به گزارش حلقه وصل، لیدر بودن یا نبودن؛ مسئله این است. خودش چیزی نمیگوید ولی اصلاحطلبان او را در برزخ هست و نیست قرار دادهاند. از اولین باری که بهزاد نبوی گفت «خاتمی هیچگاه نگفته رهبر اصلاحات است»، تا الان خودش در مورد بودن یا نبودنش حرفی به میان نیاورده ولی آنهایی که میگویند رهبر یا لیدر است، با آنهایی که میگویند نیست در پینگپنگ درونجریانی سختی به سر میبرند.
*تعارفهای اصلاحطلبانه برای حذف خاتمی
گروهی که میگویند خاتمی لیدر اصلاحات نیست، با پنبه سر میبرند و با جملاتی سرشار از احترام و ارج و قرب، قریب به مضمون میگویند خاتمی فرد محترم و بزرگی است ولی نه تنها ما، بلکه خودش هم داعیه رهبری اصلاحات را ندارد.
*آغاز پینگپنگی سخت در جریان اصلاحات
ماجرا از آنجا شروع شد که بهزاد نبوی (که اکنون هیچ جایگاهی در سلسلهمراتب تشکیلاتی اصلاح طلبی ندارد)، در گفتوگویی عنوان داشت که «خاتمی هیچگاه نگفته که رهبر اصلاحات است. داشتن کاریزما موضوع متفاوتی است؛ اگر منِ نوعی صد بار «تکرار کنم» کسی به حرفم توجه نمیکند. ایشان یک بار تکرار میکنند، تمام لیست رأی میآورد».
این حرف بهزاد نبوی پژواک داشت و پشتبندش کرباسچی هم آن را البته کمی غلیظتر تکرار کرد. دبیرکل حزب کارگزاران با اشاره به صحبتهای عباس عبدی، حسین مرعشی و احمد زیدآبادی درباره نیاز جریان اصلاحات به رهبری جدید گفته بود: «رهبری مفهوم مشخصی دارد، رهبری این نیست که فقط به صورت نمادین بگوییم آقای خاتمی رهبر تشکیلاتی اصلاحات است. آقای خاتمی فردی شناخته شده، مورد احترام و فرهیخته است و از بهترین شخصیتهایی است که در عرصه سیاسی فعالیت میکند؛ اما موضوع رهبری یک جریان سیاسی امری متفاوت و نیازمند ساز و کار تشکیلاتی در جبهه اصلاحات است».
او سپس گفت: «آقای خاتمی مورد احترام همه بوده و هستند؛ اما آیا به واقع آقای خاتمی اصلاحات را رهبری می کنند؟ این که زمانی در جریان انتخابات یا در مسئله و حوزه دیگر ایشان اظهار نظر کنند و همه به نظر ایشان احترام بگذارند به معنای رهبری نیست».
جواد امام که از نزدیکان خاتمی و عضو بنیاد باران (مجموعه تحت نظر خاتمی) است، در واکنش به این اظهارات کرباسچی میگوید که «کرباسچی نه سخنگوی کارگزاران است نه اصلاح طلبان».
* جدال در اردوگاه تئوریسینها
در آن طرف این میز پینگ پنگ، اما صادق زیباکلام در حمایت از موضع کرباسچی در اینباره اینگونه توئیت کرد که «خروج سازندگی از جبهه اصلاحات را با همه تلخیاش میتوانم درک کنم. این فقط کرباسچی و مرعشی نیستند که بیبرنامگی، بیهدفی، بیارادگی، بیمسئولیتی و بیعملی رهبری اصلاحات بالاخص جناب خاتمی آنها را بالمرّه ناامید و به آخر خط رسانیده است.»
آتش حامیان خاتمی اما تندتر از حامیان بهزاد نبوی و کرباسچی است. محمود صادقی در واکنش به سخنان کرباسچی کلا زیر میز زد و ماهیت اصلاحطلبانه کارگزاران را زیر سوال برده و گفت: «کارگزارانیها از همان ابتدا یک تفاوت ماهوی با بدنه جریان اصلاحات داشتند و آن هم تفاوت در نوع نگاه به تفکر اصلاحطلبی است که این موضوع یک افتراق مهم بین کارگزاران و اصلاحطلبان به حساب میآید، ریشه این جریان را نیز باید در دهه ۷۰ جستجو کرد».
این تک و پاتکها اما ادامه دار است تا آنجا که تئوریسین نزدیک به خاتمی نیز به اصلاحطلبانِ منکِر لیدری خاتمی میتوپد. محمدرضا تاجیک در مصاحبهای با وقایع اتفاقیه میگوید: «این خیال خام و توهمی است که برخی دارند و این برخی همانهایی هستند که ما زیر سایه اصلاح طلبی قرارشان دادیم و با آنها ائتلاف کردیم. اما اکنون در هیبت دیگری نمایان شدهاند و تمامیت جریان اصلاحطلبی و رهبری آن را با چالش مواجه میکنند».
رهبری یا عدم رهبری سیدمحمد خاتمی بر اصلاحطلبان موضوعی است که اکنون مورد مناقشه اصلاحات است و ورای اینکه او اصلاحات را رهبری می کند یا نه؛ میتوان گفت که خاتمی امروز اصلاحطلبان را 2 شقه کرده و به 2 گروه خودی و ناخودی تقسیم کرده است. اصلاحات اکنون در یک عدم تفاهم گفتمانی است و باید دید که آیا «چرخش گفتمانی» که تاجیک از آن سخن میگوید، میتواند گره کنونی اصلاح طلبان را بگشاید و آیا در فردای این چرخش گفتمانی، اصلاحطلبان خالصی که مدنظر تاجیک و اطرافیان خاتمی است چه کسانی خواهند بود؟