
تلوری در مورد موضوعیت داشتن یا نداشتن همکاری خانمها و آقایان در موسسات فرهنگی میگوید: قبل از اینکه ما بخواهیم به موضوع همکاری بین خانمها و آقایان در موسسات فرهنگی جواب دقیق بدهیم، باید توجه داشت که این موضوع جزء موضوعات بسیار مهم و مطرح در جامعه ماست. همکاری بین آقایان و خانمها صرفاً یک موضوع نظری و تئوری نیست، بلکه موضوع مبتلا به جامعه و مجموعههای فرهنگی ماست. دلیلش این است که در هر جای کشور که از من دعوت میشود این موضوع یکی از سؤالاتی است که به صورت جدی در تشکلهای خانمها و آقایان از بنده پرسیده میشود. بعضی وقتها هم من فقط به خاطر اینکه در مورد همین موضوع صحبت کنم دعوت میشوم. خودمان یک خرده اطمینان کنیم به اینکه حداقل دستاورد انقلاب و امام و رهبری و شهدا و ایثار و... این است که جوانهایی که در این تشکلها هستند هیچ یک به قصد گناه نیامدهاند، چون اگر میخواستند گناه کنند محیطهای بازتری وجود داشت. این حسنظن را ما هم به خودمان و هم به جوانهایمان و هم به خود انقلاب داشته باشیم.
متاسفانه امروزه ما یک جوانهایی را تربیت میکنیم که عملاً اولین تجربه ارتباط با جنس مخالفشان به «خانه» منتقل میشود و آن وقت خانواده بسیار محل آسیب است. من به خاطر اینکه در «خانواده» آسیب نبینم، اعتقاد به همکاری دخترها و پسرها در تشکلها دارم. اعتقاد دارم حتی اگر برای ما جداسازی شدنی بود نباید این کار را میکردیم. ولی یک نکته خیلی حائز اهمیت است، اینکه یک موقع در رأس یک تشکلی یک فرد خیلی پخته و باتجربهای و متعهدی وجود دارد و یک موقع وجود ندارد. آن موقعی که وجود دارد، معتقدم ارتباط بایستی در حد مصلحت باشد اما اگر وجود نداشت چی؟ شما فرض کنید تشکل دانشجویی که همۀ اعضای آن در رنج سنی 18 تا 22 قرار دارند و بزرگی هم در بین اینها نیست، آن موقع من به اصل عدم اختلاط در حد ضرورت اعتقاد دارم. همانگونه که اصل عدم اختلاط را به صورت مطلق نمیتوانیم بپذیریم، اصل اختلاط در تشکلهای مذهبی را نیز نمیتوان به طور مطلق قبول کرد. معتقد هستم همکاری با داشتن تقوا جواب میدهد و با بیتقوایی جواب نمیدهد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت با بیان اینکه موضوع ارتباط و اختلاط دختران و پسران در همه تشکلهایی بزرگ مثل تشکلهای دانشجویی که در محیط دانشگاه قرار گرفتند به طور جدی مطرح است و این همکاری موضوعی نیست که بشود از آن غفلت کرد و پنهان کردنش نیز مشکلی را حل نمیکند، افزود: در مورد همکاری خانمها و آقایان در محیط کاری چهار نظر میتواند وجود داشته باشد؛ البته در هر کدام از این نظرها یک طیفی از افراط و تفریط را میتوان پیدا کرد.
یک نظر اعتقاد دارد اختلاط بین دختر و پسر ضروری است و این تشکلها بایستی باشند. دلایل مختلفی هم دارد و میشود فرض کرد که افراد بسیار متدین و ملتزم برای انقلاب و نظام و اسلام نیز صاحب این نظریه هستند و اینجا من دوست دارم بگویم که هیچ سازمانی دیگری را بیدین تلقی نکند.
مهدی تلوری در توضیح نظریه دوم گفت: اعتقادشان بر این است که اگر قرار باشد که ما شاهد تشکیل یک نظام بسیار مهم به نام «خانواده» در اسلام باشیم؛ افراد میبایست شناخت خوبی از طرف مقابلشان داشته باشند. ناگفته نماند که بحث ما درواقع یک بخشی از سبک زندگی ایرانی-اسلامی امروز است، یعنی اصلاً بحث اختلاط در تشکل مطرح نیست، بحث، بخشی از سطح زندگی است. وقتی که شما بحث ازدواج، خانواده، روابط محرم و نامحرم و دهها موضوع دیگر را در کنار بحث «اطلاعات» میآورید، آن وقت معلوم میشود که بایستی دختر و پسر برای ازدواج یک شناخت خوبی داشته باشند. در عصری که اینترنت، ماهواره، رسانههای دیداری، شنیداری و مکتوب وجود دارد، جوانهای ما در این فضا درس میخوانند نه در فضای چهل پنجاه سال پیش. ما زمانی که انقلاب کردیم 70 درصد مردم روستایی و 30 درصد شهری بودند و شهرهای مانند امروز اینترنت و ماهواره نداشتند، تعداد کل دانشجویان کشور 153 هزارنفر بود که 10 هزار نفر آن -تقریباً یازده درصد- دختر بودند. ولی الان درست برعکس است. روستاها هم روستاهای 40 سال پیش نیستند. الان 30 درصد جامعه روستایی و 70 درصد شهری است. این جوامع روستایی یک جامعه بسیار بزرگی است که به اینترنت و ماهواره دسترسی دارند و خیلی از اینها در شهرها و دانشگاهها مشغول به تحصیل هستند. ما امروز 4 میلیون و 300هزار دانشجو داریم که نزدیک به 2 میلیون و 800هزار نفر آن دختر هستند. این یعنی سبک زندگی کلاً تغییر کرده است. امروزه دختر و پسر در دانشگاه و سر کلاس درس با همدیگر هستند. اینکه نظر ایدهآل و آرمانی اسلام در مورد ارتباط دختر و پسر چیست؛ حرف دیگری است. بحث این است که در جامعه امروز ما این نوع ارتباطات اجتماعی در تشکلها بین زن و مرد و دختر و پسر به صورت گستردهای وجود دارد. سوال این است که در این فضای اختلاط، ما میخواهیم چه نسخهای بپیچیم؟ شما از بین اصول مختلفی که وجود دارد مجبور به انتخاب هستید. خیلی وقتها اصل شایستهسالاری شما را مجبور میکند که اختلاط را قبول کنید. ممکن است خانمی که شایستگی بیشتری دارد در رأس تشکلی قرار گیرد و معاونین او آقا باشند. جامعه امروزی به این نوع ارتباطها نیاز دارد.
در جامعه قدیم حتی در قسمت شهری نیز پدر و مادرها برای بچهها همسر انتخاب میکردند، اما امروز در مذهبیترین خانوادههای ما فقط همسر را پیشنهاد میدهند و خیلی از خانوادهها پیشنهاد هم نمیدهند، دختر و پسر همدیگر را انتخاب میکنند. با همه این اوصاف فضای تشکل میتواند یک فضایی باشد که جوانها همدیگر را بشناسند، یاد بگیرند که چگونه با هم ارتباط برقرار کنند. یکی از نقاط ضعف فرهنگی کشور ما این است که مردان ما نمیدانند با زنان چگونه باید ارتباط داشته باشند! زنانی که مادر یا خواهر او هستند یا با هم محرمیت خویشی یا استاد و همکاری دارند! زنان ما نیز طریقه ارتباط با مرد را نمیدانند و ما در این مقوله واقعاً ضعف داریم. تشکل میتواند جایی باشد که بتوان از طریق آن، این ضعف را برطرف کرد. هرچه جلوتر برویم، ارتباط زن و مرد قطعاً بیشتر میشود.
سوال این است که در تشکلها میخواهیم چکار کنیم؟ میخواهیم با کشیدن حصار پسری تربیت کنیم که هیچ نوع شناختی از جامعه زنها نداشته باشد؟ و زنانی که هیچ شناختی از مردان ندارند و اولین تجربههایشان در ارتباط با همسرانشان است؟ نتوانند ارتباط موفقی داشته باشند؟ یا بایستی بگوییم همه دختران ما که تحصیل میکنند باید در خانههایشان بنشینند! یعنی به دختران اجازه دهیم دیپلم، لیسانس و... را بگیرند، بعد بگوییم در خانه بنشینید! همه محیطها را خالی از زنان قرار دهیم. این کار را نمیتوانیم انجام دهیم و نمیشود؛ قطعاً نظر امام و رهبری هم این نبوده است. بنابراین تشکل میتواند چگونگی ارتباط دختران و پسران را بر اساس مبانی دینی آموزش دهد. بنابراین اصل را بر اختلاط میگذاریم. اختلاط باید باشد و ضروری است. منتها دختران و پسران اختلاط بر اساس مبانی دینی را باید یاد بگیرند. ما به جای اینکه در جامعه و دنیای مدرن امروز انفعالی رفتار کنیم، باید از این مسئله استقبال کنیم و هر چه زودتر مسئله را حل کنیم، به جوانها ارتباط بر اساس مبانی دینی را آموزش دهیم و تمرین کنیم. شاید بپرسید بایدکجا تمرین کنیم؟ جواب این است که باید در همین تشکلها تمرین کرد. چون در تشکلات کارهای دینی و مذهبی خیلی شدیدتر است. در این تشکلها نمازجماعت و دعا خوانده میشود. در و دیوار تشکلهای مذهبی آیات و روایات و فرمایشات امام و رهبری و شهداست که باعث میشود جوانان آمادگی پیدا کنند. در محیطهای که اصلاً از این خبرها نیست، جوانان چگونه میتوانند با نامحرم رابطه داشته باشند؟
این فعال فرهنگی گفت: نظریه سوم اصل را بر عدم اختلاط میگذارند. هیچ نوع اختلاطی، به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی. البته مستندات اینها برمیگردد به زمانی که سبک زندگی جور دیگری بود. روایت در آن سبک زندگی متفاوت با امروز بوده و بیان شده است. استناد به این روایت شبههناک است و یک برداشت غلط میباشد. اگر در اصل نظر اینها دقت کنید به بحث همکاری خانمها و آقایان در مجموعههای فرهنگی معتقد نیستند. معتقداند همانگونه که در مهدکودکها، دبستانها و مدارس دختران و پسران از همدیگر جدا هستند، قطعاً در دوره دانشگاه باید جدا باشند. وقتی که این بچهها در مهدکودک هستند دختر بودن و پسر بودن را درست نمیفهمند. الان به دورهای رسیدهاند که هر دو در معرض گناه و معصیت و ترشح هورمونهای جنسی زن و مرد که میتواند همراه با شهوت باشد قرار گرفتهاند و در فضای آلوده اجتماع بشری که آثارش هم در کشور ما دیده میشود، اینها در دانشگاه به همدیگر میرسند. به همین دلیل میگویند نباید اختلاط باشد. نه تنها اختلاط بین دانشجو نباید باشد، بلکه استاد زن برای دانشجوی پسر و استاد مرد برای دانشجوی دختر نیز نباید باشد. حتی کارمندان هم باید تفکیک شوند. نقل اتوبوس و مترو نیست؛ بیمارستانها، ادارات و کارخانجات ما و همه جا باید جدا شوند. قائلان به این نظریه میگویند این ارتباطها بایستی جدا باشد. حتی در سطح خانوادگی اگر سفرهای انداخته میشود؛ دو سفره میاندازند، در یک سفره خانمها و در یک سفره آقایان هستند. در بین اینها باز عقاید افراطی و تفریطی وجود دارد و در تشکلهای مذهبی نیز افرادی این نوع نگرش را دارند. وقتی که در تشکلهای مذهبی این نظر و اعتقاد باشد، وای به حال محیطهای غیرمذهبی یا محیطهای خیلی بازتر نسبت به محیطهای مذهبی! در مؤسسه ما دختران همه با چادر هستند، دختر مانتویی وارد مؤسسه ما نمیشود. همه آقایان متدین هستند. کل انقلاب و نظام و اسلام و اهل بیت و قرآن و تمامی ارزشهای الهی و دینی و قرآنی را قبول دارند. اگر من در این مؤسسه اعتقادی به اختلاط نداشته باشم، وای به حال محیطهایی که افراد قید دینی و مذهبی ندارند!
میگویند که اصل بر عدم اختلاط است، مثلاً در یک تشکلی مثل بسیج دانشجویی لزومی ندارد که همه پسران یک تشکل با همه دختران این تشکل ارتباطی داشته باشند. ما در تشکل یک ساختاری داریم و میتوانیم آن را به گونهای طراحی کنیم که ارتباط به حداقل برسد و یا میتوانیم ارتباط را به صفر برسانیم، طوری که فقط یک خانم و یک آقا با هم مرتبط باشند و تا میتوانند جلساتشان جدا باشد. اطلاعاتشان از هم باید در حد ضرورت باشد. مثلاً شاید در پیدایش فتنه 88 یک موقعی تشکل هم مجبور شود به خاطر حفظ نظام و حمایت از آرمانهای انقلاب در کف دانشگاه دخترها و پسرها با همدیگر یک ارتباط وسیعی داشته باشند. در قصه 88 به یکباره «روز شمار» انقلاب میشود و دختر و پسر باید فردا در خیابان باشند، آنجا تحصن کنند، آنجا اعتصاب کنند آنجا اعتراض کنند. بنابراین به این نقطه که باید ارتباطی با هم داشته باشند، میرسند.
مدیر موسسه کوثر نور علوی میگوید: در نظریه چهارم اصل بر عدم اختلاط است مگر، بنا به مصلحت و نه ضرورت. مصلحت یعنی اینکه شما فرض کنید با راهیان نور میخواهید به سمت جنوب یا جای دیگر حرکت کنید. خب در اتوبوسی که آقایان هستند، قطعاً مشکلی نیست. در اتوبوسی هم که خانمها هستند به همین شکل. اما فرض کنید در اتوبوسی که راننده و شاگرد آن آقا میباشند، نمیشود که خانمها را تنها و حتی بدون یک همراه آقا فرستاد! بنابراین یکی از همراهان آقایشان نیز میبایست با آنها هم اتوبوس شود. این ارتباط در حد ضرورت نیست و بر اساس مصلحت است.
وی با بیان اینکه ما وقتی یک تشکل مذهبی راه میاندازیم، یک سری اهداف تخصصی و یک سری اهداف عمومی داریم. با توجه به اینکه رشد و تعالی آدمها در تشکیلات جزء اهداف ماست تلوری عنوان کرد: فقط مأموریت ما این نیست که یک کاری را تولید کنیم، بلکه ما میخواهیم افراد قرب الهی هم پیدا کنند. ما یک سری اهداف مشترک مانند رشد و تعالی و قرب انسانها به خداوند در همه تشکلات داریم و اینها هم جزء اهداف ماست. پس یکی از این اهداف این است که افراد را برای زندگی بالاتر و بخشهای دیگر زندگی مثل زندگی زناشویی تقویت کنیم. اگر یک تشکل فقط اهداف تخصصی در ذهنش باشد و لاغیر، مثلاً فقط میخواهد انیمیشن تولید کند و به این مسائل توجه نداشته باشد، خود من در مذهبی و فرهنگی بودن این تشکل تردید میکنم، چون نگاه به آدمهایی که استخدام میشوند، ابزاری است. اگر نگاه من ابزاری باشد اصلاً اصل اختلاط و عدم اختلاط موضوعیت ندارد و هدف تولید است. در مورد متقی بودن یا نبودن آدمها و یا حجابشان کاری نداریم. به من چه که حجابشان چطوری است. فقط انیمیشن خوب با موضوع فرهنگی برای ما مهم است. یک اشتباهی که الان میکنند همین است. فکر میکنند زمینهسازان ظهور حضرت حجت(ع) و زمینهسازان تشکیل حکومت متقی میتوانند خودشان بیتقوا باشند و این غلط است و حق ندارند به نیروها نگاه ابزاری داشته باشند. باید حواسم باشد اولین کسی که میخواهم در اینجا تربیت کنم خود این همکار است، برای همین بحث محرم و نامحرم برایمان مطرح میشود، والا اگر من بخواهم فقط کار را تولید کنم و صرفاً یک کار فرهنگی باشد، میشود انیمیشنی که فیلمنامهاش را یک آدم مذهبی مینویسد ولی بقیه دستاندرکاران هیچ اعتقادی به مذهب ندارند. کسانی هستند که در مورد سینما و رسانه اینگونه فکر میکنند. یعنی کسانی نقشهای آدمهای مذهبی را بازی میکنند ولی خودشان در زندگیشان نماز نمیخوانند و این کاراکتر روی صحنه میرود، اتفاقاً اشک مردم را هم درمیآورد. باید توجه داشت که ما یک مرحله اعتقاد و یک مرحله اضطرار داریم. در مرحله اضطرار ممکن است من از آدمهایی استفاده کنم که به هیچ کدام از ارزشها و اعتقاداتی که به خاطرش مؤسسه و تشکل را راهاندازی میکنم باور نداشته باشند. اما در مرحله اعتقاد بایستی تمام ارکانهای تشکلم اعتقادات و باور داشته باشند. به خصوص ما که اعتقاد داریم مسائل غیبی و پنهانی شخصیت آدمها در محصول ما تأثیر مستقیم دارد.
این فعال فرهنگی با تاکید بر اینکه کار فرهنگی اول روی «خود» صورت میگیرد، افزود: کار فرهنگیِ من مدیر فرهنگی اول روی خودم است. یعنی من تشکل فرهنگی را تأسیس کردم که از دیدنم و از تقوایم و از ارزشهایم دفاع و مراقبت کنم. در مرتبه بعد من تشکل را درست کردم که حافظ دین، اندیشهها، مبانی فکری و اعتقادات نیروهایم باشم. در قدم بعدی من تشکل درست کردهام که از دین و ارزشها و اعتقادهای مردم مراقبت کنم. چرا همه کار را از قدم سوم شروع میکنند؟ شما چون سراغ سومی میروید و از اولی و دومی غفلت میکنید، دچار این مصیبتها میشوید. منشا این مصیبتها از آنجاست که ما خودمان را فراموش میکنیم، فکر میکنیم تشکل برای فدا شدن در جامعه است. نه، من باید مراقبت کنم. پس من اگر قدم اول و دوم را قبول داشته باشم، اولین کار و اولین اولویت خود «من» هستم. یعنی اگر من به عنوان مدیر فرهنگی در تشکل خودم بعد از یکی دو سال سیدیها، اندیشهها و کتابهایم بازار را گرفت ولی احساس کردم که به خدا نزدیک نشدهام، باید به این نتیجه رسید که من در کارم شکست خوردهام. باید توجه داشت ارتباط بین خانمها و آقایان با آن دو شرطی که عرض کردم مبتنی بر عدم اختلاط است، مگر در حد مصلحت و حضور خودم و امثال خودم. مبتنی بر عدم اختلاط مگر در حد ضرورت است. در تشکلاتی که بچهها از پس این موضوع ممکن است برنیایند یا رابطه بین دختر و پسر با نامحرم برقرار میشود، بایستی اینها به حدی از رشد و تعالی برسند که وقتی وارد اجتماع بزرگتری میشوند، محکم بایستند.
وی یکی از شرایط جذب نیرو را «جنسیت» دانست و گفت: یک مدیر فرهنگی بایستی برای استخدام هر آدمی و در هر پستی شرایط مخلتف را در نظر بگیرد، که یکی از این شرایط جنسیت است، ولی همه آن جنسیت نیست. به هر حال تخصصش، تجربهاش، مهارتش، انگیزهاش، وقتش و حتی ظاهرش برای مسئولیتهای مختلف مؤثر است. در مؤسسه ما تعاملات اینترنتی بین همکارهای زن و مرد از طریق اینترنت و... وجود دارد. البته این یک اصل مسلم است که در موسسات تا میشود بایستی رابطه غیرکاری بین زن و مرد بوجود نیاید. دلیلی ندارد من غیر از رابطه کاری بین خانمها یک رابطه دیگری هم برقرار کنم. بین آقایان پیدا شدن رابطه غیرکاری خوب است، در حق همدیگر فداکاری میکنند. اگر روابط خانوادگی با هم داشته باشند، با هم کوه و... میروند و برای خانمها نیز ارتباط با هم بهتر است. در مؤسسه خودمان رابطه غیرکاری بین خانمها و آقایان اصلاً نداریم.
وی در پاسخ به این سوال که به عنوان مدیر مجموعه اگر بفهمید دو نفر از زیردستانتان با هم خوش و بش میکنند یا با هم گرم میگیرند و فضایشان خارج از فضای کار است، برخورد شما با این افراد چگونه است؟ گفت: ببینید همیشه این اتفاق ممکن است در هر مؤسسهای چه در فضای مجازی و چه در فضای رئال به وجود آید و اتفاقاً یک مدیرفرهنگی هم رویکرد تربیتی دارد و منتظر به وجود آمدن همچین چیزی است، نه اینکه از آن استقبال کند. این اتفاق امری طبیعی است. اینجا باید نقشآفرینی کرد و گزارههای اخلاقی و ارزشهای دینی را در افراد تعمیق داد، من ممکن است از یک همکار خانمی خوشم بیاید، ولی دلیل بر ابرازش نیست. ببینید کسانی هستند که میگویند شما اصلاً نباید زمینهای درست کنید تا دو نامحرم از هم خوششان بیاید. برای همین میگویند «عدم اختلاط»، چون از بعدش میترسند. میگویند الان علاقه را پیدا میکنند، بعد ابراز علاقه میکنند و بعدش به روابط دیگری کشیده میشوند که این درست است. ما حالا از آخر شروع میکنیم، میگوییم این رابطه ممکن است به ازدواج منجر شود، همانگونه که تعامل و همکاری چند زوج در موسسه ما باعث آشنایی آنها و ازدواجشان شد. چرا این شانس را از افراد میگیرید؟ البته ممکن است این رابطه بین خانم و آقای متأهل به وجود بیاید یا یکی متأهل و دیگری مجرد باشد که نیاز به جلوگیری دارد. اما اینکه هر دو مجرد باشند، یک احتمال گزینه ازدواج است. پس من از این موضوع استقبال میکنم و آن را به سمت ازدواج مدیریت میکنم. شما یک مدرسه غیرانتفاعی را در نظر بگیرید، میگوید معدل بالای 19 را میخواهم تا بتواند به سطحی از سودآوری برسد ولی مدرسهای که میگوید معدل زیر 14 را قبول میکنم، منظورش چیست؟ از همان اول میگوید میخواهم «آدم» تربیت کنم. دنبال سود نمیگردم و اصلاً 19 به بالا را قبول نمیکنم. دقت میکنید قصه ما همین است. چرا مؤسسات فرهنگی فکر میکنند این چیزها نباید به وجود بیایند؟ معلوم است که زمینهاش را نباید به وجود آورد، ولی بالاخره آدم و حوا مگر دو نفر بیشتر بودند؟ اینترنت و فضای مجازی و ماهواره هم نبود، هیچ تجربهای هم نداشتند، مگر اینها به خطا نیفتادند؟ خب افتادند. بچههای ما که آدمیزاد هستند.
از نظر دکتر مهدی تلوری بیشتر تجربۀ مجموعههای فرهنگی بعد از انقلاب قاطعانه مثبت بوده و نمیداند این همه بدبینی نسبت به فعالین این مجموعهها از کجاست؟ شما این همه تشکل دانشجویی و بسیج دانشجویی را ببینید. من یک مثالی بزنم، هشت سال دفاع مقدس انجام دادیم، جوانهای 13،14 ساله تا جوانهای 20،25 و 30 تا 35 ساله همه در کنار هم زندگی کردند. هشت سال بدون اینکه ارتباطی با جنس مخالف داشته باشند. در تمام دنیا سربازها در این شرایط به خودارضایی و همجنسبازی میرسیدند. این سربازها وقتی به یک شهری یا روستایی میرسیدند به نوامیس آنجا تجاوز میکردند، چون شما شهوت را نمیتوانید از بین ببرید. خروجی این هشت سال در جامعه ما چه شد؟ چند گزارش با این مضمون از جبههها رسید؟ تقریباً صفر بود. این همه تشکل دانشجویی در سطح کشور داریم و دختر و پسر در کنار هم کار فرهنگی میکنند. چقدر انجمن اسلامی و چقدر باصطلاح تشکلهای مذهبی در دانشگاهمان داریم؛ کانون قرآن و عترت، دارالقرآن، کانون حضرت زینب، شما چند تا گزارش دارید که اینها در روابطشان به گناه و فساد کشیده باشند؟ شما چند زنا یا لواط را گزارش کردهاید؟ خداوند همه ما را نجات داده است و این ارتباطها باید با حضور خداوند و اهل بیت باشد که در آن قطعاً خیری خواهد داشت.