سرویس سیاست حلقه وصل - «وبلاگ حلقه وصل» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی حلقه وصل همراه باشید.
***
او لیدر اصلاحطلبان نیست...
محمد سلامتی، از فعالان اصلاحطلب در بخشی از مصاحبه با شماره شنبه گذشته روزنامه آرمان ملی درباره لیدر اصلاحطلبان گفته است: رئیس دولت اصلاحات مورد قبول اکثریت احزاب اصلاحطلب قرار دارند، اما این به معنای رهبری جریان اصلاحات نیست و ایشان نیز هیچگاه خود را رهبر اصلاحات معرفی نکرده، در انتخابات مختلف از ظرفیت و پایگاه اجتماعی ایشان در بین مردم استفاده شده و بهعنوان شخصیت محوری در جریان اصلاحات مطرح بوده و هست. البته برخی از گروههای اصلاحطلب ایشان را شخصیت محوری جریان اصلاحات قلمداد نمیکنند، بلکه ایشان را رهبر اصلاحات معرفی میکنند. رهبری اصلاحات به معنای اینکه ایشان به احزاب و تشکلهای اصلاحطلب دستور بدهد و بقیه ملزم به اطاعت باشد نبوده و نیست. ایشان هیچگاه چنین مسالهای را مطرح نکرده و احزاب نیز از چنین رویکردی پیروی نمیکردهاند. در نتیجه رئیس دولت اصلاحات بهعنوان شخصیت محوری جریان اصلاحات که مورد احترام احزاب اصلاحطلب و مردم هستند در مناسبات سیاسی و اجتماعی کشور نقشآفرینی میکنند. بدون شک بیاعتنایی به چنین ظرفیت بالایی غیرمنطقی خواهد بود.
او همچنین تصریح میکند: وضعیت جریان اصلاحات به این شکل نبوده که رئیس دولت اصلاحات در رأس باشند و احزاب و گروههای اصلاحطلب از ایشان دستور بگیرند. بدون شک در آینده نیز چنین سازوکاری وجود نخواهد داشت.[1]
*این سخنان سلامتی پیش از این توسط غلامحسین کرباسچی، دبیر کل حزب کارگزاران نیز تکرار شده بود. [2]
سخنانی که البته با هجمه گسترده کثیری از رجال اصلاحطلبان و سربازان خاتمی مواجه شده و آنها ضمن حمله به حزب کارگزاران تأکید کردهاند که خاتمی سلسلهجنبان جریان چپ است.
این کشاکش البته در حالی است که برخی تئوریسینهای چپ در دوران دولت اصلاحات تأکید داشتند که خاتمی توانایی حمل مطالبات اصلاحطلبان را ندارد.
بیتوفیقی جریان چپ در شورای شهر پنجم، مجلس دهم و دولتهای یازدهم و دوازدهم انتقادات زیادی را موجب شده و حتی طی روزهای جاری مسئله انحلال شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نیز مورد بحث سیاسیون قرار گرفته است.
معالوصف باید دانست که در نگاه به اردوگاه اصلاحات، اصلیترین مسئله "رفتارهای خطرناک این جریان" است که صراحتا اعلام کرده است به سمت آنارشیسم و رادیکالیسم در حال حرکت است نه لیدر بودن یا نبودن خاتمی. چه اینکه اصلاحطلبان نشان دادهاند به روز حادثه؛ همگی با هم متحد خواهند بود و فتنه سال 88 شاهد همین مدعاست.
***
الگوی "صفار هرندی" برای مدیران دولت سابق
به احمدینژاد افتخار میکنیم ولی احمدینژادی نیستیم!
شمسالدین حسینی، از منتخبان مجلس یازدهم و از وزرای دولت محمود احمدینژاد که گویا قصد دارد برای ریاست مجلس یازدهم نیز کاندیدا شود به تازگی در یک مصاحبه با خبرآنلاین، به احمدینژادی خطاب شدن خود و دوستانش در مجلس اعتراض کرده و در عین حال تأکید کرده است که ما به احمدینژاد افتخار میکنیم!
او در این باره اظهار میکند: من در مصاحبهای در دنیای اقتصاد گفتم که مدیران دولت نهم و دهم مشغول انجام یک چنین کارهایی هستند و فکر کنم شما در خبرآنلاین نوشتید که احمدی نژادیها فراکسیون تشکیل میدهند، پس ما با قلب خبر یعنی با وارونه جلوه دادن خبر مخالف هستیم.
حسینی میافزاید: وگرنه قبلا دوستان گفتهاند و من هم الان می گویم ما به دولت نهم و دهم و حتی آقای احمدی نژاد که یک چهره خدومی بودند افتخار می کنیم ولی آنچیزی که می خواهیم به آن تاکید کنیم این است که مدیران دولت نهم و دهم شخصیتهای مستقل هستند و هرکدام به صورت مستقل و بدون هرگونه سازماندهی قبلی در انتخابات شرکت کردند.
او همچنین میگوید: شما هیچ زمانی نمیگویید، خاتمیچیها یا روحانیچیها یا هاشمی چیها. به نظر من بخاطر اینکه موضوع و افراد تقلیل داده شوند، اینگونه نگاه می شود وگرنه تا الان آیا کسی آمده است تکذیب کند که وزیر آقای احمدی نژاد بوده است؟ خیر. همانطور که گفتم ما افتخار هم میکنیم... نکته ما این است که چرا برخی از رسانهها تحت شرایطی که دیگران از دولت فلان و فلان یاد می کنند و لفظ دولت را استفاده می کنند و هیچ زمانی خاتمیچی یا روحانیچی نمی گویند، ولی زمانی که به ما می رسند از این واژه استفاده می شود و فقط فرد را میبینند و هیچ اندیشهای را پشت آن نمی بینند.
حسینی در این مصاحبه همچنین پیرامون احمدینژاد میگوید: از بعد از سال ۹۶ ارتباط سیاسی با ایشان نداشتم ولی ارتباط عاطفی و اخلاقی ما پابرجا است.[3]
*مخاطب از گفتههای آقای حسینی متوجه نمیشود که بالاخره ایشان به احمدینژاد افتخار میکنند یا از او بری هستند و نمیخواهند احمدینژادی خطاب شوند.
در واقع گویی حسینی و دوستانش در برزخی هستند که راه عبور معقول از آنرا هم نمیدانند!
باید دانست که خدمتگزاری در هیچ دولتی در نظام جمهوری اسلامی مایه ننگ و سرافکندگی نیست و بلکه موجب مباهات است.
اما ایستادگی بر اشتباهات و انحرافات و خاصّه دفاع ضمنی از اشتباهات دیگران! مسئله دیگریست...
آقای احمدینژاد پس از آنهمه رفتار غلط و انحرافی بدون توبه، دیگر هرگز یک چهره قابل افتخار نیست.
اما اینکه عدهای از مردان سابق او به او افتخار میکنند و همزمان تأکید دارند که رابطهای با او ندارند! هیچ چیزی جز نشانههای اعوجاج فکری و اشتباه سیاسی نیست.
خاصّه اینکه شاهدیم آقای حسینی و دوستان ایشان در مجلس یازدهم؛ گویا عزمی راسخ برای مقابله با ریاست مجلسی سرلیست اصولگرایان نیز دارند که این مقوله خصوصا با سابقهای که از رفتار ناخوب احمدینژاد با قالیباف در اذهان وجود دارد؛ احتمال بروز آسیبهای ناشی از برخی تفکرات حسینی و دوستانش را تقویت میکند.
حسینی همچنین باید بداند که اطرافیان احمدینژاد از آنرو احمدینژادی خطاب میشوند که در دولت خودشان به عدم نزدیکی به هیچکدام از جریانات سیاسی کشور افتخار میکردند و صراحتا میگفتند که نه چپ را قبول دارند و نه راست را...
فلذا بدیهیست که یک جریان متکی به شخص؛ هماکنون نیز با شناسنامه همان شخص شناخته شود؛ مگر اینکه همچون امثال "دکتر صفار هرندی"، توانایی دفاع از کارنامه اجرایی خود در کنار انتقاد از رفتارهای غلط رئیسجمهور وقت را داشته باشند.
چه اینکه در جامعه امروز ما، رجالی مثل دکتر صفارهرندی؛ در نزد افکار عمومی با حریّت شناخته میشوند نه با شناسنامه احمدینژاد!
***
1_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/288351
2_ hamshahrionline.ir/x5ZPQ
3_ khabaronline.ir/news/1388506