
وقتی نوبت به جهاد علمی رسید
کانون دانشپژوهان نخبه از اواخر سال 72 کار خود را آغاز کرد. بعد از پایان یافتن جهاد نظامی، نوبت به جهاد علمی رسید. در مورد جهاد علمی دیدگاههای متنوعی وجود داشت که معمولترین آن، برگزاری کلاسهای تقویتی درسی برای دانشآموزان ضعیف بود. بعد از مدتی، دوستان به این نتیجه رسیدند که این ایده برای تحول در فرد و حرکت به سمت قلههای علمی مناسب نیست. بنابراین سرمایهگذاری روی نخبگان از سنگر مسجد در اولویت قرار گرفت. با همین ایده و با پیشنهاد دوستان پایگاه بسیج شهید رجایی در مسجد امام حسن مجتبی (ع) در منطقه 19 با حداقل امکانات و با محرومیت بسیار شدید منطقه در سال 72 راهاندازی شد.
یک الگوی بومی
این الگو کاملاً بومی و تجربی است و در اثر گذر زمان شکل گرفته. ما یک تجربة عینی موفق جلوی چشمان نداشتیم، خودمان بخشهای زیادی از این الگو را با آزمون و خطا تجربه کردیم.
باید زندگی را بر اساس هدف جهت داد
وقتی لایه مخاطب را خاص کردید و از آن طرف هم چند نفر عهد کردند که پای این جریان بایستند و عمرشان را بگذارند، آنگاه کار عملاً برکت پیدا میکند. مهم این است عدهای باشند زندگیشان را بر محور این کار بگذارند و آیندهشان را با این اولویت ترسیم کنند. هر جا جریانی استمرار پیدا کرده به همین دلیل بوده. اگر در هر جایی سه چهار نفر به یک طرحی در هر حوزهای- مسائل تربیتی، علمی، فرهنگی- برسند و تعهد کنند که زندگیشان را پای این طرح بگذارند، عملاًَ کار رقم میخورد و نسلهای بعدی میآیند کمک میکنند. مهمترین شاخصه این است که چند نفر ایستادند و ستون کار شدند. البته باید اضافه کنم این ستون هم در حین کار ایجاد شده و از اول نبوده. دوستان ما زندگیشان را بر همین مبنا بستهاند، درس طلبگیشان، درس دانشگاهشان و حتی ازدواجشان نیز براساس همین نگاه شکل گرفته. این نگاه که رسالت من در عالم این است!
فعالیتهای درسی در قالب مسجد
ایده کانون به مرور زمان تکمیل شده. هدف اولیه این بود که یک سری بچه حزباللهی جایی جمع بشوند و یک حرکت علمی، فرهنگی، مذهبی و اعتقادی را برای نوجوانان منطقه محروم جنوب تهران رقم بزنند. با این نگاه استعدادهای برتر از همان بچههای مسجد و از مدارس منطقه جمع شدند و مخاطب کلاسهای علمی و برنامههای فرهنگی و اردویی قرار گرفتند تا در فضای مسجد تربیت شوند و در جریان ارزشها قرار بگیرند.
آغاز کار با شناسایی نخبگان
از مدارس خوب پیرامونی منطقه نفرات موفق را شناسایی و انتخاب و از دوره سوم راهنمایی به مجموعه کانون وارد کردیم. سپس کار با یک سیر آموزشی مدوّن مبتنی بر امتحانات و آزمونهای مستمر و با پشتیبانی یک کتابخانه قوی المپیاد به صورت شبانهروزی آغاز شد، در مرحله اول برای اینکه بچهها بتوانند در آزمون مدارس نمونه و تیزهوشان موفق شوند. در گام بعدی بچههای توانمند و مستعد گزینش میشدند برای کار المپیاد که البته ثمرات کار به قبول دوستان در کنکور نیز منجر میشد.
جاذبهی علمی
آبوهوای علمی خوبی که در فضای مجموعه حاکم شده، یعنی اتصال به نخبههای علمی، گزارشدهی و ارزیابی مستمر کار، سیر علمی برنامهریزی شده ابتکاری، وجود یک سلسله آزمونهای قوی، الزام به مباحثه که همافزایی چشمگیری ایجاد میکند، همه اینها کافی است تا پیشرفت و ارتقای علمی یک دانشآموز ظرف دو تا سه ماه حضور در کانون محسوس و ملموس شود.
برنامهریزی بر اساس توانمندی
ما روی قشر خاصی کار میکنیم. ما از همان ابتدا اهداف را بر اساس توانمان چیدهایم... نکته مهم اینجاست که ساختار براساس نیروی انسانی توسعه پیدا کرده است. یعنی اینطور نبوده که ما از همان ابتدا خیریه و هیئت و انجمن علمی و معاونت فرهنگی و اینها داشته باشیم. ما نیازها را میدانیم، اما براساس نیروی انسانی و توان اداره، مجموعه را گسترش دادهایم.
جلب اعتماد خانوادهها
فضای علمی ویژهای که فراهم کردیم، سبب میشود نوجوان و خانوادهاش به مجموعه اعتماد بکنند.
تلاش برای هویتسازی جمعی
نباید فراموش کنید که بچهها زمانی که وارد این مجموعه میشوند، وارد دورانی از زندگی شدهاند که دنبال گروه همسالان هستند. ما اینجا یک سری بچههایی که به لحاظ استعداد برتری نسبی دارد و به لحاظ خلق و خو بچههای سالم و پاکی هستند، در کنار هم قرار میدهیم؛ زیر نظر یک برادر بزرگتر که این راه رفته و خودش نخبه است. این شکل از گروهبندی، یک هویت جمعی برای نوجوان فراهم میکند که بدان دلبسته میشود.
تلفیق معنویت و فضای آموزشی
شاید جاذبه اصلی مجموعه همان تحول علمی بود که بچهها بعد از مدتی در خودشان احساس میکردند و با رفقایشان در مدرسه فاصله پیدا میکردند. البته فضای مناجاتهای شبانه، نمازهای جماعت آن زمان و آب و هوای انس با شهدا نیز نباید فراموش کرد، تا جایی که بچهها حتی برای موفقیت دوستانشان روزه نذر میکردند.
هدف تربیت همهجانبه است
هدف کلی مجموعه، رشد جامع بچههای نخبه است. وقتی میگوییم رشد جامع، یعنی باید تمام ابعاد وجودی نوجوان نخبه را در نظر بگیریم. شاید بتوان گفت همان سه محوری که حضرت آقا عنوان میکنند: تحصیل، تهذیب، ورزش. با این نگاه، بخشی از فعالیتها فقط در عرصه علمی و آموزشی است، آن هم زیر نظر استادان و بچههای المپیادی مجموعه که روزی رایگان خدمات گرفتهاند و حالا دانشجو یا طلبه شدهاند و حالا هم دارند زکات علمشان را میدهند.
ما دنبال یک طرح زندگی مشترک با بچهها بودیم، حقیقت مسئله این است که ساختن انسان دو وجهه دارد: یک وجهة ظاهر و جسد کار است که همان طرح و برنامه و کلاس و اردو و هیأت است و یک وجهه، آن روح و جان تربیت است که در اثر این ارتباط و زندگی مشترکی است که بین مسئولین و مربیان و مخاطبین شکل میگیرد. اگر شما توانستید آن را سالم کنید و به آن جهت بدهید، آن وقت این حرکت با همه سختیها و دشواریها مؤثر واقع میشود.
سنجش استعدادها و برنامهریزی مطابق آن
ما استعدادهای بچهها را شناسایی میکنیم و براساس روحیات و سلایق خودش به آن جهت میدهیم... بچههای هر حلقه توسط مسئول حلقهها استعدادسنجی میشوند، مثلاً مسئول میگوید خوب است سه نفر از این افراد در فضای المپیاد ریاضی بروند، سه نفر دیگر المپیاد فیزیک، دو نفر در المپیاد کامپیوتر. بعد این سه نفر مستعد کار در المپیاد ریاضی از حلقه کانون در منطقه 19 و آن پنج نفر مستعد کار در المپیاد ریاضی از حلقه کانون در منطقه 16 از طریق معاونت علمی هر کانون در اختیار مسئول دوره قرار میگیرند. هر دوره عبارت از حلقههای کانونها در مناطق مختلف است که از یک زمان شروع شدهاند.
این جا هیچ کس حقوق نمیگیرد!
در مجموعه ما هیچکس هیچ حقالزحمهای دریافت نمیکند و همین نکته است که مجموعه را به یکی از کم هزینهترین مجموعههای فرهنگی تبدیل کرده است. محاسبات معنوی بر محاسبات مادی اولویت دارد... البته یک حق عضویت ترمی هم از بچهها دریافت میشود که خود خانوادهها با طیب خاطر پرداخت میکنند و میدانند صرف هزینههای آب و برق و ماژیک و کاغذ و ... میشود.
باید بدانید که اداره مجموعه کانونها به دست و ایده خود همین بچههای کانون انجام میشد. یعنی همان بچهها به صورت چرخهای و گردشی، معمولاً سه روز در هفته برای مجموعه وقت میگذارند.
حفظ روحیهی بسیجی
ما با تمام توان و ظرفیتی که داشتیم، سعی کردیم هویت بسیجی در بچهها حفظ بشود. هیچ گاه توقع حمایت مالی از بسیج نداشتیم. چون نسبت و پیوند ما با بسیج، پیوند اعتقادی بوده است.
کار فرهنگی به بودجه نیاز ندارد
برای کار فرهنگی کردن بودجة میلیاردی نیاز نیست و اصلاً اگر بناست کار فرهنگی- تربیتی و حتی علمی- آموزشی به ثمر برسد، باید خودش جوشش داشته باشد و بتواند روی پای خودش بایستد.
استقلال مالی
هزینههای جاری و برگزاری برنامهها مانند مراسمات یا اردوها و نشستها و هیئتهای هفتگی از خیرینی که در پیرامون کانون حضور دارند و به صورت مقطعی و مناسبتی از سازمانها و ارگانهای مختلف تأمین میشود. اما با همه این احوال، همچنان استقلال مجموعه حفظ شده و هیچکس و هیچ نهادی نمیتواند آن را به خودش نسبت بدهد.
به هیچ جا وابسته نیستیم
از سال 76 به بعد مخصوصاً بعد از این که مجموعه با چند مدال المپیادی آن هم در محرومترین مناطق تهران ظهور پیدا کرد، جریانات سیاسی و گروههای اقتصادی به دنبال مصادره مجموعه آمدند، اما این در وجود و ذهن تمام بچهها نهادینه شد که باید استقلال مجموعه را با همة سختیها و مشکلاتی که وجود دارد، به صورت تام و تمام حفظ کنیم.
ساختار تشکیلاتی
هر 10-15 دانشپژوه و یا دانشآموز ذیل یک دانشجو و یا طلبهای که خود معمولاً پرورش یافته این سیستم است، قرار میگیرند. هر کدام از گروهها، یک حلقه میشوند که سرحلقه آنان تمام ارتباطات با خانواده و مدرسه و محیط را چک میکند. این حلقهها یک دوره را تشکیل میدهند و دورهها از حیث تشکیلاتی و ساختاری به کانون وصل میشوند. شوراهایی هم تعریف شدهاند که سازوکار برنامهریزی و هماهنگ کردن برنامههای اینها با یکدیگر و با مجموعه کانون را بر عهده دارد. طراحی ریزبرنامهها مانند هیئت این نوجوان، اردویش، کلاسهایش و ... کار شوراهاست. کانون یک سری انجمنهای تخصصی دارد که در آنها تولید فکر و محتوا میشود. در واقع محتواهای برنامههای کانون برای ارائه به همان دورههای تشکیل شده از حلقههای دانشآموزی در این انجمنها تعیین میشود. انجمنها دو گونهاند: علمی و فرهنگی. انجمنهای علمی مانند انجمن ریاضیات، انجمن فیزیک، انجمن شیمی و انجمن کامپیوتر و انجمن شیخ بهایی که مختص اختراعات و ابتکارات است.
در هر انجمن، بچههای متخصص و قویِ صاحب عنوان و دارنده مدال المپیاد مانند هیئت علمی دانشکده برنامه، محتوا و مربی تدوین میکنند و از صفر تا صد مثلاً آموزش ریاضی به یک دانشآموز که از سوم راهنمایی وارد مجموعه میشود تا پایان دبیرستان را برنامهریزی و طراحی میکنند؛ از معلم و استاد و جزوه و کلاس و آزمون او گرفته تا آموزشهای تخصصی برای حضور در عرصه المپیاد
«انجمن حکمت» سیر مطالعاتی بچهها را از ابتدای ورود به مجموعه تا انتهای دبیرستان پیگیری میکند، مطالعه و مباحثه آثاری مانند کتابهای شهید مطهری تا دوران دانشجویی ادامه دارد. «انجمن ثقلین» برنامههای قرآنی را در مجموعه پیاده میکند که البته در دوران راهنمایی نمود بیشتری دارد. «انجمن شهید آوینی» برنامههای هنری و رسانهای را دنبال میکند که البته بیشتر در فضای دانشجویی فعال است. این انجمن، بچههای با استعداد و خوشفکر را جذب میکند و آنها را در یک برنامه متمرکز و منسجم پرورش میدهد.
در هر کانون، یک مسئول کانون مدیریت مجموعه را بر عهده دارد، یک معاونت اجرایی دارد که اجرائیات و برنامههای مجموعه را در کنترل دارد. یک معاونت فرهنگی که کار برگزاری هیئتهای هفتگی، جشنها، مراسمات، مناسبتها، فضاسازی داخل مجموعه، اردوها را انجام میدهد. یک معاونت علمی هم قرار دادهایم تا حال و هوا و ظرفیت و استعداد بچهها را به اتاق فکرهای بالادستی برساند و سیاستها و برنامهها و به تعبیر بهتر خوراک فکری و برنامه علمی را از بالا در محیط مجموعه منتشر و اجرا نماید.
دفتر بصیرت
در ساختار بنیاد، دفتری تعبیه شده به نام «دفتر بصیرت». در این دفتر، بچههایی که علاقمندی و نخبگی بیشتری در عرصه تحلیل مسائل سیاسی اجتماعی دارند، حضور دارند و مرتباً مطالعات تاریخی و جریانشناسی میکنند. ماحصل این مطالعات باعث میشود بچهها پرقوت شوند. یک سری سلسله جلسات هم برگزار میکنیم تا بچهها با گروهها و جریانهای مختلف آشنا میشوند. کانون بیانیه سیاسی رسمی نمیدهد. ما به بچهها میگوییم همه آزاد هستید، اصلاً اگر میخواهید بروید ستاد انتخاباتی بزنید؛ اما به معیارها و رهنمودهای حضرت آقا توجه کنید.
هیأت کریم آل طه(ع)
هیئت «کریم آلطه» نیز داریم که برنامههای هیئتی فرامجموعه را بر عهده دارد و برنامههای مناسبتی عظیم و وسیع در کل جنوب شهر برگزار میکند با حضور سخنرانان و مداحان بزرگ کشور. این هیئت کلان دیگر محدود به کانون نیست و از مردم هم دعوت میکند. یعنی هم بعضی از اوقات برنامههای تجمیعی هیئتهای کانونها را برگزار میکند و هم برنامههای عمومی دارد.
واحد خواهران
تشکیلات خواهران چهار سال است که به صورت تمرینی و منقطع کار میکند؛ اما از امسال کارشان جدیتر شده و از دختران نخبة ششم ابتدایی جذب داشتهاند. البته کار خانمها ظرایف و حساسیتهایی دارد که اصلاً قابل مقایسه با کار برادران نیست؛ از این جهت، کار یک مقدار حالت آموزشگاهی دارد؛ چون دختر باید یک ساعتی بیاید و یک ساعتی برود. نوع برنامهریزی و محتواسازی هم خیلی متفاوت است. چون نقش مادری بسیار اساسی و مهم است، ما در کانون خواهران دیگر هدفگذاری برای المپیاد نداریم و کار بیشتر حالت تربیتی و فرهنگی دارد. کار خانمها در حال تمرین و تدوین است و هنوز به الگوی دقیق و مشخصی از کار خانمها نرسیدهایم.
بخش خیریه
یک خیریه هم داریم به اسم «رهپویان پیام غدیر». در این خیریه، ما دانشآموزان نخبه مستضعف را شناسایی میکنیم و از آنها حمایت مالی ماهانه مستمر میکنیم. منابع مالی خیریه از بین همین بچههای کانون و خانوادههای آنها و خیرین تأمین میشود. سیستم کار به این شکل است که نخبهای را در یک خانواده محروم شناسایی میکنیم.
اهمیت دورهی راهنمایی
ما تقریباً از سه سال پیش به این نتیجه رسیدیم که باید به فضای دوران راهنمایی ورود پیدا کنیم، آفات دوران دبیرستان باید از لایههای پایینتر چارهجویی شود. با توجه به ظرفیت نیروی انسانی مجموعه سه سال قبل از بلوغ یعنی از ابتدای راهنمایی را مدنظر قرار دادیم.
برنامهی انس با قرآن
ا توجه به روایات، به ویژه روایتی که میگوید: «منْ قَرَأَ الْقُرْآنَ قَبْلَ أَنْ يَحْتَلِمَ فَهُوَ مِمَّنْ أُوتِيَ الْحُكْمَ صَبِيًّا؛ کسی که قرآن را قبل از بلوغ قرائت کند، در همان سنین کودکی به او حکمت میبخشند.» تصمیم گرفتیم برای انس با قرآن بچهها برنامهریزی کنیم. چون انس با قرآن کاری با انسان میکند که هزار هزار برنامه دیگر نمیتواند. برای این سن، حفظ موضوعی از جزء 30 به صورت کوتاه و مستمر شروع کردهایم و برای آن هم، دفترچه حفظ آیات چاپ کردهایم. البته در همین برنامه عمومی هم، نگاه نخبهپروری داریم تا از میان همین بچهها مربی تربیت کنیم. این کار نوپا، تأثیرات عجیبی داشته از جمله که اخلاق و روحیات بچههای نخبه که برخی خودپسندیهای خاصی هم دارند، کامل تغییر داده؛ به گونهای که کادر مدرسه و اعضای خانواده انگشت به دهان ماندهاند.
تشکیل بنیاد امام حسن مجتبی(ع)
در سال 85، عمده بدنه کانون دانشجو شدند و این مسئله، نیاز به بازنگری در ساختار کانون را تشدید کرد. از همین جهت، بنیاد امام حسن مجتبی (ع) تأسیس شد. همه فعالیتهایی که توضیح داده شد، زیرمجموعه بنیاد امام حسن مجتبی (ع) است.
اگر هدف مجموعه، تربیت جوانهای شیعه انقلابی متخصص است، ما نباید بچههایی که بعد از چند سال به یک قوتهایی از لحاظ علمی و اعتقادی و فرهنگی و ولایی رسیدهاند، بعد از ورود به حوزه یا دانشگاه رها میکردیم. این بود که در کنار مجموعه دانشآموزی، کانون دانشجویی را نیز راهاندازی کردیم. این کانون متشکل از چند مرکز رشد است: مرکز رشد علوم پایه، مرکز رشد فنی و مهندسی، مرکز رشد فرهنگی - رسانهای و مرکز رشد علوم انسانی. مرکز رشد یعنی چه؟ یعنی یک کار تمرینی تخصصی علمی جدی قبل از ورود مستقیم به جامعه.
نیازهای نظام را هدف بگیرید
توان و انرژیتان را بگذارید روی آن نقطه راهبردی تا بتوانید باری از روی دوش نظام بردارید. بعضی از مجموعهها فکرشان این است که ما نیرو تربیت کنیم، این میشود نور و هر جا و هر مکانی که رفت، پیرامون خودش را روشن میکند. این نگاه، خیلی حداقلی و کوچک است. ما باید بتوانیم نیازهای نظام را با علایق خودمان تطبیق بدهیم.
آمادگی برای حل مسائل جدید
ممکن است مجموعه افت و خیز داشته باشد، اما توقف ندارد. برای هر مسئلهای که پیش میآید، سریعاً جلسه شورای راهبردی تشکیل میدهیم و تدبیر میکنیم. آنچیزی که حقیقتاً میتواند یک ایده را به سرانجام برساند، جریان اعتقادی و فضای ایمانی است که پای کار میآید.
عامل باارزش شدن کارهای کانون
فکر میکنم با ارزشترین چیزی که ما داریم، نیروی انسانی ماست. سه عامل در تقویت و تحیکم نیروی انسانی مجموعه مؤثر بوده که خود این سه عنصر پاشنه آشیل مجموعه را مشخص میکند. عامل اول، بحث تقوا است، آن هم تقوا در جریان کار. تا وقتی وارد کار نشدهایم، همه ما نه اهل غیبت هستیم، نه حسود هستیم؛ بیتقواییها در عمل خودش را نشان میدهد. حالا این افراد تشکیلات که در حکم آجرهای مستحکم یک ساختمان هستند، ملاتی میخواهند که به یکدیگر متصل شوند. این ملات، صمیمیت و برادری است. اگر این صمیمیت و برادری نباشد، این ساختمان دوام ندارد. الحمدلله کانون فضایی است که بچهها با یکدیگر زندگی میکنند. سومین عامل، استمرار کار است. سختترین کارها، کارهای بادوام است. شما اگر کاری را که بیش از یک ربع طول نمیکشد، چهل روز، دو ماه، یک سال انجام دادید، هنر کردهاید.