه جدیدی را مبتنی بر ارزشهای اسلام راه بیندازد. از نظر من انقلاب اسلامی نتوانست چنین کاری را انجام دهد زیرا یا ساختارهای نمادین غرب را نشناخت و یا کاملاً در آنها حل شد.
او ادامه داد: جشنواره بر دو اصل رقابت و مسابقه استوار است. وقتی رقابت شکل میگیرد عنصرهای جوانمردی، ایثار و شهادت رنگ میبازند. جهان مدرن اصل مسابقه را مطرح میکند اما هیچ وقت آن را به عنوان اصل محوری جامعه پر رنگ نمیکند.
خوش بیان تأکید کرد: کاپیتالیسم بر پایه اصل رقابت شکل گرفته است و اساساً ما اگر رقابت را از کاپیتالیسم بگیریم، این نظام فکری نابود میشود.
نفس مسابقه اشکالی ندارد و در آفرینش هستی نیز مطرح میشود
نعمت الله سعیدی در بخش دیگری از نشست برخط نسبت مردم با جشنواره عمار گفت: ما در دوران معاصر با بحرانهای مختلفی مواجه هستیم. یکی از اساسی ترین این بحرانها، بحران زبان و کلمات است. برخی مواقع میگوییم طنز فاخر طنزی است که در مقابل طنز مردمی قرار می گیرد. در چنین شرایطی طنز مردمی تنزل پیدا میکند و به اصلاح مبتذل به حساب میآید.
وی بیان کرد: سیاستمداری که حرکت پوپولیستی انجام می دهد دغدغههای سطحی مردم را هدف میگیرد و به جای آنکه کارشناسان را متقاعد کند، افراد نامتخصص را متقاعد میکند.
این نویسنده گفت: نظام پهلوی کاری کرد که خوراک فرهنگی و هنری نخبگان با خوراک فرهنگی و هنری مردم دیگر تفاوت داشت. این صرفاً بد نیست اما باعث میشود که کار برخی از هنرمندان دیده نشود اما در واقع هنر فاخر در مقابل هنر مردمی قرار نمیگیرد.
سعیدی در پاسخ به صحبتهای خوشبیان گفت: نفس مسابقه اشکالی ندارد و در آفرینش هستی نیز مطرح میشود.
خوشبیان گفت: رقابتی که در اسلام مطرح شده است، با رقابتی که امروز در مرکز توجه ما قرار گرفته است، فرق دارد.
او بیان کرد: رقابتی که در اسلام مطرح شده وحدت، اخوت و سایر ارزشهای انسانی را تقویت میکند و یأس و ناامیدی به دنبال ندارد.
ترکاشوند نیز در پایان گفت: جشنواره عمار مخاطبانش را گروهی از مردم میداند و یکدستانگاری مخاطب مشکل ایجاد میکند. مردمی بودن عمار طبق تلقی خاصی از مردم که محصول نوعی تحلیل طبقاتی از وقایع ۸۸ بود، شکل گرفت و طیف مشخصی، “مردم” نامیده شدند اما این جشنواره از درگیر کردن همانها هم در تولید توزیع و پخش آثار بازماند به مرور نتوانست حتی با همان تلقی خاص از مردم هم ارتباط بگیرد.