
سرویس پرونده_ رسول عسگری: تغییر سیاست جمعیتی نظام جمهوری اسلامی و حرکت از سیاست تحدید موالید به سمت سیاست افزایش موالید، نیازمند تغییر گفتمان و فرهنگ سازی گسترده است. یکی از مهمترین سازمانهایی که در تغییر گفتمان و فرهنگ سازی نقش دارد، صدا و سیما است. این سازمان میتواند با پیش گرفتن راهبردهای مشخص و سیاستهای روشن و همچنین تولید برنامههای اثرگذار، در طولانی مدت گفتمان موجود را تغییر دهد و زمینه را برای ایجاد گفتمان جدید فراهم آورد.
برای روشنتر شدن نقش رسانه ملی برای تغییر گفتمان موجود درباره فرزنددار شدن و تحقق سیاست جدید جمعیتی کشور به گفتگو با «ابراهیم شفیعی سروستانی»، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزوی نشستیم که در ادامه میخوانید.
رسانه ملی تا چهاندازه در پیشبرد افزایش جمعیت میتواند موثر عمل کند؟
برای تحقق سیاست جدید جمعیتی، باید اقدامهای متعددی در حوزههای گوناگون انجام شود که از مهمترین این اقدامها فرهنگ سازی و تغییر گفتمان جامعه از کاهش جمعیت به افزایش جمعیت است. رسانه ملی از جمله مهمترین دستگاههای فرهنگ ساز کشور است و به تعبیر مقام معظم رهبری مسئولیت مدیریت و هدایت افکار عمومیجامعه را بر عهده دارد.
به طور کلی رسانه ملی باید راهبردها، سیاستها و برنامههای خود برای تغییر گفتمان موجود در زمینه فرزندآوری را به روشنی تدوین و بر اساس برنامهای دقیق و حساب شده گفتمانی جدید را در جامعه حاکم کند. گفتمانی که در نهایت به عبور از مرحله بحرانی کاهش جمعیت و افزایش آن تا رسیدن به حد مطلوب بینجامد.
یکی از مهمترین نکاتی که رسانه ملی در این زمینه باید به آن توجه کند، بهره گیری از روش غیر مستقیم القای پیام و پرهیز از اقدامهای صرفا شعاری است. رسانه ملی باید با برنامههای جذاب و اثر گذار به تدریج بینش، گرایش و رفتار مردم را درزمینه بچه دار شدن تغییر دهد و شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» را عملا از ذهن و زبان و زندگی مردم حذف کند.
دلایل کاهش رشد جمعیت در دو دهه اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی از بایستههای مهم تدوین سیاست جمعیتی، شناسایی دقیق علل و عوامل شکل گیری بحران یا مسأله جمعیتی است. از این رو، پیش از تدوین و تصویب سیاست جدید جمعیتی، باید دلایل کاهش شدید جمعیت کشور را در دو دهه اخیر به طور دقیق شناسایی کرد. این موضوع از آن رو اهمیت دارد که شناخت میزان اثر گذاری هر یک از عوامل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در این روند، میتواند سمت و سوی فعالیتهای نظام اسلامیرا برای اصلاح و تغییر روند موجود تعیین و اولویتها را مشخص کند.
برخی از صاحب نظران بر این باورند که مهمترین عامل کاهش نرخ زاد و ولد در دهه هفتاد و هشتاد و به تبع آن، کاهش ناگهانی رشد جمعیت، بیش و پیش از آنکه ناشی از اعمال سیاستهای تحدید جمعیت نظام اسلامیباشد، از تحولات ساختاری، تغییر سبک زندگی و تسلط گفتمان فردگرایانه و مصرف گرایانه سر چشمه میگرفت که در پی اجرای الگوهای توسعه غربی از اواخر دهه شصت به بعد در کشور رخ داد.
بنابراین در تدوین و تصویب سیاستهای جدید جمعیتی، باید به علل و عوامل یاد شده در کاهش میزان باروری و کاهش رشد جمعیت توجه کرد و راهکاری متناسب با آن برای افزایش میزان باروری و افزایش رشد جمعیت در نظر گرفت.
مهمترین کاربرد رسانه ملی برای فرهنگ سازی در زمینه تغییر سیاست جمعیتی شامل چه مواردی میتواند باشد؟
گفتمانسازی در زمینه ضرورت افزایش زاد و ولد یکی از این اقدامات است. اقدامهای گوناگون فرهنگی، آموزشی، رسانه ای، اجتماعی، اقتصادی و ... که در اواخر دهه شصت و اوایل دهه در زمینه مهار رشد جمعیت در کشور صورت گرفت، موجب ایجاد گفتمان ویژه در زمینه زاد و ولد در جامعه ما شد؛ گفتمانی که به تدریج در سراسر کشور و در میان همه قشرهای؛ شهری و روستایی، مرفه و مستمند، تحصیل کرده و بی سواد، مذهبی و غیر مذهبی نهادینه شد و این ذهنیت را در همه ایجاد کرد که داشتن بیش از دو یا سه فرزند، ناهنجار و خلاف چارچوبهای پذیرفته شده اجتماعی است. این گفتمان همچنان در جامعه ما حاکم است و به همین دلیل حتی افرادی که از تمکن مالی خوبی برخوردارند، حاضر نیستند بیش از دو یا سه فرزند داشته باشند.
بی تردید این گفتمان سازی، سازو کارهای خاص خود را دارد و باید در بازه زمانی قابل توجهی رخ دهد و به همین دلیل نباید انتظار داشت که در کوتاه مدت و با چند راهکار مقطعی، اتفاق خاصی در بینش و نگرش و رفتار و مردم در زمینه زاد و ولد رخ دهد.
ایجاد زمینههای لازم برای تحکیم خانوادهها از دیگر اقداماتی است که باید انجام شود. بر اساس آمارهایی که سازمان ثبت احوال کشور درباره میزان ازدواج و طلاقهای ثبت شده در کشور ارائه کرده است، نسبت ازدواج به طلاق (تعداد ازدواج ثبت شده در برابر هر یک طلاق ثبت شده) در سال 83، 8/9 بوده است ولی این نسبت در سال 90 به 1/6 رسیده، یعنی حدود 60 درصد کاهش داشته است. کاهش چشمگیر نسبت ازدواج به طلاق و افزایش قابل توجه میزان طلاق، در سالهای اخیر زمینه ساز مشکلات و آسیبهای گوناگون فرهنگی، تربیتی، اخلاقی و اجتماعی در جامعه ما شده که یکی از آنها کاهش نرخ باروری است.
در شرایطی که عوامل گوناگون فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی موجب فروپاشی خانوادهها و بی ثباتی آنها میشوند، هرگز نمیتوان به ایجاد نسلی جدید از دل خانوادهها امیدی داشت. از این رو رسانه ملی باید با در پیش گرفتن سیاستهای گوناگون، از همه ظرفیتهای خود را برای تحکیم نهاد خانواده استفاده کند. از جمله این سیاستها میتوان به آموزش حقوق و مسئولیت خانوادگی زن و مرد به جوانان در آستانه ازدواج، توانمند سازی جوانان برای مقابله با مسائل و مشکلاتی که در کانون خانواده با آنها رو به رو میشوند، به تصویر کشیدن روابط مطلوب اعضای خانواده (زن، شوهر و فرزندان) در برنامههای نمایشی، پرهیز از نگرش فمینیستی در به تصویر کشیدن روابط اعضای خانواده با یکدیگر اشاره کرد که در تمامیموارد پر رنگ شدن خانواده و بنیان آن از عوامل مؤثر در تغییر نگرش مردم در ایجاد خانواده را به دنبال خواهد داشت.
یکی دیگر از مهمترین گامها در راه افزایش جمعیت کشور، زمینه سازی برای کاهش سن ازدواج و تسهیل تشکیل خانواده است. رسانه ملی برای تحقق رهنمودهای مقام معظم رهبری در زمینه افزایش جمعیت باید یکی از راهبردهای اساسی خود را در زمینه سازی برای تسهیل شرایط ازدواج خیل گسترده جوانان ازدواج قرار دهد.
به نظر شما تغییر الگوی جمعیتی در حال حاضر میتواند متاثر از رسانههای بیگانه باشد؟
با کمال تأسف باید به نقش رسانههای بیگانه در این تغییر الگوی جمعیتی اشاره کنم و بگویم، در دورانی کهاندیشههای فمنیسمتی در خاستگاه و مهد پیدایش خود با تردیدهای جدی رو به رو شد، نویسندگان متعددی در نقد و رد آن به تالیف کتاب و مقاله پرداختند. اما در حال حاضر این اندیشهها بر ذهن و زبان گروهی از دختران جوان ایرانی جاری شده و موجب کمرنگ شدن نقش مادری و جایگاه ارزشمند مادری و همسری در چشم آنها شده است.
همانطور که در چند دهه اخیر با گسترش فعالیت جریانهای فمنیستی در مغرب زمین و به موازات آن تولید انبوه فیلمها و سریال، انتشار گسترده مجلات مد و زیبایی و گسترش تبلیغات بازرگانی رسانهها، الگوی تازهای از زیبایی و جذابیت، ابتدا در کشورهای غربی و به تدریج در سراسر جهان مطرح شده است که نماد بارز آن عروسک «باربی» است. تبلیغات گسترده برای معرفی زنان ترکهای و لاغراندام به عنوان الگوهای زیبایی و جذابیت، در شرایطی صورت میگیرد که بسیاری از کارشناسان، دست یافتن به این الگوها را برای بسیاری زنان غیر ممکن میدانند.
بر اساس این الگو بسیاری از زنان و دختران در پی این برآمدند که به هر قیمت،اندامیکشیده و استخوانی به سبک عروسک باربی داشته باشند و خود را به مدلهای مد و زیبایی که رسانههای غربی تبلیغ میکنند، نزدیکتر کنند. با ایجاد این نگرش جدید، یکی از موضوعهایی که مغایر با فرهنگ باربی شدن تلقی شد، بارداری و بچه دار شدن بود، زیرا به تعبیر یکی از نویسندگان منتقد غربی«در ایناندامهای ترکهای جایی برای رحم وجود ندارد.» متاسفانه این نگرش با گسترش شبکههای ماهواره ای، به تدریج در کشور ما نیز رواج یافت و موجب شد برخی زنان از بیم از دست دادن تناسباندام، از بچه دار شدن یا شیر دادن به نوزادان خود خودداری کنند.
در این میان رسانه ملی چگونه میتواند موفق عمل کند؟
رسانه ملی باید برداشتهای نادرستی که امروزه در اذهان برخی دختران جوان درباره نقش مادری و همسری زنان شکل گرفته را اصلاح کند. از جمله موضوعات متنوع میتوان به نقد و بررسی الگوهای غربی مد، زیبایی، جذابیت و روشن کردن اهداف پنهان و آشکار این الگو پردازیها برای زنان و دختران ایرانی باشد تا با بررسی این موارد به توطئههایی که در پشت صحنه این اهداف قرار دارد، برسیم.
از زوایای دیگر میتوان به معرفی برخی از هنرپیشگان مطرح سینمایهالیوود که با وجود داشتن زیبایی ظاهری، از بچهدار شدن نیز غافل نشدهاند، در ترغیب برای فرزندآوری در بین جوانان استفاده کرد. همچنین با معرفی زیبای دیدگاه اسلام میتوان به هویت زنانه و نقش و جایگاه مادری و همسری اشاره کرد که با به تصویر کشیدن این خصوصیات روند بهتری را در این زمینه شاهد باشیم تا روزی که هر دختری در آرزوی مادر و همسری فداکار برای یک خانواده باشد. به علاوه با بیان روایات وارد شده در شان زنان باردار، از ابتدای زمان بسته شدن نطفه تا هنگام زایمان، میتوانیم اطلاعات بیشتری در این خصوص به زنان و دختران کشور خود دهیم تا از چنین فضیلت بزرگی به دور نباشند. از دیگر مطالب مفیدی که در بنیان و تحکیم یک خانواده اثر به سزایی دارد، تبیین نقش فرزندان صالح در سعادت اخروی پدران و مادران است. تولید مثل و در نهایت تربیت فرزندان صالح هم در زندگی دنیوی و هم در زندگی اخروی پدران و مادران مفید است که همین امر میتواند در تشویق پدران و مادران برای فرزندآوری مورد مناسبی باشد تا به مرور زمان شاهد تغییر الگوی جمعیتی در کشور باشیم.
عملکرد رسانه ملی در ایجاد فضای تغییر الگوی جمعیتی در کشور چگونه بوده است؟
یکی از اقدامات رسانه ملی در سالهای حاکمیت سیاست تحدید موالید، نشان دادن تصویری نامطلوب از خانوادههای پرجمعیت بود که این مسأله به خودی خود ایجاد کننده تصویری نامناسب از یک خانواده پر جمعیت در اذهان عمومیمردم به همراه داشت. در برخی از سریالها که در قالب طنز به نمایش در میآمد نشان داده میشد که تعدد فرزندان چه گرفتاریها و مشکلاتی برای پدر و مادرشان پدید میآورد. به طور کلی در سالهای اخیر در رسانه ملی چند رویداد مهم در عرصه بازنمایی خانواده در رسانه رخ داده است از جمله کوچک شدن بعد خانوادهها در بیشتر برنامههای نمایشی؛ خانوادههایی به تصویر کشیده میشود که یا فرزندی ندارند و یا حداکثر یک یا دو فرزند دارند این خود ترویج دهنده فرزند کم در خانواده است. یا در موارد دیگر کاهش تعداد و یا حذف کلی بستگان نسبی از فضای برنامههای نمایشی است. در مجموع، رسانه ملی با این بازنمایی از خانواده، اولا خانواده بدون فرزند یا حداکثر با یک یا دو فرزند را تبدیل به هنجاری پذیرفته شده کرده است و ثانیا احساس نیاز به داشتن بستگان نسبی را از بین برده و مردم را متقاعد کرده است که نداشتن عمو، عمه، دایی و خاله هیچ مشکلی برای افراد جامعه ایجاد نمیکند، در حالی که ضرورتها و کارکردهای بسیار مهم خویشاوندان برای رشد روحی و عاطفی فرزندان یک خانواده، امروزه کاملا به اثبات رسیده است. بنابراین، رسانه ملی در راستای اصلاح سیاستهای جمعیتی ، باید در بازنمایی خود از خانواده تجدید نظر کند و افزون بر اصلاح اشتباههای گذشته، در برنامههای خود به این سیاستهای توجه کند.
همچنین در حال حاضر رسانه ملی باید با اصلاح این رویکرد، به شناسایی و معرفی خانوادههایی بپردازد که با وجود داشتن فرزندان متعدد، به خوبی از عهده تعلیم و تربیت آنها برآمده و نسل شایستهای را تحویل جامعه دادهاند. البته در این شناسایی و معرفی، نباید فقط به خانوادههای مرفه نشین بسنده کرد، بلکه باید از همه خانوادهای شهری و روستایی و با سطح درآمد متفاوت، الگوهایی را شناسایی و به جامعه معرفی کرد. این الگوسازی صرفاً در قالب برنامههای مستند قابل ارائه نیست، بلکه از قالب برنامههای نمایش نیز میتوان استفاده کرد.
آیا رسانه ملی تنها در معرفی خانوادههای پرجمعیت میتواند الگوسازی کند یا در دیگر ابعاد بحث جمعیت هم میتواند موفق ظاهر شود؟
برای پاسخ به این سوال باید اشارهای به چالشهای فرهنگی - اجتماعی، اقتصادی و امنیتی ناشی از کاهش ناگهانی رشد جمعیت داشته باشم؛ چالشهایی نظیر بحران ساختاری خانواده، شکافهای نسلی بر اثر به هم خوردن توازن جمعیت نسلها، جمع شدن چترهای حمایتی خانواده از سالمندان و کاهش تدریجی سرمایه اجتماعی. جمعیت در حال رشد و جوان احتیاج بیشتری به کالا و خدمات دارد به همین دلیل در جامعه در حال رشد، تقاضا برای امکانات مسکن، املاک و مستغلات افزایش مییابد، ولی با کاهش سطح باروری و کم شدن جمعیت، متقاضی کالاهای اساسی از جمله مسکن و امکانات رفاهی کاهش خواهد یافت و این موضوع زمینه ساز ایجاد بحران اقتصادی در جامعه خواهد بود. به همین ترتیب کاهش نیرو به معنای کم شدن تعداد نیروهای توانمند برای دفاع از اقتدار، امنیت و تمامیت ارضی کشور است و این موضوع برای کشوری با ویژگیهای ایران که همواره در معرض تهدیدهای فزاینده نظام سلطه و جهان استکبار است. بسیار خطرساز است.
از همین رو رسانه ملی در سیاست گذاریهای خود در زمینه فرهنگ سازی برای افزایش جمعیت باید به بررسی دقیق و کارشناسی بحرانها، آسیبها و چالشهای فرهنگی و اقتصادی ناشی از کاهش جمعیت بپردازد.
در مرحله ابتدایی باید مدیران و برنامه سازان رسانه ملی درباره سیاست جدید جمعیتی را اقناع کرد. در غیر این صورت برنامههای تولیدی آنها صرفا جنبه سفارشی و دستوری خواهد داشت و به همین مراتب اثر چندانی بر مخاطب نخواهد داشت. بنابراین سازمان صدا و سیما در نخستین گام به سوی فرهنگ سازی برای افزایش جمعیت، باید با برگزاری همایشها و نشستهای علمیو تخصصی، مدیران گروههای برنامه ساز، تهیه کنندگان، کارگردانان و پژوهشگران و نویسندگان خود را در این زمینه توجیه کند و به پرسشها و ابهامهای آنها در این زمینه پاسخ دهد.
در حال حاضر با توجه به مشکلات گوناگونی که در زمینه اشتغال، ازدواج، مسکن، تأمین هزینههای زندگی و ... در جامعه وجود دارد، بهرهگیری از پیامهای مستقیم در زمینه ضرورت افزایش جمعیت، اثر چندانی ندارد و چه بسا موجب عکسالعملهای منفی شود. از این رو در تبلیغ و ترویج سیاست جدید جمعیتی کشور، باید از روشهای القای غیر مستقیم پیام استفاده کرد، پیامهایی که بیشتر ناظر به آثار و پیامدهای منفی کم شدن زاد و ولد برای خانواده و اجتماع است. در همین رابطه میتوان به آثار و پیامدهای نامطلوب پیر شدن جامعه اشاره کرد که در پی این اتفاق نیروی انسانی یک کشور به شدت کاهش یافته و نیروی جوانی وجود ندارد تا در زمینه اشتغال و یا بهبود تولید در کشور تأثیری داشته باشد.
نقش رسانه ملی برای ایجاد وفاق اجتماعی در بحث ضرورت و افزایش زاد و ولد، چیست؟
صرفا با بهره گیری از اهرم رهنمودهای مقام معظم رهبری نمیتوان به تبلیغ و ترویج سیاست جدید جمعیتی پرداخت، بلکه باید از فضاهای گفت و گویی و کارشناسی برای بررسی جوانب گوناگون این موضوع استفاده کرد تا زمینه برای ایجاد وفاق اجتماعی در این راه فراهم شود. رسانه ملی باید از ایجاد فضاهای احساسی و شعاری در خصوص چنین موضوعی پرهیز کند و برای ایجاد فضای آزاد بحث و گفتگوی پژوهشگران و کارشناسان حوزههای جامعه شناسی، روانشناسی، علوم تربیتی و حقوق و اقتصاد، درباره آثار مثبت و منفی افزایش جمعیت، از همه ظرفیتهای خود استفاده کند و با مدیریت مناسب این گفتگوها قشرهای گوناگون جامعه به ویژه اقشار فرهیخته و تحصیل کرده را به برداشت مشترک در این باره برساند.
گفته شده است که مهم ترین مرحله فرهنگ سازی، شناخت مشکل است. نظر شما در این خصوص چیست؟
مسئولان و کارشناسان همواره برای حل مسائل و مشکلات گوناگون در حوزههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، بر ضرورت فرهنگ سازی تاکید میکنند، اما هنوز ساز و کارهای فرهنگ سازی و لوازم و بایستههای آن – چنان که شایسته است – شناخته نشده و از این واژه جز صورت و ظاهر باقی نمانده است.
بنابراین رسانه ملی ضمن توجه به ضرورت فرهنگ سازی برای افزایش جمعیت، باید به ساز و کارها و لوازم فرهنگ سازی به طور دقیق توجه کند و با بهره گیری از کارشناسان مختلف، به ویژه روانشناسان اجتماعی، شیوهها و روشهای درست فرهنگ سازی را در برنامههای اصلاح سیاست جمعیتی به کار گیرد. برای مثال در رابطه با این موضوع میتوان با پرهیز از بهرهگیری مستقیم از روحانیت برای تغییر سیاست جمعیتی و در مقابل با ارائه نظرات کارشناسان این حوزه به پیشبرد اهداف کمک بسیاری داشت. روحانیون و مبلغان مذهبی، به ویژه در سالهای آغاز اجرای سیاست تحدید موالید، نقش مهمیدر تبلیغ و ترویج این سیاست به ویژه در روستاها و مناطق دور افتاده کشور داشتند.
در پی ارائه دیدگاههای کارشناسان و مسئولان کشور در زمینه ضرورت کنترل جمعیت و تحلیلهایی که آنها در زمینه پیامدهای ناگوار رشد جمعیت در سالهای آینده ارائه میدادند، روحانیون و نهادهای مذهبی، با احساس تکلیف و مسئولیت در برابر نظام اسلامی، به فرهنگسازی در زمینه تحدید موالید با بهره گیری از متون دینی پرداختند و به تدریج این باور را در مردم ایجاد کردند که کنترل جمعیت و استفاده از انواع وسایل پیشگیری از حاملگی، با آموزههای دینی هیچ ناهماهنگی ندارد. با توجه به این موضوع در حال حاضر که سیاست جمعیتی با توجه با مصالح موجود تغییر کرده است، شایسته نیست که بار دیگر از روحانیون و نهادهای مذهبی برای تبلیغ و ترویج مستقیم سیاست افزایش جمعیت استفاده شود، زیرا این کار موجب خدشه دار شدن جایگاه و شأن روحانیون و نهادهای مذهبی را از بین میبرد.
بنابراین با بهره گیری از آموزههای دینی و مبلغان مذهبی برای نهادینه ساختن سیاست افزایش جمعیت، صرفا باید به حوزه القای غیر مستقیم پیام و پرداختن به مباحثی چون ضرورت و اهمیت ازدواج، تشکیل خانواده، صله رحم، پیوندهای خویشاوندی و همچنین آثار و برکات دنیوی و اخروی فرزندان صالح برای پدر و مادرها محدود شود. از زاویه دیگر باید سطح توقع و انتظار مردم از زندگی را به سطح متعادل رساند. بسیاری از خانوادهها، مسائل و مشکلات اقتصادی و هزینه بالای تأمین مخارج خوراک، پوشاک، بهداشت، آموزش، تفریح و سرگرمیکودکان را عامل بچه دار نشدن خود اعلام میکنند و معتقدند تا به وضعیت اقتصادی مطلوب نرسند، نباید به فرزندآوری اقدام کنند.
این مطلب شاید تا حدی و درباره بخشی از خانوادهها درست باشد، ولی در درستی کلیت آن به چند دلیل تردید جدی وجود دارد: نخست آنکه، وضع اقتصادی مطلوبی که بسیاری از خانوادهها در پی آن هستند بر اساس حداقل انتظارها از زندگی تعریف نشده است و عموم مردم به دلیل رواج فرهنگ تجمل و رفاه طلبی و بالا رفتن سطح توقع از زندگی، وضع اقتصادی مطلوب را مترادف با فراهم شدن همه امکانات، شامل درآمد بالا، خانه، خودرو، لوازم زندگی کامل و ... میدانند. دوم این که تعداد قابل توجهی از همسران جوان، با وجود داشتن وضع نسبتا مطلوب اقتصادی و دارا بودن شغل، درآمد، مسکن و خودروی مناسب، همچنان از زیر بار فرزند دار شدن شانه خالی میکنند و همواره آن را به فرصتی دیگر موکول میکنند. این موضوع، نشان میدهد که در جامعه ما، بیش و پیش از آنکه واقعیت وضع اقتصادی خانوادهها مانع فرزند دار شدن باشد، تصور آنها از وضع اقتصادی مطلوب مانع این موضوع است. بنابراین رسانه ملی باید با بهره گیری مناسب از ابزار برنامههای نمایشی، به تدریج سطح توقع و انتظار مردم از زندگی را متعادل کند.
همان طور که اشاره داشتید یکی از شروط مهم موفقیت رسانه ملی در ایفای رسالت خود به ویژه در بحث جمعیت اقدام همراه با تدبیر و پرهیز از هرگونه شتابزدگی، سطحی نگری و روشهای تبلیغی رسانهای مبتنی بر تکرار و تهاجم است. در این خصوص کمیتوضیح دهید.
موضوع افزایش و یا کنترل جمعیت کاملا به موضوع تغییر سبک زندگی مردم وابسته است به همین دلیل برای تحقق آن در درجه نخست باید به اقناع اقشار گوناگون جامعه به ویژه نخبگان، فرهیختگان و اقشار تحصیل کرده پرداخت. با توجه به این موضوع هرگونه شتابزدگی و اقدامهای صرفا شعاری رسانه ملی را از ایفای رسالت و مسئولیت واقعی اش دور و پیامهای رسانه را به ضد خود تبدیل میکند.
رسانه ملی برای ایفای شایسته وظیفه خود و مسئولیت خود در بحث ازیاد جمعیت باید پیامهای خود را به گونهای مهندسی کند که بتواند در سه سطح شناختی(اعتقادی)، عاطفی( هیجانی) و رفتاری بر مخاطبان خود اثر بگذارد. به بیان دیگر باید با برنامهای دقیق و حساب شده و شیبی منطقی و ملایم موضوع ضرورت افزایش جمعیت را در دستور کار خود قرار دهد و بکوشد که به تدریج اقشارگوناگون جامعه را با سیاست جدید جمعیتی اسلامیهمراه و همآوا سازد.