سرویس سیاست حلقه وصل - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
«تیم «بی» با توهم، ترامپ را فریب داده است»، «ترامپ نباید تاریخ جعلی تیم «بی» و عطش آنها برای جنگ ابدی را قبول کند»، «ترامپ یک چیز میگوید، تیم «بی» یک چیز دیگر» و... موارد فوق اظهارات جناب آقای ظریف، وزیر محترم امور خارجه درباره تیم «بی» و نسبت آن با دولت آمریکا است.
آقای ظریف با مطرح کردن کلیدواژه «تیم بی» معتقد است که «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا در حال فریب خوردن از «جان بولتون» مشاور امنیت ملی کاخ سفید و «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی است و دیدگاه ترامپ در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران با بولتون و نتانیاهو، متفاوت و چه بسا متضاد است.
اما با عرض پوزش، انتخاب کلیدواژه «تیم بی» و تفسیر جناب آقای ظریف از آن، با واقعیت فاصلهای پرناشدنی دارد.
مستندات بسیاری در اثباتاشتباه بودن این دیدگاه وجود دارد؛ ما در اینجا تنها به یک نمونهاشاره میکنیم. پایگاه خبری شبکه «سی ان ان»- اردیبهشت 98- در گزارشی بااشاره به اظهارات تند مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه آمریکا علیه ایران و از سوی دیگر تمایل رئیسجمهور آمریکا برای گفتوگو با ایران نوشت:«واشنگتن در حال اجرای بازی هماهنگ شده پلیس خوب و پلیس بد است».
اما ماجرا صرفا به کلیدواژه «تیم بی» ختم نمیشود. آقای ظریف پیش از این چندین بار به جای خطاب قراردادن «آمریکا» از کلیدواژه «رژیم ترامپ» استفاده کرده است؛ مخاطب این گونه برداشت میکند که رژیم ترامپ، تافتهای جدابافته از ساختار حاکمیت آمریکا و دارای رفتاری متفاوت با ایران است.
همچنین وزیر محترم امور خارجه کشورمان تاکنون چندین بار با سناتورهای آمریکایی دیدار کرده است. آقای ظریف- 14 مرداد 98- در نشست خبری در توجیه این دیدارها گفت:«سناتورهای آمریکایی افرادی خارج از مجموعه قوه مجریه آمریکا هستند». ظریف همچنین پیش از این، نمایندگان کنگره آمریکا را «اعضای منتقد جامعه آمریکا» و «نماینده مردم آمریکا» نامیده بود.
این در حالی است که مقایسه تعداد موافقین و مخالفین طرحهای ضدایرانی در کنگره آمریکا نشان میدهد که جمهوریخواهان و دموکراتها در هر مسئلهای اختلاف داشته باشند، در دشمنی با جمهوری اسلامی ایران هیچ اختلافنظری با هم ندارند. بر همین اساس تقریبا تمامی طرحهای ضدایرانی در کنگره آمریکا با اکثریت مطلق آرا و نهایتا با دو الی سه مخالف- آن هم در میان حدود 435 نماینده- به تصویب رسیده است.
واقعیت این است که به کارگیری کلیدواژههایی همچون «تیم بی»، «رژیم ترامپ»، «سناتورها،اعضای منتقد جامعه آمریکا»- بدون آنکه وزیر محترم امور خارجه کشورمان چنین قصدی داشته باشند- موجب تطهیر و بزک استکبار جهانی است.
امام خمینی(ره) در تعبیری دقیق و حکیمانه،آمریکا را شیطان بزرگ نامیدند. علاوهبر این، هم امام راحل و هم رهبر معظم انقلاب بارها بر کلیدواژه «استکبار جهانی» تاکید داشتهاند. طبق بیانات امامین انقلاب، آمریکا در رأس استکبار جهانی است. در اینجا هیچ تفکیکی میان دولت و کنگره آمریکا و یا میان اعضای دولت آمریکا وجود ندارد.
تقلیل استکبار جهانی که متشکل از آمریکا-کاخ سفید و کنگره- و برخی کشورهای اروپایی- از جمله انگلیس، فرانسه و آلمان- با پادویی برخی سران مرتجع در منطقه است، به تیم «بی» در حقیقت پاک کردن صورت مسئله و خدای نکرده بازی در پازل دشمن است.
متاسفانه مقامات ارشد دولت آقای روحانی پیش از این نیز دچار چنیناشتباهات محاسباتی شده بودند. آنجا که شخص آقای روحانی در اظهارنظری تأمل برانگیز گفته بود: «بنده آقای اوباما - رئیسجمهور سابق آمریکا- را فردی مودب! و باهوش! یافتم»! برخی در آن مقطع با سهلاندیشی این طور عنوان کردند که زبان نرم در مواجهه با آمریکا میتواند به امتیازگیری ایران منجر شود.
اما باراک اوبامای دموکراتِ باهوش! و مودب! در ادامه ، در اقدامی بیسابقه از صدور ویزا برای نماینده دولت روحانی در سازمان ملل امتناع کرد و در اقدامی گستاخانه و بیپایه و اساس، به وی اتهام تروریستی زد. اوباما در ادامه در رفتاری بیشرمانه، مردم ایران را «یاغی»! نامید و 2 میلیارد دلار از اموال ملت ایران را بلوکه کرد. دولت اوباما همچنین قانون محدودیت ویزا و قانون تحریمی آیسا و قانون وضعیت اضطراری علیه ایران را تصویب و تمدید کرد.
مقامات ارشد دولت آقای روحانی همچنین در اقدامی تأمل برانگیز، «امضای وزیر خارجه آمریکا را تضمینِ اجرای برجام نامیدند»! و از سوی دیگر در زمان امضای برجام در دولت اوباما، با اطمینان گفتند که دولت بعدی آمریکا نمیتواند از برجام خارج شود.اما نه امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین شد و نه آمریکا در برجام ماند.
دولتمردان پس از خروج آمریکا از برجام نیز دراشتباهی محاسباتی، میان سردمداران استکبار جهانی تفکیک قائل شده و تاکید کردند که «اروپا پشت ماست»! و «اقدامات اروپا در برجام، بیش از انتظارات ایران بوده است»!. رسانههای زنجیرهای نیز مدعی شدند که «موگرینی-مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا- گفته است هر چه تهران بگوید»! اما تنها در یک نمونه، اظهارنظر «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه، آب پاکی را روی دست مدعیان «آمریکای بد - اروپای خوب» ریخت.
ماکرون- مهر 97- در مصاحبه با فرانس 24 گفت: «احاطه کردن ایران با یک سیاست الزامآور، همان چیزی است که من همواره بر آن تأکید دارم. برای من راهبرد با ایران بر چهار مبنا است؛ حفظ توافق هستهای، توان مدیریت فعالیت هستهای ایران پس از سال ۲۰۲۵ (پایان برجام)، کنترل فعالیت موشکهای بالستیکی ایران و توان مقابله با نفوذ ایران در منطقه. من هیچگاه دربرابر ایران سادهلوح و زودباور نبودم اختلافنظر ما با آمریکا بر سر شیوه رفتاری ماست».
تیم «بی» تنها بخشی از استکبار جهانی است و طرف حساب ما نیز، نه تیم «بی» بلکه استکبار جهانی است. همان طور که پیش از این نیز ذکر شد، استکبار جهانی متشکل از آمریکا - کاخ سفید و کنگره - و برخی کشورهای اروپایی- از جمله انگلیس، فرانسه و آلمان- با پادویی برخی سران مرتجع در منطقه است.
علیرغم فضاسازی رسانههای زنجیرهای در تعریف و تمجید از وزیر خارجه به دلیل به کارگیری کلیدواژه تیم «بی»، این اقدام نه تنها شایسته تجلیل بلکه شایسته تذکر است، این قبیل اقدامات در مواجهه با دشمن، طرف مقابل را به حیلهگری تشویق میکند.
«دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا و «بوریس جانسون» نخستوزیر انگلیس و «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه و «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان در دشمنی با ملت ایران هیچ کم و کاستی از «جان بولتون» و «بنیامین نتانیاهو» ندارند، همان طور که این افراد خود به صراحت اذعان کردهاند که در مواجهه با جمهوری اسلامی دارای هدفی واحد با روشهای متفاوت هستند.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانیه راهبردی گام دوم انقلاب تاکید کردند:«سردمداران نظام سلطه(از عزت جمهوری اسلامی ایران) نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است.امروز ملت ایران علاوه بر آمریکای جنایتکار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعهگر و غیر قابل اعتماد میداند.
دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملی خود، یک گام هم عقبنشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همهحال، عزت کشور و ملت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحتجویانه و البته از موضع انقلابی، مشکلات قابل حل خود را با آنان حل کند. در مورد آمریکا حل هیچ مشکلی متصور نیست و مذاکره با آن جز زیان مادی و معنوی محصولی نخواهد داشت».
معضلات اجتماعی در تأملات دولت علی ربیعی در ایران نوشت:پس از چندین جلسه بررسی موضوع فعالیت ارز دیجیتال (بیت کوین) در کمیسیون اقتصادی دولت با حضور کارشناسان مختلف، این موضوع در دو جلسه هیأت دولت مورد بحث قرار گرفت. موضوع فعالیت بیت کوین از چند جنبه قابل بررسی است: بعد پولی – مالی؛ استفاده از انرژی ارزان و کنش اقتصادی مردم.
استفاده از انرژی ارزان و برق یارانهای برای فعالیت در صنعت بیت کوین یکی از دغدغههای مطرح بود که برای جلوگیری از سوءاستفاده از انرژی ارزان مقرر شد افراد مایل به فعالیت در این صنعت اقدام به تأسیس نیروگاه برق کنند و قیمت گاز این نیروگاهها نیز نزدیک بهگاز صادراتی باشد.
علاوه بر آن در ساعات غیر پیک قیمت برق نزدیک به قیمت متوسط برق صادراتی خواهد بود و در صورتی که ارز به چرخه اقتصاد بازگردد مشمول بخشودگی مالیات خواهد شد و قابلیت عرضه در بورس را خواهد داشت. اما مسأله مهم و البته مغفول، رفتار اقتصادی مردم است.
تجربه تلخ سرمایهگذاری در مؤسسات اعتباری پیش روی ماست که بسیاری از افراد هر آنچه پسانداز داشتند به سودای سود بیشتر روانه آنها کردند در صورتی که دولت هیچ تضمینی برای سود مؤسسات خصوصی نکرده بود اما ناچار شد در جهت دفاع از حقوق مردم وارد میدان شود و سپردهها را بازگرداند.
در مورد بیت کوین هم احتمال سوداگری وجود دارد بنابراین دولت پیشاپیش اعلام کرد که هیچ ریسکی از بابت مشارکت در این صنعت برعهده نخواهد گرفت که این موضوع در کنش اقتصادی آتی مردم باید مورد توجه قرار گیرد.
جامعه محور کردن مبارزه با مواد مخدر
روز هشتم مرداد جلسه ستاد مبارزه با مواد مخدر با حضور رئیس جمهوری و جمعی از وزرا برگزار شد. در این جلسه گزارشی نگرانکننده درباره افزایش سطح زیر کشت مواد مخدر در منطقه بویژه در بصره عراق، افزایش اعتیاد در میان زنان افغانستانی، افزایش قاچاق به اروپا و رواج فروش اینترنتی مواد مخدر ارائه شد.
گزارش شیوع شناسی مواد مخدر در ایران هم مورد بررسی قرار گرفت که پس از آن رئیس جمهوری بر اولویت پیشگیری و درمان زنان و کودکان و نوجوانان و جوانان معتاد تأکید کردند. آموزش و هشدارهای صحیح به خانوادهها، تبلیغات مؤثر، استفاده از سمنها و ایجاد تسهیل برای تشکلهایی که در این زمینه فعالیت میکنند از دیگر موضوعات مورد بحث بود.
به گمان من به جای مبارزه دولتی باید جامعه محور کردن و حتی خانواده محور کردن مبارزه با مواد مخدر را سامان دهیم. بحث مهم دیگر در شیوع شناسی، گسترش اعتیاد به طبقات اجتماعی مختلف حتی در محیطهای صنعتی است. مطالعه علت شناسی برای پیشگیری، امری ضروری است.
هرچند شکل غالب اعتیاد، مصرف تفننی است اما اینکه چگونه از شکل تفننی به سمت عمیق کشانده میشود نیاز به بررسی جامعه شناسی اعتیاد دارد. طرحهای مختلفی از سوی وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی در جلسه مطرح شد. در مجموع فعالیت ستاد مبارزه با مواد مخدر رو به جلو بوده و برای ایجاد سامانه ملی و پایگاه دانشی درباره اعتیاد هم تصمیمگیری شد.
تهدید را باور کنیم
در هفتههای اخیر سه جلسه با سمنهای محیط زیستی داشتم که در یک جلسه رضا اردکانیان و در جلسه دیگر عیسی کلانتری حضور داشتند. برآیند این جلسات این بود که هنوز باوجود درک مستقیم بر زندگی روزمره، به طور جدی تهدید محیط زیست را باور نکردیم.
فقدان فرهنگ و انگیزه به طور عمومی، عدم مراعات مسائل ساده مانند آلوده کردن محیط تا مصرفهای زیان بار، فقدان سختگیریهای قانونی و سیاستگذاریهای غلط مانند ساخت کارخانههای فولاد، مجتمع پتروشیمی و سدسازیهای بیمطالعه و از همه بدتر سوداگری و سوءاستفادههای صورت گرفته در مجموع وضع اسفباری را در حوزه محیط زیست پدید آورده است.
شنیدم که حدود 10 سال پیش دو جاده از قزوین به سمت رحیم آباد و تنکابن کشیده شده با 210 کیلومتر طول پروژه. یکی از مسئولان محیط زیست میگفت شرط یک مقام سیاسی منطقه برای واگذاری کارخانه فولاد به فردی، کشیدن یک جاده بود.
آثار تخریبی این نوع تصمیمات بر محیط زیست امروز کاملاً مشهود است. یکی از حاضران در جلسه میگفت محیط زیست ارث پدری قابل تقسیم نبود اما وارث آن فرزندان ما هستند. واقعیت این است که درباره محیط زیست نیاز به گفتوگوی بزرگ اجتماعی داریم. سعی میکنم از منظر دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری موجبات دیدار و گفتوگوی فعالان محیط زیست با وزارتخانههای مهم را فراهم کنم.
نتیجه جلسه هیأت حل اختلاف قوا
مجلس شورای اسلامی با اصلاح آیین نامه داخلی خود مقرر کرده بود رئیس جمهوری و وزرا باید سالانه در مجلس حاضر شده و از عملکرد خود دفاع و برنامه آینده را اعلام کنند و نمایندگان نیز در مورد این گزارش رأیگیری نمایند.
این موضوع در جلسات هیأت دولت مورد بررسی قرار گرفت. حقوقدانها معتقد بودند مواد 235 تا 238 آیین نامه داخلی مجلس فراتر از تکلیف مصرح در قانون اساسی برای دولت است و تقریباً امر موردی را تبدیل به امر دائمی و سیاستی خواهد کرد و موضوع «سؤال» را به «گزارش» تبدیل میکند.
موضوع به استحضار رهبر معظم انقلاب رسید و به هیأت حل اختلاف قوا ارجاع و در این هیأت بررسی شد. همکاران ما در دولت از صبوری اعضای هیأت بخصوص آقای ابوترابی تشکر داشتند. بالاخره این هیأت اعلام کرد دولت در ارائه گزارش به مجلس مخیر و در قالب اقدامات داوطلبانه بلامانع است.
مخالفت با تشکیل وزارتخانه جدید
طرح تشکیل وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی توسط شورای نگهبان تأیید شد. اعضای دولت معتقد بودند با بودجه دولت و شرایط اقتصادی کشور نیازی به تشکیل این وزارتخانه نیست و بار مالی جدیدی ایجاد خواهد کرد. از نظر من ایجاد ساختار و سازمان و وزارتخانه که از امور اجرایی است و بنا به ضرورت باید توسط دولت در پاسخ به خواست جامعه ایجاد شود و در غیر این صورت به نفع اقتصاد کشور نخواهد بود.
حجاب و تغییرات اجتماعی یکی از موضوعاتی که برای مطالعه به من ارجاع شده آئین نامه حجاب و عفاف است که در دستور کار شورای انقلاب فرهنگی قرار دارد. پس از مطالعه آن چند نکته مهم به نظرم رسید. پدیده ای مانند رفتار زنان یا سبک زندگی آنها و حجاب، مبتنی بر تغییرات ارزشی و نگرشی و انعکاس آن در کنش و رفتار اجتماعی است.
این پدیده چند وجهی مبتنی بر روانشناسی فردی و اجتماعی، زیبایی شناختی، مد و همنوایی، تغییرات اجتماعی و سبک زندگی و تغییرات نسلی است. در برخورد با این پدیده ها اقدامات بخشنامه ای تجربه نامناسبی است که بیم مقاومت و سیاسی شدن را به دنبال خواهد داشت.
گرچه پدیده هنجارشکنیها در موضوع حجاب هرچند به طور معدود نگرانیهایی را موجب شده است و باید به آن اهتمام ورزید اما با وجود برنامه هایی که به طور سنتی معطوف به روش های سخت افزارانه است اگر نتوانیم مشکل را به علت های اصلی ارجاع دهیم، نه تنها مساله را حل نمی کنیم بلکه با اشباع کاذب موجب بازگشت آن به شکل پیچیده تر خواهیم شد.
در اینگونه موارد نیازمند توجه به تغییرات ارزشی و نسلی هستیم که بدون رفتارهای فرهنگ ساز مبتنی بر درک تحولات سبک زندگی و تغییرات نگرشی ناشی از آن راهکارهای متکی بر تغییر رفتار به سرانجامی نخواهد رسید.
پیام حضور اسرائیل در ائتلاف دریایی آمریکا امیر مسروری در خراسان نوشت:حضور رژیم صهیونیستی در منطقه خلیج فارس می تواند آغاز یک چالش جدی باشد. جمهوری اسلامی ایران با تشکیل محور مقاومت و همکاری با آن، عملا سیاست دور سازی رژیم صهیونیستی از مرزها را دنبال کرده است و سیاست دفاعی ایران در طول سال های اخیر، رها سازی مرزها از هر نوع درگیری و تجاوز خارجی بود.
جمهوری اسلامی ایران ،سازمان منافقین را با همکاری دولت عراق از مرزهای ایران دور ساخت. داعش را از 40 کیلومتری خود عقب نشاند، سبب خروج آمریکا از غرب آسیا شد و عملا کمربند امنیتی به وجود آورد که در آن سیاست رسمی و اصلی اش، مقابله با تل آویو و سرکوب اراده های راهبردی و قدرت ژئواستراتژی صهیونیست هاست.
حالا اعلام حضور رژیم صهیونیستی در یک ائتلاف دریایی علیه ایران، آن هم در خلیج فارس پیام واضحی از سوی واشنگتن به تهران است که تنش در خلیج فارس افزایش می یابد و به طور حتم ایران در این زمینه سکوت نخواهد کرد.
همچنان که سخنگوی وزارت خارجه ایران به این موضوع واکنش نشان داد و گفت: «جمهوری اسلامی ایران معتقد است اصل این ائتلاف تنش زاست و هرگونه حضور احتمالی رژیم اشغالگر قدس در این ائتلاف خودخوانده را، که وجود نامشروعش در خاورمیانه اساس ناامنی و بی ثباتی است، تهدیدی آشکار علیه امنیت، حاکمیت و تمامیت ارضی خود و عاملی بحران آفرین و بی ثبات ساز در منطقه خلیج فارس تلقی می کند و در چارچوب سیاست بازدارندگی و دفاعی کشور، حق مقابله با این تهدید و دفاع از خود را محفوظ می دارد و در عمل به آن در چارچوب سیاست دفاعی کشور، تردیدی ندارد و مسئولیت کلیه عواقب این اقدام خطرناک برعهده رژیم آمریکا و رژیم نامشروع صهیونیستی خواهد بود.»
اگر بخواهیم موضع گیری وزارت خارجه ایران را بر پایه تحلیل گفتمان، تحلیل و بررسی کنیم، اهمیت این واکنش شاید در ردیف یکی از مهم ترین اتفاقاتی باشد که در سال گذشته، وزارت خارجه کشورمان به آن واکنش نشان داده است.
یک: ایران حضور رژیم صهیونیستی را تهدید امنیت ملی، حاکمیت و تمامیت ارضی خود معرفی کرده است. در طول چهار دهه گذشته هر جا ایران موضوعی را تنش زا دانسته، تلاش کرده است با رویکرد «صبر استراتژیک» آن را تحمل کند اما در قبال پرونده هایی که حاکمیت و امنیت ملی اش را درگیر می سازد، هیچ گاه از رویکرد «صبر» استفاده نکرده و عملا به پرونده ورود و تلاش کرده تا معادلات صحنه را به نفع خود تغییر دهد. در واقع ایران بدون لحظه ای درنگ، به پرونده ای که امنیت ملی و حاکمیت اش را درگیر سازد ورود می کند و در برابر آن موضع جدی اتخاذ خواهد کرد. باید درک کرد چنین موضعی به طور حتم علیه کشورهایی خواهد بود که در این ائتلاف حضور دارند.
دو: دست ایران برای درگیری با رژیم صهیونیستی در خلیج فارس باز است. صهیونیست ها در چند موضع نظامی در سوریه علیه ایران اجرای آتش توپخانه، موشکی و هوایی داشتند که هر یک با واکنش سخت ایران مواجه شد و عملا ایران نشان داد به هیچ عنوان در برابر رژیم صهیونیستی سکوت نخواهد کرد. حضور صهیونیست ها در خلیج فارس به طور حتم تهران را ترغیب خواهد کرد تا برای مهاربیشتر تل آویو دست به اقداماتی در مدیترانه و محیط پیرامونی رژیم صهیونیستی بزند که برای اسرائیل، گران تمام خواهد شد.این اقدام می تواند حتی در سیاست «اقدام متقابل» به تجهیز حزب ا... یا حتی ارتش سوریه به قایق های تندرو و نیروی دریایی لازم برای مهار رژیم صهیونیستی در مدیترانه منجر شود. موضوعی که می تواند کفه معادلات در دریای مدیترانه را کاملا تغییر دهد.
سه: همان طور که مطرح شد به نظر می رسد ورود رژیم صهیونیستی به این ائتلاف را باید مسئله ای قابل توجه قلمداد کرد که با هدف افزایش سطح تنش ها در منطقه از سوی آمریکا و انگلیس دنبال می شود . بدیهی است ایران تا به امروز برای کشورهای همسایه خود در خلیج فارس سیاست خصمانه یا متقابل به مثلی استفاده نکرده اما، حضور نظامی رژیم صهیونیستی می تواند این پیام جدی را برای کشورهای منطقه داشته باشد که ورود به این ائتلاف برای آنان خطرات جدی خواهد داشت و موضوع صرفا حضور اسمی یا نمایشی در یک ائتلاف نخواهد بود. باید منتظر ماند و دید آیا صهیونیست ها حاضر به ریسک در این سطح هستند یا خیر؟
حج، خاستگاه حل مسائل امت اسلامی محمدجواد اخوان در جوان نوشت:رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای (مدظلهالعالی) در پیام خود به حجاج بیتالله الحرام، مانند سالهای گذشته، پیرامون کنگره عظیم حج و نیز مسائل و ابتلائات مهم، راهبردی و حائز اولویت جهان اسلام به تبیین نکات مهمی پرداختند. با توجه به جایگاه پیام حج، ولی امر مسلمین و تأثیر آن در فضای جهان اسلام، مخاطب توجه به سه مسئله یاد شده، نهفقط، حجاج، که در حقیقت کل امت اسلامی هستند، در ادامه به محورهای راهبردی پیام یادشده اشاره میشود:
۱- نخستین محور مهم این بیانیه، موضوع «برائت» بود. واقعیت آن است که سیاست رژیم آلسعود بر سکولاریزاسیون حج تمرکز یافته و معالأسف در چند سال اخیر برخی مسئولان کشور ما در حوزه دیپلماسی و اجرایی حج آگاهانه یا ناآگاهانه با طرح گزارههایی همچون «پرهیز از سیاسی شدن حج» و «جدا شدن حج از روابط سیاسی» عملاً به تکمیل مطلوب سردمداران منطقهای اسلام امریکایی کمک کردهاند.
این درحالی است که اسلام ناب اصولاً قابلیت سکولاریزه شدن را ندارد و حتی عبادات اسلامی که معنویترین اجزای دین را تشکیل میدهند هم مشحون از روابط انسان با پیرامون، دنیا و بشر است. حج که از سوی ابراهیم خلیلالله (ع) بنیان نهاده شد، اتفاقاً از سیاسیترین و اجتماعیترین عبادات است.
انجام جمعی و گروهی آن، تجمع مسلمانان از اقصی نقاط عالم، تعامل حجاج و فرصت مجالست و هماندیشی آنان از جمله شاخصههای اصلی حج ابراهیمی است که آشکارا نوعی «سیاستورزی دینی» است.
علاوه بر این، «برائت از مشرکین» از سنتهای نبی مکرم اسلام (ص) مرزبندیهای آشکار سیاسی امت اسلامی با دشمنان و مشرکان را در حج داخل میکند و این بزرگترین جنبه سیاسی حج است. به علاوه، در سنت نبوی نشانههای بارزی از نگاه سیاسی به حج مشاهده میشود.
حضرت امام (ره) نیز صراحتاً حج را سیاسی دانسته و در خصوص جریاناتی که به دنبال حج منهای سیاست هستند، هشدار میدهند. ایشان به حجاج بیتالله الحرام نیز عبادتی سیاست ورزانه را توصیه کرده و میفرمایند: «در لبیک لبیک، «نه» بر همه بتها گویید و فریاد «لا» بر همه طاغوتها و طاغوتچهها کشید و در طواف حرم خدا که نشانه عشق به حق است، دل را از دیگران تهی کنید و جان را از خوف غیرحق پاکسازید، و به موازات عشق به حق از بتهای بزرگ، کوچک، طاغوتها و وابستگانشان، برائت جویید که خدای تعالی و دوستان او، از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنان بری هستند.» بر این اساس بود که امام راحل (ره) بر احیای «برائت از مشرکین» توصیه و تأکید مینمایند: «حجِ بیروح و بیتحرک و قیام، حج بیبرائت، حج بیوحدت، و حجی که از آن هدم کفر و شرک بر نیاید، حج نیست.»
۲- حج فراتر از ابعاد عبادی، نوعی آیین ارتباطی نیز هست که در طی آن «تبادل دانستهها و داشتهها میان مردم کشورها و مناطق دور از هم و تعمیم آگاهیها و تجربهها، و خبرگیری از وضع و حال یکدیگر، و زدودن بدفهمیها و نزدیک کردن دلها و انباشتن توانها برای مقابله با دشمنان مشترک» برور مییابد و به همین دلیل است که این نکته مهم در پیام معظمله مورد اشاره و تأکید قرار گرفت.
۳- اگر مسلمانان در این تعاملات ضمن حج از شیوههای پیچیده و خباثتآلود سلطهگران بینالمللی در ضربه زدن به منافع مستضعفان و به تاراج بردن ثروت و دارایی ملتها مطلع شوند، بیشک بهجای صرف کردن قوت در منازعات داخلی بیهوده، توان خود را در مبارزه بیامان با نظام سلطه به کار میبرند.
علاوه بر آن تجهیز همگان برای مقابله با دشمن در میدانهای گوناگون جنگ نرم و سخت؛ ایستادگی در برابر زیادهطلبی مستکبران و شکست دادن آنها در میادین گوناگون منازعه مستلزم تجهیز تمامعیار نخبگان و آحاد جوامع اسلامی است تا همه ظرفیتهای این امت به میدان عمل و آوردگاه مجاهدت آید.
از این روست که حضرت آیتالله خامنهای تصریح مینمایند: «نخبگان جهان اسلام که جمعی از آنان از کشورهای مختلف هماکنون در مراسم حج حضور دارند، وظیفهای سنگین و خطیر بر دوش میکشند. این درسها باید به همت و ابتکار آنان به مجموعه ملتها و افکار عمومی منتقل شود و دادوستد معنوی اندیشهها و انگیزهها و تجربهها و آگاهیها بهدست آنها تحقق یابد.»
۴- در عین حال موضوعی که نمیتوان آن را در یان تجمع میلیونی امت اسلامی نادیده گرفت، مساله اول جهان اسلام یعنی دفاع از فلسطین و همکاری و همراهی بیچندوچون با ملتی است که هفتادسال است برای کشور غصبشده خود مبارزه میکند. در این ۷۰ سال اشغال سرزمین مقدس و قبله اول مسلمین، قساوت، سبعیت بیحدومرز صهیونیستها بر همگان اثباتشده و با تأسف برخی سران مرتجع عربی به دنبال عادیسازی و تجدید روابط با رژیم اشغالگر قدس هستند بدون شک فرصت عظیم حج را برای شکست سناریوی ننگین «معامله قرن» نباید از دست داد.
دوگانه سیاستورزی در ایران علیرضا صدقی در ابتکار نوشت:کنش سیاسی در جامعهای مانند جامعه ایران که یک پای در مردمسالاری دارد و یک پای آن در نهادهای نظارتی تعریف میشود، امری بسیار پیچیده و غیرقابل پیشبینی است. این پیچیدگی بهویژه برای عدهای که از طریق نهادهای انتخابی به عرصه قدرت وارد میشوند، ابعاد وسیعتری پیدا میکند.
چرا که این عده ناگزیرند از یک سو متوجه مطالبات رایدهندگان باشند و از سوی دیگر دلمشغول نقطهنظرات نهادهای نظارتی هستند. نهادهایی که میتوانند ادامه حیات سیاسی آنها حداقل در عرصه قدرت را تضمین کرده، یا از فعالیت آنها در این حوزهها ممانعت به عمل آورند.
بروز این وضعیت موجب شده تا سپهر سیاست ایران شاهد اعوجاجهایی وسیع نزد اصحاب قدرت باشد. دوگانه موجود به ذات سیاستورزی برخی سیاستپیشگان راه یافته و زمینه را برای برخوردهایی متفاوت و حتی متعارض مهیا کرده است. این وضعیت در بسیاری از موضعگیریها، اظهارنظرها، کنشها و عملکردهای سیاسی این گروه از سیاسیون قابل مشاهده و ردیابی است.
این رفتار دوگانه به طور معمول با نزدیکی به موسم انتخابات رنگ و جلای جدیتری پیدا میکند. رنگی که گاه چنان آلوده به اغراق است که باورپذیری آن را با خدشهای اساسی مواجه میکند. اگر به این وضعیت توجه نشود نمیتوان از چنین رفتارهایی تحلیلی درست و قرین واقعیت به دست داد.
به نظر میرسد این مسئله به یک مشکل اساسی در صحنه سیاست ایران بدل شده است. یک گروه، گروه دیگر را به ریاکاری و نفاق متهم میکند. چرا که فکتها و ریزدادههای متعددی را میتواند به عنوان شاهد مثال برای این رفتارهای دوگانه بیاورد. در این موقعیت اتخاذ یک راهبرد مشخص که از قضا تاویلبردار و تفسیرپذیر هم نباشد، میتواند چارهای حداقلی برای جلوگیری از بروز این وضعیت باشد.
حجم بالای تفسیرهای متعدد از قوانین و اتخاذ راهبردهای چندگانه نزد برخی نهادهای نظارتی که یک موضوع مشخص را گاه مصداق عدم احراز صلاحیت دانسته و گاه به سادگی از کنار آن عبور میکند، بر تراکم این رفتارها نزد ارباب سیاست میافزاید.
موضوع این بحث بر سر چیستی و چرایی وجود نظارت استصوابی یا تایید صلاحیتها نیست. مسئله این نوشتار بیش از هر چیز در تدوین یک راهبرد مشخص و معین، بدون امکان بهرهمندی از تاویلهای متعدد و متعارض در یک امر مشخص تعریف میشود.
البته این موضوع تنها مربوط به نهادهای نظارتی تایید صلاحیتها نیست، هر چند آنها باید به سمت یک راهبرد معین حرکت کنند تا کنشگران سیاسی تکلیف خود را با نوع نگاه و نگرش این نهادها بدانند، اما در سوی دیگر ماجرا هم همین کنشگران سیاسی هستند که باید تکلیفشان با مطالبات اجتماعی، امکانات و محدودیتهای موجود در امر سیاسی و نسبت قدرت و مسئولیت را مشخص کنند.
این مسئله از آن جهت بسیار حائز اهمیت است که بروز آن تاکنون موجب شده تا بخشی از اعتماد عمومی نسبت به کنشگران سیاسی از میان رفته یا به حداقل برسد. چرا که فاصله میان شعارهای انتخاباتی و رفتارهای پراگماتیستی آنها به حدی زیاد است که جامعه نمیتواند به سادگی از کنار عبور کرده و چشمپوشی کند.
بروز این وضعیت نشان میدهد که اگر این گروه از سیاستورزان نمیتوانند یا نمیخواهند به سمت تحقق شعارهای انتخاباتی حرکت کنند، باید از دنیای سیاست فاصله بگیرند. تردیدی نیست ادامه این شرایط بیش از هر چیز اعتماد عمومی، وحدت ملی و اطمینان به حاکمیت را نشانه میرود.
نگاه ترامپ به فرانسه در سرمقاله روزنامه صبح نو آمده است:از نگاه ترامپ، امانوئل مکرون اتوریته لازم برای پیشبردن روابط ایران و آمریکا را ندارد؛ بهعبارتی، پیغامهای مکرون برای ایران در چارچوب پیشنهادهای اروپا تفسیر میشود و ارتباطی به آمریکا ندارد.
چنین گزارهای این سوال را مطرح میکند که اگر آمریکا چنین نگاهی به فرانسه دارد، چرا مکرون تا این اندازه به این روابط ورود کرده است؟ به این سوال میتوان به دو صورت پاسخ گفت؛ پاسخ اول مربوط به نقش فرانسه در خاورمیانه است.
فرانسه برای خود نقش قدرتی فرامنطقهای قائل است و بنابر نقشی که برای خود تعریف کرده، بهدنبال میانجیگری میان این دو کشور است. این نقش بهنوعی حفظ پرستیژ فرانسه در معادلات بینالمللی را دنبال میکند. این نقش فرانسه چندان موردقبول آمریکا نیست؛ پس طبیعی است که ترامپ به منتقد این نقش فرانسه تبدیل شود.
پاسخ دوم به نوع پاسخ ایران به پیشنهادهای فرانسه بازمیگردد. ترامپ بهدنبال دیدار با دکترروحانی در همین سال میلادی است. پاسخ رییسجمهوری کشورمان به همتای آمریکاییاش از این موضوع حکایت میکرد که تا وقتی تحریمها برداشته نشود، از مذاکره خبری نیست.
این پاسخ ایران میتواند دلیل واکنش تند آمریکا به فرانسه باشد. هرچه هست، پروژه مکرون تاکنون به نتیجهای منجر نشده است.