
حلقه وصل: حجتالاسلام احمد خسروی مسئول روابط عمومی مدارس اسلامی صدرا کشور و از طلاب جهادی و انقلابی که درگیر بیماری کرونا بود ساعاتی قبل دعوت حق را لبیک گفت.
این طلبه جوان که در شهر قم سکونت داشت، در ماههای گذشته نقشی فعال در بسیج کمکهای مردمی برای نیازمندان و خسارتدیدگان سیل سیستان و بلوچستان داشت و تا ابتدای اسفندماه نز آخرین مرحله از این کمکهای مردمی را به دست نیازمندان رسانده بود.
در ادامه دلنوشتههای برخی از فعالان فرهنگی درباره حجتالاسلام احمد خسروی آمده است:
حجتالاسلام امیر مسروری در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «راستش را بخواهید ساعت ۱۶:۳۵ است و حتی توان وضو گرفتن ندارم. ۴۳ رفیق شهید دارم که از نیروی تکور و رزمنده تا فرماندهی نیرو جزئی از این لیست است؛ از سرلشگر تا گروهبان و بسیجی. اما هیچکدام کمر مرا نشکست و اینقدر داغون نکرد.
احمد خسروی از آخوندهایی بود که نه تنها حکومتی بودن برایش افتخار بود بلکه تا همین چند ماه قبل و رفتنش به سازمان مدارس صدرا برای امرار معاش عین خیلی از طلبهها دچار مشکل بود. راستش را بخواهی نه خانهای داشت و نه حتی سرپناهی که روی آن طبقهی غیر مجاز بسازد و از ماده صد استفاده کند. اما تا دلتان بخواهد برای این و آن خانه ساخت.
دم عید که میشد به احمد میگفتم کجایی؟ مینوشت فلان منطقه در حال ساخت خانه؛ با شوخی میگفتم احمد مگه چند هفته قبل فلان شهر نبودی و مشغول کار جهادی؟! میخندید و جواب میداد: تو که همش میگی ولی نمیایی!
احمد خسروی رفت؛ چند روز هم این شبکهی اجتماعی با پرچم سیاه، بهم تسلیت میگویند و تمام. اما داغ احمد برای کسانی که دلشان به خندههای دور همی و گریههای بالا منبرش خوش بود، هیچ وقت سرد نخواهد شد. اصلا چه کسی گفت احمد رفت، ما رفتیم و احمد با زمانه ماند. با تمام جهادیهای گروه رسالت ماند. با سیستان و بلوچستان ماند. با رستم و سهراب و قاسم میر حسینی و شهید لک زایی ماند. اصلا احمد خسروی مگه میمیرد؟! آنکه مرد ماییم؛ مایی که هر چه داشتیم برای نفسمان دادیم و خواهیم داد.
.
[ احمد، والله تالله بالله انکسر ظهری].
به تاریخ غمترین روز سال ۹۸
در کنار تخت خواب و رو به قبله، بی وضو و نماز در حال گریه؛»
حجتالاسلام امیر مسروری در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «حجه الاسلام شیخ احمد خسروی روحانی معمولی نبود تجلّی سرباز مخلص،جهادگر وخستگی ناپذیر حضرت ولی عصر(عج) به معنای واقعی اش بود.
در بسیج طلاب،راهیان نور ،هیئات های مذهبی،گروه های تبلیغی جهادی ، یادواره های شهداء ، حرکتها وتجمعات انقلابی، پیاده روی اربعین حسینی، مناطق محروم ، سیستان و بلوچستان، مناطق سیل زده ،مناطق زلزله زده ،کمک به محرومین و هرکارجهادی و انقلابی و امور خیر در میدان عمل بود .
با شیخ احمد خسروی دوس داشتنی از دوران طلبگی آشنا بودم . حدود دو ماه پیش برای ساختار ارزشمند خیریه جهادی تشریف آوردند و جلسه ای داشتیم حرفهایش از سوز دل درون و دغدغه خدمت به مردم بود.
لحظه خداحافظی و ادب واخلاق این عزیز را فراموش نمیکنم.
روحت شاد رفیق دوس داشتنی.»
علیرضا آل یمین در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «از ما چهل تن یکی کم شد. یکی که مثل هیچکس نبود.
شیخ احمد خسروی پرید، پرواز کرد. نه از روی تخت آیسییو آن بیمارستان طاعونزده، نه. شیخ احمد را چه به آن تختها و آن دستگاههای پردردسر.
شیخ احمد از جادهی نجف به کربلا پرواز کرد، شیخ از دل کودکان بهزیستی پر کشید، از میان کلبههای خشتی محرومان سیستان. از سجادهی دعای پسربچههای کمیته امداد.
شیخ احمد عجیبترین شیخ دنیا بود، آنقدر عجیب که انگار فرشتهها به بودنش روی زمین حسودی کردند.
کاش قبل از رفتنش نوشته بودم که دلش مثل آینه بود و حاتم طایی از مریدان درگاهش بود. آنوقت حق میدادید که اشکهایم بند نیاید.
میدانم آنسوی ادراک ما حضرت جوادالائمه در آغوشش خواهد کشید. . .
ما چهل نفر بودیم که با هم به پیادهروی اربعین مشرف شدیم و بعد در گروه مجازی «چله» با هم ماندیم. این عکس یادگار یکی از همان سفرهاست. ما دلمان میخواهد شیخاحمد را در این حال و در این لباس ببینیم. گویی پیادهروی اربعین برای او هرگز تمام نخواهد شد
احمد جان رفیق لطیف و مهربان، به حق برادریمان زیر ایوان نجف، آنجا که هستی در حضور حضرات معصومین یادمان باش و دعایمان کن
سفر به سلامت رفیق»
حمید امامی خبرنگار اجتماعی در واکنش به خبر درگذشت حجتالاسلام خسروی نوشت: «خبر رحلت احمد آقا خسروی که منتشر شد؛ طلبه ها؛ فعالان رسانه ای؛ گروهای جهادی؛ گروهای خیریه؛ دانش آموزان و خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش پیام گذاشتند.
آ شیخ احمد؛ در کنار همه این کارهای فرهنگی و جهادی، مسئول روابط عمومی مدارس صدرا هم بود.
روزی که رفتم دفتر کارش را دیدم از دغدغه ها و نظمش تعجب کردم.
کاملا با سلیقه، با خط خوش روی مقواهای کوچک؛ مشخصات تمام مدارس صدرا در سراسر کشور را نوشته بود و چسبانده بود به دیوار
در کنار هر مدرسه، مشخصات کادر مدرسه را نوشته بود و در کنار آن مشخصات و ویژگی های برخی دانش آموزان، علایق و استعدادهایشان را
یکی از اتاق ها را هم کرده بود استودیو؛ به شدت دنبال یاد گرفتن تدوین و مستند سازی بود.
احمد، اهل دغدغه بود، از فضای مجازی گرفته؛ تا خرید برای یتیمان و خانه برای محرومان ؛ از کار فرهنگی برای دانش آموزان تا شناسایی و پرورش استعداد نوجوانان
آخرین کار وی هم برگزاری همایش با حضور سی هزار دانش آموز با عنوان نسل سلیمانی ها در مصلی تهران...و چقدر تلاش کرد ؛ چقدر نشاط داشت...
حاج احمد آقا؛ دل هایمان برای همه دغدغه ها و همه تلاش هایت تنگ می شود؛ خیلی هم تنگ می شود...
تقی دژکام نیز در صفحه شخصی خود در اینستاگرام درباره درگذشت حجتالاسلام خسروی نوشت: «یک جایی توی فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» مسعود رایگان دوربین فیلمبرداری رو برمیداره و فیلم را به عقب میبره و اتفاقات را از حال به گذشته تماشا میکنه.
همین چند دقیقه که از خبر تلخ تلخ رفتن شیخ احمد عزیز میگذره همین اتفاق برای من افتاده:
توی گروه بچههای گروه چله برای سلامتی احمد نذر میکنند، بچهها به حرم میروند، احمد از توی بیمارستان فایل تصویری میفرستد نفسش بالا نمیاد، احمد کمی حالندار است، احمد در مدارس صدرا، احمد در اردوهای جهادی، احمد در حال قربانی کردنهای پرتعداد ماهانه برای محرومان، احمد از قم به تهران میآید: «تهران چه مهمان عزیزی دارد»، حاج احمد بابایی و حاج مهدی سماواتی شعر و روضه میخوانند پایان مجلس از شیخ احمد میخواهند دعا کند، احمد در حرم حضرت معصومه «س» برای همه دعا میکند، احمد در مسیر علما، پیراهن احمد را پاره میکنم، احمد میخندد، حاج آقا شیرینآبادی روضه میخواند، احمد اشک میریزد، احمد دعوت میکند، احمد پذیرایی میکند، احمد سوغاتی میخرد، احمد سوهان میبرد، احمد در نجف، احمد در تهران، احمد در کربلا، احمد در فرندفید، احمد در توییتر، احمد در اینستا، در اینجا، در آنجا، در هرجایی که بوی خیر و خدمت بیاید.
احمد رفت. به همین تلخی، به همین راحتی. به همین راحتی؟
پس این اشکهای ناگهان و لاینقطعی که در حال نگارش این پست جاری شده چیست؟
راستی احمدجان! دیری نیست که طبق وعدههای مکرر احادیث، «مهمان عزیز»ی در قبر به دیدنت میآید. سلام من و همه رفقای چله را به مولا برسان. یادت که هست؟ برادری ما زیر ایوان نجف پررنگ شد و قوام گرفت.»
محمدرضا زائری در واکنش به درگذشت حجتالاسلام خسروی نوشت: «شيخ احمد خسروي را ده سال قبل در راهپيمايي اربعين كربلا شناختم، آشنايي مان از نجف شروع شد، زير سايه اميرالمؤمنين، و با هم به بين الحرمين رسيديم. شيخ با صفاي مهربان و مؤدب و متين و مجاهد كه دنبال بهانه بود براي خدمت و كمك و همراهي و همدلي. اين عكس از آخرين باري است كه در روضه مختصرمان ديدمش و خواهش كردم منبر برود و بعد فقط خبر سفرهايش را داشتم براي ياري زلزله زده ها و سيل زده ها و بلوچستان و ... تا بستري شدنش در بيمارستان و پيامك رفقا و تضرع به درگاه خدا براي شفايش و كامنت يا سيدالشهدا أدرك زوارك و همين الآن كه ايموجي گريه حسين را ديدم! باورم نمي شود!»
حامد مهربانی در واکنش به درگذشت حجتالاسلام خسروی نوشت: «شیخ احمد خسروی رو، از پارسال -که مسئول روابط عمومی مدارس صدرا شد- شناختم. یه روحانی جوان و خوش ذوق و پاکار و جهادی که کمتر در لباس روحانیت دیدمش. از فعالان فضای مجازی محسوب میشد و حسابی از ماها که ادعامون؛ کار در رسانه و دانش ارتباطات بود جلوتر بود. برای خواندن تلقین بالای پیکر #مهدی_شادمانی هم او آمده بود.
دائما در راهها و از این شهر به آن شهر بود، برای همین فرصت جلسه حضوری برای گفتگوهای کاریمان هم کمتر پیش میآمد و اغلب صحبتهایمان در فضای مجازی بود. یک وقت کاروان دانشآموزی اربعین، یک وقت دیگر کاروان جهادی و سازندگی در سیستان و بلوچستان، ... و این آخری که در قم، برای کمکرسانی به پزشکان و پرستاران و توزیع مواد ضدعفونیکننده و بهداشتی رفته بود. در نهایت، این ویروس منحوس، شیخ احمد عزیز ما را هم گرفتار تخت بیمارستان کرد و پس از یک جدال سخت چندروزه، از میان ما برد.
این صدای خسته و گرفته که در این ویدیو میشنوید؛ آخرین گفتگوی او با یکی از همکارانش در روز گذشته است که تا آخرین لحظات هوش و بیداریش، به فکر کار و خدمترسانی بود.
چقدر گرامی و بزرگ بود این عزیز.»
در ادامه سایر واکنشها به درگذشت حجتالاسلام خسروی آمده است: