به گزارش حلقه وصل، نامش «شهیدان باکری» بود و این روزها با عنوان سریال «عاشورا» شناخته میشود. سریالی به کارگردانی هادی حجازیفر و تهیهکنندگی ابوالفضل صفری که حدود دو سال از شروع تولید آن میگذرد و قرار است نسخه سینماییاش هم با تهیهکنندگی حبیبا... والینژاد امسال راهی جشنواره فجر شود. قصه عاشورا در چند برهه زمانی، نمایی از شخصیت شهیدان باکری به ویژه شهید مهدی باکری را به نمایش میگذارد و دفاع او و همرزمانش در قامت لشکر عاشورا را تا شهادت و جانبازی در جبهههای نبرد نشان میدهد.
حجازیفر که کارش را با تئاتر آغاز کرده است؛ پیش از این سریال یک سریال کمدی آیتمی را سال ۹۱ ساخته و تا امروز با ساخت فیلمهای کوتاه و بازیگری در ژانرهای متفاوت به چهرهای سینمایی و تلویزیونی بدل شده است. او این بار دست روی کار متفاوتی گذاشته تا مینی سریالی هفت قسمتی با محوریت دفاع مقدس و دو نفر از فرماندهان شهید و بنام این دوران را روایت کند. به گفته خودش گرایش او به سمت این سوژه، ریشه در علاقهاش به قهرمانان جنگ و به ویژه لشکر عاشورا دارد که از خطه آذربایجان یعنی زادگاه او برای دفاع به پاخاستند. به پشتصحنه این سریال سری زدیم تا با کارگردانش که این روزها در سینما با نقش آتابای توجهها را به خود معطوف کرده گپ بزنیم و از کارگردانی «عاشورا» و ایفای نقش شهید مهدی باکری، شخصیت اصلی قصه بپرسیم. همچنین با تعدادی دیگر از بازیگران و دستاندرکاران پروژه به گفتوگو بنشینیم.
روایت قصه آنان که رفتند و بازنگشتند
آدمی وقتی برای یک اتفاق دلیل منطقی پیدا نمیکند دنبال چرایی آن ذهنش به هزار جا میرود. ما هم که ساعتهاست دنبال ردی از راویان قصه شهیدان باکری در حوالی چشمهشور قم سرگردان شدهایم به یاد این میافتیم که پیکرهای شهیدان باکری هرگز پیدا نشد و با خود میگوییم شاید حکمت سرگشتی ما در این راه و نیافتن محلی که قصه آنان در آنجا به تصویر کشیده میشود، همین باشد.
پس از مدتی در حوالی جاده قدیم قم - تهران با تابلوی موقعیت شهید باکری برمیخوریم و در پی آن راهی بیابانی اطراف چشمه شور میشویم که هرچندکیلومتر با تابلوهای کوچک مشخصکننده مسیر و راهنمای ما برای عبور از جاده خاکی و رسیدن به محل تصویربرداری است. بالاخره حدود ساعت ۱۴ با عبور از مسیری صعبالعبور به جایی میرسیم که در آن کانکسهایی برای گریم و دیگر الزامات گروه تصویربرداری وجود دارد. از آنجا با اتومبیلی شاسیبلند با عوامل راهی محل تصویربرداری میشویم؛ جایی که در هر گوشه آن ردی از ادوات جنگی دیده میشود و سعی شده حالوهوای جبهه را منتقل کند. ماشینهای سوخته و چند تانک از جمله وسایلی است که در این فضا دیده میشود. دستاندرکاران سریال عاشورا با خوشرویی پذیرایمان میشوند.
بخشهای مختلف صحنه را نشانمان میدهند و از ادواتی که برای ایجاد انفجار در برخی صحنهها به کار گرفته میشوند، میگویند. در گوشهگوشه این فضا کسی مشغول به کار است. مسوول لباس مدام در حال چککردن لباسها و طبیعیدرآمدن آنها در فضای جنگ است. مسوول جلوههای ویژه شرایط را برای ضبط سکانسی که با تیراندازی و انفجار همراه است، آماده میکند. بازیگرانی که امروز سر صحنه حاضر هستند، گریمشده انتظار شروع ضبط پلان بعدی را میکشند و... از سوی دیگر هرازگاهی صدای مهیب انفجارهای آزمایشی به گوش میرسد و کارگردان تذکر میدهد پیش از تست اعلام کنند تا کسی نترسد. در این فضایی که شباهت زیادی به جبهه نبرد پیدا کرده است و از میان آدمهایی که گویی از واقعهای تاریخی برخاستهاند، راه میافتیم تا با دستاندرکاران گپ بزنیم و از نقششان در این سریال بپرسیم.
قهرمانان جنگ تحمیلی، اسطورههای کودکیام هستند
هادی حجازیفر، کارگردان و بازیگر نقش اصلی این سریال یعنی شهید مهدی باکری است. پیش از چیدمان صحنه و شروع تصویربرداری بخشی از یک سکانس که قرار است با حضور بازیگرانی از جمله روحا... زمانی و همچنین ادوات جنگی مانند چند تانک و... مقابل دوربین میرود، فرصت دست میدهد تا با او گفتوگو کنیم.
شما سالها پیش یک مجموعه به اسم کرکره با فضای کمدی را کارگردانی کردید و اینبار با حضور در گونهای کاملا متفاوت، سراغ ساخت سریالی با حال و هوای جنگ رفتهاید. ورود به عرصه کارگردانی و این تغییر فضا چگونه اتفاق افتاد؟
از ابتدا هدفم از ورود به حوزه تلویزیون و سینما کارگردانی بود، تحصیلاتم هم در حوزه کارگردانی است، اما به دلایلی در گذشته این امر ممکن نشد. بعد از حضور به عنوان بازیگر در سینما خیلی از راهها برای من باز شد و باعث شد که بیش از گذشته در سینما و تلویزیون به عنوان یک سینماگر و فیلمساز جدی گرفته شوم. طی این سالها بیشتر درآمدی که از بازیگری داشتم صرف ساخت فیلم کوتاه و تا حدی تئاتر شد چون دوست داشتم کارگردانی را با ساخت فیلم کوتاه دوباره مرور کنم و برای ساخت و کارگردانی فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی خودم را آماده میکردم. تا قبل از شیوع بیماری کرونا تا مرحله پیشتولید دو فیلم هم جلو رفته بودیم، اما به دلیل شرایط به وجود آمده امکان ساخت فیلمها مهیا نشد. پس از آن بازی در نقش شهید باکری به من پیشنهاد شد، اما قبول نکردم و گفتم اگر قرار باشد این نقش را بازی کنم، فقط خودم باید آن را بسازم. نمیدانم چه اتفاقی افتاد که پیشنهاد من مورد قبول واقع شد و مدیران رسانه ملی قبول کردند ساخت سریال شهید باکری را به من بسپارند. خودتان نویسندگی سریال را برعهده دارید؟
سرپرستی نویسندگی فیلمنامه این سریال را خودم بر عهده داشتم و ابراهیم امینی، فارس باقری و امین بهروزی دیگر نویسندگانی بودند که در نگارش این سریال من را همراهی کردند. البته نویسندگی نسخه سینمایی «لشکر عاشورا» با همکاری مشترک من و ابراهیم امینی به نگارش درآمده است.
چه مدت مشغول ساخت این سریال هستید؟
تقریبا دو سال است درگیر تولید این سریال هستم و قطعا مخاطبان شاهد پخش یک سریال خوب از رسانه ملی خواهند بود. سریال تلویزیونی «لشکر عاشورا» یا «شهیدان باکری» در هفت قسمت ساخته شده که هر قسمت از آن به اندازه یک فیلم سینمایی سختی و مشقت داشته است. یک گروه حرفهای پشت تولید این سریال وجود داشته که واقعا در شرایط سختی با من همراهی کردند تا این سریال ساخته شود. به واقع اگر این دوستان نبودند این پروژه به سامان نمیرسید. ای کاش به جای ۵درصد از توان هنری که در این سریال گذاشتم میتوانستم ۱۵درصد از توانم را روی بُعد هنری سریال لشکر عاشورا (شهیدان باکری) بگذارم. ما شرایط سختی را در ساخت این سریال داشتیم و من به عنوان کارگردان و بازیگر اصلی آن به جای تمرکز روی نقش و کارگردانی فقط به دنبال حل مشکل مالی و دیگر مشکلات پروژه بودم اما خوشبختانه نتیجه کار خوب شده است و امیدوارم در زمان پخش هم بتوانیم رضایت حداکثری مخاطبان تلویزیون را جلب کنیم.
مدتی گلایههایی را در مورد نبود امکانات و همکاری نکردن برخی نهادها مطرح کردید. الان اوضاع چطور است؟
امیدوارم بتوانم با تمام مشکلاتی که وجود داشت این سریال را به اتمام برسانم. جدای از بحث کرونا که در این پروژه تا حد زیادی ما را اذیت کرد، در بحث نظامی با مسائل پیچیدهای روبهرو بودیم و این پیچیدگی تا حد زیادی برای ما دست و پا گیر بود. خوشبختانه طی تولید سریال لشکر عاشورا (شهیدان باکری) ارتش و سپاه بیشترین همکاری را با ما داشت، اما میخواهم در پایان تولید این سریال و فقط به قصد اصلاح مسیر برای دیگر دوستان که قصد ساخت فیلم درباره دفاع مقدس را دارند از مشکلاتی که پیش روی ما وجود داشت، صحبت کنم. در ساخت سریال و فیلمهای سینمایی دفاع مقدس فارغ از بحثهای محتوایی باید سازوکارها تغییر کند. اگر کار ما پیش رفته است به لطف افراد بوده است و اگر قرار بود طبق بروکراسی که تعریف شده بود، پیش برویم هنوز به پایان قسمت دوم هم نرسیده بودیم.
شخصیتهای برجسته و اتفاقهای مهم زیادی در طول جنگ هشتساله داشتیم، چه شد این قصه را برای روایت انتخاب کردید؟
من با لشکر عاشورا آشنایی داشتم، پدرم و عموهایم و دیگر اعضای خانوادهام در دفاع مقدس حضور داشتند و هیچ ابایی ندارم که بگویم به کاراکترهای افرادی که طی هشت سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی از کشور، ناموس و دین خود دفاع کردند، علاقهمندم. این عزیزان قهرمانان کودکی من هستند و به شدت انسانهای دراماتیکی بودند. فارغ از هر صحبتی جنگ و حضور در آن جزو یکی از پیچیدهترین موقعیتهای انسانی است. ساخت این سریال یک علاقه شخصی بود و کاملا هدفمند آن را ساختم. اگر موفق به ساخت این سریال هم نمیشدم قطعا فیلم و سریال بعدی من درباره شهدای جنگ تحمیلی بود. دست تقدیر و سرنوشت این بود که ساخت سریالی درباره شخصیت شهیدمهدی باکری و لشکر عاشورا به من سپرده شد.
چرا نام سریال از «شهیدان باکری» به «عاشورا» تغییر کرد؟
تاکنون دوبار اسم این سریال تغییر کرده و برای زمان پخش هم قطعا اسمی به غیر از لشکر عاشورا خواهد داشت. این سریال یک نسخه سینمایی هم دارد که برای جشنواره فیلم فجر آماده میشود.
در نسخه سینمایی از همین سکانسهای سریال استفاده شده است؟
فیلم سینمایی درباره شهید مهدی باکری و لشکر عاشورا کاملا متفاوت با این سریال است و اصلا اینگونه نخواهد بود که فیلم سینمایی خلاصهای از سریال باشد. کاراکترهای فرعی جذابی در این سریال داریم که در فیلم سینمایی از آنها استفاده نشده و در فیلم سینمایی، روایت بیشتر حول محور دو برادر باکری است.
چه لوکیشنهایی در سریال دیده میشود؟
برای ساخت سریال لشکر عاشورا به شش استان سفر کردیم و این سفرها در شرایط سخت کرونایی رخ داد. این سریال زندگی شهید مهدی باکری را از سال ۶۲ تا ۶۳ روایت میکند و در بخشهایی هم به گذشته بازخواهد گشت و دوران شهرداری شهید مهدی باکری را به تصویر میکشد.
بازیگران نقش شهیدان همت و کاظمی از جمله کسانی هستند که امروز در صحنه حضور دارند. دیگر به کدامیک از شخصیتهای تاثیرگذار در جنگ پرداخته میشود؟
درواقع شخصیتهایی مثل شهید همت و شهید احمد کاظمی و بقیه شهدا فقط در بخشهای کوتاهی حضور دارند و بیشتر سریال حول محور زندگی برادران باکری و خصوصا شهید مهدی باکری میچرخد.
گاهی در آثاری که به شخصیتهای معاصر میپردازد گلایههایی از سوی نزدیکان این افراد در مورد شیوه بازنمایی آنان مطرح میشود. برای جلوگیری از این دست واکنشها چقدر با خانواده شهیدان تعامل داشتید؟
خوشبختانه خانواده شهیدان باکری، همراهی و محبت خاصی به ما داشتند. طبعا برای ساخت سریالهایی از این دست مشکلات و حساسیتهایی وجود دارد و قطعا نقشی که خانوادهها از شهدای خود در سریال یا یک فیلم سینمایی میبینند نمیتواند منطبق با تصویری باشد که آنها از او به یاد دارند. آنچه خانوادههای شهدا از خاطرات و واقعیت شخصیتی آنها متصور هستند و به یاد دارند، میتواند شخصیتی دراماتیک نباشد اما برای ساخت سریال و ارتباط شخصیتها با مخاطبان باید به سمت درام برویم. ما به عنوان سینماگر و فیلمساز باید در زندگی این شهدای بزرگوار پژوهش کنیم و بخشهای زمینی و قابل باور برای مخاطب را به تصویر بکشیم. به لطف خدا و عنایت خود شهیدان باکری و خانوادههای معزز ایشان من کمترین انرژیام را در بحث تعامل با خانواده این شهدا داشتم و این عزیزان بیشترین همکاری و همراهی را با ما داشتند.
برادرتان نقش شهید حمید باکری را ایفا میکند. چه شد او را انتخاب کردید؟
انتخاب وحید حجازیفر به عنوان بازیگر نقش شهید حمید باکری خیلی اتفاقی بود. وحید برای دیدار با من سر صحنه آمده بود که طراح گریم سریال او را دید و از او تست گریم گرفت و گفت برای بازی در نقش شهید حمید باکری مناسب است. البته من تمام سعی خودم را کردم که وحید در سریال لشکر عاشورا (شهیدان باکری) حضور نداشته باشد اما بعد از تستهای زیادی که روی دیگر افراد برای این نقش داشتیم، بالاخره به این نتیجه رسیدیم که بهترین بازیگر برای ایفای این نقش وحید حجازیفر است. خوشبختانه با توجه به تجربهای که او از حضور در تئاتر داشت، توانست بهخوبی این نقش را ایفا کند و مخاطبان هم قطعا در زمان پخش سریال با این نقش همراه خواهند بود.