به گزارش حلقه وصل، توافق دوحه که بین آمریکا و طالبان منعقد شد در روزهای اخیر و در پی تسلط طالبان بر افغانستان و خروج کامل نظامیان آمریکایی و خارجی از این کشور به موضوعی داغ به خصوص در رسانهها و بین سیاستمداران آمریکایی تبدیل شده است؛ این روزها مقامهای سابق آمریکا به دنبال شانه خالی کردن از قبول مسئولیت این توافق هستند که در دولت ترامپ از آن تمجید میشد و مقامهای کنونی واشنگتن هم آن را دستاویزی برای عدم پذیرش نواقص و اشتباهات خروج مفتضحانه آمریکا از افغانستان بعد از جنگ و اشغالگری ۲۰ ساله قرار دادهاند. جنگی که در دوره قدرت طالبان در سال ۲۰۰۱ آغاز شد و با قدرتگیری دوباره آن بعد از دو دهه و صرف هزینه ۳۰۰ میلیون دلار در روز به اذعان بایدن، نظامیان آمریکایی را دست خالی راهی خانه کرد.
باید دید هجده ماه پیش دقیقاً چه چیزی در پایتخت قطر توافق شد و این توافق که در آن زمان در واشنگتن «تاریخی» خوانده می شد، چه نقشی در خروج آمریکا و روی کار آمدن طالبان داشته است؟
روند مذاکرات و مفاد توافق دوحه میان آمریکا و طالبان
بعد از ۱۷ سال جنگ خونین در افغانستان در پی حمله آمریکا به این کشور و تلاشهای ناموفق در عرصه دیپلماسی، مذاکراتی که سرانجام منتهی به توافق بین آمریکا و طالبان شد، در نوامبر ۲۰۱۸ به تشویق دونالد ترامپ رئیسجمهور وقت آمریکا که در کارزارهای انتخاباتیاش وعده داده بود به جنگهای بیپایان آمریکا پایان خواهد داد، آغاز شد.
پس از نُه دور مذاکره، سرانجام در فوریه ۲۰۲۰ یک توافقنامه توسط «زلمی خلیلزاد» نماینده ویژه ایالات متحده در امور افغانستان و «عبدالغنی برادر» معاون سیاسی طالبان با حضور «مایک پامپئو» وزیر امور خارجه دولت ترامپ به امضا رسید.
جنبههای اساسی این توافق نسبتاً ساده بود. طالبان به نوبه خود موافقت کردند که افغانستان توسط هیچ یک از اعضای آن یا گروههای تروریستی دیگر به ویژه القاعده که آمریکا آن را عامل حملات ۱۱ سپتامبر خوانده و با ادعای ریشهکن کردنش به افغانستان حمله کرد، برای تهدید امنیت ملی ایالات متحده یا متحدانش استفاده نخواهد شد.
طالبان همچنین با آغاز مذاکرات صلح با دولت افغانستان موافقت کردند، چشماندازی که قبلاً آن را نپذیرفته بودند. در این توافقنامه ذکر شد شرکتکنندگان در مذاکرات بینالافغانی درباره تاریخ و شیوههای آتشبس دائمی و جامع، از جمله مکانیزمهای اجرایی مشترک که به همراه توافق بر سر نقشهراه سیاسی آینده افغانستان اعلام میشود، بحث خواهند کرد.
در عوض، ایالات متحده متعهد شد که تعداد نظامیان خود در افغانستان را از حدود ۱۲۰۰۰ نفر به ۸۶۰۰ نفر در ۱۳۵ روز (ژوئیه ۲۰۲۰) برساند و در صورت تعهد طالبان به مفاد توافق، خروج کامل نظامیان خارجی تا اول ماه مه ۲۰۲۱ رقم بخورد.
آمریکا همچنین با بستن پنج پایگاه نظامی در مدت ۱۳۵ روز موافقت کرد و گفت که قصد دارد در همکاری دیپلماتیک با دیگر اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد و همچنین مقامهای افغانستان در اوت ۲۰۲۰ به تحریمها علیه طالبان پایان دهد. واشنگتن تعهد داد ایالات متحده و متحدانش از تهدید یا استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی افغانستان و همچنین مداخله در امور داخلی این کشور خودداری کنند.
بر اساس این توافق مقرر شد پیش از آغاز مذاکرات بینالافغانی، طالبان و دولت افغانستان همچنین به مبادله ۱۰۰۰ زندانی از نیروهای امنیتی افغان در مقابل ۵۰۰۰ زندانی طالبان بپردازند.
صرفنظر از تصمیم بایدن پس از ورود به کاخ سفید مبنی بر به تاخیر انداختن تاریخ پایان خروج آمریکا ابتدا تا ۱۱ سپتامبر و سپس تا ۳۱ اوت ۲۰۲۱ که هشتم شهریور عملی شد، واشنگتن به خروج پایبند بود. در طرف دیگر طالبان هم که در زمان امضای توافق، بیش از نیمی از افغانستان را در اختیار داشتند به تعهدات خود پایبند ماندند و در این مدت بهرغم ادامه حملات علیه نیروهای امنیتی افغانستان، از حمله به نظامیان آمریکایی خودداری و همچنین مذاکرات بینالافغانی را آغاز کردند.
اما آنطور که تحولات اخیر نشان داد به نظر میرسد که مذاکرات صرفاً زمان و پوششی را برای طالبان فراهم کرد تا بتوانند مقدمات تسلط سریع خود بر افغانستان را حتی قبل از خروج کامل نیروهای خارجی از آن فراهم کنند.
نقش این توافق در رقم خوردن سرنوشت کنونی افغانستان
بسیاری از تحلیلگران معتقدند فرسایش اراده دفاع از افغانستان در مقابل طالبان با توافقنامه دوحه در ۲۹ فوریه ۲۰۲۰ بین ایالات متحده و طالبان آغاز شد.
در حالی که سرنوشت دولت افغانستان تحت تأثیر این توافقنامه قرار میگرفت، نه امضاکننده آن و نه بخشی از مذاکرات منتهی به آن بود. در این توافق همچنین هیچ مادهای درباره ادعاهای حقوق بشری آمریکا و یا موافقت با داشتن یک سیستم دموکراتیک حکومتی در افغانستان وجود نداشت. بدیهی است که چنین توافقی باعث ایجاد این اعتقاد در بین بسیاری در افغانستان از جمله نیروهای امنیتی این کشور شد که ایالات متحده برای منافع خود به آنها خیانت کرده است.
روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» در گزارشی در این خصوص نوشت: توافق دوحه بسیاری از نیروهای افغان را بیانگیزه کرد و انگیزههای فاسد بسیاری از مقامات افغان و وفاداری ضعیف آنها به دولت مرکزی این کشور را برجسته کرد.
یکی از ماموران پلیس افغانستان در اشاره به افغانهای همسو با دولت این کشور، گفت: آنها این سند را پایان کار دیدند. روزی که توافق امضا شد شاهد تغییر بودیم. هر کسی فقط به دنبال کار خودش بود. به نظر میرسید (ایالات متحده) ما را تنها گذاشته تا شکست بخوریم.
در این گزارش به نقل از یک مامور امنیتی افغان و یک مقام آمریکایی در اشاره به روندی که در نهایت منجر به تسلیم ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان شد، ذکر شده که از اوایل سال ۲۰۲۰، طالبان در ازای تحویل تسلیحات نیروهای دولتی به آنها پیشنهاد پول میدادند. با شروع یک سری معاملات در روستاها بین اعضای طالبان و برخی از پستترین مقامات دولت افغانستان، این روند به سرعت به مرکز استانها گسترش یافت. بر اساس مصاحبهها با بیش از ده نیروی امنیتی، پلیس، نیروهای عملیات ویژه و سایر سربازهای افغان، این روند با تسلیمهای مذاکره شده نیروهای دولتی به اوج خود رسید و در نهایت زمینه برای فروپاشی دولت افغانستان فراهم گشت.
روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» هم در گزارشی در این خصوص نوشت: هنگامی که طالبان پس از اعلام خروج ایالات متحده تحرکات خود را افزایش دادند، این باور بیشتر شد که جنگ در بین نیروهای امنیتی - جنگیدن برای دولت اشرف غنی رئیسجمهور - ارزش مردن نداشت و در مصاحبههای مختلف، سربازان و ماموران پلیس افغان لحظات ناامیدی و احساس رها شدن را توصیف میکردند.
پس از آنکه باراک اوباما رئیسجمهور پیشین آمریکا در ۲۷ مه ۲۰۱۴ اعلام کرد که نقش رزمی نیروهای آمریکایی تا پایان آن سال پایان مییابد و بخش اعظم آنها تا پایان ۲۰۱۶ از افغانستان خارج میشوند، نیروهای آمریکایی و ناتو نقش چندانی در مبارزه با طالبان نداشتند. از آن زمان بخش عمدهای از نبردها توسط ارتش افغانستان انجام شد که البته با پشتیبانی هوایی و تاکتیکی نیروهای آمریکایی و متحدانش همراه بود و در موارد بسیاری موفق عمل کرده بودند.
پس از توافق دوحه، ایالات متحده نیروهای امنیتی ملی افغانستان را تحت فشار قرار داد تا ابتدا موضعی دفاعی و سپس دفاعی فعال اتخاذ کنند. موضعی که با توجه به عقبنشینی آمریکا از حمایت هوایی در پی توافق با طالبان، برای روحیه نیروهای امنیتی افغانستان یک فاجعه بود و طالبان را بیشتر به پیشروی تشویق کرد.
روزنامه «تلگراف» انگلیس در تحلیلی با عنوان «توافق دوحه دونالد ترامپ عقبنشینی در پوشش توافق صلح بود»، نوشت: مذاکرات ناشی از تمایل آمریکا برای خارج کردن نیروهایش بود که یعنی واشنگتن قبل از نشستن سر میز مذاکره اهرم چانهزنی خود را واگذار کرده بود. حتی خطرناکتر، این قمار آمریکا با طالبان بود که در واقع میخواست به جای پیروزی نظامی، برای پایان جنگ مذاکره کند؛ به همین دلیل خلیلزاد در مقابل خواسته طالبان برای حذف دولت افغانستان از مذاکرات تسلیم شد.
به نوشته تلگراف، این توافق صلح نبود زیرا قرار نبود آتشبس برقرار شود. در عوض، ایالات متحده فقط توانست ضمانت آرامش در یک دوره ده روزه را در آستانه امضای توافق به دست آورد و طالبان بعد از آن آزاد بودند که از اول مارس ۲۰۲۰ به حملات خود در افغانستان ادامه دهند. در واقع، استراتژی خلیلزاد روحیه طالبان را تقویت کرد و این امر به آنها در صحنه بینالمللی نه تنها از سوی ایالات متحده بلکه از سوی سایر کشورهایی که دیپلماتهای خود را روانه دوحه کردند، مشروعیت داد.
به تحلیل این روزنامه، به نظر میرسد که در برنامهریزی ایالات متحده حتی این احتمال که طالبان ممکن است یک بازی دوگانه انجام دهند یعنی ادامه مذاکرات، در حالی که در واقع به دنبال راهحل نظامی یا افزایش تلاشها برای تسلط بر افغانستان به محض خروج نیروهای بینالمللی باشند را در نظر نگرفته بود.
سه ماهه آخر سال ۲۰۲۰ همزمان با روزهای پایانی دولت ترامپ درست پس از اینکه مذاکرات بینالافغانی سرانجام در دوحه آغاز شد، خشونتبارترین سه ماهه جنگ داخلی افغانستان در میانه بیتوجهی دولت آمریکا و تمرکز جامعه جهانی بر نتایج این مذاکرات برای آینده سیاسی افغانستان، رقم خورد.
به نوشته تلگراف، هنگامی که بایدن در ۱۴ آوریل ۲۰۲۱، خروج کامل، سریع و بدون قید و شرط نیروهای آمریکایی را تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱ اعلام کرد، آن را با یک رویداد سیاسی داخلی ایالات متحده-بیستمین سالگرد حملات ۱۱ سپتامبر القاعده در خاک آمریکا--مرتبط کرد و مانند اغلب اوقات، سیاست آمریکا درباره افغانستان به آنچه برای مخاطبان داخلی آمریکا خوب به نظر میرسد وابسته بود، نه عواقب آن برای افغانستان.