
به گزارش حلقه وصل، کشتار میلای (My Lai massacre) واقعهای در روز ۱۶ مارس ۱۹۶۸ میلادی بود که در جریان جنگ ویتنام اتفاق افتاد و طی آن ۳۴۷ تا ۵۰۴ شهروند غیرنظامی ویتنام جنوبی توسط سربازان واحد گردان سوم تجسسی ارتش آمریکا به قتل رسیدند.
در ادامه به بررسی این جنایت وحشیانه میپردازیم:
روند دخالت آمریکا در جنگ ویتنام
نبرد ویتنام در تاریخ ۱ نوامبر ۱۹۵۵ آغاز شد و در تاریخ ۳۰ آوریل ۱۹۷۵ نیروهای ویتکنگ و ویتنام شمالی سایگون را گرفتند و جنگ ویتنام به پایان رسید.
دخالت آمریکا در این جنگ برای جلوگیری از گسترش کمونیسم به ویتنام جنوبی بود و برای دولت ویتنام شمالی و ویتکنگها این نبرد به مثابه یک جنگ مستعمراتی بود و نخست در برابر فرانسه که تحت حمایت آمریکا بود به مبارزه پرداختند و بعد در برابر ویتنام جنوبی٬ که آن را دولت دستنشانده آمریکا میدانستند جنگیدند.
در سال ۱۹۵۴در کنفرانس ژنو، تعدادی از کشورها گردهم جمع شدند تا راهی برای خروج صلحآمیز فرانسه از ویتنام پس ازشکست در دینبینفو بیابند و در نهایت قرار بر این شد که آتشبسی برای خروج نیروهای فرانسه و جدایی موقت ویتنام به واسطه مدار ۱۷ درجه (که ویتنام را به بخش کمونیستی ویتنام شمالی و غیرکمونیستی ویتنام جنوبی تقسیم میکرد) اعلام شود.
گذشته از این تصمیم قرار شد که یک انتخابات دموکراتیک سراسری در ۱۹۵۶ برای اتحاد این دو برگزار شود که آمریکا از ترس پیروزی کمونیستها با برگزاری این انتخابات موافقت نکرد.
ویتنام جنوبی با پشتیبانی آمریکا انتخاباتی تنها در ویتنام جنوبی به جای کل کشور برگزار کرد.
"نگو دین دیم" با کنار زدن بیشتر رقیبانش در این انتخابات به ریاست جمهوری برگزیده شد و به دلیل سیاستهای سرکوبگرانهاش و افزایش مخالفان داخلی، به تدریج حمایت آمریکا را از دست داد٬ تا آنجا که طی کودتایی با حمایت آمریکا به قتل رسید.
ویتکنگها که بودند؟
در همین زمان بود که هواداران کمونیسم در ویتنام شمالی، جبهه آزادیسازی ملی معروف به ویتکنگ را علیه ویتنام جنوبی تأسیس کردند.
ویت کنگها (مخفف ویتنام کنگ سان به معنای کمونیست های ویتنام، همچنین معروف به جبهه آزادیسازی ملی یا NLF)، نیرویی چریکی بود که با حمایت ویتنام شمالی در برابر ویتنام جنوبی و آمریکا به مبارزه پرداخت.
ویت کنگها در دهه شصت به سرعت شروع به رشد کردند و تا سال ۱۹۶۴ تعدادشان به بیش از ۳۰ هزار سرباز رسید.
اهداف آمریکا از شرکت در جنگ ویتنام
با ادامه یافتن جنگ میان ویتکنگها و ویتنام جنوبی، آمریکا مستشاران بیشتری به ویتنام جنوبی اعزام کرد.
زمانیکه در تاریخ ۲ و ۴ آگوست ۱۹۶۴ دو کشتی آمریکایی در آبهای بینالمللی (معروف به خلیج تنکین) توسط ویتنام جنوبی بمباران شد، کنگره آمریکا با قطعنامه خلیج تنکین پاسخ این اقدام را داد.
این قطعنامه به رئیس جمهور آمریکا این اختیار را میداد که دخالت ایالات متحده را در ویتنام افزایش دهد. رئیس جمهور لیندون جانسون نیز از این اختیار خود برای اعزام نخستین گروه از نظامیان آمریکایی به ویتنام در مارس ۱۹۶۵ استفاده کرد.
هدف رئیس جمهور جانسون از دخالت در ویتنام پیروزی در جنگ نبود بلکه هدف وی پشتیبانی سربازان آمریکایی از نیروهای دفاعی ویتنام جنوبی بود تا بتواند قدرت کشور را در دست گیرد.
جانسون با ورود به جنگ ویتنام بدون هدف پیروزی٬ شرایط را برای ناامیدی مردم و سربازان در آینده فراهم کرد، چرا که آمریکاییها خود را در بنبستی با ویتنام شمالی و ویت کنگ یافتند.
از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۹ آمریکا وارد جنگ محدودی با ویتنام شد. با این که نیروهای آمریکایی اقدام به بمبارانهای هوایی ویتنام شمالی کردند، رئیس جمهور جانسون همچنان خواهان این بود که مبارزه به ویتنام جنوبی محدود شود.(+)
شیوه مبارزه ویتکنگها با نیروهای آمریکا
نیروهای آمریکایی وارد یک جنگ علیه ویتکنگها شدند، ویت کنگها به شیوههای مختلفی سربازان آمریکایی را غافلگیر میکردند، چه با پنهان شدن در کمینگاههایشان و حملههای ناگهانی و چه با کار گذاشتن تلههای انفجاری یا فرار از راه یک شبکه پیچیده از تونلهای زیرزمینی.
نیروهای آمریکایی خود را در شرایطی میدیدند که حتی یافتن دشمنشان هم برایشان به معضلی تبدیل شده بود. از این رو برای یافتن سربازان ویت کنگ که میان بوتههای متراکم پنهان میشدند نیروهای آمریکایی به سراغ عامل نارنجی یا ناپالم (بمبهای آتشزا) رفتند.
ویتکنگهای شبحوار در بهرهگیری از پوششهای جنگل تبحر داشتند، آنها صبورانه ساعتها منتظر میشدند تا گشتیهای آمریکایی در تیررس قرار گیرند و سپس حمله میکردند و به همان سرعتی که میآمدند غیب میشدند.
سربازان ویتکنگ در استتار کردن خود چنان کار آمد بودند که بعضی از سربازان آمریکایی در یک سال اول خدمت خود آنها را به چشم نمیدیدند.
چریکهای ویتکنگ برای ممانعت از شناساییشدن، شبکه گستردهای از تونلهای زیرزمینی حفر کردند که بسیاری از آنها کیلومترها زیر مناطق روستایی و حومهها امتداد مییافت.
ویت کنگها علاوه بر سر برآوردن از این تونلها و حملات و عقبنشینی، در مزارع و جادهها مینهای بسیاری کار میگذاشتند که تلفات سنگینی بر نیرو های گشتی آمریکایی وارد میکرد.
ویتکنگها همچنین پنهانی به شهرهای ویتنام جنوبی نفوذ میکردند و درمکانهایی که آمریکاییها در آن رفت و آمد داشتند بمبهای ساعتی کار میگذاشتند و خرابکاریهایی چون منفجر کردن انبار مهمات و سوخت آنها مبادرت میورزیدند.
برای سربازان پیاده نظام آمریکا تلاش برای یافتن و نابود کردن ویتکنگها کاری عبث و بسیار ناراحت کننده بود زیرا آنان لباس غیر نظامی میپوشیدند و از این رو تشخیصشان از دیگر ویتنامیها غیر ممکن بود.
خاطرات کهنه سربازان آمریکایی از ویتکنگها
عجیب بود ... در رسته ما اسم ویتکنگها را گذاشته بودند شبح...
هیچ وقت آنها را نمیدیدم، وقتی به سمت ما شلیک میکردند،شعله سلاحشان را میدیدیم. گاهی سایهای میدیدیم و بس، آن هم بسیار به ندرت.
اما به نظر کارهای فوقالعادهای از دستشان بر میآمد... کارهای فوق طبیعی و به تدریج در ذهن ما تصویر دشمنی شکل گرفت که توان انجام کارهایی فرابشری را نیز داشت!
یکی از افراد سابق نیروی دریایی آمریکا نیز که به چشم خود کشته شدن چند تن از رفقایش را با مینهای ضد نفر دیده بود، میگوید: تاکتیکهای جنگ چریکی ویتنامیها باعث شده بود که سربازان آمریکایی در مورد حامیان احتمالی ویتکنگها اشتباهات مرگباری را مرتکب شوند.
شما میروید بیرون، گروهی گشتی را فرماندهی میکنید. کسی با مین برخورد میکند و یکی دو نفر کشته میشوند .... و بعد از مدتی به این فکر میافتید که این مردم حتما از محل دقیق مینها آگاهند چون در غیر این صورت ،چطور ممکن است که هرگز پا روی مین نگذارند؟!
پس آنان یا ویتکنگ هستند یاحامی آنها هستند و به این ترتیب بعد از مدتی نسبتا کوتاه با همه ویتنامیها مثل دشمن رفتار میکردیم.(+)
قتل عام روستای میلای
سربازان آمریکایی قادر به تشخیص دشمنشان در روستاها نبودند چرا که حتی زنان و کودکان نیز قادر به کار گذاشتن تلههای انفجاری بودند.
سربازان آمریکایی درمانده شده و بسیاری از آنها روحیهشان را از دست داده بودند و به مصرف مواد روی آورده بودند.
فشار ناشی از مبارزه با دشمنی پنهان، سربازان آمریکایی را به ستوه آورده بود تا جایی که آنها با حمله به روستاها خشم و ناامیدی خود را بر سر روستاییان خالی میکردند، بی آنکه بدانند آن روستاییان به ویتکنگ کمک میکنند یا نه.
در جریان جنگ ویتنام نظامیان آمریکایی بهصورت متناوب و مکرر استان کوانگ انگای ویتنام را بمباران و گلوله باران کردند با این ادعا که این منطقه محل اصلی استقرار نیروهای جبهه آزادیبخش ویتنام یا ویتکنگها بوده است.
در مارس ۱۹۶۸ میلادی تعدادی از سربازان آمریکایی گزارشی را دریافت کردند مبنی بر اینکه تعدادی از ویتکنگها در روستای میلای مخفی شدهاند.
نظامیان آمریکایی تحت فرماندهی سرهنگ ویلیام کالی وارد این روستا شدند و عملیات جستوجو و تخریب را از صبح ۱۶ مارس آغاز نمودند و به جای ویتکنگها مردم غیرنظامی را یافتند که اکثر آنها زن کودک و پیرمرد بودند.
به سربازان آمریکایی پیش از حمله به این روستا گفته شده بود که هرکسی را که در روستای میلای پیدا کردند یا ویتکنگ است یا از ویتکنگها حمایت میکند، پس این روستا را تخریب و منهدم کنند.
نظامیان آمریکایی نیز با انجام اقداماتی وحشیانه پیش از کشتار ساکنان این روستا به آنها تجاوز و تعداد زیادی را شکنجه کردند.
سربازان آمریکایی دهها نفر از اهالی این روستا شامل کودکان خردسال و کم سن و سال را با سلاحهای خودکار اعدام کردند.
بنابراعلام منابع گوناگون، در این قتلعام ۳۴۷ تا ۵۰۴ غیرنظامی کشته شدند که بيشتر قربانيان، غيرنظامی و زن و كودك بودند و پيش از قتل، برخی قربانيان مورد تجاوز و شكنجه قرار گرفته بودند و بعضی از اجساد نيز در جريان كشتار به وسيله سربازان قطعهقطعه شده بودند.
تا اینکه این کشتار با تهدید خلبان یک بالگرد نظامی ارتش آمریکا که بالگرد خود را بین سربازان آمریکایی و روستاییان فرود آورد و تهدید کرد که در صورت ادامه این حملات بهسوی سربازان شلیک خواهد کرد پایان یافت.
وقتی بیش از یک سال بعد، خبر حادثه میلای منتشر شد، به وجهه ارتش آمریکا ضربه ای جبران نشدنی وارد کرد و اعتقاد بر آن است که این حادثه باعث شد نظر افکار عمومی درباره جنگ ویتنام تغییر کند.(+)
محاکمه صوری و تبرئه قاتلان کشتار میلای
این فاجعه تا مارس سال بعد فاش نشد و در سکوت خبری هیچ رسانه خبری جهان به آن نپرداخت.
یکسال بعد پس از افشای کشتار، در مارس ۱۹۷۰ میلادی ارتش آمریکا ۱۴ افسر از جمله سرهنگ کالی را به دست داشتن در این فاجعه متهم کرد و دادگاههای نظامی برای محاکمه سربازان مقصر در کشتار برگزار شد که بیش از ۱۰ ماه طول کشیدند.
از تمام کسانی که در این ماجرا متهم شدهبودند، به این استدلال که به آنها دستور داده شده بود که آن اعمال را انجام دهند از اتهام خود تبرئه شدند و تنها سرهنگ کالی مجرم شناخته شد.
وی نیز بهجرم کشتار ۲۲ نفر در ویتنام تنها به حبس ابد محکوم شد و در دادگاه تجدید نظر نیز این حکم به ۲۰ سال و سپس ۱۰ کاهش یافت.
کالی حدود سه سال را در زندان نظامی در جورجیا گذراند که در طول این مدت، اجازه دیدار غیر محدود را نیز داشت و در سال ۱۹۷۴ میلادی در حالی که تنها یکسوم دوران محکومیتش را گذرانده بود آزاد شد!
این حکم، رویهای که متفقین جنگ جهانی دوم در دادگاه نورنبرگ و دادگاه توکیو ایجاد کردند را نقض میکرد.
در آن دادگاهها، استدلال شده بود که متهمین جنایت جنگی نمیتوانند از عذر "مامور و معذور" استفاده کنند و چندین ژنرال ژاپنی و آلمانی با همین استدلال اعدام شدند.
دادگاه جنایت میلای ،توسط کسانی که در این ماجرا سعی در اجرای عدالت داشتند، متهم به سرپوش گذاردن بر کل ماجرا شد.(+)
مخالفان و افشاکنندگان کشتار میلای
در سال ۱۹۶۸ ميلادی، وقتی ستوان ويليام کلی از افسران ارتش آمريکا به افراد خود در روستای میلای ويتنام دستور داد تا ۴۰۰ زن و مرد و کودک را مورد تجاوز قرار داده، قتل عام و مثله کنند، لااقل چهار نفر سعی کردند جلو اين کار را بگيرند و يا او و افسران مافوق او را براي پيگرد قانونی به دست عدالت بسپارند.
يکي از آن چهار نفر، هيوتامپسون، خلبان هلیکوپتری بود که برخی از مجروحان آن حمله را از روستا تخليه کرد.
او همچنين هلیکوپتر خود را ميان گروهی از افراد مهاجم ستوان کلی و ويتنامیها نشاند و به تیربارچی خود دستور داد اگر آمريکاییها باز هم مردم را کشتند، به سويشان شليک کند.
يکي ديگر از آن چهار نفر سربازی به نام ران رايدنهور که ماجرای قتل عام میلای را شنيد و تحقيقات مستقلی را درباره آن آغاز کرد که نهايتا گزارش آن را به پنتاگون و کنگره آمريکا داد.
فرد سوم مايکل برنهارت از سربازان زير دست ستوان کلی بود که شاهد قتل عام این روستا بود و تمام ماجرا را براي رايدنهور تعريف کرد.
نفر چهار هم سيمور هرش بود که خبر قتل عام میلای ويتنام را برای اولين بار در رسانههای آمريکا منتشر کرد.(+)
ابراز ندامت مسبب کشتار در میلای ویتنام
به گزارش منابع آمریکایی،ستوان ویلیام کلی، افسر آمریکایی که به خاطر ایفای نقش در حادثه کشتار "می لای" در جریان جنگ ویتنام مجرم شناخته شده بود، به خاطر اعمال خود عذرخواهی کرد.
نشریه کلمبوس لجر انکوایرر از ستوان ویلیام کلی (William Calley) نقل قول کرده است که "روزی نیست که من در آن از آنچه اتفاق افتاد احساس پشیمانی نکنم."
او این اظهارات را در جریان یک گردهم آیی کوچک در شهر کلمبوس در ایالت جورجیا عنوان کرده است.
این فرمانده پیشین آمریکایی گفت: "من به خاطر ویتنامیهایی که کشته شدند، خانوادههایشان و سربازان آمریکایی که در این حادثه دست داشتند و خانوادههای آنها پشیمانم. من بسیار متأسفم."(+)
فيلم «می لای ۴» (My Lai Four)
فيلم «می لای ۴» (My Lai Four) يك فيلم جنگي محصول سال ۲۰۱۱ كشور ايتاليا و ساخته كارگردانی به نام پائولو برتولاست که براساس يك فاجعه جنگی و تاريخی ساخته شده است.
داستان فيلم کشتار مردم روستای میلای ویتنام توسط سربازان ارتش آمريكا است که هر چند با فيلمهايی چون «اينك آخرالزمان» (فرانسيس فورد كاپولا)، «غلاف تمام فلزي» (استنلي كوبريك)، «ضايعات جنگ» (برايان دي پالما) و «متولد چهارم ژوئيه» (اليور استون) كه هريك به بهترين وجهی آثار و تبعات جنگ ويرانگر ویتنام را به تصوير كشيدهاند، قابل مقایسه نیست؛ اما از لحاظ محتوايی، يك تفاوت بزرگ موجب میشود اين فيلم کارگردان ايتاليايی از تمام فيلمهای بزرگ ساخته شده قبلی درباره ويتنام متمايز باشد.
تفاوت این فیلم با دیگر آثار در این زمینه است که در تمام فيلمهای قبلی، داستانها از زاويه ديد سربازان آمريكايي روايت میشوند.
فيلم میلای ۴، ميان غيرنظاميان ويتنامی كه بزودی كشته میشوند، میرود و زندگی آنان را به تصوير میكشد، پيوندهای عميق و ريشهدار خانوادگی را بازگو میكند و محبتی را که میان آنان برقرار است، نشان میدهد.
به اين ترتيب فيلمساز تلاش میكند ميان تماشاگر و غيرنظاميان ويتنامی كه كشته خواهند شد، پيوندها و همذاتپنداریهای عاطفی برقرار كند، آن هم به عنوان مردمی كه دلشان میخواهد كنار خانواده خود با صلح و آرامش و امنيت زندگی كرده و نقش خود را به عنوان مادر، پدر، مادربزرگ و... در خانوادهشان ايفا كنند.
يك وجه تمايز ديگر فيلم میلای ۴ با فيلمهای مشابه درباره جنگ ويتنام اين است كه خيلی به مقاصد قدرتطلبانه افسران با رتبه پايينتر آمريكایی نزديك شده است.
سروان مدينا از سرگرد مافوقش میشنود براي اينكه ارتشی خوبی باشد بايد تعداد كشتهشدگان به دست و دستور خودش را بالا ببرد. پس به كالی كه زيردست خودش است، دستور میدهد هر طور شده آمار كشته شدههای ويتنامی را افزايش دهد. كالی هم دستور میدهد همه دشمنان كشته شوند که شامل همه آنها كه فرار میكنند، مخفی میشوند يا اصلا خود سربازها گمان میكنند آنها كه دشمنشان هستند می شود!
با چنين استدلال احمقانهای سربازهای آمريكايی شروع به قتل عام مردم اين دهكده میكنند.
در تمام سطوح اين كشتارها مهمترين چيزی را كه میتوانيم به عنوان انگيزه مشاهده كنيم، قدرتطلبی است. اين انگيزه الهامبخش شبكه وار ميان سربازان گسترده شده است.
از دیگر موفقيتهای فيلم میلای۴ اين است كه توانسته از طريق نمايش قدرت از صدر تا ذيل سازمان نظامی آمريكایی، حس رقت را بخوبی به تماشاگر خود منتقل كند.
فیلم می لای۴ با به تصویر کشیدن جهنمی که سربازان آمریکای برای تعدادی غيرنظامی بیدفاع ويتنام میآفرينند تماشاگر را از این سربازان متنفر میکند و فيلم در نمايش چنين جهنمی سنگ تمام میگذارد تا اين حس تنفر ما هر لحظه بيشتر و بيشتر شود.
در پايان فیلم هم چون عاملان این جنگ نابرابر در دادگاه به خاطر اين جنايات جنگی به آنچه لايق اعمال وقيحانهشان بوده نمی رسند بیننده را به این نتيجه رهنمون میکند که قدرت و قدرت مداری به گونهای نيست كه تنها يك بخش از يك نظام را تحت تسلط گيرد، بلكه از صدر تا به ذيل و از ذيل تا به صدر آغشته به قدرت خواهند شد و در عواقب سوء ناشی از آن دخيل و سهيم خواهند بود.(+)
روایت قتل عام روستای میلای در کتاب زندگی و مرگ و دیگر هیچ
اوریانا فالاچی خبرنگار معروف که در جنگ های ویتنام و مکزیک حضور داشته در کتاب خود تحت عنوان زندگی و مرگ و دیگر هیچ درباره اعترافات یک سرباز این چنین مینویسد:
●در دهکده تلی از اجساد دیده میشد. در میان آنها بچه کوچکی را دیدم که فقط یک بلوز پوشیده بود، آرام به طرف اجساد پیش می آمد.نزدیک آنها که رسید،دست یکی از مردهها را گرفت،شاید جسد مادرش بود.
یکی از سربازان زانویش را بر زمین گذاشت و نشانه گرفت،و او را با یک گلوله کشت.
●به روی همه چیز و همه کس بدون دلیل شلیک می کردند،حتی به کلبه های در حال سوختن و از اطراف و ساکنان ده کسی به آنها شلیک نمی کرد.ما هیچ مقاومتی از طرف اهالی دهکده ندیدیم،هیچ مقاومتی.حتی هرچه نگاه کردم پسر جوانی را ندیدم که به سن جنگ رسیده باشد.
●چشمانم باور نداشت.دو بچه در صحرا راه می رفتند.یکی پنج ساله و دیگری شاید در حدود چهار سال داشت.سربازی به طرف پسر کوچکتر شلیک کرد و پسر بزرگتر خود را روی برادر کوچکش انداخت تا پناهش دهد و سرباز شش تیر دیگر به سوی او شلیک کرد.
●سربازان کالی،کارهای عجیب و غریبی میکردند.آنها کلبه ها را آتش می زدند و بعد منتظر می شدند تا ساکنان از کلبه ها بیرون آیند و بعد تیر اندازی را شروع میکردند.
●وقتی ما کارمان تمام شد،من و بیلی نشستیم تا چیزی بخوریم ولی جایی که نشسته بودیم نزدیک گروه زخمیها و کشتهها بود و هنوز تعدادی از آنها ناله میکردند.من و بیلی بلند شدیم و همه را راحت کردیم!بعد توانستیم با خیال راحت غذامان را بخوریم.
تصاویر این قتل عام توسط رونالد هائبرل عکاس ارتش آمریکا گرفته شد که بیشتر آنها منتشر نشد.(+)
حملات وحشیانه، کشتار مردم بیگناه، مثله کردن، اعدام، تجاوز و به آتش کشیدن خانهها، نمونهای از جنایتهایی است که سلطهگران برای رسیدن به قدرت بیشتر انجام میدهند. تاریخ نشان داده است که تنها راه مقابله با مستکبران، مقاومت و مبارزه است؛ مردم ویتنام نیز با مقاومت جانانه خود، آمریکای پر ادعا را در نزد جهانیان و تاریخ، بیآبرو و ذلیل کردند.
برخی منابع:
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/۱۱۲۶۹/
http://www.military.ir/forums/topic/۲۴۶۲۸-%D۸%B۱%D۹%۸۸%DB%۸C%D۸%AF%D۸%A۷%D۸%AF-%D۹%۸۷%D۸%A۷-%D۸%A۷%D۸%A۸%D۸%AA%DA%A۹%D۸%A۷%D۸%B۱%D۸%A۷%D۸%AA-%D۹%۸۸-%D۸%AE%D۸%A۷%D۸%B۷%D۸%B۱%D۸%A۷%D۸%AA-%D۸%B۳%D۸%B۱%D۸%A۸%D۸%A۷%D۸%B۲%D۸%A۷%D۹%۸۶-%D۸%A۲%D۹%۸۵%D۸%B۱%DB%۸C%DA%A۹%D۸%A۷%DB%۸C%DB%۸C-%D۸%AF%D۸%B۱/
http://www.tasnimnews.com/Home/Single/۳۵۳۰۶۲
http://www.resalat-news.com/Fa/PrtNews.aspx?code=۲۶۸۶۵&k=۰
http://www.bbc.co.uk/persian/world/۲۰۰۹/۰۸/۰۹۰۸۲۲_ba-vietnam-massacre.shtml
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۳۱۱۱۲۰۰۰۸۵۳
http://www.yjc.ir/fa/news/۴۸۲۲۸۵۶/
http://tebyan-zn.ir/News-Article/tv_cinema/movie_review/۲۰۱۱/۶/۱۸/۳۰۷۴۵.html
https://sarzaminjavid.wordpress.com/۲۰۱۴/۱۲/۰۶/%D۹%۸۲%D۸%AA%D۹%۸۴-%D۸%B۹%D۸%A۷%D۹%۸۵-%D۹%۸۵%DB%۸C-%D۹%۸۴%D۸%A۷%DB%۸C/