مسحیت تبشیری، اصطلاحی است که از دو دهه پیش در ایران سر زبانها افتاد و فراگیر شد و بعد از تذکر عمومی مقام معظم رهبری و توصیههای خصوصی ایشان به مسئولین امنیتی پیرامون مسیحیت تبشیری، حساسیت موضوع مسیحیت تبشیری برای طبقات مختلف اجرایی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی معنای دیگری به خود گرفت و اهمیت پیگیری مسئله صدچندان شد.
تعریف درستی از تبشیر وجود ندارد
باید اعتراف کرد تا کنون با تمام تلاشی که برای شناخت مسیحیت تبشیری انجام پذیرفته، هنوز ابعاد مختلفی از تشکیلات، ابزار و عملکرد و برنامهریزیهای این جریان مبهم باقی مانده است. و اولین مسئله مهمی که در رابطه با مسیحیت تبشیری در طول این سالها باز نشده و حتی برای برخی از فعالان این عرصه نیز مجهول مانده یا مورد غفلت قرار گرفته است، تعریف درست تبشیر و دایره و گستره آن است. تبشیر به معنای بشارت و مژده آمدن فرزند یگانه خداوند برای نجات نسل بشر است که هر چه از عمرش گذشت به دایره مفهوم و مصداقش افزوده شد و هر نوع ماموریت و خدمات، در جهت نیل به دستیابی به این معنا را شامل شد.
صرفنظر از تمام اشکالاتی که به باب 28 انجیل متی از سوی خود دانشمندان مسیحی وارد شده، یقینا با توجه به فرمان «شاگردسازی امتها» به حواریون توسط حضرت عیسی(ع) ، میتوان گفت تمام فرقههای مسیحی تبشیری هستند و تبشیر از اوایل تولد مسیحیت وجود داشته است؛ با این فرق که نوع، حدود تبشیر، ماموریت و خدمات تبشیری فرقههای مسیحی با یکدیگر تفاوت دارد.
به عنوان نمونه دو شاخه ارامنه گریگوری و ارامنه پروتستان. ارامنه گریگوری که بیشترین جمعیت ارامنه را نیز به خود اختصاص میدهند، محدوده تبلیغ و تبشیرشان تنها شامل ارمنیها است، همانطور که حواریون حضرت عیسی(ع) در میان قوم بنیاسرائیل به تبلیغ و تبشیر و هدایت پرداختند؛ بر خلاف ارامنه پروتستان که در مشی و مرام، پیرو پروتستانها هستند و محدوده تبلیغ و تبشیرشان تنها محدود به ارامنه نمیشود و در بین مسلمانها هم به یارگیری میپردازند، همانطور که رسول خودخواندهای به نام پولس برخلاف مشی حضرت عیسی و حواریون مبادرت به این کار ورزید و سنگ بنای مسیحیت امروزی را گذاشت.
پس پندار اینکه در مسئله تبشیر تنها با یک فرقه مسیحی روبرو هستیم، باوری غیرواقعی است، که میتواند در هر سطحی منجر به اشتباه در محاسبه و تلاش و برنامهریزی خرد و کلان گردد، که بعضا نتیجهای غیرقابل جبران و خسارتبار به دنبال دارد. به علاوه اینکه دستگاه تبشیر، دستاوردها و شیوههای جذب و تبلیغ روز دنیا را با داشتهها و تجربههای گذشته تلفیق میکند و با گره زدن آنها به هم، فرصت کوچکترین اشتباه را از دیگران میگیرد.
یک مسیحیِ یهودیزاده مدعی رسالت!
شالوده و اساس تبشیر امروزی مسیحیت توسط یک یهودی اهل طرسوس ترکیه گذاشته شده است که در میان هسته اولیه مسیحی بدنام بود و به اعتراف خودش در عهد جدید، یکی از عوامل به شهادت رساندن مومنان مسیحی مانند استیفان شهید بود. فریسیزادهای که در روایات اسلامی یکی از هفت نفری است که مکان اُخرویش در بدترین جای وادی سقر است. وی که حدود یک دهه بعد از حضرت عیسی(ع) پا به دنیای مسیحی گذاشت و با آن حضرت هیچ ملاقاتی هم نداشت، به خلاف عملکرد حواریون که بیشتر همتشان تبلیغ در بین قوم یهود بود، به دو دلیل ترجیح داد رسالت ادعایی خودش را در میان غیریهودیان به ظهور برساند؛ یکی آنکه یهودیان به دنبال قتلش بودند و او دیگر هیچ جایگاهی در میان آنها نداشت، و دلیل دوم نداشتن جایگاهی در بین حواریون و یهودیزادههای مسیحی به سبب عملکردش بود.همه و همه دست به دست هم داد تا این نومسیحی یهودیزادهی مدعی رسالت، وارد دنیای تبشیر مسیحی شود.
تشکیل شورای اورشلیم و تفکیک عمل به شریعت
پولس در قدم اول تبشیر در دنیای غیریهودی، همچون حواریون علاوه بر دعوت به مسیحیت، دعوت به رعایت شریعت را نیز در دستور کار قرار داده بود؛ اما مشکل بزرگ سر راهش همین شریعت بود که عامل بازدارندهای بود برای گرویدن غیریهودیزادهها به مسیحیت و پذیرش حضرت عیسی(ع)، که نتیجهاش شد تشکیل شورای اورشلیم و درخواست پولس برای تفکیک عمل به شریعت به این نحو که یهودیزادههای مسیحی ملزم به رعایت تمام شریعت تورات باشند اما غیریهودیزادههایی که مسیحی شدند از بعضی از احکام شریعت معاف شوند. که میتوان این را اولین قدم در تئوریزه کردن مسیحیت تبشیری امروزی محسوب کرد. تئوری توجیه وسیله با هدف بشارت به آمدن حضرت عیسی(ع) که توسط همین شخص به عنوان تنها پسر خدا و منجی بشر از گناه نخستین آدم و حوا و فساد ذاتی معرفی شد.
مسیحیت اولیه در قرن دو و سه میلادی با مشکلی مواجهه شد که نام آن را بدعت در دین گذاشت؛ که با کمی دقت میتوان پیبرد بدعتگذاران یا حقگویان بودند و یا از همان سنت پولس پیروی میکردند. به هر تقدیر کلیسای اولیه تلاش کرد تا موانعی را برای جلوگیری از سوء استفاده از سنت بجا گذاشته شده توسط پولس بگذارد؛ از این رو در کنار کتاب مقدس، آن هم با اعتبار تفسیر توسط خود کلیسا، به سنت کلیسایی و تعالیم کلیسایی نیز حجیت بخشید تا مانع سوء استفاده مجدد شود. اما تاریخ آبستن حوادثی بود که قابل پیشبینی نبود.
از همه ملل به همه ملل
در آغاز قرن شانزده میلادی و شروع عصر اصلاحات، ملاک عمل نیز در دنیای مسیحیان اصلاحطلب تغییر کرد و تنها فهم فرد از کتاب مقدس مورد توجه قرار گرفت؛ و این آغازی بود برای استفاده مجدد از سنت برجای مانده از پولس به عنوان موسس دوم مسیحیت.
بعد از پیدایی کلیسای پروتستان و آزادی ترجمه کتاب مقدس بعد از هزار سال، علاوه بر گروههای تبشیری سنتی شرق و غرب، هیأتهای تبشیری پروتستان با در دست داشتن کتاب مقدس و با ادعای رساندن پیام آمدن تنها پسر خدا به عنوان منجی بشر، فصل نوی از تبشیر را آغاز کردند که به علت آزادی در تفسیر و فهم کتاب مقدس به مراتب از مسیحیت سنتی خطرناکتر ظاهر شدند و علاوه بر تکه تکه کردن مسیحیان سنتی و یارگیری از هم کیشان خود، بدون احترام به قوانین دیگر کشورها، پیرو سنت تبشیری پولس به منابع انسانی دیگر ادیان و مذاهب نیز چنگ انداختند.
با پشتیبانی این گروههای تبشیری توسط دولتهای استعمارگر، آنها به عنوان خطری بالقوه برای تمام کشورهای موسوم به جهان سوم تبدیل شدند و برای نیل به این هدف ایده مشترک «قوم جهانی خدا در ماموریت و رسالت خدا» و ایده «از همه ملل به همه ملل» را مورد تاکید قرار دادند که پل پامرویل در کتاب مقدمهای بر فعالیتهای تبشیری خود در توضیح این ایده میگوید: «کلیساهای دنیای غرب، کلیساهای «فرستنده مبشر» و کلیساها و مسیحیان دنیای شرق «دریافتکننده مبشر» خواهند بود. تغییر این وضعیت یعنی از حالت سنتی که غربیها فرستنده مبشر بودند به وضعیت جدید یعنی حالتی که همه ملتها فرستنده مبشر باشند.»
تصاحب دیگر کشورها به بهانه دینداری
اگر این طرح، جزوات آموزشی و نتایجی که تا کنون از آن حاصل شده را مورد بررسی و دقت قرار دهیم به این نتایج دست مییابیم که، در حقیقت طراحان ایده «از همه ملل برای همه ملل» مثل همیشه به دنبال فتح جهان سوم و تغییر دین و به دنبالش تصاحب کشورها در سایه تصاحب عقول هستند چرا که در عمل درمییابیم که در مرحله اول یارگیری، تشویق و بکارگیری افراد برای فعالیت در کشورخودشان تحت عنوان آمادگی برای سفر تبلیغی، خصوصا در کشورهای اسلامی از جمله جمهوری اسلامی ایران را ملاک قرارمیدهند. در ضمن راه نفوذ سرویسهای امنیتی در قالب مبشران مسیحی در کشورهای موسوم به جهان سوم مانند رهبران کلیسای خانگی ترکیه باز میشود و در ادامه مهاجرت، از مبلغان تربیت شده مهاجر به کشورهای غربی برای مهاجرین همزبانشان، یا استفاده در فضای رسانهای و مجازی بهره میگیرند و...
جالب توجه این است که در درسنامه دورههای این طرح آمده «قبل از تهیه دروس این دوره، تحقیقات طولانی در مورد جنبههای اجتماعی، اقتصادی و مذهبی جهان سوم صورت گرفته است» و هیچ محتوایی برای تبلیغ در غرب وجود ندارد.
از این رو برخی اینگونه نتیجه میگیرند که مسیحیت تبشیری یک دیانت نیست، بلکه یک سیاست است و شاید هم بخاطر گیر کردن در چرخدندههای جهانیسازی و هضم جوامع موسوم به جهان سوم است که با بسیاری از نحلهها، فرقهها و جنبشهای کاذب، آموزههای مشترک یا شبیه به آنها دارد.