به گزارش حلقه وصل، روز جمعه ۱۳ دی ماه امسال بود که سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به همراه شهید ابومهدی المهندس نائب رئیس حشد الشعبی، سردار پورجعفری رئیس دفتر شهید سلیمانی، شهید وحید زمانی نیا و شهید هادی طارمی و شهید محمدرضا الجابری رئیس تشریفات حشد الشعبی در پی حمله پهپادی نیروهای آمریکایی به کاروان آنها در فرودگاه بغداد به شهادت رسیدند.
بیتردید، قدرتمندترین فرد خاورمیانه شهید سلیمانی بود، جهان حتما باید مراقب آثار آن باشد. اقدام تروریستی آمریکا و شهادت سپهبد سلیمانی نقطه عطفی در تاریخ خاورمیانه به حساب میآید. حاج قاسم برای ما نقش قهرمان ملی و برای جهان اسلام نقش یک اسطوره را ایفا میکند، هیچ موضوعی با این قوت قدرت وحدتآفرینی بین ایرانیان با گرایشهای مختلف را ندارد. برای همگان مسلم است که این اقدام تروریستی و شهادت حاج قاسم، نه تنها تاثیر منفی در مشروعیت حکومت ایران ندارد، بلکه پایههای جمهوری اسلامی را در داخل محکمتر و هم نظام را در مناسبات جهانی حقبهجانبتر میکند.
با ترور سردار سلیمانی به طور رسمی، با نقض قوانین بینالملل به حقوق ایران و همسایگانش تجاوز شده است. با این کار، دنیا بیش از گذشته، به عدم صلاحیت آمریکا نسبت به حضور در منطقه معتقد میشود؛ کشوری که به تعبیر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان مبتلا به «ماجراجویی لجام گسیخته» است، مسئولیتپذیری لازم جهت نقشآفرینی در جهان را ندارد.
قلدرمابی از نوع آمریکایی بامداد جمعه رساتر از همیشه خود را نشان داد و همان هایی که ادعای مبارزه با تروریسمشان گوش فلک را پاره کرده، ملاحظه کاری و صحنهآراییهای همیشگی را نیز کنار گذاشتند و خودِ واقعیشان را نشان دادند؛ آنها ترور دولتی انجام دادند. حالا واشنگتن دیگر ابایی ندارد که بگوید دستور حمله به سردار رشید ایران سپهبد حاج قاسم سلیمانی را شخص دونالد ترامپ رئیس جمهور قمارباز آمریکا صادر کرده است، قماربازی که ظاهرا قمار را نیز مثل سیاست خوب بلد نیست که اگر بلد بود، روی قماری که همه می دانند انتهایش برای او نابودی و باخت است، شرط نمی بست.
او شخصیتی بسیار برجسته در جبهه مقاومت و از یادگاران دوران دفاع مقدس بود. هنگامی که که خبر شهادت او در رسانههای خبری اعلام شد شاید بسیاری از مردم هنوز باورشان نمیشد که چنین اتفاقی رخ داده است. او که چهره درخشان و برجسته محور مقاومت به ویژه در دوران مبارزه با شجره خبیثه ملعونه داعش بود. این شهید بزرگوار توانست جبهه مقاومت را در سراسر جهان تشکیل دهد و به همین دلیل هم آمریکا و صهیونیستها و همه کفار مخالف سردار سلیمانی هستند.
فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله در دفاع مقدس، سازماندهنده نیروهای حزب الله در جنگ ۳۳ روزه لبنان و فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و کابوس داعش و جبههالنصره و دار و دستهشان امروز هدف اقدام تروریستی دولت آمریکا قرار گرفته است. واکنشها به شهادت سرلشکر سلیمانی که برای بسیاری همچنان همان «حاج قاسم» سالهای جنگ بود در ۶۳ سالگی و پس از نزدیک به چهار دهه مبارزه بی وقفه نشان از محبوبیت کمیاب یک چهره نظامی داشت.
امحمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان هم در توصیف ویژگیهای او گفته بود که سردار سلیمانی علاوه بر یک شخصیت نظامی بسیار قوی، یک شخصیت سیاسی و دیپلمات هم بود، به نحوی که وزیر خارجه کشورمان هم میگفت که دیپلماسی سردار شهید سلیمانی یک دیپلماسی بسیار موفقی با روسیه بود و همکاری تنگاتنگی در این زمینه داشتیم و سفری نبود که بخواهم مسکو بروم و قبل از آن با سردار سلیمانی هماهنگی نکنم. حتی در مذاکرات گروه حامیان سوریه وقتی به ژنو و بروکسل یا آستانه میرفتم همیشه با سردار مشورت تنگاتنگ داشتیم و چگونگی استفاده از عوامل بین المللی را بررسی میکردیم.
دشمنان کینه بسیار عمیقی از شخصیت سردار سلیمانی داشتند و باید به این نکته توجه کرد که حمله به خودروهای شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس یک اقدام بزدلانه بود که تنها کار یک شخصیت بزدل و ترسو مانند ترامپ رئیس جمهور آمریکا برآمد. او با وجود اینکه به صورت رسمی از سوی دولت کشورهای سوریه و عراق برای مبارزه با داعش به این کشورها میرفت، اما هیچگاه با لباس نظامی در این مناطق حضور نمییافت که میتوان این موضوع را از دو نگاه بررسی کرد؛ اولین نگاه این است که با توجه به رفت وآمدهای سردار سلیمانی در طول جبهه مقاومت و کشورهای مانند سوریه، لبنان و عراق با توجه به ارتباطات وسیع کشورمان با این کشورها او لباس نظامی نمیپوشید و بحثهای مربوط به تشریفات مطرح نبود.
از سویی دیگر، ما در سطح دولتها یک ارتباط تعریف شده داریم که کشورهای مرتبط با حوزه مقاومت از ما کمکهای مستشاری درخواست میکردند و در این حوزه شخصیتی مهمتر و تاثیرگذارتر از شخصیت سردار سلیمانی وجود نداشت. او چهرهای بسیار شناخته شده بود که نیاز نداشت تا لباس نظامی به تن کند و همگان او را میشناختند.
سردار سلیمانی در طول مدت عمر خود به ویژه چند سال اخیر که گروههای تکفیری و افراطی در آن ظهور کردند، پوشیدن لباس خاکی در میدان مبارزه با این گروهها علاوه بر اینکه نشان از ویژگیهای شخصیت او و خلوص نیت و همچنین نیتهای الهی حاج قاسم دارد، این است که سردار سلیمانی فهم دقیقی از روابط بین الملل داشت و با دیپلماسی هم آشنا بود. به همین دلیل هم در ماموریتهای گوناگونی که در این کشورها حضور داشت اولا با دعوت رسمی و ثانیا هم براساس وظایف محول شده به او انجام میداد. علاوه بر این نپوشیدن لباس نظامی از سوی سپهبد سلیمانی یعنی امثال داعش و تروریستهای نیابتی در منطقه اصلا در حد دشمن نبودند که حاج قاسم بخواهد برای آنها لباس نظامی بپوشد.
مردم کشورمان و جبهه مقاومت هم همین نظر را نسبت به او داشتند و از او بابت رفع خطر و دفع فتنه داعش و گروه های تکفیری تشکر می کردند و هر گاه او به میان آنها می رفت دور او حلقه می زدند و او هم با تمام وجود و عشق با آنها به زبان خودشان صحبت میکرد.
سردار سلیمانی دارای شخصیتی ذوابعاد بود، علاوه بر اینکه بسیار مخلص بود به نحوی که تمامی خانوادههای شهدای مدافع حرم پس از شهادت عزیزان خود سردار سلیمانی را مانند پدر خود میدانستند و با داغ فراق سردار گویی دوباره پدرشان را از دست دادهاند. فرزندان شهدای مدافع حرم که بیش از سایر فرزندان ایران زمین با شهید قاسم سلیمانی خاطره دارند و محبت زیادی از او دیدهاند، اشک در چشم و داغ بر دل، این فراق را تحمل میکنند. هنگامی که فیلمها و تصاویر این دیدارها را نگاه میکنیم عمق این رابطه پدرانه بهتر احساس میشود. فیلم زیر یکی از این دیدارها را روایت میکند.
او با اصحاب رسانه هم تعامل و رفتار پدرانه داشت و همواره آنها را چون فرزندان خود دوست میداشت. علی غفاری یکی از عکاسان حاضر در مراسم ختم پدر شهید سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آبان ۹۶ برگزار شد حضور داشت و در این مراسم شهید سلیمانی به او گفته بود که به تصویر بردارها بگوید که حاج قاسم میگه از حضور شما در این مراسم متشکرم، خواهش میکنم به همکارانت بگو من هم یک آدمی هستم مثل بقیه مردم ایران، این همه عکاس آمدید اینجا زحمت میکشید من را شرمنده خودتون میکنید.
این یک بعد شخصیت اخلاق مدارانه و مهربان او بود. اما بعد دیگر که همه کارشناسان به آن اذعان دارند این است که او یک نابغه نظامی بود که به نحوی که هالی ویلیامز کارشناس شبکه CBS آمریکا در تحلیل شخصیت او می نویسد که بسیاری از دشمنان سردار سلیمانی اعتراف کردند که او یک نابغه نظامی بوده است. او همچنین می نویسد که سردار سلیمانی در مواجهه با چهار دهه تحریم آمریکا، نماد و چهره ای از مقاومت ملی مردم ایران را به طور گسترده نشان می دهد.
حضور حاج قاسم و طراحی عملیات های آزادی مناطقی چون بوکمال بسیار مهم و بدون حضور او کاملا غیرقابل دسترسی و غیرقابل انجام بود و بسیاری از کارشناسان معتقدند که بدون حضور او این کار غیرقابل انجام بود.
سردار حاج قاسم سلیمانی در تبعیت از رهبری هم از برگزیدگان بود، به نحوی که او بارها گفته بود که از من با القاب گوناگون نظامی نام نبرید بلکه بگوئید حاج قاسم سرباز ولایت بود. او سرباز مخلص ولایت بود و به آن افتخار میکرد. رهبر انقلاب از او بسیار راضی بود و آخرین بار با اعطای نشان نظامی ذوالفقار که عالی ترین نشان نظامی کشور است از او تقدیر کرد.
فرمانده کل قوا از ابتدای انقلاب تاکنون بر پیکر شخصیت های گوناگونی اقامه نماز کردند، اما کمتر نمازی را به خاطر می آوریم که او در رثای آن فرد در نماز گریسته باشد، حالتی که در روز تشییع حاج قاسم در تهران هم در اقامه نماز بر پیکر ایشان در اواسط نماز بغض خود را شکستند و در هنگام ادای جمله اللهم انا لانعلم منهما الا خیرا گریستند. شکسته شدن بغض ایشان باعث شد تا بغض مردم هم شکسته شده و گریه کنند.
سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی بی شک یکی از نام آورترین و پرافتخارترین شخصیت های طول تاریخ ایران خواهد بود و همیشه در تاریخ این سرزمین ماندگار است. او همیشه برای ما حاج قاسم خواهد بود.
روزنامه اعتماد چه به موقع نوشت که غربیها به ایران میگویند آمریکاستیز، اما اگر بر واقعیت دنیا چشم باز کنی، میبینی این آمریکاست که با ایران میستیزد و با ربط و بیربط برای ایران و ایرانیان هزینه، گاه هزینههای گزاف میتراشد. میگویند نباید گرفتار گذشته شد و دائم از «تاریخ» پرغصه حرف زد. میگویند بیست و هشتم مرداد هر چه بوده، دیگر تمام شده نباید مدام نبش قبر کنیم و مصدق و دولتش را که با نقشه و پول امریکا ساقط شد، بیرون بکشیم و دادخواهی کنیم. میگویند هر چه بوده گذشته، بر گذشته صلوات بفرستید و ترک خصومت کنید. صدای رسانههای طرفدار آمریکا آنقدر بلند است که خونخواهی ایران را هم از آمریکا بابت بلایی که سر هواپیمای مسافربری آورد و بیگناهان را شهید کرد، امریکاستیزی تلقی میکنند. میگویند یک چیزی بوده و گذشته و نیازی نیست هر سال سر این زخم کهنه را باز کرده و داغ دل مردم را تازه کنید. امریکا به عراق و افغانستان حمله کرد و رسما این دو کشور را به خاک سیاه نشاند. از سرریز خشونت و جنگ و آدمکشی، ایران هم کم سختی ندیده است.