سرویس جهان حلقه وصل- از ماه آوریل که تاریخ خروج کامل نیروهای آمریکایی دریازده سپتامبر اعلام شد، درگیریهای نظامی در افغانستان تشدید شده و طالبان مناطق بیشتری از این کشور را تصرف کرده است. ذبیحالله مجاهد سخنگوی طالبان میگوید این گروه توانسته بر ۸۳ درصد خاک افغانستان حاکم شود. برخی از کارشناسان حوزه آسیای میانه معتقدند حرکت رو بهپیش طالبان به معنای بنبست مذاکرات صلح در دوحه است. همزمان با این اتفاقات، «اشرف غنی» و «عبدالله» به واشنگتن سفر کردند. سفری که هیچیک از مقامات رسمی و حتی غیررسمی کاخ سفید به استقبال دو رئیسجمهور «اشرف غنی و عبدالله» که همزمان به آمریکا رفته بودند، نیامدند و حتی ماشینی برای آنها فرستاده نشده بود و آنها ناچار شدند با ماشین سفارت افغانستان به اقامتگاه خود بروند. آنها رفته بودند تا درباره وضعیت افغانستان با «جو بایدن» و قانونگذاران آمریکایی در کاخ سفید و کنگره گفتگو کنند. بسیاری این سفر را تلاش برای بقا دولت مرکزی افغانستان توسط آمریکاییها در لحظه آخر تصور میکنند.
پیرمحمد ملازهی در گفتگو با «حلقه وصل» پیشروی طالبان در خاک افغانستان را نشانهای از پایان کار دولت ائتلافی در کابل دانسته و میگوید: «طالبان بهراحتی میتواند شهرهای بزرگ افغانستان در شمال را تصرف کند؛ اما آنها برخلاف گذشته بهجای تلاش برای تشکیل امارت اسلامی به دنبال ایجاد دولت وحدت ملی هستند».
ملازهی معتقد است که طالبان ازلحاظ سیاسی تغییر کرده و میتواند با طوایف افغان دیالوگ مشترک برقرار کند. استراتژی طالبان در افغانستان برخلاف دهه نود حکومت با اسلحه نیست؛ آنها میخواهند با تعامل یک دولت وحدت ملی را ایجاد کنند.
در ادامه گفتگوی پیرمحمد ملازهی تحلیلگر ارشد شبهقاره پیرامون طالبان و نقش آن در آینده افغانستان را میخوانید:
طالبان به لحاظ نظامی توان تصرف بر کل افغانستان را داردملازهی با تشریح نقشه منطقهای افغانستان و مناطق متصل شده به طالبان گفت: واقعیت آن است که طالبان ازلحاظ نظامی میتواند در کمتر از چند ماه کل افغانستان را به تصرف خود درآورد؛ زیرا دولت حاکم پشتیبانی آمریکاییها و ناتو را ازدستداده است، اما طالبان در حال حاضر با یک محاسبه سیاسی حداقل در کوتاهمدت به دنبال چنین اقدامی نیست.
طالبان به دنبال آن است که با تصرف سرزمینهای بیشتر حداکثر فشار را بر دولت مرکزی وارد کرده و شرایطی را فراهم آورد که این دولت کنار برود.
ملازهی ادامه داد:طالبان تمایل دارد دولت موقتی تشکیل شود و قانون اساسی تغییر کرده و با کمک لویی جرگه ساختار سیاسی افغانستان را تغییر کند، این گروه پس از توافق دوحه به این نتیجه رسید که تنها از طریق قهرآمیز میتواند به قدرت بازگردد، لذا استراتژی خود را بر اقدامات نظامی و سیاسی بهصورت همزمان متمرکز کرده است.
طالبان معتقد است که اگر کابل را از طریق نظامی تصرف کند؛ نیروهای امنیتی و نظامی قومی فعلی (مانند تاجیکها؛ ازبکها و هزارهها) به مناطق مادری خود بازگشته و یک جنگ تمامعیار قومی و مذهبی راه افتاده و مشکلات طالبان بیشتر میشود. از سویی اگر جنگ قومی در افغانستان شکل بگیرد احتمال آنکه نیروهای بینالمللی نیز وارد آن معرکه شوند بیشتر است، لذا طالبان در کنار اقدام نظامی؛ راهحلهای سیاسی را نیز روی میز قرار داده است.
طالبان به دنبال جنگ قومیتی و مذهبی نیستملازهی با اشاره بهاحتمال وقوع جنگ داخلی در افغانستان گفـت: اگر جنگ داخلی در افغانستان شکل بگیرد پای نیروهایی چون عربستان و امارات نیز به خاک افغانستان دوباره بازشده و از آنسو چین و روسیه نیز از نیروهای جبهه شمال حمایت خواهند کرد، ازاینرو دکترین امنیتی طالبان فتح شهر به شهر بدون شلیک گلوله است. طالبان بهخوبی میداند که اگر جنگ قومیتی در افغانستان روی دهد این کشور از درون تجزیه میشود. لذا آنها مناطق عشایری؛ جادهها و روستاها را تصرف کرده و با تحتفشار قرار دادن دولت میخواهند اشرف غنی در ضعیفترین حالت ممکن قرارگرفته و به دولت موقت تن دهد.
طالبان با سه جبهه باید تفاهم کندکارشناس ارشد حوزه آسیای میانه در ادامه با اشاره به وضعیت سخت مردم افغانستان در دوران حاکمیت دولتهای وابسته به آمریکا گفت: هر کشوی که به دنبال معامله خارجی باشد؛ قربانی میشود؛ افغانستان متأسفانه خودش را در چنین فضایی قرارداد. تا به امروز در افغانستان همه چشمشان به بیرون است که آمریکاییها، روسها یا پاکستانیها چه میکنند؛ طالبانی میتوان این وضعیت را ترمیم کند.
طالبان باید گروهها؛ قومیتها، احزاب و NGO ها را به وحدت نظر برساند. از سوی دیگر باید همسایگان افغانستان مانند ایران و چین و آسیای مرکزی کار کند (کشورهایی که امنیت مرزیشان به ثبات در افغانستان بستگی دارد). از سوی دیگر باید با قدرتهای بینالمللی نیز تفاهم کند. اگر این سه جریان بینالمللی، منطقهای و درونی افغانستان به یک جمعبندی مشترک برسند؛ آنگاه ممکن است شرایطی مانند دوران ظاهر شاه بر افغانستان بهواسطه طالبان ایجاد شود و ثبات نسبی ایجاد شود. در این مرحله با ایجاد یک ابتکار عمل جدید، ساختار شکستخورده قدرت تغییر کرده و توزیع قدرت نوینی در افغانستان ایجاد شود. ۴ قوم اصلی به میزانی از اختیار عمل برخوردار شده و تا حدی در قدرت مرکزی نیز سهیم باشند.
طالبان عوضشده استملازهی با تحلیل شخصیتی طالبان در سپهر سیاسی افغانستان گفت: نشانههایی وجود دارد که طالبان ازلحاظ سیاسی نسبت به قبل تغییر کرده است؛ البته آنها ازلحاظ ایدئولوژیکی خیلی تغییر نکردهاند؛ آنها خودشان را مسلمان ناب میدانند اما مواضع سیاسی طالبان تغییر کرده و گروههای قومی(مانند شیعیان) را پذیرفته است؛ البته ممکن است ازلحاظ ایدئولوژیکی اختلافاتی وجود داشته باشد؛ اما ازنظر سیاسی به شیعیان سهم خواهد داد.
وی در پایان تاکید کرد: واقعیت آن است که جامعه افغانستان همچنان سنتی است و حرف طالبان را نسبت به سایر نیروها بهتر میفهمد. طالبان بهمرور حتی میتواند سازوکارهای دموکراتیک مانند انتخابات را نیز پذیرفته و بهنوعی یک حکومت نرمال شود. طالبان قطعا متعهد می شود که پس از خروج آمریکاییها از افغانستان این کشور پایگاه نیروهای رادیکال نمیشود.