
به گزارش حلقه وصل، عبدالله نصری دانشیار فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی، کتاب انکارقرآن را در یک پیشگفتار و 5 بخش مدخل بندی کرده است.
در بخش اول با عنوان «سروش و روایت مدرن از وحی» میخوانیم: «دیدگاه سروش در زمینه وحی، با دیدگاه متفکران اسلامی تفاوتهای بنیادین دارد. در طول تاریخ تفکر اسلامی، وحی به عنوان دریافت پیام از خدا مطرح بوده است؛ یعنی پیامبر وسیلهای بوده، جهت دریافت آموزهها و دستورهای الهی برای ابلاغ به مردم . در این ارتباط، پیامبر جنبه انفعالی محض داشته و پیام الهی را با همان مضمون و کلامی که از خداوند دریافت میداشته، به دیگران ابلاغ میکرده است.در واقع، پیامبر نه در مضمون وحی و نه در نحوه بیان آن، هیچ گونه نقشی نداشته است. برخلاف این دیدگاه، سروش معتقد است که پیامبر فقط دریافتکننده وحی نبوده، بلکه نقش تولید کنندگی در وحی داشته است. از نظر وی، پیامبر تولید کننده قرآن بوده است او به صراحت میگوید پیامبر تولید کننده قرآن بوده است.
سروش برای اثبات نظریه خود شواهدی را ذکر میکند: الف، مسائل تاریخی مطرح شده در قرآن همان مسائلی است که در میان عربها رواج داشته است.ب، قرآن به عقایدی پرداخته که در محیط عربستان رواج داشته است، تحلیل رویا، از نظر سروش چون رویای صادقانه یک جز از چهل وشش جز نبوت است، وحی و رویا از یک جنس هستند.ج،مقایسه با کشفهای عرفانی، سروش گاهی وحی را همان «کشف» میداند که عرفا مطرح کردهاند.
نصیری معتقد است دیدگاه سروش دارای ناسازگاری و تناقض است؛ زیرا وی از یک سو بر خطاپذیری وحی تاکید میورزد و از سوی دیگر بارها اظهار میدارد که هر آنچه که پیامبر میگفت، مورد تائید خداوند بود و حتی سخن وی را عین سخن خداوند میداند.
سروش گاهی مطالبی را به اشخاص مهم نسبت میدهد؛ بدون آنکه به منبع و ماخذی اشاره کند و استدلالی بیاورد؛ از جمله اینکه کدام فیلسوف شیعی و کدام یک از منابع فلسفی سنت شیعی، از خطاپذیری وحی و قرآن سخن گفتهاند؟ کدام یک از آنها پیامبر را تولید کننده وحی و قرآن دانستهاند.در کدام یک از منابع فلسفی شیعی، آیات قرآن به دو دسته خطاپذیر و خطا ناپذیر تقسیم شده است»
وحی در اندیشه متفکران اسلامی
در بخش دوم مولف وحی را در اندیشه متفکران اسلامی از جمله متکلمان و کلام الهی، وحی در اندیشهفارابی و ابنسینا، ابنعربی و تحلیل وحی، وحی در نگاه مولوی، ابنخلدون و تحلیل وحی و وحی در اندیشه ملاصدرا.
نصیری در خصوص مدل صدرایی وحی مینویسد«ملاصدرا مدل سومی از وحی ارائه میدهد. برخلاف نظر سروش که تصور میکند فقط دو مدل از وحی وجود دارد، حکمای اسلامی به ویژه ملاصدرا نشان دادند که میتوان مدل سومی ارائه داد که اشکالات دو مدل دیگر نداشته باشد؛ مدل صدرایی از وحی دارای ویژگیهایی است که برخی از آنها چنین است؛ الف، ملاصدرا به تبع فیلسوفان اسلامی برای وحی دو مرتبه قائل است؛ یکی حقیقت معقول و مجرد وحی و دیگری الفاظ آن که تمثل آن مرد مجرد است.
پیامبر هم حقیقت وحی را در عالم امر و مقام«قاب قوسسین» به صورت مجرد مشاهده میکند و هم در مرتبه خیال، وجود مثالی آن را از طریق الفاظی درمییابد که فرشته بر او نازل میکند. در واقع در هر مرتبه اختلافی نیست و حقیقت مجرد در مرتبه خیال متناسب با عالم مثال ادراک میشود».
تحلیل وحی از دید روشنفکران
در بخش سوم، «روشنفکران و تحلیل وحی» از دید سید احمد هندی، اقبال، ابوزید و شبستری بررسی میشود. نویسنده در خصوص تحلیل وحی از دید ابوزید مینویسد«ابوزید، واژه وحی را در فرهنگ اعراب کاربرد داشته و به معنای ارتباط با عالم غیب و دریافت پیام به صورت رمز بوده است. کاهنان در آن دوران خبرهای غیبی را زا شیاطین دریافت میکردند که این کار نوعی عمل ارتباطی و دربردارنده پیام بوده است. از همین جاست، که قرآن برای بیان ارتباط میان شیاطین و کفار، از واژهای وحی استفاده میکند. ابوزید وحی را فاقد سرشت زبانی میداند و معتقد است پیامبر معنا را از جبرئیل دریافت کرده و به آن صورت زبانی میبخشد».
فصل چهارم و پنجم نیز به ترتیب به موضوعاتی چون« تصویر وحی در قرآن» و « از تجربه و قرائت نبوی تا خوابنامه بودن وحی» اختصاص دارد.در فصل چهارم آمده است« معنای وحی در قرآن به معنای گوناگون آمده است. الف، اعمال تکوینی موجودات، این نوع وحی که یکی از اقسام وحی تکوینی است، عبارت است از قوانین و احکامی که در نهاد یکیک موجودات نهاده شده و آنها طبق آن قوانین به وظایف خود عمل میکنند.ب، امر و اذن الهی، الهام، وسوسههای شیطان، از وسوسههای که شیطان برای گمراه کردن انسانها به کار میگیرد تعبیر به وحی شده است، ارتباط پیامبر با خدا».