
حلقه وصل: جنجالهای شبکه افق فعلا با ضبطی شدن برنامههای «جهانآرا» و «عصرانه» تمام شده است. جنجالهایی که نه با هدف جذب مخاطب، بلکه با هدف بیان صریح عقیده به راه افتادهاند و نگرانی خاصی از این بابت که ممکن است این شکل از بیان عقیده مخاطب را فراری دهد یا در جامعه باعث ایجاد شکاف و تفرقه بیشتر شود، از سمت مدیران شبکه افق احساس نمیشود. هرچند مدیران صداوسیما به این حاشیهها واکنش نشان دادند، اما عوامل شبکه افق هنوز هم جنجالهای ایجاد شده را کاذب میدانند. در یک پیوند نانوشته، مخاطبان شبکه افق نیز به همراه مدیران این شبکه، برخورد با برنامههای جهانآرا و عصرانه را جناحی و مصداق بارز سانسور صدای انقلاب میدانند. نتیجه این جنجالها این شده است که امروز صدایی که از روی عقیده و تکلیف انقلابی از افق بیان میشود و مخاطبی که از روی عقیده و تکلیف، نگاه خود را به افق سپرده است، متحدتر از هر زمان دیگری پشت هم بایستند و از افق دفاع کنند.
آغاز یک پدیده
شبکه افق در زمان مدیریت عزتالله ضرغامی با هدف بیان و تبیین گفتمان انقلاب اسلامی تاسیس شد. تاسیس شبکه افق در تاریخ 13 خرداد سال 1393 اعلام و افق در تاریخ ۸ اسفند ۱۳۹۳ طی ویژهبرنامهای، همزمان با اذان مغرب به افق تهران بهصورت رسمی افتتاح شد. برخلاف شبکههای متعددی که در زمان ضرغامی تاسیس و بر روی محتوا و کیفیت آنها و تفاوت آنها با شبکههای دیگر فکری نمیشد، افق با تاکید بر تولید محتوای باکیفیت و رعایت نخ تسبیح گفتمان انقلاب اسلامی در همه گونههای تولید برنامه اعم از سریال، مستند، مسابقه، خبر، گزارش و... متولد شد.
در تولد شبکه افق یک تقسیم کار با سازمان اوج صورت گرفت که بر اساس آن تولید محتوا را سازمان هنری رسانهای اوج برعهده گرفت و شبکه افق، محتوای تولید شده اوج را پخش میکرد. ارتباط بین سازمان اوج با شبکه افق عمیقتر از تامین محتوای این شبکه در سالهای ابتدایی فعالیت افق است و باید احسان محمدحسنی، رئیس سازمان اوج را مسئول تاسیس شبکه افق بنامیم. آنگونه که نادر طالبزاده بهعنوان یکی از ایدهپردازان اصلی شبکه افق در مصاحبههای خود بیان داشته، ایده اصلی تاسیس شبکه افق برای سیدمرتضی آوینی است که با شهادت ایشان این ایده به اجرا نرسید و بعد در اوایل دهه 90 پیگریهای احسان محمدحسنی بود که نتیجه داد و شبکه افق در ابتدا با نام «عصر» و بعد با نام شبکه «افق» تاسیس و جواد رمضاننژاد مدیر این شبکه شد.
محوریت با سبک زندگی اسلامی
بعد از تولد افق، این شبکه در نزد عموم فعالان فرهنگی و رسانهای، بیشتر یادآور شبکه منوتو بود و همه افق را به عنوان رسانهای که در حوزه «سبک زندگی» اسلامی ایرانی محتوا تولید و پخش میکند، میشناختند. شبکهای که به صورت هدفمند از سرگرمی استفاده و به دنبال نهادینه کردن سبک زندگی اسلامی انقلابی ایرانی بود و هست. این هدفگذاری در صحبتهای جواد رمضاننژاد در روز افتتاح شبکه افق کاملا مشهود بود. رمضاننژاد در این نشست گفت: «محتوا و موضوع اصلی و محوری شبکه افق مبنی بر مفاهیم انقلاب و تحولات منطقه با عنوان بیداری اسلامی است. مسئولان شبکه به این نتیجه رسیدند که محور برنامهها باید سبک زندگی ایرانی اسلامی با تمرکز بر انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی باشد.»
با اعلام موجودیت افق و بعد از گذر زمان کوتاهی از فعالیتهای آن، فعالان سیاسی و رسانهای نیز به صورت گذرا و جستهوگریخته به ماهیت و منشا مدیریت شبکه افق حساسیت نشان دادند و نقدهایی بر این مبنا که چرا صداوسیما در مواجهه با شبکه افق نسبت به انحصار صوت و تصویر که قانون اساسی در اختیارش قرار داده، حساس نیست و اجازه فعالیت به یک شبکه که هیچ کنترل و مدیریتی بر روی محتوا و عوامل و بودجه و درآمد آن ندارد داده است، مطرح کردند. عوامل افق هیچ وقت در این رابطه شفاف صحبت نکردند و طرح این موضوعات را در قبال برنامههای باکیفیتی که افق پخش میکند، کم اهمیت جلوه میدادند و مخاطبان خود را تشویق میکردند که با خیال آسوده نگاه خود را به افق بسپارند تا از گزند هر نوع تهاجم فرهنگی و دروغ و سیاهنمایی نسبت به دستاوردهای انقلاب مصون بمانند.
از اوج تا افق
شبکه افق در ابتدا بر روی آنتن خیلی صریح و شفاف عقیده و حرف خود را بیان نمیکرد و دفاع و انتقال ارزشهای ایران اسلامی به نسلهای آینده، بیداری اسلامی، گفتمان انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، اصول و ارزشهای فرهنگی ایرانی و اسلامی و مبانی دینی، پاسداشت آرمانهای انقلاب اسلامی و تقویت فرهنگ دینی را رسالت کلیت سازمان صداوسیما میدانستند که افق هم در حال پاسخ به این نیاز مغفول مانده است و حرکتی خارج از قانون و چارچوپ انجام نداده است که مستوجب مواخذه باشد؛ بلکه فعالیتهایش درخور تقدیر و تشکر است. این صحبتها در دوران اوج قابل قبول و قابل دفاع بود، ولی این روزها وضع به کلی دگرگون شده است. در دگرگونی وضع شبکه افق یک عامل را میتوان از همه مهمتر دانست. این عامل به جدایی سازمان هنری و رسانهای اوج از شبکه افق برمیگردد.
از وقتی که سازمان اوج یک سازمان مستقل شد و تمرکز خود را بر روی ورود به سینما جمع کرد، افق به لحاظ تامین محتوا با دستانداز مواجه شد. جواد رمضاننژاد نیز بهخاطر یک اشتباه سهوی در برنامه زنده کنار گذاشته شد. برنامههای موفق عصر، جهانآرای دوران وحید یامینپور، مستندمسابقه فرمانده و بعد از آن ضدگلوله، عصرانه، 180 درجه و... یادآور این همکاری با مدیریت جواد رمضاننژاد بود.
میراث رمضاننژاد وقتی به جلال غفاری، دومین مدیر شبکه افق رسید که افق دیگر از آن حمایت همهجانبه برخوردار نبود و سازمان اوجی هم نبود که بخواهد خیال مدیر این شبکه را از بابت تامین محتوا و تولید برنامه راحت کند. مسئله درآمدها و مشخص نبودن مجرای اصلی تامین بودجه نیز ماهیت شبکه افق را بیش از پیش با چالشهای جدیدی روبهرو کرده است.
با این وجود افق هنوز هم تاکید دارد که مخاطبانش این شبکه را با معیارهای رسانهای و اصول حرفهای تهیه و پخش برنامه و مدیریت یک شبکهای که برای عموم مردم محتوا تولید میکند مورد قضاوت قرار ندهند، بلکه از روی عقیده و اعتقاد افق و برنامههایش را قضاوت کنند. هر چند افق در این سالها نشان داده که تمام تلاشش را برای رسیدن به معیارهای حرفهای رسانهای انجام داده است اما حاضر نشده از محتوای ارزشمند خود کوتاه بیاید.
به زبان سادهتر مدیران شبکه افق، مخاطب را یک «گروه هوادارِ همعقیده» میدانند که از روی عقیده، نگاه خود را به افق میسپارد. عوامل افق هم از روی عقیده و تکلیف فیلم میسازند و جریان انقلابی هم از روی عقیده و احساس تکلیف در این فضای آلوده رسانهای افق را میبیند.