به گزارش حلقه وصل؛ اولین دوره آموزش جنگهای نوین در رسانه توسط محمد لسانی، سید پویان حسینپور، سید کیارش شیخ الاسلام و سید سجاد شریعتی برگزار شد.
این دوره در سرفصلهای جنگ اقناعی، جنگ روایتها (جنگ روانی)، جنگ سایکوسوماتیک و جنگ شناختی ارائه شده است.
در ادامه به بررسی اجمالی این موضوعات پرداخته شده است.
جنگ روایتها (جنگ روانی)
جنگ روایتها در دورههای مختلف، شیوهها و رویکردهای متفاوتی داشته است و در زمان ما بیشتر در بستر فضای مجازی در حال اتفاق است.
جنگ روایتها مهمترین محور و مهمترین اساس نبردها و تنازعها در شبکههای اجتماعی است.
در حیطه قدرت نرم و قدرت سخت باید گفت در جنگهای آینده، قدرت نظامی تعیین کننده پیروز میدان نیست و برتری در صحنه نبرد نظامی ملاک نیست بلکه کنشهای رسانهای و توانایی ادراکسازی، تعیین کننده پیروز نبرد است. امروزه پیروز نبرد، دولت و گروهی نیست که بمبافکنها و سلاحهای نظامی قویتری داشته باشد، بلکه گروهی پیروز است که روایت پذیفتهشدهتری در افکار عمومی دارد.
در لایههای جنگ ترکیبی، جنگشناختی و جنگ روانی یکی از مهمترین محورهای نبرد مخصوصا در بستر شبکههای اجتماعی در قالب روایت اتفاق میافتد. میتوان گفت که افکار عمومی را از مسیر روایت در مورد رویدادها میسازند و با استفاده از روایتسازی، ادراکسازی و رفتارسازی میکنند.
مراحل اجرایی جنگ روایت عبارت است از:
الف) تولید و توزیع محتوای موثر: یک محتوای طراحی شده منطقی که بتواند احساسات و ادراکات ما را تحت تاثیر قرار دهد (ما را عصبانی کند، بگریاند، به تفکر وادارد، در ما تردید ایجاد کند و....)
ب) طراحی خرده روایتها: روایتهای کوچک که تابعی از ابر روایت هستند که هدف آن شکل دادن ابر روایت است
ج) خلق ابر روایت: یک تصویر کلان و پیام بنیادین درباره یک پدیده که قرار است در ذهن مخاطب شکل بگیرد
جنگ اقناعی
رسانههای اجتماعی با خردهگفتمانها و خردهروایتها ارتباط دارد. شبکههای اجتماعی محلی برای صفآرایی تفکرات مختلف در برابر موضوعات متفاوت است. در شبکههای اجتماعی جنگ روایتها اتفاق میافتد. این روایتها از اصول و تکنیکهای اقناعی شکل گرفته است.
امروزه دوران جامعه شبکهای فرا رسیده و رسانههای خرد جای رسانههای کلان را گرفتهاند. در دوران ما اقناع توسط یک لشکر سایبری انجام میشود و رسانهدارها میتوانند فرمان افکار عمومی را در دست بگیرند و آن را کنترل کنند.
ارتباطات اقناعی دنبال تغییر رفتار بدون قدرت و زور است و با راضی کردن هدف، فکر آنها را تغییر میدهند. (همانند تبلیغات بازرگانی، رای دادن به فرد خاص)
اقناع دارای حوزههای متعدد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و بینالمللی است و الزامات آن عبارت است از:
الف) جلب نظر: ظاهر اولیه شروع موثری برای فرایند اقناعسازی است
ب) اعتمادسازی: زیرسازی اعتماد مانند صداقت، وفای به عهد، قدمت و...
ج) تحریک احساسات و عواطف: خاطراتی که همراه با احساسات هست بهتر یادآوری میشود و درگیر شدن احساسات باعث بهتر شدن تاثیر اقناع میشود
د) ایجاد نیاز: با بیان خاصیتهای سوژه، هدف قانع میشود که نیازمند چیزی است
از جمله تکنیکهای اقناع ترس، تداعی، تطمیع، تکرار و اغراق است.
جنگ سایکوسوماتیک
در ادامه به بررسی بیماریهای روان تنی و حوزههای جنگ ترکیبی و ارتباط این دو میپردازیم.
بیماریهای تنگونه چندگونه است:
الف) اختلال خود بیمار انگاری: فرد بهخاطر مشکلات روحی-روانی، کوچکترین نشانهها را در خود نشانهای از بیماری میداند
ب) اختلال دُش ریختی تن: فرد خود را زشت میداند و احساس میکند برای دیگران غیر قابل تحمل است
ج) اختلال تبدیلی یا نشانه عصبی-کارکردی: بهخاطر مشکل عصبی، حس فلج شدن، ناتوانی در راه رفتن و سرگیجه ایجاد میشود در صورتی که هیچ مشکل فیزیولوژی وجود ندارد
د) اختلال تنی شده
در جنگ ترکیبی میتوان به حمله مغولها و جنگ جهانی دوم اشاره کرد. در حمله مغولها به ایران، هنگامی که نمیتوانستند با حمله نظامی جایی را تصرف کنند، آن شهر را محاصره میکردند و از این طریق آنها را شکست میدانند. در جنگ جهانی دوم نیز رادیو بیبیسی با پخش برنامههایی برای آلمانیها، به تضعیف روحیه آنها میپرداخت.
حال با توجه به دو مقدمه فوق و ارتباط آنها با هم، میتوان جامعه را به مثابۀ یک ارگانیسم زنده در نظر گرفت که میتواند دچار بیماریهای روان-تنی شود.
انواع بیماریهای روان-تنی در سطح اجتماعی:
الف) خود استثنا باوری منفی: فردی که تحت تاثیر جنگ ترکیبی قرار گرفته، مشکلات جامعه را منحصر به جامعه خود میبیند
ب) از خود بیزاری اجتماعی: فرد احساس شرم از خود دارد و در سطح اجتماعی نمیتواند خودش را نشان دهد
ج) فلج اجتماعی: در این نوع از بیماری، گروهی که تحت تاثیر قرار گرفتهاند، دچار انفعالهای اجتماعی بیمنطق میشوند و به نوعی به حیات جمعی و مدنی، کم توجه و یا بیتوجه میشوند
د) تخریبگری اجتماعی: به معنای تخریب کنترل نشده اشیاء و آثار فرهنگی باارزش یا اموال عمومی است. به عنوان مثال در اغتشاشات، شاهد تخریب بیهدف اموال عمومی هستیم که کاملا بیمنطق هستند؛ چرا که در این تخریبها آسیب برای شهروندان است و نه حکومت
جنگ شناختی
جنگ شناختی شکل تکامل یافتهتر، پیشرفتهتر و اثرگذارتری از جنگ نرم است که متکی بر زیرساخت رسانههای نوین سایبری بوده و تفکر آدمی را مورد هدف قرار میدهد.
یک اراده همهجانبهای درحال تلاش برای تغییر تفکرات مردم است. شناختن زمین، اصلی بدیهی در هر جنگ است.
جنگ شناختی نیازمند یک رویکرد منسجم و مشخص است تا ابعاد آن معلوم شود و قادر به مواجهه با آن باشیم.
انواع رویکردهای موجود به جنگ شناختی:
الف) نگاه ماشینی: جنگ شناختی جنگی است که روی کارکرد نورونی و عصبی مغز تاثیر میگذارد.
ب) بیگ دیتا: سعی دارد با جمعآوری مشاهدات و تحلیل دادهها به فهمی از جنگ شناختی برسد و برای آن راهکار ارائه کند
ج) تربیتی: در این رویکرد جنگ شناختی مسئله تربیت است و میتوان انسانها را تربیت کرد (مخالف دیدگاه ماشینی)
د) نگاه جنگ نرم: در این رویکرد جنگ شناختی به جنگ نرم تقیل داده میشود و عملا پاک کردن صورت مسئله است
موارد ذکر شده، بیشتر به تاکتیک شبیه هستند و همه آنها ایرادات بزرگ دارند. ما به یک رویکرد جدید که مبانی قویتری داشته باشد، نیاز داریم که از تاکتیکهای ذکر شده هم استفاده میکند و آن «رویکرد باور محور» است. در این رویکرد، باورها اهمیت بنیادین دارد؛ چراکه استقلال یک ملت جز با استقلال فرهنگی تامین نمیشود و حتی اگر در کشوری استقلال سیاسی، اقتصادی و... وجود داشته باشد اما استقلال شناختی در جامعه نباشد، باز هم تمدن و فرهنگ مستقل خود را ندارد. در این رویکرد دشمن به باورها حمله میکند و تلاش دارد آنها را از ذهن مردم بزداید.
ویژگیهای رویکرد باور محور:
الف) جامع است و ویژگیهای فلسفی، تربیتی و تاریخی و... را در بر میگیرد
ب) الهیاتی است و براساس مبانی عبودیت شکل گرفته است
ج) عملیاتی است و صرفا مباحث تئوری نیست و قابلیت اجرا و عملی شدن دارد
د) آیندهنگر است و افقهای آینده را مورد بررسی قرار میدهد و پیشبینی میکند