به گزارش حلقه وصل، فقط اینجاست که ممکن است یک لیدر به چنان قدرتی برسد که در سیاستهای باشگاه تاثیرگذار باشد و هر چقدر مدیران تغییر کنند او از جایش تکان نخورد! فقط اینجاست که معاونان باشگاه از مدیرعامل قدرت بیشتری دارند و هر روز نیز در رسانهها مشغول مصاحبه هستند. درباره اعضای ثابت و بیتاثیر در هیاتمدیره باشگاهها نیز بهقدر کافی نوشته شده است. افرادی همیشه در مهمترین باشگاههای فوتبال ما بوده و هستند که فرقی ندارد سمتی داشته باشند یا نه؛ تحتعنوان مشاور، مدیر روابطعمومی، نزدیکان باشگاه یا هر عنوان دیگر کنار تیم و بازیکنان و مربیان هستند و کسی هم نمیداند از کجا آمدهاند، به کجا وصلند و چرا تا این حد نفوذ دارند. یکی از آنها سالهاست نامش با استقلال گره خورده و پیش از این با عناوینی همچون «م–ب» یا بچه (به خاطر سن پایین) معرفی میشد، اما اخیرا در محفلی شبیه به نشست خبری دست به افشاگری درخصوص اتفاقات سالهای اخیر استقلال زده و تیمی را که با رفتن شفر و آمدن استراماچونی امید به بهبود اوضاع دارد، به حاشیه برده. ناگفته نماند او از دوستان نزدیک فرهاد مجیدی و مهدی رحمتی نیز به شمار میرود!
اینکه اظهارات مطرحشده چقدر صحت دارد، چندان مورد بحث نیست. بررسی اظهارات وی سوالاتی را بههمراه دارد.
«خسرو حیدری وقتی قرارداد سهساله بست، اسم من را نیاورد، اما وقتی به خاطر عملکرد ضعیف خود کنار رفت، من مقصر شدم.» عقد قرارداد سهساله باشگاه با دو بازیکن مسن یعنی مهدی رحمتی و خسرو حیدری اتفاق عجیبی بود. همان زمان عنوان شد فردی با نفوذ خود توانسته چنین قراردادی را برای این بازیکنان منعقد کند. آیا بین این خبر و اظهارنظر اخیر فرد حاشیهساز ارتباطی وجود دارد؟
«خسرو یادش نیست برای خریدن خانه ۵۰۰ میلیونتومان از من قرض گرفت و موقع پسدادن این پول، گفت برو طلب من را از باشگاه جای طلب خودت بگیر که قبول نکردم و از او شکایت کردم.» البته در نگاه اول جای سوال دارد که چرا باید فردی با این سن و سال 500 میلیونتومان به یک بازیکن سرشناس پول قرض بدهد، اما حقیقت آن است که افراد بسیاری تحتعنوان آقازاده یا عناوینی اینچنین با وجود سن پایین دسترسی به منابع مالی هنگفتی دارند و شاید نباید در این خصوص سوالی مطرح شود!
«استقلال به عالم و آدم بدهکار است ولی طبق حسابرسی انجامشده مشخص شد پژمان منتظری ۹۳ میلیونتومان به استقلال بدهکار است. احتمالا، چون من آن حسابرسی را انجام دادم، کینه به دل گرفته.» آیا تاکنون عنوان شده که این شخص در مقطعی حسابرس باشگاه بوده است؟ این اطلاعات چگونه در اختیار این فرد قرار گرفته است؟
«پرویز مظلومی بیاید درباره داستان ۱۵ هزار دلاری که به اسم رینالدو از دست استقلال خارج شد و به این بازیکن نرسید، حرف بزند. آن ۱۵ هزار دلار بین چه کسانی تقسیم شد؟ گزارش آن پول را من به نهادهای نظارتی دادهام.» تکرار سوالهای قبل؛ این اطلاعات محرمانه چرا در اختیار فردی است که سمت مهمی در باشگاه نداشته؟ چرا باید نهادهای نظارتی جای برخورد با اینگونه موارد، از امثال این فرد گزارش بگیرند؟
«بعد از اینکه دربی 4-2 را باختیم، افشارزاده که مدیرعامل باشگاه بود، تماس گرفت و گفت چارهای جز برکناری مظلومی نداریم. با اعضای هیاتمدیره دور هم جمع شدیم، روز بعد از باخت استقلال و در آن جلسه افشارزاده گفت نظر وزیر ورزش (گودرزی) هم این است که به جای مظلومی یک گزینه محبوب بیاوریم که هواداران او را بپذیرند. همین شد که با فرهاد مجیدی مشورت و مذاکره کردیم.» در آن مقطع این فرد مدیر روابطعمومی استقلال بود. سوال این است که در کدام باشگاه برای برکناری و انتخاب سرمربی، مدیر روابطعمومی در جلسه هیاتمدیره حاضر میشود و برای مذاکره به منزل گزینه باشگاه میرود؟ مورد مشابهی سراغ دارید؟
«بارها به من تهمت زدهاند و من سکوت کردم تا استقلال ضربه نخورد. مقصر تمرین پشت درهای بسته من نیستم و این اصلا تصمیم من نیست ولی ممنوعالمصاحبه کردن بازیکنان تصمیم من بود و از این کار دفاع میکنم.» شگفتانگیز است؛ در باشگاه استقلال فردی که درنهایت مدیر روابطعمومی بوده، این قدرت را داشته که بازیکنان را ممنوعالمصاحبه کند!
«مظلومی با SMS هواداران ترکیب استقلال را عوض میکرد. این حرفی بود که خودش بعد از شهرآورد زد.» افشای مکالمات خصوصی با استقلالیها را هم باید به لیست افتخارات این فرد اضافه کرد. شاید بهتر باشد مدیرانی که در مقاطع مختلف به اینگونه افراد اجازه نزدیک شدن به تیم را دادهاند کلاهشان را بالاتر بگذارند؛ مدیرانی که استقلال را درگیر بچهبازی کردهاند.