حلقه وصل: سیزدهمین جشنواره سینما حقیقت روز دوشنبه 18 آذر با برگزاری مراسم افتتاحیه رسما آغاز به کار کرد. در مراسم افتتاحیه که اجرای آن را منصور ضابطیان به عهده داشت یاد نصرت کریمی کارگردان و گوینده فقید و باسابقه سینمای مستند گرامی داشته شد و از حاضران خواسته شد، به یاد او ۳۰ ثانیه سکوت کنند.
به مناسبت آغاز این رویداد سینمایی، «صبح نو» گفتگویی با «مهدی نقویان» خالق مستندهایی همچون «پول و پورن»، «خارج از دید»، «برادران» و «در برابر طوفان» انجام داده است که در ادامه متن این گفتگو را میخوانید:
* شما، کار غیر آرشیوی هم ساختهاید؟
کارهای ترکیبی مثل برادران را هم دارم اما میخواهم دلیل اینکه بیشتر روی مستندهای آرشیوی متمرکزشدهام را توضیح دهم. من رشته کارگردانی را با گرایش داستانی در دانشگاه صداوسیما خواندم ولی سریع وارد جریان فیلمسازی شدهام اما از دوره دانشجویی با مستندسازی، کارم را آغاز کردم و در روایت فتح، زخم تازه را با موضوع خلیجفارس ساختم. بعد از آن به سال88 رسیدیم که دیگر این جنس کارهارا بیشتر انجام دادم و درباره فتنه مستندهایی ساختم. البته بعد آرامآرام دنبال فرصتهایی بودم که به بهانهای وارد سینمای داستانی شوم اما هرقدر که جلوتر میآمدم بیشتر متوجه میشدم که برای تاریخ معاصر انقلاب واقعاً هیچ تولید رسانهای جدی انجام نگرفته است. برای همین هم از یک جایی احساس تکلیف کردم که این حوزه را جدی بگیرم و رها نکنم. لذا در ژانر آرشیوی ماندم. بنابراین الان هم همیشه از چیزهایی که میبینم و میخوانم سوژههایی را یادداشت میکنم و انبوهی از طرحها دارم که طرحهای تولیدی هستند؛ ولی تاریخ انقلاب هم مظلوم واقع شده و هم خطری را در این سالها حس کردهام که عدهای آمدهاند و تاریخ را با فهم خودشان روایت میکنند. اما من شخصاً هیچوقت به خودم اجازه نمیدهم حتی اگر اطلاعات تاریخی هم داشته باشم، تاریخ را با فهم خودم روایت کنم وگرنه ما میتوانیم به اندازه 80میلیون ایرانی، 80میلیون روایت از تاریخ انقلاب داشته باشیم! ولی به نظر من باید خود انقلاب را معیار قرار دهیم و من سعی کردم همین کار را انجام دهم.
* و این اتفاق فقط در فرم آرشیوی میافتد؟
نه، اما این هست که من میتوانم در سال یک مجموعه 10 تا 15قسمتی را با کار آرشیوی بسازم ولی اگر سراغ کار تولیدی بروم نهایتاً میتوانم در سال یک کار بسازم. حال جدای از علاقه شخصی، احساس نیاز هم میکنم. من بعد از این مجموعه «دربرابر طوفان» را ساختم خدمت آقا رسیدیم و آقا هم از کار تعریف کردند. 6-5 ماه که گذشت موقعیتی شد که مجدداً خصوصی خدمتشان برسیم. تمام آن شب را خوابم نبرد و میخواستم بگویم دارم «خارج از دید» را درباره فتنه میسازم. بعد از آنکه در دیدارم این موضوع را خدمتشان گفتم، ایشان تمجید کردند اما گفتند آن پهلوی را هم رها نکنید! باز هم درباره پهلوی بسازید.
من آن زمان هم خیلی تلنگر نخوردم چون یک فیلمساز وقتی درباره موضوعی کار میسازد، با خودش میگوید که من دیگر تکلیفم را انجام دادم و به سراغ دیگر موضوعات بروم. تازه من که کل پهلوی دوم را در 10قسمت ساخته بودم! اما امروز میبینم که وقتی دشمن حمایتش را از جریان نفاق متوجه جریان سلطنتطلب کرده و شبکههایی مثل منوتو، حتی بودجهشان را هم از آنجا میگیرند و مستمر برنامه دارند، به آن حرف بیشتر پی میبرم. به همین خاطر در حال ساخت مجموعه سوم «دربرابر طوفان» هستم.
* بخشی از جذابیت مستندهای آرشیوی فیلمهای آرشیوی خاص و جذابی است که برای نخستینبار دیده میشوند. شما چقدر در کارهایتان و خصوصاً روایت رهبری از این عنصر استفاده کردهاید؟
اگر همه من را در لیست سیاهشان بگذارند و به من آرشیو ندهند، باز هم مستند آرشیوی میسازم چون معتقدم یک منبع غنی به نام اینترنت وجود دارد که همه چیز در آن هست. بله اگر با فیلمساز همکاری کنند درجه کیفی کار بالاتر میرود اما دسترسی نداشتن به آرشیو نباید مانع کار فیلمساز شود. کلاً معتقدم نخستین مانع برای فیلم نساختن، خود فیلمساز است. بالاخره کار آرشیوی هم مثل تولیدی سختیهای خاص خودش را دارد و یکی از سختیها همین آرشیو است.
* شما دسترسی ویژهای به آرشیو دارید؟
بعد از مجموعه «خارج از دید» خیلی با عباراتی نظیر آرشیو رانتی به من حمله شد. اما کلاً دو بحث وجود دارد: اول این که اگر من دسترسی ویژهای دارم، خب بیایند عقبه کاریام را نگاه کنند که من با مستندسازی توانستم اعتماد برخی دستگاهها را جلب کنم، مسیر حرفهای را پشت سر گذاشتهام و دیگران هم میتوانند از همین مسیر به این اعتماد دست پیدا کنند و من به همهشان قول میدهم که دسترسی به آنها داده خواهد شد. اما کسی که اصرار دارد با روایت شخصی و سوءاستفادههایش به تاریخ انقلاب نگاه کند. چه دلیلی دارد که سازمانی او را معتمد حساب کند؟ همه جای دنیا هم همین است. آدم عکسها و فیلمهای خانوادگی خودش را در اختیار بیگانهای که به او اعتماد ندارد نمیگذارد؛ این هم همین است. الان اگر من بخواهم با استفاده از آرشیوهای شخصی چهرههای شناخته شده اپوزیسیون مستند بسازم، آنها با من همکاری خواهند کرد؟ اصلاً آرشیو هم نه، کسی از سران آنها با من حتی مصاحبه خواهد کرد؟ قطعاً اینطور نیست. بنابراین برای هر دو طرف همین است.
* پس خارجیها چه کار میکنند؟
اتفاقاً خیلی جالب است این تجربه را بگویم. ما یک بار گفتیم یکی از آرشیوهای یکی از شبکهها را که در مستندهایشان از دهه60 نشان داده بودند، بخریم. از طریق ایمیل و چت و اینترنت پیگیری کردیم و خانمی که مسوول بود در نهایت پرسید آرشیو را برای چه کاری میخواهید؟ گفتیم که از داخل ایران هستیم و درباره تاریخ دهه60 خودمان میخواهیم مستند بسازیم. اول طرح مستند را خواستند و دادیم و بعد باز راضی نشدند و فیلمنامه را خواستند و آخر هم آرشیو را ندادند. آن هم آرشیوی که دموی آن را روی سایتشان گذاشته بودند و ما هم میخواستیم پول بدهیم و بخریم! بنابراین انتظاری غیر از این نمیشود از داخل داشته باشیم.
* بحث دوم که گفتید چیست؟
درباره همکاری سازمانهای صاحب آرشیو با جوانان فیلمساز؛ همین من که فکر میکنند درباره دسترسی خاص به آرشیو برایم شایعه میسازند، چقدر از عدم همکاری برخی سازمانها آسیب دیدهام. ما الان در حال ساخت مجموعهای درباره برجام هستیم و به تصویر خبری نیاز داریم اما صداوسیما و مشخصاً شبکه خبر با وجود طی مراحل اداری، آرشیو را نمیدهد. کار هم همینطور زخمی شده و باقی مانده است.
* با این حال آقای نقویان هم کارهای جنجالی میسازد و هم بهدلیل آنکه معتمد است با او همکاری میشود؟
کسب اعتماد محصول کار حرفهای است. با این حال من هربار که کار جدیدی را شروع میکنم دوباره همه مراحل را از اول طی میکنم و همه چیز را از صفر طبق قوانین و ضوابط شروع میکنم. اگر غیر از این است، مسوولان میتوانند مصاحبه کنند و حرفم را تکذیب کنند.
به علاوه من اساساً معتقدم سختترین آرشیوها، دیدهشدهترینهای آنها هستند. مثلاً فیلم ورود امام برای من یکی از سختترین آرشیوهاست؛ چون اینها به وفور وجود دارند و پیدا کردن بخش قابل توجه در آنها سختتر است. اما به نظرم نباید بحث کیفی را پشت این حواشی پنهان کنیم. کسی که فیلم نمیسازد، آرشیو ندادن و فیلمساز معتمد و این دست مسائل را فقط بهانه میکند.
* نظرتان درباره جشنواره سینماحقیقت چیست؟
اگر منظورتان این است که این جشنواره محفل جمعی قشر خاصی که من به آن تعلق دارم هست یا نیست، باید بگویم که بد نیست خودمان را هم نقد کنیم. ما در سالهای گذشته از نظر کیفی اصلاً نمیتوانستیم با آثار طیفهای دیگر رقابت کنیم وگرنه معتقدم کمتر داشتهایم که فیلمی خوشساخت باشد و در جشنواره رد شده باشد. در سالهای اخیر اینطور است که برخی فیلمهای خوب، بهخاطر موضوعات حساسشان رد شده باشند اما به نظرم قبلاً اینطور نبوده. من امروز میدیدم که چند روحانی هم در میان فیلمسازها هستند که به نظرم اتفاق جالب و قابل تاملی است.
* نظرتان درباره بخش شهید آوینی چیست؟
من کلاً با واتیکانسازی مخالفم. ما در تلویزیون هم شبکه افق میسازیم و به مرور تبدیل میشود به جزیرهای که کارهایی با موضوع خاص فقط در آنجا نمایش داده شوند. این میتواند آسیب باشد. راه بهتر این است که همان بخش مسابقه ملی، یک جایزه به اسم جایزه شهید آوینی داشته باشد. وقتی یک بخش جدا میشود از نظر ذهنی روی داوری هم تاثیرگذار است و داوران هرچند به این نتیجه برسند که فیلم خوبی است اما آن را بهخاطر موضوعش به بخش دیگر میفرستند. کلاً این همه جشنواره یا بخش جداگانه گذاشتن معضلی است؛ خب آقایی که میروی جشنواره فیلمهای صنعتی درست میکنی، بیا در همین جشنواره از میان همین فیلمها، یک جایزه به بهترین فیلم صنعتی بده! چرا میلیاردی هزینه شود و هیچ اتفاقی هم نیفتد؟ آقای آموزشوپرورش که جشنواره رشد راه میاندازی، بیا در همین محفلی که همه فیلمهایشان را عرضه کردهاند، تو هم جایزه را به بهترین فیلم آموزشی بده!