
سرویس معرفی: اضطرابی عجیب درونش را فرا گرفته بود؛ امّا گامهایش را محکم و استوار برمی داشت، کودکی را که در آغوش داشت به نزد قومش آورد. گفتند: ای مریم، کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی! ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زن بدکاره ای! «مریم» که روزه سکوت داشت به کودکش اشاره کرد؛ یعنی از او بپرسید.
گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟! ناگهان کودک زبان به سخن گشود و گفت: «من بنده خدایم، او کتاب (آسمانی) به من عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است و مرا هرجا که باشم موجودی پر برکت خواسته و تا زمانی که زنده ام، مرا به نماز و زکات امر فرموده است. سلام خدا بر من، در آن روز که متولد شدم و در آن روز که می میرم و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد».
در قرآن نام 25 نفر از پیامبران آمده است. از میان اینان، پیامبر اسلام(ص) با بیشترین اشاره و با قرینه های بسیار مورد خطاب واقع شده است؛ اگر چه نام حضرت موسی بیش از همه انبیا برده شده است. در قرآن، نام حضرت مسیح بیست و سه مرتبه با اسم «عیسی»، یازده بار با نام «مسیح» و دو مرتبه با وصف «ابن مریم» آمده است. کثرت استعمال نام این انبیا به سبب وقایع مهمی است که در زمان آنان رخ داده و می باید مورد عبرت مسلمانان قرار گیرد.
آفرینش غیر طبیعی عیسی نشانه خداست. در قرآن مجید به تثلیث که از عقاید مسیحیان است اعتراض شده و آمده است: «عیسی خود را بنده خدا می داند؛ چرا شما او را فرزند خدا می شناسید؟».
پیامبران الهی اهدافی مشترک دارند و پیام الهی را به مردمان زمانه خود ابلاغ می کنند و بعد از خویش، نویدبخش پیامبری هستند که بعد از آنان راه توحید را پرچمداری می کند. این داستان از حضرت آدم آغاز و به پیامبر خاتم(ص) ختم شد. در سوره «صف» آیه شش آمده است: «به یاد آورید هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شما هستم؛ و کتاب تورات را که قبل از من فرستاده شده تصدیق می کنم و به رسولی که بعد از من می آید و نام او احمد است، بشارت دهنده هستم».
در شعر فارسی نیز از دیرباز شاعران در اشعار و ابیات خود اشاره هایی به حضرت عیسی داشتند و نام و صفات آن پیامبر الهی را در اشعار خود به کار می بردند..در ادامه سعی داریم به مناسبت میلاد حضرت عیسی(ع) به برخی از اشعار شاعران فارسی زبان بپردازیم که سعی کرده اند با استفاده از ویژگی های حضرت مسیح (ع) کلام خود را نافذتر کنند.
در میان اشعار شاعران می توان به شعر معروف حافظ، شاعر بزرگ سده هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان اشاره کرد:
مژده ای دل كه مسیحا نفسی می آید
كه ز انفاس خوشش بوی كسی می آید
از غم هجر نكن ناله و فریاد كه من
زده ام فالی و فریادرسی می آید
كس ندانست كه منزلگه معشوق كجاست
این قدر هست كه بانگ جرسی می آید
مسیح در لغت به معنای یک نجات دهنده و آزاد کننده قومی از مردم است که شاعران در اشعار خود هرگاه می خواهند اشاره ای به رهایی یا آزادی کنند از نام "مسیح" استفاده می کنند.
صبح دمی رفت مسیحا به دشت
سبزه صحرا به دمش زنده گشت (امیرخسرو دهلوی)
می رود در راه و در اجزای خاک
مرده می گوید مسیحا می رود (سعدی)
مژده ی عمر ابد می رسد اکنون ز لبش
صبر کن یک نفس ای دل که مسیحا آمد (وحشی بافقی)
حضرت مسیح به عنوان پیام آور صلح، دوستی و مهربانی شناخته شده است که بر همین اساس شاعران به هنگام پند و اندرز از این صفت حضرت مسیح بهره می جویند. در این زمینه به اشعاری از فردوسی اشاره می شود:
همان گفتگوی شما نیست راست
بر این بر روان مسیحا گواست
نبینی که عیسی مریم چه گفت
بدانگه که بگشاد راز ازنهفت
که پیراهنت گر ستاند کسی
میاویز با او به تندی بسی
وگر بر زند کف به رخسار تو
شود تیره زان زخم دیدار تو
میاور تو اخم و مکن روی زرد
بخوابان تو خشم و مگو هیچ سرد
زنده کردن مردگان، شفا دادن بیماران، بینا کردن کوران از جمله معجزات حضرت عیسی است که شاعرانی چون حافظ و مولانا در اشعار خود از آنها بهره جسته اند.
فیض روحالقدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آن چه مسیحا میکرد (حافظ)
و مولانا در شرح معجزات مسیح روایت کرده است:
صومعه عیسیست خوان اهل دل
هان و هان ای مبتلا این در مهل
از ضریر و لنگ و شل و اهل دلق
جمع گشتندی ز هر اطراف خلق
تا به دم اوشان رهاند از جناح
بر در آن صومعه عیسی صباح
عطار در ابیاتی مناظره حضرت مسیح با دنیا را به تصویر کشیده است:
مسیح پاک کز دنیا علو داشت
بسی دیدار دنیا آرزو داشت
مگر میرفت روزی غرقه نور
بره در پیر زالی دید از دور
سپیدش گشته موی و پشتِ او خم
فتاده جمله دندانش از هم
دو چشمش ازرق و چون قیر رویش
نجاست میدمید از چار سویش
ببر درجامه صد رنگ بودش
دلی پر کین میان چنگ بودش
تولد حضرت مسیح بدون داشتن پدر، یکی از معجزات خداوند است. شیخ محمود شبستری در بیتی از این ویژگی حضرت استفاده کرده است:
نباشد بی پدر انسان شکی نیست
مسیح اندر جهان بیش از یکی نیست
افراد دیگری نیز مانند ناصرخسرو به سبب مسافرت کاشفانه و جستجوگرانهاش که به دنبال حقیقت سرزمینهای مختلف را درمینوردید و شرح آن را در سفرنامهاش آوردهاست، این فرصت را داشته تا با مسیحیان حشر و نشر نزدیک داشته باشد.
خاقانی، نظامی و شاعرانی که در قفقاز میزیستهاند نیز طبیعتاً به خاطر همسایگی و همنشینی با مسیحیان آشنایی درستتری از فرهنگ و آداب مسیحی داشتهاند.
از این بین خاقانی چون مادری مسیحی داشته، آشنایی و به طبع اشاراتش به دقایق فرهنگ عیسوی راهگشاتر و مطلوبتراست.
در سرودههای خاقانی، شروانی این شاعر بزرگ قرن ششم قفقازی، مسیح ازهر دو منظر مورد توجه قرار گرفتهاست؛ یکی از نگاه مسیحیان و بر اساس باورها و دریافتهای پیروان مسیح و دیگر نگاهی که از قرآن، تفاسیر و منابع اسلامی در باب مسیح متأثر است.
هیچ کس چون او نتوانسته روایت دقیقی در باب آیین مسیح، اعیاد، مراسم و آداب و رسوم مربوط به مسیحیان را ارائه کند. قصیدۀ معروف "ترساییه" از خاقانی سرشار است از اشارات مسیحی؛ و حتی خیلی وقتها بدون دانستن این فرهنگ نمیتوان معانی پیچیده و حکمی خاقانی را درک کرد. شعری که با این مطلع شروع می شود: فلک کجروتر است از خط ترسا
مرا دارد مسلسل راهبآسا
و در ادامه ادعا می کند:
کنم تفسیر سریانی ز انجیل
بخوانم از خط عبری معما