به گزارش حلقه وصل، انقلاب اسلامی که رخ داد الگوهای فراوانی از شهدای مجاهد علمی، فرهنگی، ایمانی، حماسی و... به عرصه آمدند، مردانی که در افق سلوک انقلابی جوانان این سرزمین پدیدار شدند و انصافا جریانهای دامنهداری به راه انداختند. اما به نظر میرسد بدنه فرهنگی انقلاب اسلامی بیش از آنکه توانسته باشد یک انسان کامل و جامع را که برای زن و مرد این سرزمین اسوه باشد معرفی کند، الگوهایی را نشانه گرفته است که صرفا برای جنس مذکر کارایی کافی را دارند.
استقبال دختران و زنان ایرانی از تقوا، ساده زیستی، قناعت، شهامت و عناصر دیگر اخلاقی مردان شهید، اگرچه مطلوب است اما نقش دختر و زن در خانواده و اجتماع پیچیدگیهایی دارد که بدون لحاظ کردن آنها نمیتوان الگوی موفقی برای دختران و زنان این سرزمین ترسیم کرد.
زن موجودی است که برای تعالی خود، در عین حفظ رابطه با وحدت، بسیار بیشتر از مرد نیاز به انس با کثرات دارد و باید در ضمن زهد و ساده زیستی، زندگی خود را جلوه دهد، برای همسرش دلربایی کند و با اشیاء و افراد پیرامونی خود ارتباط جدی برقرار کند. این نکته هم لازم است توجه شود که اساسا زن،الگوپذیری بیشتری نسبت به مرد دارد و برای تقلید رفتار و انقیاد در برابر یک الگو مستعدتر است؛ این یعنی اگر دختری با عالمی اخلاقی آشنا شود که او را در مسیر تربیت مردانه قرار دهد و دائما خوراک ترک دنیا و آخرت طلبی را برایش فراهم کند هرچند روایات خوب شوهرداری را هم برایش بخواند اما چون متربی، سبک زندگی یک الگوی مرد را میبیند و او را سرلوحه خود قرار میدهد باورپذیری این روایات برایش روی نخواهد داد چه برسد به اینکه بخواهد سبک زندگی شهیدی را سرمشق خود قرار دهد که در قید حیات نیست تا رفتار زنانه را به او بیاموزد.
مسئلهای که هم اکنون در میان دختران متدین و انقلابی، رشد یافته رفتار مردانهای است که برگرفته از این سبک غلط تربیتی است. از این رو ضروری است اسوههای زمینی و در دسترس زنانه برای دختران و زنان این کشور تدارک شود.
در عرصه علم و تقوا اشخاصی مانند بانو مجتهده امین اصفهانی در ضمن حفظ همه مقامات علمی و معنوی، رسیدگی به خانواده را اولویت درجه اول خود قرار داده بودند یا حتی بسیاری از مادربزرگهای ما، به ظاهر هنر خاصی نداشتند ولی با خانهداری و همسرداری خوب، نقش اجتماعی خود را نیز در سطح محله به نحو عفیفانه و برجستهای به انجام میرساندند و بهتر از همه مادران و همسران شهدا، که متأسفانه به تصویر کشاندن تاریخ مجاهدت زنانه آنان و نه خاطراتشان از مردان موفق، سفارش دهندهای در میان نهادهای فرهنگی کشور ندارد.
باید پذیرفت که الگوهای جنس مونث باید یک دختر و زن موفق باشد و برای این مسئله مهم، نمونههای موفق را پیدا کنند و به تصویر بکشند. بانو فرنگیس حیدرپور، شیرزنی کرمانشاهی که در هجده سالگی با تبر، یک عراقی را کشته و دیگری را اسیر کرده است و رهبری در تقدیر از او بیاناتی داشته است شاید به ظاهر مورد نقضی برای این نوشته باشد اما توجه دادن رهبری به لطافت زنانه و احساسات او نکتهای است که نباید مغفول بماند.
معظم له درباره او و در توشیح کتاب فرنگیس مینویسد: «بانو فرنگیس دلاور با همان روحیّه استوار و پُرقدرت و با زبان صادق و صمیمی یک روستایی و با عواطف و احساسات رقیق و لطیف یک زن، با ما سخن گفته و منطقه ناشناخته و مهمّی از جغرافیای جنگ تحمیلی را با جزئیاتش به ما نشان داده است.»