به گزارش حلقه وصل، محمد ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی و فعال رسانهای در کانال شخصی خود در تلگرام نوشت:
نشریه اجاره ای صدا چندی پیش، از حزب کارگزاران به حزب اعتماد ملت واگذار شد. این مجله به نقل از عباس عبدی خواستار استعفای روحانی شد. این طیف در دی ماه 96 نیز هم زمان با آشوب افکنی دشمن، خواستار استعفای روحانی شدند و حال آن که شش ماه قبل، در انتخابات از او حمایت کرده بود.
محمد خاتمی با ادبیات "تَکرار می کنم" و رضا خاتمی با عبارت "ما اصلاح طلبان، تضمین روحانی هستیم"، خواستار رای به روحانی شده بودند. عبدی همان زمان جزو سیاهی لشکر ستاد روحانی بود!
آنها با وجود مشاهده کارنامه چهار ساله روحانی، خواستار رای مجدد به وی شدند و بنابراین در شش ماه بعدی، آگاهی جدیدی کسب نکرده بودند که خواستار استعفا شوند. همچنان که با ساز و کار فعالیت رئیس جمهور در جمهوری اسلامی در طول چند دهه گذشته آشنا هستند.
بنابراین یا نباید در سال 92 از روحانی حمایت می کردند و وارد گود می شدند، یا اگر هم آمده و غیر از تجربه هشت ساله دولت خاتمی، تجربه دولت اول روحانی را دیده بودند، باید همان آغاز سال 96 با نامزدی دوباره روحانی مخالفت می کردند.
آنها اما هم از خاتمی و هم از روحانی در دوره دوم حمایت کردند و بلافاصله در مدت کوتاهی، خاتمی را اردک لنگ و روحانی را بی کفایت خواندند و خواستار استعفای هر دو و خروج از حاکمیت شدند.
چرا؟ چون طبق یک نقشه و مدل دیکته شده رفتار می کنند. نگاه ابزاری، نردبانی، رحم اجاره ای و ساندیسی به چهره های سیاسی که باید تا می شود از آنها در خدمت رادیکالیسم سوء استفاده کرد و هنگامی که تمام شدند، وادار کرد خودزنی کنند تا بتوان القای بن بست و مظلوم نمایی کرد و تدارک بی ثباتی نمود.
سند روشن این که همان مدعیان استعفا و خروج از حاکمیت در دولت خاتمی و تندروهای حزب منحله مشارکت، خواستار استعفای روحانی شده اند. آیا آبرومندتر از عبدی و حجاریان برای آغاز این فشار نبود؟
یکی طرف ملاقات روزن جاسوس آمریکایی در پاریس که از بازداشت جاسوس های آمریکا ابراز ندامت کرد و محکوم پرونده نظر سازی به نفع آمریکا بود. و دیگری، همان که گفت مجمع روحانیون، بد زیاد دارد و گروه خونی آنها و خاتمی با ما یکی نیست.
دقت کنید: بقایای حزب بعث و حکومت جنایتکار صدام در عراق، و آدمکش های منفوری مانند ولید جنبلاط و سمیر جعجع در لبنان، طبق نقشه آمریکا و عربستان و اسرائیل، خواستار استعفای رئیس دولت (عادل عبدالمهدی و سهد حریری) شدند و ین کشورها را در کام بی ثباتی و نا امنی فرو بردند.
اگر سر تا ته نقشه دشمنان ملت های منطقه در این پروژه روشن است، چرا بقایای حزب منحله مشارکت، همان نقشه دیکته شده را اجرا می کنند؟
آنها چه شباهتی با بعثی ها و داعش و قوات اللبنانیه و مانند آن دارند؟ و حاضرند مرزهای خیانت را تا کجا جا به جا کنند؟ آیا علت خوشحالی شکوری راد رئیس گروهک اتحاد ملت از فشار بنزینی بر مردم، معنای دیگری جز خیانت در آستانه انتخابات هم دارد؟