به گزارش حلقه وصل، محسن اسلام زاده کارگردان مستند "تنها میان طالبان" در مراسم اکران خصوصی و نقد و بررسی این مستند که در خبرگزاری مهر برگزار شد در سخنانی، گفت: تقریباً تمامی افرادی که به من میرسند میپرسند که چرا به میان طالبان رفتم و این مستند را ساختم. در جواب باید بیان کنم که من سعی دارم تا داستان کودکی خود را بسازم. در حقیقت زمانی که من نوجوانی 16 ساله بیشتر نبودم و در شهر مشهد هم زندگی میکردم برای اولین بار با مسئله طالبان آشنا شدم.
وی افزود: در آن زمان بود که در جریان مانورهای مختلف ارتش و سپاه قرار گرفتم و زمزمههای شروع جنگ به گوش میرسید و فقط در این میان چندنفری بودند که مانع از آغاز این جنگ میشدند. بعد از 13 سال که حادثه کنسولگری ایران در افغانستان اتفاق افتاد و روایت فتح به من گفت بیام و از این حادثه فیلم بسازم.
این کارگردان ادامه داد: سپس سفری به افغانستان داشتم و فیلم مستند "سفر به دیار پشتونها" را ساختم. همین فیلم هم برای من رزومه شد تا بتوانم از طریق ارسال آن با یک سری از رابطها هماهنگیهای انجام این سفر را صورت بدهم.
اسلام زاده خاطرنشان کرد: از زمانی که طالبان در دیماه سال 92 موافقت خود را در سفر من به افغانستان برای ساخت این مستند اعلام کردند تا خرداد 93 منتظر بودم تا آنها با من تماس گرفته و من را برای این سفر و ساخت مستند دعوت کنند.
وی اضافه کرد: نکته دیگر اینکه من یکبار دیگر هم اقدام به انجام هماهنگی برای رفتن به این سفر و ساخت مستند را داشتم که به شکست انجامیده بود. بر این اساس دوستان و همکاران من تا 80 درصد احتمال میدادند که این سفر انجام نشود.
این کارگردان یادآور شد: با گذر 5 الی 6 ماه از این زمان که منتظر تماس آنها بودم. خودم هم به لحاظ روحی خیلی آسیبدیده بودم. به صورتی که برای هماهنگی بیشتر ریشبلندی گذاشته بودم. حتی از خانه هم بیرون نمیرفتم. اما درنهایت رابطی از آنها با من تماس گرفت و مقرر شد تا تنها به این سفر برم.
اسلام زاده در خصوص وضعیت و شرایط امنیتی این سفر گفت: رفتن به این سفر بهطور کامل بر عهده خودم بود و در این راه نهادهای امنیتی به من کمکی نکردند. زیرا اگر مطلع میشدند من را از این سفر منع میکردند. به صورتی که تا زمانی که از سفر برگشتم به غیر خودم، تهیهکننده، "سید سلیم غفوری" و همسرم کسی از این سفر خبری نداشت. حتی پدر و مادر من هم از این موضوع خبر نداشتند.
وی افزود: جا دارد تا یک نکته را هم در این نشست خبری اعلام کنم. آن نکته هم حضور علنی طالبان در کشور افغانستان است. آنها بهطور کامل در این کشور از همه چی برخوردار هستند و برای خود حکومت دارند.
این کارگردان ادامه داد: نکته دیگر تمام تلاش منبعد از سفر ناموفق سال 91 این بود که برای موفقیت در این سفر به یک جریان محکم در طالبان وصل شوم. زیرا نیروهای طالبان در میان خود انشعابهای فراوانی داشته و شاخهشاخه هستند.
اسلام زاده خاطرنشان کرد: در انتهای سفر هم متوجه شدم که هماهنگکننده این سفر رئیس گروه نظامی و یا وزیر دفاع طالبان است. در حقیقت جواب مثبت اصلی را از "ملأ محمد اختر منصور" که الآن رهبر طالبان شده گرفته بودم.
وی اضافه کرد: ما یک فیلم طلایی داشتیم که آن ما را به طالبان رساند. در حقیقت این فیلم موجب شد تا اعتماد طالبان نسبت به ما جلب شود. ماجرای این فیلم به این صورت است که آقای رضا برجی در سال 96 یا 97 میلادی در سفری به افغانستان میرود و آنجا با رزمندگان "احمدشاه مسعود" و حزب وحدت ارتباط گرفته و آنها از او میخواهند که با تعداد از اسیران خود مصاحبه کند.
این کارگردان تصریح کرد: از شانس خوب ما یکی از همین اسیرانی که "رضا برجی" با آن مصاحبه میکند "ملأ محمد اختر منصور" بود. البته الآن نمیدانم که آقای برجی از این ماجرا خبر دارد یا خیر. همچنین "محمدحسین جعفریان" نیز خاطرات خود از افغانستان را هم برای مطالعه به من داد که من در تحقیقات خود برای ساخت این مستند از آن استفاده کردم.
اسلام زاده در پایان گفت: در مدتی که در افغانستان و در میان آنها حضور داشتم برای من قطعی شده بود که طالبان سعی در ساختن چهرهای تبلیغاتی از خود داشتند. در حقیقت آنها به دنبال معرفی چهرهای خوب و معتدل از خود در این فیلم مستند بودند.
علی پیرهادی نویسنده این مستند نیز که در این جلسه حضور داشت در سخنانی، گفت: چند سری قصد کردم تا در این مستند به سمت نوشتار ادبی و ادبیات قوی حرکت کنم. همچنین در نظر داشتم تا از دیالوگهای کوتاه و واژگانی که مخاطبان را دارای انگیزه برای دیدن مستند کند استفاده کنم.
وی افزود: ما با این پیشفرض که چیزی در حدود 18 ساعت راش در اختیار داریم تلاش کردم تا از این ظرفیت راشها استفاده کرده و 6 ساعت راش خوب برای استفاده در این مستند استخراجکنم.
این نویسنده ادامه داد: با این پیشزمینه که با یک مستند دگم روبرو هستم جلو رفته و کار را آغاز کردم. اما نکته جالب اینجاست که در این 60 هزارکلمهای که از وقایع این سفر تهیهشده است اطلاعاتی وجود دارد که متأسفانه تصاویری برای آنها نیست.
پیرهادی خاطرنشان کرد: بر این اساس باید برای روایت این مستند باید از نوع نگارشی بهره میبردیم که موجب نشود تا خط داستانی مستند به هم بخورد. در حقیقت این عامل موجب شد تا دست ما برای استفاده از صنایع ادبی در دیالوگهای نرشین این مستند خیلی باز نباشد.
وی اضافه کرد: مستند تنها در میان طالبان کوچکترین قضاوتی پیرامون طالبان نداشت. اما خیلیها اعتقاد داشتند که ما در این فیلم از آنها حمایت کردیم. این در حالی است که این مستند فقط سنگ بنایی برای گفتگو پیرامون یک جنبش فکری است.
این نویسنده یادآور شد: این مستند در حقیقت گزارشی از حال و هوای کارگردان است که به دنبال کنجکاویهای خود میباشد. او در این راه به همهجایی سر میزند و سؤالات ذهنی خود را مطرح میکند.
پیر هادی در پایان گفت: بهعنوان یک نویسنده اعتقاد دارم که اگر راشهای گرفتهشده در افغانستان دوباره بازبینی شوند میتواند در ارتقاء مستند تأثیر فراوانی داشته باشد.
مسلم رسولی که کار موسیقی این مستند را انجام داده بود نیز در پایان برنامه در سخنان کوتاهی گفت: در مورد موسیقی این مستند باید این نکته را عرض کنم که زمان محدودی برای ساخت آن در اختیار داشتیم.
وی افزود: در راه ساخت موسیقی این مستند تمام سعی خود را کردم تا ایرانی بودن آن نشان داده نشود. برعکس بیشتر توجه ما به موسیقی کشور افغانستان بوده است.
رسولی در پایان تصریح کرد: به دلیل همین توجه به موقعیت جهانی موسیقی افغانستان بود که از موسیقی پشتونها به همراه تلفیقی از موسیقی غربی استفاده کردم.