
سرویس حاشیه نگاری- احسان سالمی: تا به امروز بازیگرانی بسیاری بودهاند که با استفاده از ویژگیهای ظاهریشان و همچنین شهرت خود توانستهاند وارد عرصههایی همچون مد و لباس شوند.
اما اگر این حضور برای تبلیغ برندهای داخلی بود، به نوبه خود میتوانست به عنوان عاملی محرک در جهت روی آوردن مخاطب ایرانی به کالای داخلی باشد و امری بسیار پسندیدهای بود چرا که باعث رونق گرفتن چرخه اقتصاد و صنعت داخلی میشد؛ به ویژه در شرایطی که کشور بیش از پیش به رونق گرفتن این حوزه نیازمند است.
اما این موضوع زمانی تاسف برانگیز میشود که برخی از ستارهها و چهرههایی که به واسطه حضور در عرصه سینمایی جمهوری اسلامی ایران شناخته شدهاند و به خاطر فرصتی که در اختیار آنها قرار گرفته، توانستهاند خود را به مخاطب داخلی نشان دهند، حالا مبلغ کالاهای غربی و فرهنگ آنها میشوند.
این موضوع در واقع نوعی ضربه زدن به کشور و فرهنگ مردم از دو جانب است چرا که از یک سو با تبلیغ برندهای خارجی و بالا بردن فروش آنها به اقتصاد کشور و تولید کننده داخلی ضربه وارد میشود و هم از دیگر سو با ورود کالاهای مروج فرهنگ غرب به کشور، عرصه برای جولان دادن فرهنگ بیگانه در آوردگاه فرهنگی کشور فراختر خواهد شد.
برند «nimany» متعلق به نیما بهنود فرزند مسعود بهنود تحلیلگر ضد انقلاب بنگاه خبرپراکنی بی بی سی فارسی است که چند سالی هست که کار خود را در نیویورک آغاز کرده است و لباسهایی با مهرهای قدیمی و خطوط نستعلیق ایرانی تولید میکند و در غالب این طرحها سعی میکند مفاهیم تحریف شده و غیر واقعی در رابطه با انقلاب اسلامی را در پوشش تیشرت و مدلهای دیگر لباس به جامعه تزریق کند.
هرچند که برند نیمانی به خاطر بسیاری از طرحهای هنجارشکن خود تاکنون نتوانسته در داخل کشور نمایندگی رسمی داشته باشد ولی با استفاده از نفوذ رسانهای پدر نیما بهنود و با حمایت رسانههای غربی توانسته خود را به خوبی به مخاطب داخلی بشناساند و در این مسیر از تعدادی از بازیگرانی داخلی نیز کمک گرفته است.
بازیگرانی چون پیمان معادی، بهرام رادان و میترا حجار به طور رسمی به عنوان مدل لباس با این برند همکاری میکنند و در کنار آنها چهرههایی شناخته شده همچون مهناز افشار و سحر دولتشاهی نیز با استفاده از انگشترهای نیمانی و حضور در مراسمات و مجامع عمومی به نوعی به تبلیغ غیر مستقیم این برند میپردازند.
در واقع بهنود پسر، همان راهی را میرود که بهنود پدر در رسانههای ضد ایرانی انجام میدهد اما با رویکردی متفاوت. هر دو قصد آسیب زدن به ایران اسلامی را دارند، ماموریت یکی سیاسی است و ماموریت دیگری هجمه فرهنگی است که چه بسا میتواند خطرناکتر از حوزه فعالیت پدرش باشد.
او که یکی از چهرههای بسیار فعال در تبلیغ علیه جمهورس اسلامی در فتنه 88 بود، بعد از مدت زمان کوتاهی از فتنه، دست به تولید لباسهایی میزد که همسو با منافع این جریان بود. طراح این برند خاص با طراحی اثر یک انگشت سبز روی تیشرت سفیدرنگ و طراحی چهرههای سران فتنه و یارانشان روی لباسهای خود مستقیما پشتیبانی خود را از این جریان برانداز در ایران نشان میدهد.
همچنین طراحی تیشرتهایی با طرح من تهران را دوست دارم که با حمایت چهرههایی همچون پیمان معادی (کارگردان و بازیگر کشورمان) و یا گلشیفته فراهانی در بین نسل جوان شناخته شد و بعد از آن نیز در سطح شهر تهران به فروش میرسید، خود به خوبی مبیّن برنامه ریزی هدفمند این برند و چهرههای تصمیم گیرنده آن در هجوم گسترده به بازار پوشاک داخلی و ایجاد تغییرات اساسی در ذائقه جوان ایرانی است.