
سرویس حاشیه نگاری: وضعيت حجاب زنان و دختران را که در شهر ميبيند، خونش به جوش ميآيد، با خودش ميگويد بايد کاري کرد. به دفتر موسسه که ميرسد، سريع بچهها را جمع ميکند. همه مينشينند و موضوع را طرح ميکند. هر کسي حرفي ميزند و نظري دارد. غالبا صحبت به بيان خاطرات تلخ و تصاوير زنندهاي که در خيابان مشاهده شده است، ميگذرد. يکي معتقد است بايد اين کار را به نيروي انتظامي سپرد تا با اين مظاهر فساد، برخورد جدي کند و همهشان را ببرد حبس. يکي ميگويد بايد کار زيربنايي انجام داد و زمانبر است و وظيفه ما نيست. آن يکي معتقد است فقط کار فرهنگي جواب ميدهد و بايد مدارا کرد و جلسه گذاشت و با آنها حرف زد. ديگري اعتقاد دارد همين اجبار و اکراه باعث شده وضعيت اينطوري باشد و اصلا نبايد حجاب را اجبار کرد تا هرکس هرطور ميخواهد خودش انتخاب کند.
چند ساعتي جلسه طول ميکشد و در نهايت نتيجه آنکه فعلا براي شروع، چند مورد پوستر مرتبط با حجاب از اينترنت دانلود کنند و يک بروشور چاپ کنند و در آن از قباحت بيحجابي و ولنگاري صحبت کنند و از يک استاد هم دعوت کنند تا بيايد و در جلسهاي در يک سالن براي افراد صحبت کند تا بعد ببينند چه تصميم اساسي ميشود گرفت.
***
حکايت بالا، وضعيت برخي موسساتي است که برمبناي دغدغه ديني و مذهبي ناگهان دست به اقدامي ميزنند و تلاش ميکنند براي حفظ حجاب و تغيير چهره شهر، کاري انجام دهند اما نميدانند دقيقا چه کاري بايد انجام داد و معمولا اولين و سادهترين کاري که به ذهنشان را ميرسد را انتخاب ميکنند؛ کاري که با جيبشان و درآمدهاي موجود موسسه هم سازگار باشد. حال ميزان اثرگذاري اين برنامهها و فعاليتها چقدر است و اصلا آيا تاثير مثبتي بر مخاطب ميگذارد يا خير را کسي بررسي نميکند. البته نبايد از حق گذشت که همين اندازه حميت و تلاش اگر در مسئولان فرهنگي دستگاههاي دولتي با بودجههاي کلان بود، وضعيت امروز حجاب در جامعه بسيار متفاوت بود که خود حديثي پردرد است و مطلبي جداگانه ميطلبد.
اما آنچه در عموم فعاليتهاي حوزه عفاف و حجاب در ميان فعالان رسانهاي جبهه فرهنگي انقلاب مشاهده ميشود از دو اشکال عمده و اساسي رنج ميبرد:
اولا؛ تنوع محصولات در حوزه عفاف و حجاب و ابتکار تازه در اين مسير به چشم نمي خورد. تنها انتشار بروشور و پوستر و برپايي نمايشگاه و رفتن به مدارس، قرار نيست جواب دهد. مدتي پيش در فضاي موبايلي، کليپي از فعالان فرهنگي مسلمان در کشورهاي اروپايي پخش شد که براي تبليغ حجاب، از خانمهايي که در خيابان عبور ميکنند دعوت ميکردند تا براي چند لحظه از پوشش روسري استفاده کنند و خودشان را در آينه ببينند و حسشان را بيان کنند. منظور از اين مثال، الگوبرداري از اين امر نيست، بلکه طراحي شيوههاي تازه و خروج از شکلهاي تکراري تبليغ و ترويج حجاب است. حرف خوب و مهم، در قالب و شکل زيبا براي مخاطب، جذاب و اثرگذار است.
گاهي اگر کاري را انجام ندهيم، حداقل تاثير منفي بر مخاطبانمان نگذاشتهايم. ميخواهيم ابرويش را درست کنيم، چشمش را کور ميکنيم!
تلاشي که برخي دوستان در حوزه مستندسازي راه انداختهاند، در خور تقدير و تشکر است اگرچه هنوز تا رسيدن به مستندهايي اثرگذار و مخاطبپسند راه درازي در پيش است. مثلا چرا همين تلاشها در مسير نگارش فيلمنامههاي داستاني و سريالهاي تلويزيوني پيش نميرود؟ مسئولان سيما براي استفاده از طرحهاي خوب و تاثيرگذار در حوزه عفاف و حجاب اعلام آمادگي کردهاند و حرفي ندارند، اما دستشان خالي است. آنها اين بهانه را از ما گرفتهاند که صدا و سيما ما را راه نميدهد و به ما اجازه حرف زدن نميدهد و ...
ثانيا؛ سازندگان محتواهاي عفاف و حجاب چون بايد خودشان به اين مساله اعتقاد داشته باشند تا کارشان اثرگذار باشد، از يک سوي قصه غافل ميشوند و آن شناختن مخاطبي است که محصول حجاب برايش توليد ميشود. طبيعتا پوستر و بروشور و فيلم و نمايشگاه و.... براي کساني نيست که محجبه هستند و به اين مساله اعتقاد دارند. اين محصولات براي کساني است که با اين مساله، مشکل و زاويه دارند. پس بايد ابتدا نگاه و جهانبيني و ذائقه آنها را شناخت، با حساسيتها و تابوهاي ذهني اين جماعت آشنا شد، مشکل روحي و رفتاري آنان را کنکاش و بررسي کرد و بعد محصول متناسب با آن توليد کرد. نشستن در اتاقهاي دربسته و تشکيل اتاق فکر از بچههاي خودي و مشورت گرفتن از آدمهاي معتقد به حجاب و عفاف، اگرچه کار لازمي است اما کافي و مناسب نيست. بايد نگاهي انداخت به مخاطبي که قرار است بر او تاثير بگذاريم. اغلب محصولات توليدي حجاب و عفاف يا به دليل توهين مستقيم و غيرمستقيم به افراد بدحجاب در آنها دافعه ايجاد ميکند يا موضوع را از ديدگاهي ميبيند که اين مخاطب اصلا به آن اعتقادي ندارد. نمونهاش پوسترهاي برخي موسسات فرهنگي يا مستندي که يکي از کارگردانهاي معروف و معتقد کشورمان درباره حجاب ساخته بود.
اين مساله درست مثل برنامههايي است که درباره حجاب و بيحجابي يا اثرات سوء ماهواره و... از شبکه قرآن سيما پخش ميشود. اين کار فينفسه اقدام نامناسبي نيست و بايد انجام شود اما مخاطب اين شبکه، غالبا افرادي هستند که به مسايل ديني و اعتقادي پايبندند و با موضوع همذاتپنداري دارند. اين برنامهها بايد در شبکههايي پخش شود که غالب بينندگانش را طيف ديگري تشکيل ميدهند.
***
مروري بر موضعگيريهاي علما و مسئولان و دغدغهمندان کشور در حوزه عفاف و حجاب نشان ميدهد که آنها هم دچار مشکل نشناختن مخاطب هستند. از ميان همه موضعگيريهاي مختلف در اين موضوع، نميتوان راهکار عملياتي براي حل اين مشکل و درمان اين درد پيدا کرد. طبيعي است که تنها سخنراني و برپايي همايش هم کمکي به اين معضل نخواهد کرد.
آنچه مهم است اصلاح نوع نگاه به اين مقوله برمبناي سخني است که امام خامنهاي در جمع مردم بجنورد درباره اين مساله بيان کردند. همان سخنراني که مبنايي براي نگاه دوباره به سبک زندگي اسلامي شد و جرياني تازه در کشور به راه انداخت. ايشان در اين زمينه به حجاب برخي حاضرين در مراسم استقبال اشاره کرده و فرمودند: «خودتان را مجهز كنيد، مسلح به سلاح معرفت و استدلال كنيد، بعد به اين كانونهاى فرهنگى - هنرى برويد و پذيراى جوانها باشيد. با روى خوش هم پذيرا باشيد؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّه من نبيّه»، كه ظاهراً عبارت است از «مداراه النّاس»؛ مدارا كنيد. ممكن است ظاهر زنندهاى داشته باشد؛ داشته باشد.
بعضى از همينهائى كه در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهماننواز، هم بقيهى آقايان - الان در اين تريبون از آنها تعريف كرديد، خانمهائى بودند كه در عرف معمولى به آنها ميگويند «خانم بدحجاب»؛ اشك هم از چشمش دارد ميريزد. حالا چه كار كنيم؟ ردش كنيد؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به اين جبهه است؛ جان، دلباختهى به اين اهداف و آرمانهاست. او يك نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى اين حقير باطن است؛ نمىبينند. «گفتا شيخا هر آنچه گوئى هستم/ آيا تو چنان كه مينمائى هستى؟»
ما هم يك نقص داريم، او هم يك نقص دارد. با اين نگاه و با اين روحيه برخورد كنيد. البته انسان نهى از منكر هم ميكند؛ نهى از منكر با زبان خوش، نه با ايجاد نفرت. بنابراين با قشر دانشجو ارتباط پيدا كنيد.»