«حرص»، یک نوع تضادّ میان روح و جسم از نظر اشباع نیازهای مادّی است، و «حریص»، به کسی می گویند که به اندازه کافی جسم او در برابر نیازهای مادّی اشباع شده، اما روح او همچنان فقیر و گرسنه است...
یک بار که حضرت امام برای زیارت به کربلا تشریف برده بودند، ما برای کاری درون خانه ایشان رفتیم. من کنجکاو شدم که ببینم چه چیزی در یخچال است. دیدم در یخچال فقط یک قطعه پنیر و یک برش هندوانه است.
کسی گفت: من از شیعیان شما هستم. حضرت فرمودند: اگر مطیع اوامر و نواهی ما هستی؛ که راست گفتهای وگر نه به صرف ادعایت به گناهان خود افزودهای، زیرا به چنین مقامی نرسیدهای پس ادعای آن را هم نباید بکنی.
روزه ای بگیر که شهوتت را قطع کند و روزه ای نگیر که از نماز بازت دارد؛ زیرا نماز، نزد خدا محبوبتر از روزه است.
چرا ایشان تفکر نمیکنند و عبرت نمیگیرند، با اینکه میبینند در هر سال، یک یا دو بار مورد امتحان قرار میگیرند و در همه نوبتها از امتحان مردود گشته و نمیتوانند از امتحان خدایی سربلند بیرون آیند.
خدایا، من را طوری قرار ده که از فسق و معصیت بیزار شوم و از گناه کردن بدم بیاید. یعنی خدایا! مبدا میل مرا تغییر بده!
با متواضعین و مستضعفین عالم، فروتنی کنید که تواضع در مقابل متواضعین صدقه است و تکبر کنید با مستکبرین، که تکبر کردن با متکبرین عبادت است.
وقتی روز قیامت شود، خداوند رحمتش را پراکنده سازد، تا آنجا که ابلیس نیز در آن طمع کند.
ای پسرجان! من چهار صد پیامبر را خدمت کردم، و از گفتار آنها همین چهار سخن را برگزیدم.
او در ضمن وصیت هایش به پیامبر گفت: «من در حق شما کوتاهی کردم، مرا عفو کن.» پیامبر فرمود: «هرگز از تو تقصیری ندیدم و تو نهایت تلاش خود را به کار بردی و در خانه من بسیار خسته شدی.»
به عکس آنچه مردم ظاهر بین خیال میکنند، برای برخی بندگان، برخورداری از امکانات، نه تنها باعث خوشوقتی آنها نیست، بلکه خداوند میخواهد آنان را به وسیله در دنیا مجازات کند، و با حال کفر جان بدهند.
آمد در مقابل ایشان ایستاد، و یک اسکناس یک دیناری به ایشان داد. مرحوم قاضی روی خود را به عقب برگردانده و به من فرمود: دیدی خداوند قادر است؟!
پیامبر در هنگام ارتحال آن بانوی شریف فرمود: «باید به ولایت علی بن ابی طالب شهادت دهی». خدیجه گفت: «به ولایت او ایمان آوردم و بیعت کردم»
ناگهان ماشین از جاده اصلی منحرف شد، به سمت خاکی رفت و من یقین کردم که میخواهند مرا بکشند، ولی دوباره ماشین به جاده اصلی بازگشت. من در خود مراجعه کردم و دیدم هیچ تغییری در من ایجاد نشده است...
خدیجه در زمان ولادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از امامت ائمه اطهار که از نسل فرزندش فاطمه هستند شنیده بود. لذا قدر و منزلت امیر مؤمنان علیه السلام را میدانست و به قبول ولایت امیرمومنان مفتخر شد.
پیامبر اعظم، آن قدر به نماز و عبادت نیمه شب میایستاد که چهرهاش زرد و پاهایش ورم میکرد. کسی عرض میکند: چرا خود را این قدر به زحمت میاندازید؟ در پاسخ میفرماید: آیا بنده شکرگزار خدا نباشم؟!
سوگند به خدا، پروردگار کسی را بهتر از خدیجه نصیبم نکرد. زیرا در حالی که مردم، کفر می ورزیدند، او به من ایمان آورد؛ در حالی که مردم تکذیبم می کردند، او مرا تصدیق کرد.
وقتی تو سخنت را با این جماعت گفتی، آن جوان شرمنده شد و ترسید که در میان جمع سرافکنده شود. ما شرم داریم که شرمندگی بنده خود را ببینیم، بنابراین گناهانش را تبدیل به حسنات کردیم و باران را نازل نمودیم!
قرآن کریم در این بخش به پنج ویژگی کسانی که به واقع مؤمن هستند اشاره میکند؛ سه قسمت آن جنبه معنوی دارد و دو قسمت آن جنبه خارجی؛۱.احساس مسئولیت، ۲.تکامل ایمان، ۳.توکل، ۴.ارتباط با خدا و ۵.ارتباط با خلق
خدایا، پیشانی مرا بگیر و به طرف رضایت خودت ببر و از من راضی شو؛ خدایا تو مرا به راهی ببر که رضای تو در آن باشد؛ رضایتی که فراگیر است.