به تازگی نشریه "فارن افرز" در گزاشی معنادار از افول جدی جایگاه آمریکا در حوزه علمی جهان خبر داده و آن را یک نمود عینی از زوال موقعیت هژمونیک این کشور در عرصه نظام بین الملل ارزیابی کرده است.
یکی از نکات مهم در مورد ایالت تگزاس این است که این ایالت از قرن نوزدهم تاکنون، یکی از قویترین جنبش های جدایی طلبانه از خاک آمریکا را دارا بوده است. تگزاس در سال 1836 از مکزیک جدا شد و در سال 1845 به خاک آمریکا ملحق شد.
ژرونالیسم که دارای جایگاه و پایگاه در حکمرانی است سعی دارد، قوام بخش نهادهای اصلی جامعه باشد و به فراگرد و چرخش معنا در جامعه شدت ببخشد اما در عصر شبکه به قهقرا رفته و نحیف و کم توان گشته است.
یاسر جبرائیلی در واکنش به اظهار نظری از فرانسیس فوکویاما درخصوص موضوع لیبرالیسم، با نقد این نظر از او خواست تا توضیح دهد چگونه به اعتقاد او اوکراینیها با «مرگ برای آرمانهای لیبرال» به «رفاه مادی» میرسند؟!
نظم نوین جهانی که بوش پدر در سال ۱۹۹۰ اعلام کرد، در حال فروپاشی است. عصر هژمون آمریکا به پایان رسیده و جهان در آستانه یک نظم جدید است.
فساد قرمز و آبی نمیشناسد و هرکجا مشاهده شود، باید به سرعت و جدیت و بدون هیچ ملاحظه ای با آن برخورد کرد. اما مدعیان مبارزه با فساد باید کارنامه خوبی برای عرضه ارائه کنند.
جهان پسا آمریکایی، قرن جدید و یا دوران افول آمریکا اشاره به دنیای تازه دارد که اکنون در حال شکل گیری است.
فرانسیس فوکایاما، جامعه شناس بزرگ آمریکایی می گوید اینکه آمریکا به شبکههای اجتماعی اجازه داد تا این میزان قدرتمند شوند، یک اشتباه بزرگ بود.
متفکران مشربهای مختلف فکری شاخههای مختلفی را برای نظم پساکرونایی متصور هستند که از موضوعاتی چون رابطه متقابل دولت - ملت تا جنگ اتمی متغیر است.
کشورهایی که مدعی رفاهطلبی برای همه انسانها و ترویج دموکراسی و زندگی بهتر برای همه جهانیان بودند، امروز به دزدان مدرنی تبدیل شدهاند که محمولههای بهداشتی کشورهای دوست خود را میربایند.
به رغم شهرتی که فوکویاما با ارائه این نظریه و کتاب خود پیدا کرد اما با گذشت سه دهه، ضعف و سستی ساختار این نظریه کاملا روشن گردیده است.
آمریکا مرتب خود را بزک میکند تا نشان دهد سرپاست. ضربه عینالاسد نشان داد ریش و پشم قدرت نظامی آمریکا ریخته و چیزی از آن باقی نمانده است.