وقتی به خانه رسیدم، مردی مسن را دیدم که ظاهرا مادرم را میشناخت. وقتی آن مرد از من سوءاستفاده کرد، مدعی شد ۵۰۰ دلار به مادرم پول داده است.
یکی از تماشاگران در توصیف این نمایش گفته است: رگباری از شوخیهای جنسی و جنسیتی. بهنظرم خود دستاندرکاران هم فهمیدند آنچه اجرا میشود، دقیقا به حالت جنگ شبانه است و در سینما مفهوم دارد، نه جای دیگر.
امیدوارم تئاتر از حال مریض گونه فعلی خود که منبع درآمدی برای دلالان شده، به سرعت خارج شود.
آنها سالهاست به آمریکا رفتهاند. بچهها یعنی زندگی. دوست دارم ببینمشان اما نیستند. وقتی هم بچه کنارت نباشد، انگار فرزند ندارید.
بازیگر در صحنه بانگ برمیآورد: "حتی شینزو آبه هم نتوانست جلوی جنگ را بگیرد" و حاضران در صحنه بشدت میخندند.
چطور امکان دارد فردی در خارج از کشور زندگی کند و ادعای مخالفت ومبارزه سیاسی با جمهوری اسلامی را داشته باشد، اما آثار ترجمه شدهاش در ایران هم روی صحنه برود و در بازار کتاب امکان انتشار داشته باشد.