به گزارش حلقه وصل، به مناسبت ماه مبارک رمضان، مصطفی دلشاد تهرانی استاد دانشگاه در یادداشتی به روزه حقیقی پرداخته است:
امام رضا (ع) از پدران خود روایت کرده است که امیرمؤمنان علی (ع) نقل کرد که روزی [از روزهای آخر ماه شعبان] رسول خدا برای ما خطبهای خواند و چنین گفت: أَیهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیکمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیامُهُ أَفْضَلُ الْأَیامِ وَ لَیالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کرَامَةِ اللَّهِ. (عیون اخبار الرضا، صدوق، ج ۱، ص ۲۹۵) مرد! همانا ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به شما روی کرده است؛ ماهی که نزد خدا برترین ماهها است؛ روزهایش برترین روزها و شبهایش برترین شبها و ساعاتش برترین ساعات است؛ و آن ماهی است که در آن به مهمانی خدا فرا خوانده و از اهل کرامت خدا قرار داده شدهاید.
روزهداری مجرای ریزش رزقهای معنوی
بشر برای زنده ماندن نیازمند رزقهای مادّی است، و برای انسان ماندن نیازمند رزقهای معنوی است. بریده شدن آدمی از رزقهای معنوی او را از معنا بیبهره میسازد و تهی از حقیقت خویش مینماید. در این میان، روزهداریِ معناگرایانه از جمله بهترین مجاری ریزش رزقهای معنوی برای آدمیان است.
ملّای روم گوید: انسانی که دهان خود را از خوردن و نوشیدن میبندد و روزهداریِ معناگرایانه را بهرۀ جان خویش میسازد، راهی پرشتاب به سوی سفرۀ گستردۀ آسمانی مییابد. پس باید رزقهای معنوی را از مجاری درست و مناسب از آسمانهای معنوی و عوالم روحانی طلب کرد و لحظه به لحظه رو بدانها داشت و در عشق آنها مانند درختان بید رقصان شد و با شور و شوق سلوک نمود. شرط دریافت آن رزقهای معنوی این است که در روزهداریِ معناگرایانه باید صبور و استوار بود و در هر لحظه منتظر رسیدن خوراکهای الهی و معنوی بود. مشیت خدای مهربانِ نکوکار بر این است که هدیهها و عطایا و رزقهای معنوی خود را به بندگان منتظر خود میدهد.
انسانِ طالبِ رزقهای معنوی فرصتها را از دست نمیدهد و پی در پی به دنبال مطلوب خویش تلاش میکند و از طلب دست بر نمیدارد، برخلاف کسانی که آتش طلب در آنان نیست و چونان شکم سیرانیاند که برای رسیدن و دریافت نان و خوراک انتظار نمیکشند و برایشان مهم نیست که جیرهشان زود برسد یا دیر. پس نباید چونان شکم سیران از رزقهای معنوی بود و فرصتها را از دست داد و زندگی را بیبهره از اصلِ جان خویش طی کرد، بلکه باید همّت نمود و در این وادی گام نهاد و راه را هموار ساخت و منتظر دریافت مائدههای آسمانی بود که جاری شود.
سنّت الهی بر این امر استوار است که هر گرسنهای عاقبت رزقی مییابد و آفتابِ دولت و سعادت بر او میتابد و نظام خداوندی چنین است که اگر مهمانی، عالی همّت و بلند نظر، از غذایی کم خورَد، میزبان غذایی بهتر نزد او گذارَد. انسان در این جهان میهمانِ خدای رزّاق است و اگر ادب نماید و با روزهداری لب از طعام و شراب بربندد و راه روزهداریِ معناگرایانه را بر خود هموار سازد، رزقهای معنوی از سوی میزبانِ گشادهدست بر او جاری گردد.
لب فرو بند از طعام و از شراب سویِ خوانِ آسمانی کن شتاب
دَم به دَم بر آسمان می دار امید در هوای آسمان رقصان چو بید
باش در روزه شکیبا و مُصِر دَم به دَم قوتِ خدا را منتظر
کان خدایِ خوب کارِ بُردبار هدیهها را میدهد در انتظار
انتظار نان ندارد مردِ سیر که سبک آید وظیفه، یا که دیر
ای پدر الانتظار الانتظار از برای خوانِ بالا مَردوار
هر گرسنه عاقبت قوتی بیافت آفتابِ دولتی بر وی بتافت
ضیفِ با همّت چو آشی کم خورَد صاحبِ خوان، آشِ بهتر آورد
روزه داری عارفانه، دریچۀ دریافت خوراک های معنوی و روحانی
روزه داری عارفانه، جانِ امساک در ماه مبارک رمضان است؛ که البته هرکسی را نصیب نمیگردد. ملّای روم گوید: چنین امساک هایی عطیّه ای است ویژۀ دوستان خدا، تا با امساک، قدرت روحی و معنوی یابند و چونان شیری نیرومند در بیابان زندگی شوند.
گوید: چنین امساک هایی را به هر گدای عاری از فضیلتهای اخلاقی نمیدهند. درگاه روزه داری عارفانه پاسداشت اخلاق انسانی و دوری از پرده دری و حرمت شکنی است. گرسنگی و تشنگی عارفانه بهرۀ آنان نمیشود که از حیث فضیلتهای انسانی و کمالات اخلاقی فقیر و بی چیزند و کارشان هرزه گویی و آزار دهی و مرز شکنی و تکفیر گری است. در این عالم علف کم نیست.
آنچه بهرۀ چنین کسان است علف است که پیش آنان میگذارند و سخت بدان سر خوش اند؛ و با زبان حال به ایشان میگویند: ای آدم نماهای حیوان صفت، بخورید که ارزش شما همین مقدار است. شما مرغ آبی و مرغ دریایی نیستید. شما مرغ خاکی و اسیران بی باکی هستید. همین راه را بروید، ولی بدانید که از آن خوراک های معنوی و جانانه همچنان بی بهره اید.
خود نباشد جوع، هرکس را زبون کین علف زاریست ز اندازه برون
جوع، مر خاصان حق را دادهاند تا شوند از جوع، شیرِ زورمند
جوع، هر جِلفِ گدا را کی دهند؟ چون علف کم نیست، پیش او نهند
که بخور، که هم بدین ارزانیی تو نه ای مرغاب، مرغ نانیی
تبدیل کردن خوراکها، شرط گام نهادن به عالم بالا
ملّای روم بر این نظر است که برای گام نهادن به عالم بالا، لازم است انسان مزاج خود را دگرگون و متناسب آن عالم کند. روزه داری عارفانه تلاشی در جهت تبدیل کردن خوراکها و مبدّل کردن خویش است.
گوید: یا حَریصَ البَطنِ عَرِّج هکَذا انَّما المِنهاجُ تَبدیلُ الغِذا
ای کسانی که بیشترین همّتتان برای شکم است، حداقل مدتی همّت خود را تغییر دهید و از زیاده خواریِ غذاهای جسمانی دست بکشید که راه روشن گام نهادن به عالم بالا، تبدیل کردن خوراک جسمانی به خوراک روحانی است.
یَا مَریضَ القَلبِ عَرِّج لِلعِلاج جُملَةُ التَّدبیرِ تَبدیلُ المِزاج
ای انسانهای بیمار دل، راه درمان بیماری تان آن است که تدبیر کنید و تغییر مسیر و تغییر مزاج بدهید و مزاج کاملاً مادّه گرایانۀ خود را به مزاج معنویت طللبانه بگردانید.
أَیُّها المَحبوسُ فی رَهنِ الطَّعام سَوفَ تَنجُو إِن تَحَمَّلتَ الفِطام
ای کسانی که در بندِ خوراک های دنیوی هستید، اگر مدتی پرهیز از خوراک های دنیوی را تحمّل کنید، در آینده از وجود دنیازده تان نجات خواهید یافت.
إِنَّ فِی الجُوعِ طَعامٌ وافِرُ اِفتَقِدهُ وَ ارتَجِ یَا نَافِرُ
بی گمان در روزه داری و امساک طعامی فراوان نهفته است. پس ای گریزندگان از آن، فرصت غنیمت شمارید و آن را طلب کنید که آن چیزی است که میتوان بدان امید بست.
اِغتَذِ بِالنُّورِ کُن مِثلَ البَصَر وافِقِ الأَملاکِ یَا خَیرَ البَشَر
ای انسانهای برگزیده! اینک فرصتی فراهم شده است تا به وسیلۀ روزه داری و امساک از نور الهی تغذیه کنید و جایگاهی چون چشم بیابید و به مقام همراهی فرشتگان خدا نائل شوید.
چون مَلَک تسبیحِ حق را کن غذا تا رهی همچون ملایک از اَذا
اینک فرصتی است که چونان فرشتگان تسبیح و نیایش حضرت حق را غذای خود کنید تا مانند فرشتگان از بند و آزار نفسانیت نجات پیدا کنید.
حَبَّذا، خوانی نهاده در جهان لیک از چشم خسیسان بس نهان
خدای رحمان چه سفرۀ خوبی در جهان برایتان گستره است. امّا این سفره از دیدۀ فرومایگان به شدّت پوشیده است.
گرفتاری در مادّیات و نفسانیات، مانع بزرگ دریافت معنویات
ملّای روم گرفتاری مردمان در مادّیات و بسته بودن دست و پایشان در نفسانیات را مانعی بزرگ برای پرواز و دریافت معنویات میداند. میگوید: تا زمانی که آدمیان مستِ شیرینی و شراب اند، دل دادۀ قدرت و مُکنت اند، برای دستیابی به منزلتهای دنیایی به هر وسیلهای چنگ میزنند، امکان ندارد به معنویات حقیقی راه ببرند و روحشان خوشۀ عالم غیب را ببیند؛ هر چند دعویِ وصال به حقیقت و دریافت معنویت فراوان باشد و مدّعیان بسیار.
آن وصال و دریافت، نشانههایی دارد؛ و از جمله نشانههایش این است که انسان از دنیای نکوهیده و سرای فریب با همۀ نمودهایش چون بی اخلاقی، قدرت طلبی، خودخواهی و خودمداری، خود را حق دانستن و دیگران را بر باطل دیدن و دیگر دامهای دنیای نکوهیده آزاد شده باشد.
میگوید: شما که پیوسته بر مدار خویش میچرخید و جز به قدرت و مُکنت و خور و خشم و شهوت نمیپردازید، امکان ندارد که راه به حقیقتی برده و معنویتی حقیقی را درک کرده باشید. به عنوان مثال، پرندهای که در اطراف آب شوری می چرخد و میگردد، دلیلش آن است که از آب شیرین و گوارا بهرهای ندیده و از آن خبری نشنیده و قطرهای از آن نچشیده است.
نفسِ تو تا مستِ نُقل است و نبید دان که روحت خوشۀ غیبی ندید
که علامات است زان دیدار نور التَّجافی مِنکَ عَن دارِ الغُرُور
مرغ چون بر آبِ شوری می تَنَد آب شیرین را ندیده است او مَدَد
امساک حقیقی، زمینه ساز دریافتهای معنوی
ملّای روم امساکی را که از سر حقیقت باشد، زمینه ساز دریافتهای معنوی میداند. میگوید: اگر شما آدمیان با امساک حقیقی و نه صرف امورِ شکلی، انبان درونتان را برای مدتی از نان و طعام مادّی و دنیوی خالی نگه دارید، این امکان برایتان فراهم میشود که بهره مند از گوهرهای گرانقدرمعرفت و معنویت شوید.
میگوید: اگر انسان، طفل جانِ خویش را از شیر شیطان و سلطۀ مادّیات و خودخواهیها بگیرد، این امکان برایش مهیّا میشود که جان خود را با فرشتگان همراه و شریک بسازد و مانند آنان به بهرههای معنوی ناب برسد.
نشانۀ دریافتهای معنوی آن است که آدمی سبک بال گردد و از پلیدی خودخواهیها و تاریکی مادّیات و نفسانیات آزاد شود. تا زمانی که انسان به پلیدی و تاریکی، آغشته و ملول و دل مرده است، هنوز با دیو و ددِ درون و شیطان ملعون، قرین و دمساز است و طعم آزادی و دلشادی را نچشیده است.
اندکی زین شرب کم کن بهرِ خویش تا که حوضِ کوثری یابی به پیش
گر تو این انبان، ز نان خالی کنی پر ز گوهرهای اِجلالی کنی
طفلِ جان، از شیر شیطان باز کن بعد از آنش، با مَلَک انباز کن
تا تو تاریک و ملول و تیره ای دان که با دیو لعین، همشیره ای