سرویس تلنگر: محمدمهدی جهانی: تجاوز نیروهای تحت عنوان ائتلاف عربی به سرکردگی عربستان که قریب به 4 سال است با ناجوانمردی تمام به یمن صورت میگیرد هر روز در چالشی جدید فرومی رود. حملات متواتر سعودی ها به زیر ساخت ها و مراکز اجتماعی شهرهای یمن خبر از ناتوانی ارتش سعودی در برابر مقاومت های جانانه و شجاعانه مردمی یمنی ها دارد. این حملات نه تنها به فروبردن هرچه بیشتر عربستان در منجلاب سیاسی و نظامی خودساخته اش کمک می کند بلکه هر روز چهره پلید آل سعود را به جهانیان بیشتر می نمایاند.
موقعیت استراتژیک و ژئوپلتیک یمن از یک سو و روحیه مقاومت و آزادی خواهی مردمی اش از سوی دیگر این کشور را در فهرست کشورهای مهم منطقه و مورد توجه قدرت ها قرار داده است. رژیم سعودی هم که محور شرارت در منطقه و متجاوز اصلی در یمن است، هیچگاه از سوی سازمانها و و جوامع بین المللی مورد بازخواست قرار نگرفته و این هماهنگی و بیتفاوتی نسبت به فاجعه انسانی در یمن خبر از توطئه ای بزرگ و برنامه ریزی شده از سوی این جوامع می دهد. هرچندخواست نظام بین الملل برای کنترل بحران یمن و نقش پراکنی عربستان مشهود است.
دیپلماسی رسانه ای انحراف، برای پوشش جنایات رژیم سعودی و هم پیمانان آمریکایی، اسرائیلی، فرانسوی و انگلیسی اش در این مدت به وفور دیده شده است. غافل از اینکه انقلاب اسلامی یمن به عنوان یک آشکارساز این انحرافات عمل می کند. طبق اعتراف رسانه های غربی، رژیم سعودی با بهره گیری از جنگنده های فرانسوی و اسرائیلی اقدامات خود را در یمن شدت بخشیده و اقدام به بمباران گسترده ساحل غربی و بندر الحدیده نموده است. سعودی ها معتقدند تا زمانی که این بندر به عنوان مسیر ارتباطی انصارالله باشد، آنها نخواهند توانست به پیروزی بر آنان دست یابند. بندری که ورودی بیش از 70 درصد از نیازهای غذایی و دارویی و اساسی مردم جنگ زده یمن است و محاصره و تسلط سعودی ها بر این شهر قطعا به تشدید بحران انسانی در این کشور دامن می زند. تاجایی که شاهد بودیم جوامع بی بخار بین المللی هم مجبور به تذکر نسبت به حملات به این بندر و بسته شدن این شاهراه مهم شده اند. هرچند مقاومت جانانه در الحدیده و به درک واصل کردن چند صدنفری نیروهای سعودی خود پاسخی درخور به این اقدام منحوس بوده است.
از سوی دیگر فضای رسانه ای حاکم بر جهان هم تحت تاثیر واقعه ورزشی جام جهانی است و فرصت بسیار خوبی برای رژیم کودک کش سعودی مهیا کرده تا با حمله به نقاط حساس یمن، حلقه فشار نظامی و اقتصادی و درمانی را بیشتر و عرصه را بر مردم یمن تنگ تر کند. غافل از اینکه مقاومت جسورانه مردم یمن و ائتلاف نیروهای انصارالله و کمیته های انقلابی و نیروهای زیدی، پاسخ این تجاوز بیرحمانه را در مظلومیت مطلق و فراموشی جهانی خواهند داد. هرچند این کافی نیست و ملل و جوامع آزادیخواه می بایست برای دفاع از مظلومیت یمنی ها به پا خواسته و خود را غرق در حواشی رویدادی ورزشی که در هرصورت مسیر خود را می پیماید نکنند. این فرو رفتن بشر در جهل خودساخته است که زمین سبزمصنوعی فوتبال را می بینند و از کشتار هزاران نفری در چندهزار کیلومتری آن ورزشگاه غافلند.
هرگاه افکار جهانی و خصوصا کشورهای حامی مقاومت، معطوف به رویدادهای پرهیاهوی رسانه ای شد، فاجعه ای انسان رقم خورد. نسل کشی در صبرا و شتیلا در خلال جام جهانی 1982 یا جام جهانی سال 2006 که با جنگ 33 روزه همراه بود. تجاوزات گسترده اسراییل به کاروان های آزادی نوار غزه و کشتار و فجایع آن مقارن با المپیک 2008 و جام جهانی 2010 و 2014 بوده و حال در سال 2018 شاهد آنیم که حملات رژیم سعودی به یمن افزایش می یابد و در سکوت و گرفتاری جوامع، سعودی ها از تب و تاب بالای ورزشی استفاده کرده و دست به جنایات جدیدی علیه مردم بی دفاع یمن می زنند.
باید پذیرفت که سیاست بین الملل و نظام بین الملل سلطه محتاج توجیه افکار عمومی در این خصوص هستند و بیداری سیاسی ملت ها را نمی توانند در این جنجال ها و هوچی گری های رسانه ای بپوشانند.
موضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به وقایع یمن نیز باید مورد بررسی قرار گیرد. هرچند نمی توان منکر کمک های نوعدوستانه ج.ا.ا به یمن شویم. هرچند بارها به بهانه های مختلف جلوی این کمک ها در مرزهای آن کشور گرفته شده و یا اینکه غافل از این باشیم که تحرکات یمن متأسی از الهام بخشی های ج. ا. ا در برابر نظام سلطه بوده است. اما مواضع و حمایت های ج.ا.ا نیز می توانست تا حدود زیادی معادلات را یمن به طور دیگری رقم بزند؛ همان طور که در عراق و سوریه مسیر را در جهت حرکت نیروهای انقلابی هموار ساخته بود. شاید اگر حمایت های نظامی ایران از ابتدای شروع بحران یمن به جبهه مقاوت مردمی در مقابل آل سعود می رسید یا مذاکرات هسته ای مانع حمایت های مستقیم ما نمی شد، شرایط امروز پدید نمی آمد. هرچند مقدمه تاثیرپذیری از این فضا و عملکرد نامناسب در قبال یمن را شاید بتوان در وابستگی برخی از مدیران ایرانی جویا شد. همانطور که در بسترسازی تحریم های داخلی نیز تاثیر این وابستگی ها را شاهد بوده ایم.