
حلقه وصل: نعمتالله سعیدی/ اتئیستها و دینستیزان در کدام مقطع تاریخی توانستهاند یک تمدن کوچک بسازند؟ یک تمدن بیدین در کل تاریخ نام ببرید ببینم! بیدینها همواره آفت تمدنها بودهاند. و هنگام زوال آنها سر و کلهشان پیدا شده و اضمحلال آن مردم را تسریع کردهاند.
اصلا آرمان عدالت چه ربطی به یک مشت انسان بدون شریعت و فاقد هرگونه ایدئولوژی دارد؟! همین حرفها را از آرمانهای دینی گرفتهاید. وگرنه اتئیستها ایدئولوژی ندارند و از این نظر انگل تمام ایدئولوژیهای دیگر محسوب میشوند...
به هرحال نکته اینجاست که وقوع انقلاب در ایران حتمی بود. مردم ایران پیشرو و پیشگام بسیاری از تحولات مهم این منطقه بودهاند و هستند. از مشروطهخواهی گرفته تا ملی کردن نفت...
قطعا چنین ملتی بیشتر از این دیکتاتوری پادشاهی را تحمل نمیکرد. (نظامهای دیکتاتوری پادشاهی در اکثر کشورهای دنیا برکنار شده بودند)
تمام گفتمانهای قبلی جهان نیز(غیر از همین کمونیسم) بخت خودشان را در ایران امتحان کردند و موفق نبودند. مثلا ملیگراها حتی نتوانستند خودشان را حفظ کنند و ثمره یک قرن مشروطهخواهی مردم ایران را به باد دادند...
دقیقا به همین دلیل هم هست که نظام اسلامی هیچ جایگزین و آلترنانیو جدیای ندارد. البته غیر از آنارشیسم و هرج و مرج و فروپاشی کامل ملی!
مصداق عینیاش همین اتفاقات اخیر است. یک شورش کور و کاملا آنارشیستی ... بدون هیچ رهبر یا لیدر یا حزب و ...
***
اینها بخشهایی بود از مباحث و گفتگوهایی که نگارنده این روزها با مخالفان داشتهام. از آنجا که ذهن این افراد پریشان است، گفتگو با این افراد نیز معمولا وارد بسیاری از موضوعات بیربط و باربط میشود. به همین دلیل مجبور بودهایم طبق معمول بخشهایی از مباحث را حذف کنیم. در مطلب پیش رو عمده مطالب حول محور نقد انقلاب اسلامی و مواضع مخالفانش، به اضافه بخش ابتدایی یک گفتگو با موضوع توحید است. متنها نیز گاهی با حذف و اضافه به صورت خلاصه شده آمدهاند.
***
سان
هر دو وویس تان را شنیدم. پس جایی که برای شما سوال است، قسمت سوماً هست که عرض کردم.
خوب پس بیایید فقط روی همین متمرکز باشیم: شخصی ادعا میکند فرستاده خداست (حضرت محمد)، و فرض میگیریم که واقعاً راست می گوید. (روی این مناقشه نمیکنیم) حال شما میگویید جناب سان بیا برویم پیش او، و من میپرسم چرا بایست پیش او برویم؟ و میگویم کار دارم نمیام...
شما چه سخنی میگویید که من ترغیب شوم که بیایم؟
به جای این صحبتها رُک بگویید که چرا بایست بیایم؟
سعیدی
این بحثها خود به خود در همان فلسفه ضرورت نبوت مطرح میشود. که چرا خدا حکیم و مهربان و لطیف و هدایتگر و ... است.
برخی میگویند به انسان عقل و شعور داده و چه نیازی به پیامبر هست؟
در مباحث قبلی عرض کردیم ، اتفاقا چون عقل و شعور داریم پی به ضرورت نبوت میبریم. همین عقل و شعور انسان است که توقع دارد خداوند او را راهنمایی کند. اگر معاد وجود دارد خبر بدهد. اگر دستوراتی برای هدایت و سعادت انسان دارد ابلاغ کند و غیره...
اگر عقل و خرد نداشتیم که نیازی به هدایت الهی نداشتیم! خود همین عقل نیاز به وحی و نبوت دارد. دقت دارید؟
به هر حال وقتی شما میگویید خدا و پیامبر را قبول دارید ، یعنی همین ها را نیز قبول دارید. قبول دارید انسان نیاز به برنامه و راهنمایی الهی دارد.
و بحث کردیم که حتی اگر به فرض محال عقل انسان کافی بود ، باز هم حداقل باید یک پیامبر می آمد و همین مطلب را از جانب خدا خبر میداد.
یعنی حتی برای عدم نیاز به نبوت نیز باید حداقل یک پیامبر مبعوث شود و همین مطلب را ابلاغ کند. وگرنه چطور مطمئن شویم که عقل بشری نیاز به وحی ندارد؟
درواقع خاتمیت نیز به نوعی حکایت از همین مطلب دارد. ما با توجه به وجود قران کریم و دین اسلام دیگر نیازی به پیامبر جدید نداریم. عقل میتواند با همین منابع وحی هدایت شود...
حالا هدایت شدن مهم نیست؟ یا منظورتان چیز دیگری ست؟
¥g@]
شما میگید وقوع انقلاب در سال های دهه پنجاه حتمی بود. پس باید شکر گزار باشیم که انقلاب به دست اسلامگرایان انجام شد و آینده مون روشن و درخشان شد و مثل افغانستان و کره شمالی و ..... نشدیم
سعیدی
بستگی به طرز فکر هر کسی دارد. اما چه شکرگزار باشیم و چه نه ، وقوع انقلاب حتمی بود. این را از مطالعه اوضاع سیاسی و اجتماعی آن دوره گرفته تا آثار ادبی و هنری میتوان به راحتی متوجه شد. یا حتی از بزرگترهایی که آن دوره بوده اند سوال کرد.
مخصوصا اینکه همین اتئیست ها (با ایدئولوژی کمونیستی یا مارکسیستی) در ایران فوق العاده فعال شده بودند. فضای دانشگاهی و نخبگانی را دست گرفته بودند و ...
وقوع یک انقلاب در ایران حتمی بود و مردم ایران هیچ چاره ای نداشتند که به اسلام و تشیع رجوع کنند. شما برای اینکه سوئیس و سوئد بشویم نظام بهتری سراغ دارید؟
¥g@]
کاش انقلاب روی روال همون اوایل بود و کسایی که میتونستن به این روند کمک کنند و درد مردم رو میفهمیدن ترور نمیشدن و یا کشته نمیشدن
سعیدی
احسنت. بله متاسفانه بسیاری از نیروهای خوب و قوی انقلاب توسط مخالفان کشته شدند. ما بزرگترین قربانی تروریسم در جهان هستیم.
و دردناک تر اینجا ست که همین واقعیت اخیر نیز توسط رسانه های استکباری ترور شده است و حالا کشور جنایتکاری مثل امریکا (که دستش در تمام جهان به خون بی گناهان آلوده است) ایران را در سر لیست تروریستها قرار داده! وقاحت این جماعت حد و مرز ندارد...
هاشم
اصلا یک دلیل عمده برای پذیرفتن انقلاب و حکومت مذهبی توسط غرب همین بود. ترس از قدرت گرفتن کمونیستها و افتادن کشور به دامان بلوک شرق و شوروی.
سعیدی
این هم نکته مهمی ست. یعنی بلوک غرب و امریکا از ترس کمونیست ها کمی دیر متوجه شدند که باید با انقلاب اسلامی برخورد کنند. شاید تصورش را نمیکردند که انقلابی دینی صورت بگیرد.
اما در گام دوم ، باید در این مورد بحث کنیم که با توجه به حتمی بودن یک انقلاب در ایران ، بهترین گزینه مردم چه میتوانست باشد؟
هاشم
بحث ارتجاع سرخ و سیاه در حکومت شاه همیشه مطرح بود. غرب ارتجاع سیاه رو البته ترجیح می داد و کمک کرد. خب فکر می کرد یه چی می شود عین عربستان.
سعیدی
اینها اصطلاحاتی بود که شاه مخلوع به کار میبرد. و البته غلط!
کمونیستها اهل بدعت بودند ، نه ارتجاع. ارتجاع را اگر تا دوران توحش عقب ببریم ، اتفاقا خود غرب منبع اصلی ارتجاع معاصر است! گفتمان سرمایه داری همان توحش مدرن است. (که همه مثل ماهی ها یا خورده میشوند یا دیگران را میخورند...)
اما غربی ها هنوز هم درک درستی از انقلاب ایران ندارند. برای همین هم هست که در طول این چهل سال حتی نتوانسته اند برآورد درستی از این ماجرا داشته باشند.
به هرحال نکته اینجا ست که وقوع انقلاب در ایران حتمی بود. مردم ایران پیشرو و پیشگام بسیاری از تحولات مهم این منطقه بوده اند و هستند. از مشروطه خواهی گرفته تا ملی کردن نفت...
قطعا چنین ملتی بیشتر از این دیکتاتوری پادشاهی را تحمل نمیکرد. (نظامهای دیکتاتوری پادشاهی در اکثر کشورهای دنیا برکنار شده بودند)
تمام گفتمان ها قبلی جهان نیز (غیر از همین کمونیسم) بخت خودشان را در ایران امتحان کردند و موفق نبودند. مثلا ملی گراها حتی نتوانستند خودشان را حفظ کنند و ثمره یک قرن مشروطه خواهی مردم ایران را به باد دادند...
دقیقا به همین دلیل هم هست که نظام اسلامی هیچ جایگزین و آلترنانیو جدی ای ندارد. البته غیر از آنارشیسم و هرج و مرج و فروپاشی کامل ملی!
مصداق عینی اش همین اتفاقات اخیر است. یک شورش کور و کاملا آنارشیستی ... بدون هیچ رهبر یا لیدر یا حزب و ...
شما فرض کنید همین شورش اخیر موفق میشد نظام را ساقط کند.
چه سرنوشتی غیر از هرج و مرج داشتیم؟؟!
اما متاسفانه برخی هنوز هم این موضوع بدیهی را نمی فهمند
پاندا
من ندانم گرا هستم استاد. موضوعِ مد نظرتان چیست؟
سعیدی
وجود خداوند متعال. بحث مان هم ان شالله کاملا رسمی خواهد بود. اما گروه قفل نمیشود. (دلایلش را قبلا توضیح داده ام که چرا به این شیوه از مناظره ها انتقادات جدی وارد است)
البته دیگران نیز حق دخالت در بحث را ندارند. (وگرنه گروه قفل میشود!) و در پایان هر مرحله میتوانند اعلام نظر و بحث کنند.
هر مرحله یعنی به نتیجه رسیدن در مورد یک و فقط یک گزاره. مثلا:
1- بحث از خدا ابتدا به ساکن ربطی به هیچ دین خاصی ندارد. (در همه مشترک است)
اگر موافق ید گزاره بعدی... (و کسی هم از همفکران نزدیک شما اگر مخالف بود اولویت توضیح دادن به او با شما ست...)
هاشم
خب غرب دید که ایران اسلامی شبیه عربستان نشد و دید که نمی خواهد آب خوش از گلوی خودش و دیگران پایین برود و احساس خطر کرد. اما غرب هوشمندانه این تهدید رو برای خودش تبدیل به فرصت کرد. (عرب ها را جمهوری اسلامی میترساند و امریکا میلیاردها دلار اسلحه میفروشد...)
سعیدی
فعلا موافق ید که:
1- وقوع انقلاب در ایران به احتمال بسیار زیاد حتمی بود.
2- اصلی ترین گفتمان های داخل میدان نیز اسلام و ناباوران و کمونیستهای چپ بودند
در مورد سوء استفاده غرب و مخصوصا امریکا نیز کج فهمی وجود دارد. کشورهای عربی شاید از ترس انقلاب اسلامی تسلیحات میخرند ، اما زمان شاه نیز این طور نبود که اسلحه نخرند. نه!
آن دوره هم رقابت شدید با نظام پهلوی داشتند و تشنه خرید اسلحه بودند.
مثلا عراق و سوریه و لیبی کلی موشک خریده بودند (از روسیه) اما امریکا به ایران موشک نفروخته بود. پس میبینیم که کشورهای منطقه آن دوره نیز همین طور بوده اند.
این یک دروغ و پرونده رسانه ای دیگری ست که معمولا تریبون های ضد انقلاب تبلیغ میکنند. میدانند افکار عمومی از امریکا متنفر است و میخواهند این طور وانمود که انقلاب اسلامی کار خود امریکایی ها بوده. به چه دلیلی؟ جواب شان همین اشاره به فروش تسلیحات امریکا در منطقه است. در صورتی که انقلاب اسلامی هم وجود نداشت از این نظر چندان فرقی نمیکرد...
مثلا بالای 60% درآمد نفتی کشوری چون عربستان مستقیما متعلق به شرکتهای نفتی امریکا ست.
باقی این مبلغ را نیز یا باید کالاهای مصرفی از غرب بخرند و یا تسلیحات. کار دیگری از دست شان بر نمی آید. چه از جمهوری اسلامی بترسند و چه نه...
پاندا
خیلی هم عالی
سعیدی
امیدوارم بحث خوب و مفیدی داشته باشیم. بنده نخستین گزاره پیشنهادی خو د را عرض کردم. اگر موافق ید اعلام بفرمایید. سپس گزاره دوم:
2- هیچ ناباوری هیچ دلیل و برهانی برای رد و انکار خداوند ندارد. اگر موافق نیستید، اولویت با شما. (یعنی بفرمایید ابتدا به ساکن خدا را رد کنید)
اما اگر موافق ید در نتیجه: فقط و فقط گزاره های بنده (به عنوان مدعی اثبات) موضوعیت دارد. که رد یا قبول کنید. موافق ید؟
گزاره های بعدی را نیز فعلا فقط برای اینکه مسیر مشخص باشد عرض میکنم. (اما بحث مان گام به گام خواهد بود. و در هر گام تا به اشتراک و توافق نرسیده ایم به مراحل بعدی نمی ردیم)
3- جهان وجود دارد 4- علیت بدیهی ست 5- دور و تسلسل در علیت محال است. 6- موجودات جهان به حصر عقلی یا ممکن الوجود هستند و یا واجب الوجود. (و ممتنع الوجود که اصلا وجود ندارد) آیا حالت دیگری هم قابل تصور است؟ خیر.
7- حال یا حداقل یک واجب الوجود داریم (که مدعایمان حاصل است) یا چون دور و تسلسل در علیت محال است ، ضرورتا باید به یک واجب الوجود برسیم. یک علت العلل که آغاز جهان توسط او بوده. سپس باقی صفات این واجب الوجود (خالق، بی نیاز، ازلی و توانا و ...)
هاشم
اسلام مطهری و شریعتی و مارکسیستها و صد البته ملی گراها در سطح بالای جامعه و اما اسلام سنتی در بطن جامعه. انقلاب رو اونا شروع کردن اما بعد دو دستی که نه بلکه تحت فشار توده های پایین جامعه تحویل اسلام فقاهتی دادند.
سعیدی
تنها فقه است که میتواند مدعی اداره جامعه باشد. (از باید و نباید های عملی و مصداقی حرف بزند)
وگرنه مثلا باید کدام دسته از اسلامگراها حکومت میکردند؟ محدثین؟ عرفا؟ فلاسفه؟ اساتید اخلاق؟ یا چه؟!
هاشم
بله اداره کردند و امروز پس از چهل سال داریم به عینه آثارش رو در تمام جنبه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و ... می بینیم.
سعیدی
در تمام جنبه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و ... کارنامه نظام قطعا ناموفق محسوب نمیشود. مخصوصا در عرصه سیاسی.
اما خب ، مثلا محدثین حکومت میکردند بهتر میشد؟
شما قبول دارید انقلاب در ایران ناگزیر بود؟ قبول دارید بهترین گزینه از بین گزینه های موجود همین جمهوری اسلامی بود؟ (که تا به امروز هم بدون جایگزین است) تصور میکنید انقلاب کمونیستی اصلا میتوانست تا به الان دوام بیاورد؟
م
مجموعه، شریعتت و تبعاتش... باعث کاهش سرفه یک کودک شده؟ یا باعث رشد و شکوفایی، یک جامعه زیر چتر عدالت و مساوات و مدنیت شده؟ تمام اراجیف و محموله های شفاهی و کتبی تان، مهلک و خون ریز است. حال کدام الدنگی، این را وثوق کرده کدام یک، کدام یک را مجعول، نوعی عوام فریبیست. اساسا، علوم دینی و حوزوی، به چه کار میاد جز تن پروری و چشم در جیب عوام داشتن. کی میخواهید دست بردارید از این اراجیف تکراری؟؟؟
سعیدی
کارکرد دین را با کارکرد شربت اکسپکتورانت عوضی گرفته اید.
شربت اکسپکتورانت را هم میشود در جامعه مسیحی به مریض داد و هم یهودی و هم کمونیستی.
درثانی همین اراجیف شما تا به حال چقدر باعث کاهش سرفه یک کودک شده؟
اینکه صبح تا شب یک مشت حرفهای بی سر و ته تکراری را بیان میکنید ، کجا باعث رشد و شکوفایی و عدالت شده؟
چرا به جای این حرفها فقط بحثهای فارماکولوژیک نمیکنید؟
شربت سینه چه ربطی به بحثهای ما تا اینجا داشت؟ شما اتئیستها و دین ستیزان در کدام مقطع تاریخی توانسته اید یک تمدن کوچک بسازید؟ یک تمدن بی دین در کل تاریخ نام ببرید ببینم!
بی دین ها همواره آفت تمدن ها بوده اند. و هنگام زوال آنها سر و کله شان پیدا شده و اضمحلال آن مردم را تسریع کرده اند.
اصلا آرمان عدالت چه ربطی به یک مشت انسان بدون شریعت و فاقد هر گونه ایدئولوژی دارد؟! همین حرفها را از آرمان های دینی گرفته اید. وگرنه اتئیستها ایدئولوژی ندارند و از این نظر انگل تمام ایدئولوژی های دیگر محسوب میشوند.
علوم روان شناسی و فلسفه و تاریخ و جغرافیا و آمار و ... هویج و گندم میکارند که دست در جیب مردم نکنند؟! وگرنه دین هم صدها هزار کتب فقه و حدیث و تفسیر و تاریخ و اخلاق و ... دارد. و اینها نیاز به کارشناس. بگذریم.
گیریم حرف شما قبول. پیشنهاد خودتان چیست؟ حکومت کمونیستی بیاوریم مشکل شربت سینه حل میشود؟ اسم ببرید از این نظام مورد نظرتان...
بگویید بدانیم بی دین ها کی و کجا توانسته اند عدالت و شکوفایی و ... ایجاد کنند؟! آیا اجرای آموزه های دینی باعث ظلم شده یا دقیقا برعکس؟!
تمام کثافت کاریهای دنیا ، در تمام طول تاریخ مربوط به بی تقوایی و نفس پرستی بوده است ، نه دینداری...
دین را میخواهید رد کنید ، از همین رد کردن خدا شروع کنید. حاضرید رد کنید درخدمتم. وگرنه با جناب پاندا همین بحث را پیش رو داریم. شما هم کمک شان کنید
شهرام
نتیجه این چهل سال حکومت دینی شما چی بوده؟؟
سعیدی
البته تفکر اصیل دینی تکلیف گرا ست. نه نتیجه گرا. (و تجربه ثابت کرده که اتفاقا فرهنگ تکلیف گرایی از نظر نتیجه نیز به مراتب موفق تر است. مثلا فرهنگ مردم ژاپن همین طور است. همه خودشان را به کشور و حکومتشان اول بدهکار حساب میکنند و بعد مطالبه گری و ...)
کمترین آثار این نظام هم همین است که بین این همه دشمن داخلی و خارجی و انواع و اقسام جک و جانوراهای این دوره دوام آورده.
سپس باید بحث کنیم کارکرد و مشروعیت (جمع عقلانیت و مقبولیت) چه رابطه ای با هم دارند؟ کدام ناکارآمدی ها به خطای فردی بازمیگردد و کدام شان به ماهیت دینی نظام؟
و نهایتا، از نظر کارآمدی نیز اگرچه مشکلات بسیاری وجود دارد، اما قطعا این نظام در مجموع نمره بالایی میگیرد. نسبت کارآمدی و مشروعیت مشخص شود، وارد بحث نتایج هم میشویم.
پاندا
بنده هم امیدوارم بحث خوبی باشه و گفتگو با شما تداوم داشته باشه. با موضوعات مختلف در خدمتتون هستم
بله موافقم ، اما قبل از اون باید به چند سوال پیش نیاز پاسخ بدید تا به نقطه ی اشتراک برسیم در موضوع [ معنای لفظ خدا و ماهیتش ]
خدا را تعریف کنید
سعیدی
سوال در بحث باید مشترک باشد. یعنی الان شما ادعا دارید لفظ خدا را نمیدانید چیست؟ یا ادعا دارید این لفظ بی معنا ست. اگر چنین است گام اول خودتان را پیشنهاد بدهید و اثبات کنید. موافق ید؟
(یعنی اثبات کنید لفظ خدا بی معنا ست و باید معنا شود)
اما اجمالا منظور ما از کلمه خدا همان خالق ازلی بی نیاز و حکیم است
Mm
جک و جانورها ( امریکا و اسرائیل و عربستان و......) فکر نمیکنم بتوانند کاری کنند! ما بیشتر از، عمامه به سرهایی میترسیم، که بلعکس شعارهایشان همه ی درها را قفل کرده اند!!
سلام بر خاتمی ):؛؛؛؛؛؛:::
سعیدی
تا حدود زیادی با این حرف موافقم. یعنی مهمترین و بزرگترین دشمن این نظام فقط نفاق و جهالت است. وگرنه هیچکدام از رقبای دیگر حرفی برای گفتن ندارند.
هیچ گفتمانی ، از گفتمانهای مارکسیستی و چپ گرفته تا لیبرالیسم و سرمایه داری ، حتی جرات ندارد در برابر گفتمان ناب انقلاب به طور رسمی اظهار وجود کند! (دقیقا برای همین است که این نظام مقدس حتی در عالم نظر و تئوریک نیز رقیب و جایگزین ندارد) بنابراین منافقانه عمل میکنند.
هر چه میکشیم از این جماعت دورو و یا نادان است. (چیزی که شیعه همواره گرفتارش بوده...)
وقتی بنا ست مردمسالاری باشد، سطح بصیرت و آگاهی عمومی نیز باید رشد کند. وگرنه چطور ممکن است در تمام طول چهار سال مردم از مفاسد و مشکلات اقتصادی بگویند ، اما دقیقا مقاطع حساس و سرنوشت ساز انتخابات به خاطر جلوگیری از دیوار کشی در پیاده روها و حذف گشت ارشاد و ورود بانوان به استادیوم و ... رای بدهند؟!
مردم باید باور کنند که واقعا تمام سرنوشت این کشور به رای آنها بستگی دارد. صرف رای دادن یک تکلیف ملی و شرعی ست، درست. اما نوع رای دادن به مراتب بیشتر مهم است. بگذریم...
ش
رای بدیم که یک مشت دزد بروند دولت و مجلس؟؟
سعیدی
نخیر! دقت کنیم که به تفکر دزدستیز رای بدهیم. کسانی که اولویت شان مبارزه با مفاسد باشد...
ضمنا در یک مجلس ختم یا عروسی اگر دیدیم یک زمینخوار فاسد با ماشین گران قیمت خارجی آمد ، تمام اهل مجلس یک دفعه تا کمر مقابلش خم نشویم!
کسی این قدر احمق نباشد که خیال کند با ابراز احترام به اشخاص پولدار ، چیزی از ثروت آنها به خودشان منتقل میشود! نخیر! این جماعت نم پس نمیدهند. تمام سعی شان این است که خودشان داشته باشند و دیگران نه. (که به دلیل همین اختلاف سطح درآمد مورد احترام باشند.)
آن وقت یک معلم فرهنگی بازنشسته با موهای سفید وارد میشود ، مردم حتی جا برایش باز نمیکنند که بنشیند! چرا؟
چون یک عمر زحمت کشیده به بچه های این مردم علم آموخته... اما پولدار نیست!
مردم باید بفهمند که وقتی یک پولدار را به صرف فقط پولداری بیشتر تحویل میگرند ، یعنی دارند اعلام میکنند: مهم نیست از چه راهی پولدار شده ای. فقط پولدار بودن مهم است!
خب میخواهی چطور مفاسد رشد نکند؟ آن وقت همین مردم ، در همان مجلس هی اعتراض میکنند که بردند و خوردند و غارت شد و ...
خوش انصاف! تو خودت داری تایید میکنی اینها را! روایت داریم اگر ثروتمندی را به خاطر پولش احترام بگذاری ، همان لحظه نصف دین و ایمانت مرخص شده!
این آموزه ها و ارزشهای دینی همه حکمت دارد. حکومت دینی یعنی تلاش برای حاکم شدن همین آموزه ها و ارزشها. یعنی تبدیل اینها به برنامه برای فرهنگ و اقتصاد و ...
مردم در حکومتهای مردم سالاری باید خودشان هم رشد کرده باشند. مردمسالاری فقط مطالبه از دولت نیست؛ نصف آن هم تکلیف است.
موجودات مریخی که بنا نیست این کشور را درست کنند! هر کسی باید از خودش بپرسد برای این انقلاب و نظام چه کار کرده. حداقل همان قدر هم توقع داشته باشد.
شهدای ما دقیقا همین تفکر را داشتند...
البته مردم ما ثابت کرده اند بهترین مردم امروز جهان هستند. اما یک طیف از مرفهان بی عار و بی درد جامعه که اکثرشان اتفاقا در همین نظام به آلاف و الوفی رسیده اند ، نباید مطالبات کثیف خودشان را (که فوق آخر به آزادیهای جنسی و حجاب و غیره خلاصه میشود) به توده مردم تحمیل کنند.
چون اتفاقا همین طیف بی دردی که مغزهایشان کوچک است ، تا دلت بخواهد دهان شان گشاد است! یک نفرشان همیشه به اندازه هزار نفر از مردم عادی حرف میزنند و حضور رسانه ای دارند... باز هم بگذریم.
پاندا
ممنون از تعریف شما. معنی خالق رو هم تبیین کنید حله
سعیدی
آفریدگار. کسی که این جهان را موجودیت داده ...
البته همین ابتدا یک مطلب را توضیح بدهم.
بنده معتقدم مشکل ما آدمها محتوای افکار مان نیست. بلکه نوع و روش تفکرمان است. (بارها در گروه توضیح داده ام)
در گفتگو مثلا گام به گام ادعا داریم. (یا سوال مشترک) مثلا بنده سوال ندارم که بحث خدا قبل از دینی ست. بلکه ادعا دارم وجود خالق ابتدا به ساکن در تمام ادیان مشترک است.
پاندا
یعنی جوهر و ذات جهان نبوده و بود شده. درست متوجه شدم ؟
سعیدی
هنوز به این مراحل نرسیده ایم.
چون در گام دوم عرض کردم هیچ ناباوری ابتدا به ساکن هیچ دلیل و برهانی برای رد خدا ندارد. اگر غیر از این فکر میکنید... حق تقدم با شما. (چون الان شما مدعی رد چیزی میشوید)
در غیر این صورت بنده مدعی اثبات خدا هستم و فقط و فقط گزاره های بنده مطرح است. موافق ید؟ (یا بیشتر توضیح بدهیم؟)
هاشم
حالا مردم مقصر شدند؟؟! چه کار باید کنند؟
نتیجه این چهل سال چه بوده است؟ افزایش سطح فرهنگ و اخلاق و گرایش به معنویت؟ کاهش طلاق؟ کاهش اعتیاد؟ کاهش دزدی و اختلاس؟ کاهش دروغگویی؟ ......
سعیدی
این حرفها کلی گویی و مبالغه در مورد یک سری مشکلاتی ست که در هر حکومت و کشوری وجود دارند و هیچ کس قصد انکارشان را ندارد.
اما حتی اعتراض هم باید انقلابی و امیدآفرین باشد. نه القای یاس و بن بست...
مثلا ما میتوانیم (هر کس به سهم خود) به جای تعظیم کردن در برابر هر پولداری (که برایشان مهم نیست چطور و از چه راهی پولدار شده) به اهل علم احترام بگذاریم. به دانشمندان و محققان احترام بگذاریم. به اهل تقوا ابراز ارادت کنیم و آرزو کنیم مثل آنها باشیم. دم انتخابات به معیارهای مبارزه با فساد رای بدهیم. اینها خیلی سخت است؟!
وقتی تمام آرمان های یک طیف از مردم پولی شود، اکثر اعتراض هایشان نیز نهایتا مربوط به موضوع پول است! مثلا از خودمان بپرسیم چقدر نگران افزایش سن ازدواج و آمار طلاق هستیم و چقدر نگران کسانی که پول اختلاس کرده اند؟
شما فکر میکنید برای چند درصد از مردم واقعا مهم است که دروغگویی زیاد شود؟
یا حتی اگر ملاک مان مادی باشد، با خود فکر کنیم که مثلا یک سرمایه گذار با شنیدن چه نوع حرفهایی تشویق میشود در این کشور سرمایه گذاری کند؟
مبالغه در این حرفها باعث میشود بیشتر تمایل به سرمایه گذاری پیدا کند یا کمتر؟
وگرنه این حرفها جسارتا فقط پراکنده گویی ست!
و نخستین گزاره اصلی در اینجا (که هنوز به آن نرسیده ایم!) این است:
کارکرد یک نظام ، ابتدا به ساکن، ربطی به مشروعیت (جمع عقلانیت و مقبولیت) آن ندارد. موافق ید؟
هاشم
بحث ما حکومت دینی فقاهتی حاکم و نتایج حاصل از چهل سال از این حاکمیت بود.
سعیدی
اولا تفکر دینی تکلیف گرا ست نه نتیجه گرا...
درثانی عرض کردم کارکرد ربطی به مشروعیت ندارد. (مثلا نظام طب مدرن، علمی و عقلانی ست. اما ممکن است کلی فساد در پزشکان و بیمارسان ها و ... ببینیم. که هیچ کدام دلیل رد طب مدرن و مثلا اثبات رمالی نمیشود!)
ثالثا: نتیجه یک حکومت اتفاقا کاملا یک امر نسبی ست. هیچ حد یقفی ندارد که بگوییم یک نظام حکومتی به این نتایج برسد دیگر بس است! تا اینجا موافق ید؟
سپس از خودمان بپرسیم راه حل این مشکلات چیست؟ اصلاح شان با توجه به مطالبات مبتنی بر ارزشهای دینی و عدالتخواهانه؟
یا محکوم کردن خود دین این مردم؟
مردم چه کار کنند که شیعه هستند و دین شان سیاسی ست؟ چه کسی ثابت کرده ادبیات انتقادی دینی و انقلابی نمیتواند این مشکلات را نقد کند؟
شما به عنوان یک شیعه بیشتر و جدی تر میتوانید از حکومت مطالبه عدالت و مبارزه با فساد کنید ، یا مثلا به عنوان یک اتئیست بی دین؟!
دزدی و خیانت در تفکر دینی بیشتر محکوم و ممنوع شده یا در تفکرات بی دینی؟
کسانی که دزدی و خیانت میکنند دین را اجرا کرده اند یا دقیقا ضد آن عمل کرده اند؟!
هاشم
مشروعیت اگر همان عقلانیت و مقبولیت است دوام آن مشروط به نتیجه است. نتایج متضمن تداوم مشروعیت است و شما باید از نتایج دفاع کنید و اگر مشروعیت را از جای دیگری گرفته اید که اصلا جای بحث و گفتگو نمی ماند.
سعیدی
متاسفانه کاملا اشتباه میفرمایید! چون اولا کارکرد و نتایج یک نظام ربطی به مشروعیت آن ندارد. درثانی نتیجه یک امر نسبی ست. ثالثا به هیچ وجه این طور نیست که در مجموع همین نظام را بدون کارکردهای مثبت فراوان بدانیم...
اما مشکل شما اصل نخست است. قبول دارید مثلا فساد و ناکارمدی یک بیمارستان و صد بیمارستان مدرن ربطی به نظام طب مدرن ندارد؟!
و اتفاقا برای نقد کاکرد یک بیمارستان ، همان علم پزشکی دقیقتر و تواناتر است. قبول دارید؟ یک رمال بهتر میتواند مشکلات یک بیمارستان را نقد کند یا یک پزشک متخصص؟!
یک نظام هم یا عقلانی ست یا نیست...
اما همان طور که اشتباهات پزشکی ربطی به علم پزشکی ندارد ، اشتباهات افراد مسلمان ربطی به حکومت دینی ندارد.
وقتی در جایی ارزشهای دینی حاکم نبوده ، حالا چرا باید جوابگوی خرابکاری های نظام ارزشهای سرمایه داری و غیره باشد؟! اکثر مشکلات اقتصادی ما اتفاقا به تفکر لیبرال سرمایه داری طیفی از مسئولان بازمیگردد. خود همین طرفداران سرمایه داری هم باید پاسخگو باشند. بگذریم...
هاشم
نتایج می گویند که یک نظام عقلانی است یا نه. مقبولیت دارد یا نه.
می فرمایید: کارکرد و نتایج یک نظام ربطی به مشروعیت آن ندارد. این نوع طرز فکر لااقل برای من باعث تعجب و شگفتی است. مهم نیست نتایج چیه فقط آنچه آن خسرو کند شیرین بود!
سعیدی
عزیز برادر! نتایج ضعیف یا غلط وقتی میتوانند محصول یک نظام غلط باشند که بین این عدم نتیجه گرفتن و خطاهای کارکردی و مبانی و ماهیت آن نظام ارتباطی وجود داشته باشد. یعنی متوجه شویم فلان قسمت از تئوری آن نظام غلط است که نتایج هم غلط شده...
مثلا بیماری آپاندیس گرفته و فوت کرده. نگاه میکنیم ، اگر پیش رمال رفته و فقط عرق نعناع و نبات داغ به عنوان دارو به او داده شده، نتیجه میگیریم رمالی به درد طبابت نمیخورد. اینجا حرف شما درست است. چون مشخص میشود رمالی علمی و منطقی نیست.
اما اگر یک پزشک بعد از عمل کردن آپاندیس چاقوی جراحی یا قیچی در بدن بیمار جا گذاشت...
یا مثلا وقتی بیمار بیهوش بود یک کدام از کلیه های او را دزدیده بود...
اینها چه ربطی به بوعلی سینا و لوئی پاستور و دانشکده های پزشکی دارد؟!
اینجا مشکل از طرف پزشکان بوده ، نه علم پزشکی. دقت دارید؟
شهرام
چرا با سفسطه میخاهید گند و کثافتهای این حکومت آخوندی را لاپوشانی کنید؟
سعیدی
بعضی از گند و کثافتها در ذهن آدم است! بگذریم.
خب پیشنهاد شما چیست؟ همین الان فرض کنیم جمهوری اسلامی برکنار شد. چه کار کنیم؟
صدام حکومت اسلامی داشت که آن بلا را سر عراق آورد؟
سرهنگ قذافی ولی فقیه بود؟
اصلا ناپلئون مگر اولین رئیس جمهور اولین کشور دمکراسی دنیا نبود؟! آن هم گند زد به فرانسه و کل اروپا و جهان...
چرا فرانسوی ها دمکراسی را ساقط نکردند و یکی از نوادگان لویی شانزدهم را برنگرداندند سر کار؟
شوروی سابق حکومت اسلامی داشت؟ چرا فروپاشید؟
چه نظامی میخواهید بیاورید که قول بدهید هیچ کس دزدی نمی کند؟!
شهرام
فرض نه. کار شما و تمام مزدورها تمام است. مردم آگاه شدن. سرتان را از زیر برف در بیارید
سعیدی
فعلا گوشم را از زیر برف در آوردم و خدمت شما!
بفرمایید اینها رفتند باید چه کار کرد؟
شهرام
فقط بدانید کارتان تمام است. همین. چرا این همه فساد را نادیده میگیرید؟
سعیدی
عزیز دلم! کارکرد یک نظام سیاسی، ابتدا به ساکن، ربطی به مشروعیت ندارد. نه اینکه کارکرد مهم نیست... این حرف را یا رد کن و یا قبول. تا بعد ببینیم چه کسی اصل ریشه های فساد را دارد نادیده میگیرد؟! خانه ای که سقفش نم بدهد ، کدام آدم عاقلی کلنگ برمیدارد و میرود سمت ستون ها که ویرانش کند؟ این راه حل مشکل است؟
مثلا ما نظامهای مختلف طبی داریم. از رمالی و طب سنتی و گیاهی و طب سوزنی گرفته تا نظام طب مدرن. درست؟
حالا شما فرض کن در همین مثال قبلی، یک رمال هست که خیلی ها ادعا میکنند بیماران را شفا میدهد. یک بیمارستان هم هست که شایعه شده دکترهایش آدمخوار هستند.
حالا میخواهید نتیجه بگیرید طب مدرن مزخرف است و رمالی خوب است؟
یا فرض کن صدها ریاضی دان و فیزیکدان دزد و قاتل شده اند. آیا دلیل میشود که ریاضی و فیزیک مشکل دارد؟
اصلا همین که میگویید یک نظام باید نتایج مثبت بگیرد یک حرف عقلانی ست. یعنی باز هم عقلانیت مهم
است. موافق ید؟
وگرنه بارها عرض کردم که اتفاقا در مجموع ، این نظام از نظر کارکرد نیز کارنامه ای بسیار درخشان و کاملا قابل دفاع دارد. از خودکفایی در تولید گندم و صنایع دفاعی و سیمان و ساخت هر نوع سازه عظیم معماری (پل و تونل و ... تا رآکتور هسته ای) گرفته تا چند برابر شدن حجم ساخت و ساز مسکن و سازه های معماری و آب و برق و جاده و اینترنت دادن به تمام کوره دهات ها و ... الی ما شالله.
و تمام اینها نیز در اوج بیشترین فشارهای خارجی و تحمیل یک جنگ هشت ساله ویرانگر و شدیدترین تحریمهای اقتصادی در کل تاریخ جهان و ... از همه بدتر ، وجود تفکرات لیبرالی در داخل بوده است!
شما خیال نکنید وقتی میگوییم کارکرد ربطی به مشروعیت ندارد ، یعنی در کارکرد دست مان خالی ست. نه! ابتدا به ساکن ربطی ندارد! مگر اینکه معلوم شود مشکل به خود تئوری آن نظام برمیگردد.
الان جمهوری اسلامی مشروع نیست ، چون این همه کارکرد مثبت داشته! بلکه کارکرد مثبت داشته ، چون تئوری آن عقلانی تر بوده. و تئوری این نظام عقلانی ترین و مقبول ترین نظامی ست که مردم ایران به آن رسیده اند...
مثلا کشورهای مرتجع حاشیه خلیج فارس که هنوز دیکتاتوری های دست نشانده دارند، ظاهرا کلی پیشرفت کرده اند (که البته هیچ کدامش ریشه دار نیست و با کمترین فشار فرو میریزد) اما حالا میخواهید نتیجه بگیرد در کشور ما هم باید آل سعود و آل خلیفه حکومت کنند؟!
در بحثهای سیاسی آدم حرفهای کتره ای نمیزند. سیاست عرصه واقع بینی کاملا عقلانی ست...
پاندا
ببینید جناب سعیدی _ شما فرمودید موضوع بحث : وجود خداوند متعال. خب ابتدا به ساکن باید به تعریف مشترکی از موضوع ( خدا ) برسیم بعد ببینیم آیا محمول ما ( خالق یا ...) صدق میکند بر موضوع یا خیر !
شما فرمودید خدا = اجمالا خالق' ازلی' بی نیاز'
خب در ادامه باید بگید مرادتون از خالق چیست : فاعلی که جهان را خلق کرده ؟ یعنی جهان نبوده و بود شده ؟ یا منظور دیگری دارید
سعیدی
خب پس شما نیز حالا ظاهرا یک ادعا دارید. و آن اینکه کلمه خدا برایتان مبهم و بی معنی ست. درست است؟
به این ترتیب آیا شما میخواهید مدعی رد خدا باشید؟ مثلا به این دلیل که کلمه خدا مبهم است. یا ماهیت خدا معلوم نیست و چه و چه؟ اگر این طور است حق تقدم باشما. بفرمایید توضیح دهید و اثبات کنید که واژه خدا مبهم است ، یا خلقت از هیچ ممکن نیست و غیره...
وگرنه دو گزاره ابتدایی بنده:
1- موضوع خدا در تمام ادیان مشترک است. پس فعلا بحث ما ربطی به هیچ دینی ندارد...
2- هیچ ناباوری هیچ دلیل و برهانی برای رد و انکار خدا ندارد...
3- اگر دلیل و برهانی برای رد خدا دارید، بنده منتظرم گام به گام آنرا اثبات کنید. وگرنه مدعی اثبات بنده هستم و گزاره های بنده اولویت دارد
4- در گام ها و مراحل یا ادعا داریم و یا سوال. شما ادعا دارید کلمه خدا مبهم است یا سوال؟ ادعا دارید خلقت ممکن نیست یا سوال؟
پاندا
ببینید جناب شما میگید من می خوام اثبات کنم x موجود هست. در درجه ی اول باید x رو برای طرف مقابل تعریف کنید
بعد طرف مقابل اگر مایل بود ادعا می کند که اثبات میکند x وجود خارجی ندارد
ما هنوز در مرحله ی تعریف هستیم. شما تعریف رو ارائه دادید
پرسشی که کردم این بود آیا جهان نبوده و بود شده ؟ بلی یا خیر ؟
سعیدی
سوال شما چه ربطی به اثبات خدا دارد؟ شما مدعی چیزی هستید یا پرسشگر؟ مگر بحث ما به چگونگی خلقت رسیده است؟!
یعنی قبول کردید که خالق ازلی قادر و حکیم و ... ضرورت دارد. حالا سوال دارید که چطور خلق کرده؟
یا فقط بنا ست چیزی برای ابهام بین مان باشد؟! اصل ادعا یا سوال تان چیست؟ مبهم بودن واژه خدا؟!
(اگر نظرتان این باشد که واژه خدا نیز مثل ایکس مجهول است، آن وقت نقش مدعی را خواهید گرفت. مدعی چی؟ اینکه واژه خدا مبهم است. دقت دارید؟) همین طور اگر ادعا کنید خلقت ممکن نیست...
ذات و ماهیت خدا را نه هیچ مومنی میشناسد...
و نه ادعا دارد که بتوان شناخت...
و نه اساسا قابل شناخت است.
چون اگر ذات و ماهیت او قابل شناخت بود ، یعنی عقل ما بر آن احاطه داشت.
اگر عقل بر آن احاطه داشت ، یعنی او محدود بود.
اگر محدود بود آن وقت چیزی بود مثل باقی پدیده های جهان.
و چیزی که پدیده است اصلا خدا نیست!
اما وجود داشتنش امری کاملا بدیهی ست.
از اینها گذشته ، ما خیلی چیزها از همین پدیده های جهان را نیز میدانیم که وجود دارند ، اما ماهیت شان را نمی شناسیم. از ذرات اتمی گرفته تا ماده و انرژی تاریک.
اما میدانیم که وجود دارند...
پاندا
ادعا دارم لفظ خدا معانی مختلفی دارد. نظر متکلم های مختلف فی المثل خدای یک فرد وحدت وجودی با کسی که خداش زئوس است متفاوت است و الی آخر مصادیق زیادند ..
فقط بفرمایید جهان نیست بوده و هست شده با خیر ؟ تا تعریفِ اجمالیتون برای واضح و مبرهن بشه
سعیدی
بله. ممکن است در ادیان مختلف تلقی های مختلفی از خدا و خلقت و غیره داشته باشند. همان طور که ممکن است در مورد فرهنگ و سیاست و ادب و اخلاق و آموزش و پرورش و سعادت و ... آبگوشت، نظرات مختلفی داشته باشند.
اما وجود اختلاف در تعریف فرهنگ و سیاست و آبگوشت و ... دلیل نمیشود ادعا کنیم کلمات فرهنگ و سیاست و ... آبگوشت مبهم هستند!
الان این اختلاف نظرها چه ربطی به بنده دارد؟ مگر نپذیرفتید که بحث خدا ربطی فعلا به ادیان ندارد؟!
در مورد چگونگی خلقت نیز مگر هنوز ضرورت وجود خالق را بحث کرده ایم که حالا برسیم به نحوه خلقت؟!
امیر
قبول کنید کارتان تمام است
سعیدی
فرضا قبول. شما چه کاری را شروع میکنید. بفرمایید نظام جایگزن تان چیست
رضوانی
شما چرا اقای سعیدی هر چی میگه جواب درست نمیگید. من طرفدار هیچ کس نیستم. ولی شما همش همون حرف خودتان را تکرار میکنید
رهبر مهمترین چیزی هست که من توی هیچ کدام از تظاهرات ندیدم
هاشم
من نمی دانم شما چه اصراری دارید که تمام یافته های بشری را در باب زمامداری زیر سوال ببرید تا یه نوع خاص از حکومت فردی رو که چهل ساله نتایج ناخوشایندی داشته مشروع جلوه دهید!
سعیدی
خب وقتی متوجه نیستید که چرا کارکرد ربطی به عقلانیت و مشروعیت ندارد... معلوم است که در ادامه هم میخواهید همین خزعبلاتی را که همه یاد گرفته اند صبح تا شب تکرار کنند تحویل بدهید!
صراحت بنده را ببخشید! اما اگر دلسوز کشورت هستی ... کشور مردم چیز فهم لازم دارد. هیچ حکومتی حریف یک مشت انسان لجوج و نادان نمیشود!
مگر شما اثبات کرده اید که این نظام باید فلان قدر نتیجه میگرفت و نگرفته است؟
مگر اثبات کرده اید که امثال بنده و شما هیچ وظیفه ای (غیر از انکار بدیهیات علم سیاست... بلکه حداقل های منطق) نداریم؟ و فقط یک عده از مریخ باید بیاییند برایمان نتایج مطلوب بگیرند؟!
(واقعا تحمل این حرفها متاسفانه دیگر برایم سخت است! البته الان هم اولویتم بحث اعتقادی و توحید است. قبلا قولش را داده بودیم. شما هم تلاش کن خدا را رد کنی. کلا دین میرود کنار و خود به خود حکومت دینی نیز همین طور...)
بروید فکر کنید که نسبت مشروعیت و کارکرد چیست؟ (یا این امر بدیهی را قبول کنید، یا با دلیل و برهان ردش کنید. مدام مرثیه سرایی از فساد و ناکارآمدی نه به درد شما میخورد و نه بنده و کشور...)
وگرنه نظام های آموزش و پرورش هم نتیجه نداده است. آیا دلیل میشود کلا بگذاریم شان کنار؟ علم فیزیک منجر به بمب اتمی شده است. حالا فیزیک شیطانی ست؟! انرژی اتمی غلط است؟ دانشگاه های ایران یک قرن است که نتوانسته اند کشور را صنعتی و توسعه یافته کنند. آنها را تعطیل کنیم؟ یا به جای شان باشگاه پرورش اندام بگذاریم؟!
نخستین نتیجه و کارکرد دمکراسی در جهان پیدایش دیکتاتور دیوانه ای به نام ناپلئون در فرانسه بود. تمام اروپا را درگیر جنگ کرد و دهها میلیون کشته و معلول به وجود آورد. نیمی از شهرهای خیلی از کشورها ویران شد. آیا مشکل از دمکراسی بود؟!
(اصلا مگر باقی جهان همه گل و بلبل است و فقط کشور ما نیست؟ بگذریم...)
جناب پاندا بنده منتظر ماندم پاسخ آخرین متن را بدهید. ادامه میدهید؟
پاندا
برسم خونه چشم/ پوزش متوجه پیام آخرتون نشده بودم ، الان دیدم ، اگر دیده بودم زودتر اطلاع میدادم
سعیدی
چشم تان پر نور. اختیار دارید. در خدمتم
سان
استاد سعیدی فرمودید چه چیزی برای من اهمیت دارد؟ این برای من اهمیت دارد که بتوانیم ما انسانها با رفاهیات هر چه بیشتر و مسالمت آمیز در کنار هم زندگی کنیم. حال چرا باید خدا و پیامبر مهم باشد؟
سعیدی
بزرگوار! رفاه خوب است درست. چه دلیلی میشود که وجود خدا و پیامبر مهم نباشد؟ از کجا میدانید که همین پیامبر برای رفاه و آسایش دستورات بهتری نیاورده باشد؟ مگر بدون عدالت و اخلاق و فرهنگ میتوان به رفاه رسید؟
نخستین کسانی که اطراف پیامبران جمع میشوند، اکثرا همان طبقات محروم از رفاه و مورد ظلم قرار گرفته بوده اند. حالا رفاه و آسایش ابدی جای خود...
سان
صحبتمان اینجا بود که حضرت محمد ادعای پیامبری کرد و ما فرض را بر این گذاشتیم که ایشان صادق هستند. حال شما میفرمایید جناب سان بیا پیش ایشان برویم تا ببینیم چه میگوید. و من میگویم چه لزومی دارد که به حضرت محمد توجه کنیم؟ صراحتاً مصداقی را بیان فرمایید.
مثلاً من میگویم به ورزش توجه کنید شما میگویید چرا؟ من میگویم برای اینکه خدای نکرده بیمار نشوید. میبینید که چه گویا میشود الزام مسائل الزامآور را گفت، شما هم همینگونه بگویید.
سعیدی
بله خب... تا به حال از این منظر به موضوع نگاه نکرده بودم. ورزش خیلی خوب است.
بنده فقط نمیدانم اول تمام موهایم را بکنم و بعد متقاعد شوم. یا برعکس؟! (شاید هم کمی صبر کنم ، خودشان مشت - مشت بریزند!)
این روزها فضای مجازی پر از پدیده های حیرت انگیز است...