به گزارش حلقه وصل، «جعفر بلوری» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
بحث«جمعیت» همواره از مهمترین مباحث در علوم اجتماعی بوده. اصلا در این حوزه گرایشی وجود دارد تحت عنوان دموگرافی یا «جمعیتشناسی». جمعیتشناسی با حجم، توزیع و ترکیب جمعیت سر و کار دارد و به بررسی زاد و ولد، مرگ و میر، مهاجرت و...میپردازد. «زاد و ولد» و «جمعیت جوان» یکی دیگر از مباحث مهم مرتبط به این حوزه و موضوع بحث ما در این نوشتار است.
کشورها همواره تلاش میکنند، با تعیین سیاستهایی، جمعیتی جوان و فعال داشته باشند. طبیعی است نگه داشتن «اندازه» و عدم خروج از «حد» در این مقوله نیز امری است ضروری در غیر این صورت با پدیده مضر و خطرناک «انفجار جمعیت» مواجه خواهیم بود. باز هم طبیعی است، به همان اندازه که انفجار جمعیت مضر است، کاهش جمعیت نیز مضر و خطرناک است، لذا حفظ تعادل شرط اساسی و عقلانی در این مبحث (و همه مباحث) است.
آنچه امروز در جامعه ایران مطرح است -و هیچ اختلافی درباره آن وجود ندارد- کاهش میزان زاد و ولد در کشور و در نتیجه حرکت جمعیت به سمت «پیر شدن» است. و آنچه بیش از هر چیز به عنوان «عامل» کاهش زاد و ولد در ایران مطرح و روی آن به شدت پافشاری میشود نیز «اقتصادی» است. به عبارت دیگر برخی از مردم و حتی نخبگان سیاسی کشور این طور اعلام میکنند که، اگر مشکل اقتصادی کشور حل شود، مردم خود به خود به سمت ازدواج و در نتیجه زاد و ولد و «چند فرزندی» حرکت خواهند کرد و مشکل پیر شدن جمعیت نیز حل خواهد شد. این پاسخ تا حدودی درست است اما، دقیق و کامل نیست و با توجه به اهمیت جمعیت جوان برای کشورها، این حوزه، حوزهای نیست که بتوان به پاسخها و راهحلهای ناقص بسنده کرد. ضمن اینکه رشد اقتصادی نیز مستقیم و غیرمستقیم به داشتن جمعیت جوان وابسته است.
اینکه معضلی را یکوجهی ببینیم و نسخه آن را بلافاصله بپیچیم، نه عقلانی است نه علمی، البته «سیاسی» شاید! بسیاری از کارشناسان در حوزه جامعهشناسی و سایر رشتههای علوم انسانی میگویند، بروز یک معضل (اینجا تکفرزندی و پیر شدن جمعیت) «یک» دلیل ندارد و برای یافتن ریشههای مشکل باید جوانب مختلف را سنجید. صفر و یکی دیدن معضلات درست مثل این است که بگوییم مثلا، علت اینکه کره شمالی در اقتصاد رشد نکرد اما کره جنوبی کرد این است که، یکی به آمریکا نزدیک شد و دیگری از آن فاصله گرفت. این منطق سطحی است چون علل رشد اقتصادی دلایل متعددی میتواند داشته باشد که قطعا داشتن جمعیت پیر یکی از آنها نیست.
ضمن اینکه میتوان دهها کشور را نام برد که اتفاقا، علت عقبماندگیشان اعتماد و نزدیکی به آمریکاست و این نزدیکی چهبسا باعث تحقیر و بعضا نابودیشان هم شده است. ژاپن را ببینید! این کشور در حوزه تکنولوژی و صنعت در اوج قرار دارد اما در حوزه سیاسی و نظامی کاملا وابسته و عقبمانده است. این کشور دقیقا در آن حوزهای رشد کرده که روی پای خود ایستاده و در آن حوزهای عقب مانده که وابسته به آمریکاست. ضمن اینکه یکی از مهمترین دلایل رشد این کشور در حوزه صنعت و اقتصاد، داشتن جمعیت جوان با روحیه خارقالعاده و سختکوش است که به گفته کارشناسان در دنیا نظیر ندارد. اینکه میگویند مهمترین دلیل مرگ مردها در ژاپن، «پر کاری» است ناظر به همین نکته است. این مثال را زدیم تا بگوییم، بروز یک معضل، لزوما به یک عامل بستگی ندارد و در بسیاری مواقع دهها عامل کنار یکدیگر باعث بروز آن میشود. بنابراین یکبعدی دیدن مسئله، یا از سر کمدانی و بیاطلاعی است یا احتمالا با یک شیطنت سیاسی مواجهیم! و نتیجه چنین رویکردی در بلندمدت، قطعا خوشایند آن جریان سیاسی هم نخواهد بود.
بازگردیم به مبحث خودمان. آیا کاهش زاد و ولد در ایران، صرفا بهخاطر مشکلات اقتصادی است؟ کسانی که چنین نظری دارند خوب است به این سؤالها هم کمی فکر کنند:
۱- چرا غالب کشورهای صنعتی و ثروتمند، به معضل پیری جمعیت گرفتارند؟ مگر نه اینکه در این کشورها، دولتها با تعیین مشوقهای آنچنانی، مردم را به فرزندآوری تشویق میکنند؟
۲- شما چند خانواده ثروتمند ایرانی میشناسید که مثلا بیش از یک یا حداکثر ۲ فرزند داشته باشند؟ به عبارت دیگر، چرا غالب خانوادههای ثروتمند و مرفه ایرانی فرزندان کمی دارند.
۳- چرا هرچه به کشورها، مناطق و شهرهای محرومتر نزدیک میشویم، جمعیت خانوادهها بیشتر و بیشتر میشود و برعکس هرچه به مناطق مرفهنشینتر نزدیک میشویم، جمعیت خانوادهها کمتر و کمتر میشود؟
غرض از طرح این سؤالها صرفا تاکید مجدد بر این مهم بود که، برای یافتن راهحل باید تمام جوانب را در نظر گرفت و عوامل گوناگون را شناخت. مثلا فرهنگ، تبلیغات رسانهای، سیاستهای دولتی، دلایل روانشناختی و برخی مسائل در حوزه زناشویی و این روزها... تغییر سبک زندگی! اینها از جمله عواملی هستند که هر یک به اندازه خود میتوانند در بروز این معضل نقش داشته باشند. اقتصاد هم یکی از این دلایل است. شاید-تاکید میکنیم- شاید مهمترین عامل بروز چنین معضلی مثلا در شهر تهران، تغییر سبک زندگی باشد. آنتونی گیدنز، جامعهشناس مشهور معاصر «برتری اقتصادی»، «انسجام سیاسی» و «برتری نظامی» را «سه عامل گسترش مقاومتناپذیر سبک زندگی غربی» در کشورهای دیگر معرفی میکند. این یعنی غرب با استفاده از این سه عامل، فرهنگ و سبک زندگی خود را به کشورهای دیگر تحمیل میکند و کسی را یارای مقابله با آن نیست! البته این نظر هم دقیق نیست. مثلا سبک زندگی اسلامی را تصور کنید. پیامبر اکرم(ص) وقتی در شعب ابیطالب، نه توان اقتصادی، نه انسجام سیاسی و نه برتری نظامی داشت. اما توانست دین اسلام (سبک زندگی اسلامی) را چنان گسترش دهد که امروزه غرب برای مهار گسترش اسلام مجبور شده دست به اسلامهراسی بزند و غائله داعش را به راه اندازد! هر روز قوانینی علیه حجاب و ساخت مسجد در اروپا وضع کند و...
اما همه یکجور نیستند و طبیعی است برخی نیز تحت تاثیر سبک زندگی غربی قرار بگیرند. خوب به خاطر دارم یکی از دوستان جهت تهیه جهیزیه برای یک خانواده که در جنوب تهران ساکن بودند کمک خواست. وقتی پرسیدم کدام وسیله مورد نیاز است تا از چند خیر کمک بگیرم، پاسخ داد: «فقط یک دستگاه ال سی دی و یک دستگاه ماهواره باقی مانده. هر کدام را که میتوانید.»(!) منظورمان از تغییر سبک زندگی چیزی شبیه به همین مسئله است! مورد بعدی عجیبتر هم هست. بخوانید:
«خبرنگار از خانمی که سن ازدواجش گذشته و پا به میانسالی گذاشته بود و معتقد بود تصمیمهای اشتباه در دوران جوانی باعث بدبختی و تنها ماندنش شده خواست بیشتر توضیح دهد. پاسخ شنید، در خانواده کمبضاعت و متوسطی بزرگ شده بودم. دوست نداشتم بقیه عمرم را هم با بخور و نمیر زندگی کنم. با خودم فکر کردم اگر خواستگارم ثروتمند بود و ماشین و خانه آنچنانی داشت، بله را بگویم. تقریبا همه خواستگارهایم وضعیت اقتصادی متوسطی داشتند و مثل خودمان بودند، لذا به همه جواب رد دادم. چون میخواستم از بقیه عمرم لذت ببرم و دیگر تا آخر عمرم هیچ سختی نکشم، تا اینکه وقتی به خودم آمدم دیدم همه خواستگارها را رد کرده و ۴۵ ساله شدهام...»
پیر شدن جمعیت معضلی خطرناک است و تبعات آن را اگر امروز ما حس نکنیم، فردا قطعا فرزندان ما حس خواهند کرد. اگر متصدیان امر فکر میکنند راهحل ریشهای این معضل «اقتصادی است»، بسمالله! به اقتصاد سر و سامان دهند. اما اگر معتقدند دلایل دیگری هم دارد، معطل نکنند. با استفاده از کارشناسان این حوزه جلوی این معضل را تا دیر نشده بگیرند. «اولویتبندی» جزو بدیهیات اولیه در حل معضلات است. ما هم معتقدیم امروز اقتصاد جزو اولویتهاست. از «اولویتبندی نکردن» بدتر آن است که، زیرآب یک راهحل کارشناسی را بزنیم، بدون اینکه جایگزینی برای آن در نظر بگیریم. درست مثل برخوردی که با «معضل مسکن» و «راهحل مسکن مهر» کردیم و نتایج آن را امروز «همه» میبینیم! برای درک حساسیت مسئله همین بس که یادآوری کنیم مدیرکل دفتر جمعیت مرکز آمار ایران اخیرا هشدار داد، سرعت افزایش سالمندان، سه برابر رشد جمعیت کشور شده است!