به گزارش حلقه وصل، با بررسی و تحلیل استراتژیک درباره حجم و عمق معادلات جدیدی که «سید حسن نصرالله» دبیر کل حزبالله لبنان در مصاحبه رادیویی اخیر خود به مناسبت عید مقاومت و بیستمین سالگرد آزادسازی جنوب لبنان متوجه میشویم که مهمترین معادله وی مربوط به پایان دادن به عمر رژیم اشغالگر صهیونیستی بود.
پیش از این «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه وقت ایالات متحده طی یک سخنرانی مقابل سازمان «آیپاک» در مارس 2010 درباره آینده تاریک رژیم اشغالگر صحبت و اعلام کرده بود که اسرائیل برای نجات از این آینده سیاه مجبور است طی یک اقدام دراماتیک تحت نظارت کشورهای عربی و بینالمللی با تشکیلات خودگردان فلسطین به توافق برسد.
آن روز کلینتون به 3 اتفاق بزرگی که موجودیت رژیم صهیونیستی را طی سالهای بعد از تاسیس رژیم جعلی خود تهدید میکند اشاره کرد:
-کاهش مهاجرت به مناطق اشغالی و آغاز تحرکات جمعیتشناسی در فلسطین سال 1948 و فلسطین تاریخی که اصلا به نفع پروژه حاکمیت یهودی صهیونیستها نیست.
-پایان دوره جنگهای شتابزده و بیبرنامه که استراتژی اصلی همه جنگهای رژیم صهیونیستی و درواقع آمیخته با ماهیت این رژیم و سیطره جغرافیایی و واقعیت اقتصادی صهیونیستهاست.
-از بین رفتن فرصت تحقق پیروزی قاطع در جنگها؛ به این معنا که اشغالگران صهیونیست به ویژه پس از تغییر معادلات منطقه و ایجاد توازن بازدارندگی به نفع محور مقاومت دیگر قادر نیستند با زبان زور به اهداف خود برسند. بنابراین مجبورند به گزینه مذاکره و سازش روی بیاورند و از آنجایی که عمده اعراب و همه ملتهای اسلامی و آزاده و به ویژه خود ملت فلسطین دیدگاهی کاملا ضد صهیونیسم دارند امکان ندارد که با صهیونیستها سازش کنند. از سوی دیگر دستاوردهای ملموس محور مقاومت در آزادسازی جنوب لبنان و غزه و پیشرفت تواناییهای آن در زمینه تجهیزات نظامی موجب شده تا این ملتها به هیچ وجه حاضر به سازش با رژیم صهیونیستی نبوده و هدف آنها تنها پایان دادن به موجودیت اشغالگران باشد.
اکنون نیز به ویژه بعد از اعلام طرح آمریکایی-صهیونیستی «معامله قرن» با هدف حذف مسئله فلسطین توسط «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری ایالات متحده٬ کاملا روشن شد که مقامات تلآویو و واشنگتن به مرور در حال دور شدن از چارچوب نجاتی که کلینتون برای صهیونیستها توصیف کرده بود (سازش با فلسطینیها) بوده و نیز تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی علیه سوریه بیانگر عمق بنبست صهیونیستهاست که آنها را وادار به ورود در یک جنگ شتابزده و بیبرنامه کرده است.
سید حسن نصرالله در گفتگوی رادیویی خود به مناسبت بیستمین سالگرد عید مقاومت و آزادسازی جنوب لبنان به روش و قانون جنگی «ایهود باراک» که تا سال 1995 رئیس ستاد رژیم صهیونیستی بود و در زمان جنگ جنوب لبنان نیز در منصب نخستوزیری این رژیم قرار داشت و خود او دستور عقب نشینی از لبنان را به نظامیانش داد اشاره کرد.
در آن زمان «ایهود باراک» نخست وزیر اسرائیل که همزمان وزیر جنگ هم بود، تصمیم عقب نشینی یک جانبه از جنوب لبنان رابعداز حدود دو دهه اشغال مستمر آن و به کارگیری همه نوع روش های قلع و قمع و بازدارندگی، اجرا کرد زیرا گزینه ای دیگر وجود نداشت که به آن دل ببنند و تکیه کند.
در مقابل مقاومت از همه موانع و ناملایمات عبور کرده و عملیات نظامی و تعقیب نیروهای ارتش صهیونیستی را در دستور کار داشت و بر صهیونیست ها این معادله را که اگر به اشغال جنوب لبنان ادامه دهند، باید بهای سنگینی را بپردازند، تحمیل کرد.
شکست در جنوب لبنان؛ پایان آرزوهای اسرائیل برای ادامه اشغالگریها
جنگی که رژیم صهیونیستی در لبنان به راه انداخته بود آخرین جنگی بود که ارتش اسرائیل به شکل رسمی وارد آن شده بود همچنین طولانیترین و پیچیده ترین جنگ آن محسوب میشد.
بنابراین نخبگان و تصمیمسازان تلآویو جنگ لبنان را یک سقف استراتژیک برای آینده خود میدانستند و باور داشتند که این جنگ تاریخ حاکمیت آنها را تعیین خواهد کرد. ایهود باراک یک بار درباره جنگ جنوب لبنان اعلام کرده بود: با سازمانی (حزبالله) میجنگیدیم که امکان حذف آن وجود نداشت! حزبالله یک جنبش مقاومت اصیل است که با پوشش غیرنظامی در روستاهای جنوب حضور داشت. بدون ورود به عمق لبنان و از جمله مناطق صور و سیدا و بقاع هیچ راهی برای حذف حزبالله وجود نداشت. این گزینه آخر بود و آنها را امتحان کردیم و موفق نشدیم. حتی در میان همه آنهایی که نسبت به عقبنشینی از لبنان منتقد بودند نیز کسی را پیدا نکردم که به دنبال بازگشت به این کشور باشد؛ حتی کسانی که به آنها قول داده بودند در صورت بازگشت هیچ تلفاتی نخواهند داشت! من باور ندارم که بتوان حزبالله را حذف کرد. فرماندهان خشنی همچون چیکو تمیر و عمیرام لفین که همواره خواستار اعمال خشونت بیشتر در عملیاتهای ارتش بودند و جنگهای خشونتآمیز تاکتیک آنها بود نیز موافق عبنشینی بودند؛ چرا که میدانستند موشکهای کاتیوشای حزبالله بلای جان شهرکنشینان شده و جبهه شمالیمان شده و آنها را برای مدتی طولانی مجبور به اسکان در پناهگاهها میکند.
هنگامی که باراک به این نقطه میرسد قانون جنگ در لبنان را همانطور که مقاومت میخواست رها کرده و از خود سوال میکند: ما دقیقا در کمربند امنیتی از چه چیزی دفاع میکنیم؟ حتی موشکهای کوتاهبرد حزبالله نیز از بالای کمربند امنیتی عبور کرده و به شهرکهای شمالی ما رسیدهاند.
قانون جنگی مقاومت در برابر دشمن از زبان سید نصرالله
از همین نقطه است که سید حسن نصرالله از معادله مقاومت که از زمان ترور «سید عباس موسوی» دبیر کل سابق حزبالله لبنان به دست رژیم اشغالگر صهیونیستی ترسیم شده بود رونمایی میکند؛ زمانی که مقاومت آن سوی مرزها را مورد هدف قرار داده و معادله جنگ دفاعی را در پاسخ به تاکتیک اصلی ارتش رژیم اشغالگر در برابر مقاومت که همان وحشیگری و ارتکاب جنایتهای غیرانسانی علیه غیرنظامیان در روستاها و مناطق جنوب لبنان بود٬ به کار گرفت. بر اساس همین معادله بود که نیروهای حزبالله شهرکهای جبهه شمالی صهیونیستها را مورد هدف قرار داده و ایهود باراک و نخبگان جنگی دشمن اشغالگر را به این نتیجه رساندند که کمربند امنیتی آنها دیگر کارایی خود را از دست داده و بنابراین آنها در لبنان چه کار میکنند؟
این قانون دینامیکی بود که مقاومت از سال 1993 آن را تبدیل به قانون جنگی خود کرده و پس از آن ارتش رژیم اشغالگر را که متوجه شده بود کمربند امنیتی آن در انجام ماموریت خود یعنی محافظت از شهرکهای صهیونیستنشین جبهه شمالی ناکام مانده٬ وادار به عقبنشینی کرد.
بر این اساس رژیم جعلی صهیونیستی متوجه شده که دیگر با زور و خونریزی نمیتواند بقای خود را تضمن کند و نیز مقاومت هم کاملا به این نتیجه رسیده که با توسل به معادلات ویژه خود و توسعه تواناییهایش به ویژه در زمینه موشکهای دقیق میتواند به راحتی دشمن را تحت فشار قرار داده و از معادله اولیه خود حمایت کند.
تکرار تاریخ تحقیرآمیز صهیونیستها در جنوب لبنان نزدیک است
بیشترین عاملی که صهیونیستها را وادار به خروج از لبنان کرد٬ تهدید امنیت موجودیتی آنها و نیز جبهه شمالیشان بود که همه نقاط و شهرکها و تاسیسات اقتصادی آن در تیررس موشکهای مقاومت قرار داشت.
اما این تهدید هنوز هم علیه اشغالگران صهیونیست وجود دارد؛ البته با شدت و قدرت بیشتر. امروز امکانات و تواناییهای مقاومت لبنان به ویژه در زمینه موشکی پیشرفته تر و بیشتر از هرزمانی بوده و وحشتی که هنگام صحبت از موشکهای نقطهزن حزبالله در محافل تلآویو بر صهیونیستها حاکم می شود گواه همین امر است.
سید نصرالله در سخنان خود به شکست استراتژی «جنگ میان جنگها» ارتش رژیم صهیونیستی از طریق استمرار تجاوزاتش علیه سوریه اشاره و نشان داد که صهیونیستها تا چه اندازه در تشحیص منابع تهدیدشان سردرگم شدهاند. همچنین بیانات دبیر کل حزبالله به خوبی نشان میداد خانه عنکبوتی که وی در سال 2000 اسرائیل را به آن توصیف کرده بود تا چه اندازه سستتر و فرسودهتر شده و شرایط کنونی کابینه ائتلافی «بنیامین نتانیاهو» و «بنی گانتس» وزیر جنگ جدید رژیم صهیونیستی که به عنوان فرمانده یگان موسوم به ارتباط با جنوب لبنان در سال 2000 حقارت دوستانش را در فرار از لبنان با چشمان خودش نظارهگر بود و به عنوان آخرین افسر صهیونیست از این کشور خارج شد٬ از کابینه ایهود باراک نیز بسیار آشفتهتر است.
اخراج آمریکاییها از منطقه؛ پایان موجودیت اشغالگران
دبیر کل حزبالله لبنان در این مرحله از بیانات خود معادلات حضور آمریکا در منطقه را در ارتباط با روش قانون اخراج صهیونیستها از جنوب لبنان خوانده و مشخص کرد ساعت اخراج آمریکاییها از منطقه همان ساعت سقوط رژیم اشغالگر صهیونیستی است و اکنون نیز بعد از آغاز پروژه بزرگ مقاومت در اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه که سردار سپهبد «قاسم سلیمانی» آن را به خوبی بلد بود و در همین راه نیز جان ارزشمند خود را فدا کرد٬ آمریکاییها گزینهای جز ترک منطقه ندارند؛ بنابراین نابودی رژیم جعلی اسرائیل بسیار نزدیک است.
آنها به هزاران دلیل مجبورند از منطقه بیرون بروند و هزینههای حضورشان در خاورمیانه بسیار بیشتزر از آن چیزی شده که فکر میکردند. البته این شرایط مربوط به قبل از زمان شیوع کرونا بود و صد البته بعد از آن وضعیت بدتر نیز خواهد شد.
مقاومت هیچگاه در دام رژیم صهیونیستی گرفتار نشده و وارد جنگ مستقیم با آمریکایی ها نمیشود؛ بلکه از خلال تاکتیکهای مناسب خود و فشار نرم ابتدا به آمریکاییها اجازه میدهد تا عمودی از منطقه خارج شوند در غیر این صورت اخراج افقی آنها حتمی است.
اخراج آمریکاییها از منطقه به این معناست که رژیم اشغالگر صهیونیستی به راحتی و بدون بروز هیچگونه جنگی خود به خود نابود میشود. بنابراین رژیم صهیونیستی تلاش می کند تا منطقه را تبدیل به یک میدان جنگ با حضور آمریکا کند تا به این ترتیب آمریکاییها در خاورمیانه بمانند که البته حتی اگر چنین جنگی نیز رخ دهد٬ مقاومت با وجود اینکه تمایلی به آن ندارد اما از این جنگ هم نمیترسد و برای جنگی که سید نصرالله آن را جنگ بزرگ نامیده کاملا آمادگی دارد.
این همان مقاومتی است که رهبرش بالای آن ایستاده و به شکل واقعی معادلات آن را ترسیم و تواناییهایش را در عمل نشان میدهد٬ نه اینکه مانند جبهه مقابل به جنگ روانی و بازیهای رسانهای تکیه کند. مقاومت قدرتمندتر از گذشته هرروز به این پیشبینی قطعی و انکارناپذیر خود نزدیکتر میشود: « رژیم اشغالگر رو به نابودی است».
منبع: روزنامه البناء