
به گزارش حلقه وصل، پنجاه و چهارمین قسمت از برنامه «به اضافه مستند» با پخش مستند «بابایی» همراه بود و پس از آن نشست نقد و بررسی با حضور مهمانان ویژه، سید حسن انتظاری از جانبازان مدافع حرم و مظفر حسینخانی کارگردان این مستند برگزار شد.
مستند بابایی معرفی نمونهای از زندگی شهدای مدافع حرم است
در ابتدای این نشست سید حسن انتظاری صحبت کرد و در مورد این مستند گفت: زمانی که این مستند را دیدم، به یاد لحظات خداحافظی همهی خانوادههای شهدای مدافع حرم افتادم. مستند زیبا و منحصر به فردی بود و باید از کارگردان این مستند تشکر کنم. این مستند، نمونهای از برنامهی زندگی مدافعین حرم است. پیوند عاطفی این عزیزان با خانوادههایشان و عزیزانشان و عشق و علاقه بین این افراد خیلی جالب توجه است. میبینید که وقتی خبر شهادت این مدافعین را به خانوادههایشان میدهند، چه تصاویر منحصر به فردی رقم میخورد. وقتی این مستند را دیدم، بسیار تحت تاثیر این فیلم قرار گرفتم و اشک ریختم. این مستند در اصل، معرفی نمونهای از زندگی این شهدای والا مقام است.
وی در مورد نحوهی جانباز شدن خود گفت: من نزدیکی حلب در سال 92، مدتی را در کنار مدافعین حرم بودم. خدا را شاکر هستم که در کنار این مدافعین حرم توانستم خدمتی را هر چند کوتاه انجام بدهم. برای یکی از عملیاتها به صورت مستشاری به منطقه رفته بودیم و به آموزش نیروهای بسیجی سوریه میپرداختیم تا بتوانیم آنان را در برابر تکفیریها آموزش بدهیم و مقاوم کنیم. در این مسیر خوب جلو رفتیم اما در یکی از عملیاتها در کنار بسیجیهای سوریه حضور داشتیم و مورد اصابت گلوله قرار گرفتم. همین موضوع باعث شد که دچار ضایعهی نخاعی بشوم و این توفیق از ما سلب شد که بتوانیم در این مسیر قدم برداریم.
از ساخت مستندهای محیطزیستی تا برآورده شدن یک آرزو/ قصهی بابایی با یک تلفن آغاز شد
مظفر حسینخانی در مورد ساخت این مستند و ماجرای تولید آن گفت: مستند بابایی یک اتفاق ویژه در زندگی من بود که شاید قابل وصف نباشد. بیشتر فعالیت من در حوزهی مستندسازی پیرامون محیطزیست بود و در حقیقت ارتباطی با بحث دفاع مقدس و مدافعین حرم نداشتم اما چه طور شد که این اتفاق در زندگی من رقم خورد؟ من معتقد هستم که افراد به آرزوهایی که در زندگیشان در ذهن دارند. ساختن فیلم در مورد شهدا و دفاع مقدس همیشه یکی از دغدغههای من بود و جز آرزوهای دست نیافتنی برای من بود. همسر من بسیار درخواست میکرد که فیلمی را راجع به شهدا بسازم. پاسخ من این بود که این شهدایی که از دست رفتند، چگونه میتوانم راجع بهشان فیلم بسازم. نهایتا کار یک فیلم گزارشی میشود که در آن با خانواده ایشان مصاحبه کنم و چون آن شهید در فیلم حضور ندارد، تاثیرگذاری نخواهد داشت. پس از گذشت زمان، خداوند اراده کرد و مرا به آرزویم رساند. قصهی ساخت مستند بابایی با یک تلفن آغاز شد. تلفنی که یکی از دوستان به من زد و گفتند که یکی از دوستان قصد دارد که به سوریه برود. اگر علاقه دارید، مستندش را بسازید. ما قبول کردیم و وارد زندگی ایشان شدیم. همین موضوعات باعث شد تا فیلم ساخته شد.
در ابتدا به این فکر میکردم که چرا باید در سوریه حضور داشته باشیم؟ / شهید بابایی میدانست که شهید میشود
وی در مورد این که اگر شهید بابایی به شهادت نمیرسید، چه اتفاقی برای مستند رخ میداد و پایانبندی آن چه میشد، گفت: ما از خیلی چیزها آگاه نیستیم و خیلی چیزها را باور نمیکنیم. اگر من به عنوان فیلمساز، با دقت به آن تصاویری که از آن عزیز میگرفتم نگاه میکردم، باید متوجه میشدم که ایشان شهید میشود اما متوجه نمیشدم. وقتی فیلم را میدیدم، در ابتدا ذهنیت خوبی نداشتم. نگاهم به این قضیه مانند بعضی از مردم بود و به این فکر میکردم که چرا باید در سوریه حضور داشته باشیم؟ وقتی وارد زندگی ایشان شدم، تغییر کردم و آشنایی با مدافعین حرم و شهیدان باعث ایجاد این تغییر شد. همچنان که این تبلیغات گسترده در جامعه باعث شد تا ذهنیت بعضی نیز عوض شود اگر چه هنوز هم این تفکر در میان عدهای وجود دارد که خدای نکرده مدافعین حرم با اهداف مالی به جنگ میروند. باید بگویم که اصلا اینگونه نیست و هیچ توجیهی ندارد. ورود ما به زندگی ایشان و آشنا شدن با ایشان مبین این بود که ایشان شهید میشود انگار که دستهای غیبی از عالم غیب به ایشان الهام شده بود و ایشان آگاهانه صحبت میکرد. وقتی که هماکنون فیلم را میبینید، میفهمید که انگار ایشان میدانسته است که قرار است شهید شود و آگاهانه این مسیر را انتخاب کرده است. وقتی که فیلم را میساختم متوجه این موضوع نبودم و شاید این شخصیت را باور نمیکردم. اصلا باور به این نداشتم که ایشان شهید میشود و وقتی که خبر شهادت ایشان به من رسید، شوکه شدم.
داعش محدود به مرزهای سوریه و عراق نبود و هدف جهانی داشت
انتظاری در پاسخ به سوالی مبنی بر این که چرا رزمندگان ما به سوریه رفتند و در این جنگ شرکت کردند، گفت: انقلاب ما محدود به مرزهایمان نبود و دیدیم که وقتی موفق شدیم که توطئهی دشمن را در بحث داخل، 8 سال دفاع مقدس، تحریمها و ... خنثی کنیم و انقلابمان تثبیت شد، دیدیم که اینها به دنبال توطئهای در منطقه و خارج از ایران هستند و به دنبال این بودند که یک سری مزدور دستنشانده را علیه انقلاب اسلامی علم کنند. دیدیم که در سوریه به بهانهی بهار عربی شروع به توطئه کردند و تروربست و سلاح وارد این کشور کردند. در ابتدا اوضاع داخلی سوریه را بهم ریختند و از دل آن داعش را که دعوی جهانی داشت را بیرون آوردند. داعش ادعا داشت که میخواهد کل کشورهای اسلامی را بگیرد و یک خلافت اسلامی به راه بیندازد. در حقیقت داعش محدود به مرزهای سوریه و عراق نبود و هدفشان جهانی بود. اگر بچههای ما به موقع در برابر تفکیریها حضور پیدا نمیکردند، قطعا این ناامنی به مرزهای ما و داخل ایران نیز کشیده میشد. حضرت آقا به موقع تشخیص دادند و بچهها را به این سمت هدایت کردند که برویم و مردم منطقه را بر علیه تکفیریها بسیج کنیم که الحمدالله امروز شکست داعش را در عراق و سوریه میبینیم.
او در مورد این که عدهای مطرح میکنند که این موضوع یک بحث سیاسی در این کشورها است و چه دلیلی دارد که ما وارد شویم، گفت: من نمونهای از این موضوع را عرض میکنم. چند وقت پیش در ماجرای مجلس که تعدادی از مردم بیگناه به شهادت رسیدند و یا در موضوع حرم امام خمینی، نشان می داد که اگر ما به موقع به مقابله با اینان نایستادهایم بودیم این ناامنی را در همهجای کشور میدیدم. افرادی که بر اساس تفکرشان اعتقاد داشتند که شیعه نباید باشد و بنابراین هدف داشتند که مردم ما را هدف قرار بدهند که الحمدالله موفق نشدند.
حسینخانی در مورد فیلم برداری این کار در زمان حضور شهید بابایی و پس از ایشان گفت: بخش عمدهای از کار پس از شهادت ایشان بود. حدود 40 درصد قبل از شهادت بود. از زمانی که با ایشان آشنا شدیم تا زمان شهادت، 15 روز طول کشید. در بحث مستند سازی، قائل به این هستم که باید داستان پردازی کرد. امروزه دورهای نیست که برای ثبت وقایع یک سری تصاویر را ضبط کنیم و با یک متن پیوند بزنیم. اگر در قالب قصه قرار بگیرد، تاثیرگذاری بیشتری دارد. مبین این حرف فیلم بابایی است که کل آن ساختار داستانی دارد. در حقیقت در تمام سکانسها تقطیع پلان را میبینید. از همه کسانی که در فیلم حضور دارند، برداشتهای متفاوت گرفتیم و این گونه نبوده است که کاملا با یک برداشت کار را تمام کنیم. این موضوع به عقیدهای که در فیلم سازی دارم، برمیگردد.
افترا به مدافعین حرم در مورد دفاع از یک شخص خاص
سید حسن انتظاری در مورد فضاسازی که رسانههای خارجی علیه مدافعین حرم انجام دادند، صحبت کرد و گفت: این صحبت که این بچهها برای دفاع از یک سیاستمدار به سوریه رفتهاند قطعا یک افترا است. در مستند اشاره شد که حضور این عزیزان در آن جا یک بحث اعتقادی برای دفاع از حرم اهل بیت است. این که دشمن به این عقیدهی ما تعدی کند. اما این هدف، تنها هدف نبوده است و هدف اصلی صدور انقلاب اسلامی در خارج از مرزها و دفاع از مظلوم است. اگر تکفیریها در سوریه موفق میشدند، قطعا خیلی از مردم قربانی آنان میشدند. همان طور که این اتفاق در شهرهایی که حضور داشتند رخ داد. در حقیقت حضور این بچهها در منطقه از رخداد این کار جلوگیری کرد و اگر این افراد نمیرفتند شاهد، کشتار و فجایع خیلی زیادی بودیم. ما رفتیم که بگوییم اسلام حقیقی آنی نیست که داعشیها در دنیا معرفی میکنند. آنی نیست که با الله اکبر سر میبرند، جنایت میکنند و ... ما رفتیم تا اسلام واقعی را معرفی کنیم و به مردم امید بدهیم. اگر به نظام سوریه نکاه کنید، میبینید که این موضوع ناشی از انتخاب خود مردم است و چند سال پیش انتخاباتی در سوریه برگزار شد که اکثر مردم به این نظام رای دادند. حقوق بشر و دموکراسی یک حربهی دروغین است که در دست قدرتهای غربی است که علیه کشورهایی مانند ما استفاده میشود. باید این سوال را پرسید که چرا در کشوری مثل عربستان که هیچ انتخاباتی برگزار نمیشود، صحبت از دموکراسی و حقوی بشر نیست.
حسینخانی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: سبک و سیاق تولید این مستند بسیار ویژه بود. این طور نبود که فیلم را بسازم و بعدا فیلم را برای خانوادهی ایشان نمایش بدهم بلکه آنان در تمام مراحل تتولید حضور داشتند و نظر میدادند. ما نظرات اینان را در تولید فیلم اعمال میکردیم. میخواهم این سوال را آقای انتظاری بپرسم. شما که جانباز هستید و به سوریه رفتید، میخواهید با این همه پول که دریافت کردید، چه کنید؟
آیا حاضرید که یک بند انگشتتان قطع شود و به جای آن 100 میلیون بگیرید؟
سید حسن انتظاری در پاسخ به این سوال گفت: آن زمانی که برای اعزام به منطقه میرفتیم، اصلا بحث مالی مدنظرمان نبود. این که عدهای این موضوع را قبول نمیکنند، به باورهای آنان برمیگردد که تصور میکنند که بچههای مدافع حرم برای پول میروند. فکر میکنم بخشی از این دیدگاه را رسانههای غربی و شبکههای ماهوارهای ایجاد کردند و عدهای جاهلانه و شاید هم مغرضانه در جامعه به آن دامن میزنند. همان طور که در مستند هم اشاره کردید، بحث مادیات اصلا در بین این عزیزان نیست و رفتنشان برای مالی نیست. دیدید که میپرسند که آیا شما حاضرید که یک بند انگشتتان را قطع کنند و به جای آن 100 میلیون به شما بدهند؟ هیچ کس حاضر نیست تا سلامتیاش را از دست بدهد تا به پولی برسد. در حقیقت عاقلانه نیست.
شبهات در حوزهی مدافعین حرم به این دلیل است که عرصهی فرهنگی را برای دشمن خالی کردهایم
حسینخانی بیان داشت: اما متاسفانه هنوز این دیدگاه در بین عدهای وجود دارد. این طور نیست که فضای جنگ از بین رفته باشد. جنگ شوخی ندارد و اگر فضا را خالی کنید، دشمن آن را پر میکند. دلیل وجود این عقیده این است که در فضای فرهنگی، عرصه را برای دشمن خالی کردهایم. متاسفانه در حوزهی دفاع مقدس که بیش از 200 هزار شهید داریم، در طی 40 سال گذر از عمر انقلاب، 40 مستند فاخر نساختیم. وقتی این اتفاقات رخ بدهد، چنین تفکرهایی به وجود میآید. برای مدافعین حرم نیز این اتفاق رخ داده است. این که تعدادی محدود مستند در این حوزه تولید میشود، به صورت خودجوش است. تعدادی فیلم ساز علاقهمند با پیگیریهای فراوان کار میکنند. من با پیگیریهای فراوان این درخواست را داشتم که در منطقه حضور داشته باشم. اما پس از این که پاسپورت و ... را گرفتیم گفتند نمیشود. در حقیقت سیستماتیک نیست و نهادی وجود ندارد که بگوید همزمان با جنک با داعش، یک جنگ فرهنگی نیز باید باشد که شبهات فرهنگی را برطرف کند. بنابراین اقدامی در این حوزه نشده است و این تفکر از بین نرفته است. یک مطلبی که بسیار قابل توجه است این است که در بحث دفاع مقدس، هر کس که علاقهمند بود ثبت نام می کرد و میرفت اما در بحث مدافعان حرم این طور نیست. بخش عمدهای از مدافعین حرم با التماس رفتند. در شهر اراک بیش از 15 هزار نفر ثبت نام کردند که بروند و با داعش بجنگند. جالب است که همشان نوشتند که ما پولی نمیخواهیم. اما هیچ کدام از این اتفاقات ثبت تصویری نشده است و همین موضوع باعث شده است که برخی شبهات به وجود بیاید که عدهای برای پول و پست و ... میروند.
ماجرای یکی از جانبازان تیپ فاطمیون که همهی بدنش از کار افتاده است اما هنوز شوق حضور در منطقه را دارد
سید حسن انتظاری در مورد بچههای تیپ فاطمیون(س) صحبت کرد و در مورد شهباتی که پیرامون آنان وجود دارد، گفت: سال 92 که در منطقه بودیم، هنوز بچههای تیپ فاطمیون به منطقه ورود پیدا نکرده بودند و از نزدیک با آنان برخورد نداشتیم. اما در همان زمان از رشادتهای تیپ فاطمیون در اطراف دمشق و منطقهی زینبیه صحبت میکردند. در جایی که تروریستها تا 500 متری حرم نزدیک شده بودند و میخواستند که آن جا را تخریب کنند. همین بچههای فاطمیون با رشادتهایی که داشتند، دشمن را به عقب راندند و منطقهی زینبیه(س) را امن کردند. خیلیها از شجاعت بجههای فاطمیون صحبت میکردند. چند روز پیش یک کلیپی را از یکی از بچههای فاطمیون دیدم که خیلی بر روی من تاثیر گذاشت. یکی از سادات فاطمیون در یکی از عملیاتهایی که همه شهید شده بودند، زنده مانده بود. به این صورت که از ناحیهی سر مورد اصابت قرار گرفته بود و تمام بدنش فلج شده بود و حتی قدرت تکلم نداشت و فقط با اشاره صحبت میکرد. از او پرسیدند که با این شرایط آیا حاضر هستی که باز هم به سوریه بروی؟ او در پاسخ اشاره میکرد که بله. همچنین اعتقادی بسیار عالی است. همهی اعضای بدنش از کار افتاده است اما همچنان روحیه دارد که به منطقه برگردد. این یک ایمان است و هیچ هدفی در پشت آن نیست. دشمن ما با همهی حربهها قصد تضعیف نظام ما و این کار مقدس را دارد. او تمام تلاشش را میکند که انقلاب ما را کوچک جلوه بدهد و محدود کند. واقعیت این است که انقلاب ما فراتر از این حرفها است و اثرات آن را در کشورهای دنیا میبینید. در حقیقت علیرغم تمام توطئهها، این انقلاب با سرعت پیش میرود.
حسینخانی در مورد ظرفیتهای مغفول در این حوزه گفت: در این حوزه خیلی کوتاهی شده است. شهدای عزیز بر گردن ما حق زیادی دارند و دار و ندارمان مدیون شهدا است. ما برای آنان چه کار کردیم؟ خیلیها تصور میکنند که من میخواهم پست بگیریم و به همین دلیل راجع به این قضیه فیلم میسازم. من قبل از این که وارد این حوزه بشوم، رزومه مشخصی دارم. در بحث فیلمسازی در مورد شهدا و مدافعین حرم کم کاری شده است و مسئولین فرهنگی باید پاسخگو باشند. باید در آن دنیا پاسخ شهدا را بدهند که چرا نتوانستیم که برای نسل امروز شهدا را معرفی کنیم. سربازان آمریکایی هزاران کیلومتر را طی میکنند، به افغانستان و سوریه میروند و نسل کشی میکنند. اما وقتی جنازههایشان برمیگردد همه ی مردم تقدیسشان میکنند و بهشان نمیگویند که شما برای پول رفتید و افغانستان به ما ربطی ندارد. در حالی که شهدای ما برای دفاع از وطن رفتند و برای نسلکشی و دفاع از اسد و ... نرفتند. حرمینی که در عراق است برای ما مقدس است و اگر اینان تخریب شود انگار که شیعه تخریب شده و ارکان ما تخریب شده است. ما باید از آنان کوتاهی کنیم. این قدر کم کاری شده است که کسی به خود اجازه میدهد که تصویر شهید دفاع مقدس را آتش بزند. این موضوع نشاندهندهی کوتاهی در بحث رسانهای است. در طول سال چند فیلم راجع به شهدای مدافع حرم ساخته میشود؟
ماجرای دلاوریهای شهید اسماعیل حیدری در آزادسازی نبل و الزهرا
انتظاری بیان داشت: در زمینهی مدافعین حرم و بحث فرهنگی آن خیلی کوتاهی شده است. اولا شهدای مدافع حرم هر کدام یک شخصیت ویژهای داشتند اما اگر در بین اینان بخواهیم به دنبال چهرههای شاخص باشیم، باید بگویم که شهید همدانی را داریم، همچنین شهید تقوی را داریم که در عراق شهید شد و حتی عراقیها بیش از ما او را میشناسند. ابو حامد را داشتیم که از تیپ فاطمیون بود و شهید شد. باید رسانههای ما و فیلمسازان ما از شخصیت این افراد و خصوصیات اخلاقیشان فیلم بسازند و کار کنند. برای مثال خیلیها از رشادتهای شهید اسماعیل حیدری در ماجرای نبل و الزهرا تعریف میکردند. مثل یک رهبر او را دوست داشتند و منتظر بودند که او بیاید تا آزادسازی نبل و الزهرا را پیش ببرند. در حقیقت چنین فرماندهانی را داشتیم که بر قلوب بجهها حکمرانی میکردند. این افراد باید در سینما و رسانه معرفی شوند. میبینید که هند که هیچ حضوری در عراق و سوریه ندارد، میآید و راجع به این موضوع فیلم میسازد. اما کارگردانان هنری ما چه فیلمی راجع به شهیدان ما میسازند.
حسینخانی در مورد مستند بعدی خود گفت: فیلم بعدی من در مورد شهدای مدافع حرم است و به شهید سعید مسلمی میپردازم. ایشان یکی از مربیان و قهرمانان ورزشی ایران بودند که در طی عمر خود یک حسینیه و باشگاه را راه میاندازند. ایشان با این کار موفق میشوند که تعدادی بچه حزبالهی پرورش بدهند که درطی این 4 سال اکثرا قهرمان رشتهی خود میشوند. ما اکثرا ابراهیم هادی را میشناسیم. ایشان قبل از انقلاب متولد شده است اما شهید مسلمی در دههی 70 متولد شده است و در سن 24 سالگی به شهادت میرسد. نمونههای این شهیدان اثبات کرد که نه هنوز نسل انقلاب تمام نشده است. درخواست کتبی ایشان موجود است که میگوید با اختیار خودم و بدون این که پولی بخواهم، داوطلبم که به سوریه بروم. وقتی به سوریه میرود در عملیاتی با کشته شدن خود، جان 40 نفر را نجات میدهد.
انتظاری در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: امیدوارم که دیگر فیلمسازان ما وارد این حوزه بشوند. جهاد فرهنگی خیلی مهمتر از جهاد در جنگ میتواند باشد و برای مردم ما بسیار روشنکننده خواهد بود و پاسخ به شبهات میدهد. برای پاسخ به شبهات نیاز به جهاد فرهنگی داریم. این کار افراد متعهدی را مثل آقای حسینخانی میخواهد که بتوانند در جهت خنثیسازی کارهای دشمن قدم بردارند.