
نخستين تظاهرات آشكار که از سوی دانشجویان انجمنهای اسلامی تدارک دیده شد، پنج روز پس از كودتا در دانشگاه تهران در حمايت از دولت مردمي و اعتراض به كودتا و محاكمه برخي از نيروهاي انقلابي و ملّي انجام گرفت و با آغاز سال تحصيلي و بازگشايي دانشگاهها در مهرماه، براثر خيزشهاي مردمي و تحركات دانشجويي، اوضاع سياسي رو به وخامت بيشتر نهاد. دانشجويان با راهاندازي تظاهرات، پخش اعلاميه و تعطيلي كلاسهاي درس، آشكارا خشم و نفرت خود را نسبت به ديكتاتوري پهلوی ابراز داشتند.
همراهی دانشگاه و بازار
به رغم خط و نشانهايي كه دولت نظامي براي مخالفان خود، به ويژه دانشجويان ميكشيد، دانشگاهيان با معاضدت بازاريان، يك اعتصاب گسترده را در روز 16 مهر/ 29 محرم برگزار كردند. سربازان مسلح در جاي جاي دانشگاه تهران موضع گرفتند و همه جا را زير نظر قرار دادند. در اين روز نيروهاي نظامي دست به اقدام كم سابقهاي زده و در داخل محيط دانشگاه مبادرت به دستگيري شماري از دانشجويان (گفته ميشود حدود يازده نفر) به اتهام اخلال در امنيت عمومي و برهم زدن نظم کردند.
آنچه روز شانزدهم مهرماه روي داد، نخستين واكنش همه جانبه دانشگاه و دانشگاهيان (استاد و دانشجو) در برابر دولت كودتا بود و آنچه در روزهاي بعد رخ داد، فضاي سياسي جامعه، به ويژه دانشگاه را ملتهبتر ساخت. در 27 مهرماه، «وارن»، رئيس اداره همكاري فني آمريكا، چكي به مبلغ 4 ميليون و 700 هزار دلار به عنوان كمك فني ايالات متحده به ايران، تسليم علي اميني، وزير دارايي دولت زاهدي كرد. در 21 آبان نيز در اعتراض به روند برقراري ارتباط دولت كودتا با اربابان خود، تظاهرات و اعتصاب ديگري در دانشگاه و بازار برگزار شد.
مبارزه با دولت کودتا
اما در اين ميان روز سوم آذرماه 1332 از جهاتي حائز اهميت است. نخست آنكه در اين روز محاكمه دكتر مصدق و سرتيپ رياحي در دادگاه نظامي خاتمه يافت. در همين روز دربار شاهنشاهي اعلاميهاي مبني بر مسافرت «نيكسون»، معاون رئيس جمهور آمريكا به ايران در 18 آذرماه صادر كرد.
چهاردهم آذر دانشجويان دانشگاه تهران تظاهرات محدود و با شماري اندك، اما پرسرو صدا برگزاركردند. روز بعد تجربه ديگري به دست آمد و دانشجويان، دامنه تظاهرات را به خارج از دانشگاه كشاندند. اما نقطه اوج اعتراضات دانشجويان، كه به صورت خودجوش شكل گرفت را ميتوان در 16 آذر1332 يافت. دانشجويان مانند روزهاي گذشته خود را آماده برپايي تظاهرات ديگري در محيط دانشگاه و خيابانهاي اطراف كردند، اما شواهد نشاندهنده آن بود كه كارگزاران دولت كودتا به منظور فراهم آوردن وضعيت مناسب و آرام كردن جو آن روز جامعه براي پذيرايي از معاون رئيس جمهور آمريكا و در آستانه ورود وي به تهران، به منظور رويارويي با اعتراضهاي فزاينده دانشجويان، در آمادهباش به سرميبردند و عزم خود را جزم كردند تا از دانشجويان زهرچشم بگيرند، تا مذاكرات نيكسون با مقامات ايراني در كمال آرامش انجام شود.
سه قطره خون
روز 16 آذر، اوضاع در تهران و به ويژه دانشگاه تهران و خيابانهاي منتهي به آن غيرعادي بود. رژيم دراقدامي كمسابقه، نيروهاي لشكر دو زرهي را به دانشگاه اعزام كرد. اندك زماني بعد، سربازان مسلح به داخل دانشكدهها هجوم آوردند و عده زيادي از دانشجويان و حتي استادان را دستگير كرده و مورد ضرب و جرح و فحش و ناسزا قرار دادند. در حالي كه عقربههاي ساعت حدود 10 بامداد را نشان ميداد و دانشجويان سر كلاسهاي درس بودند، ناگاه شماري از سربازان لشكر زرهي به همراه عدهاي سرباز به بهانه شناسايي عدهاي از دانشجويانِ به زعم آنان شورشي و اخلالگر به کلاسها حمله کردند.
حضور نظاميان در صحن دانشكده فني باعث شد كه بين نظاميان و دانشجويان، زد و خورد شود. عدهي از سربازان، دانشكده فني را به كلّي محاصره كرده بودند تا كسي از ميدان نگريزد. افرادي كه به فرمان تيمسار «تيمور بختيار»، فرمانده لشكر به دانشگاه آمده بودند به دانشجويان بيدفاع در دانشكده فني تيراندازي كردند.
در همان لحظه اول عده زيادي هدف گلوله قرار گرفتند. به خصوص كه بين محوطه مركزي دانشكده فني و قسمتهاي جنوبي، سه پله وجود داشت و هنگام عقبنشيني عده زيادي از دانشجويان روي پلهها افتاده، نتوانستند خود را نجات دهند. مصطفي بزرگنيا به ضرب سه گلوله از پاي درآمد. مهدی شريعترضوي كه ابتدا هدف قرار گرفته بود به سختي مجروح شد و بر زمين مىخزيد و ناله مىكرد و دوباره هدف گلوله قرار گرفت. احمد قندچي حتي يك قدم هم به عقب برنداشته و در جاي اوليه خود ايستاده بود و از گلوله باران اول مصون ماند، يكي از جانيان با رگبار مسلسل سينه او را شكافت. اقدام سبعانه نيروي نظامي، واكنش برخي از دانشجويان خشمگين را برانگيخت. دانشجويان به هنگام دفاع از خود و عقب نشيني در برابر حمله سربازان مسلح به شعار دادن روي آوردند.
دکترا در خون
بعد از پايان درگيرىها احمد هنوز زنده بود؛ او را به يكي از بيمارستانهاي نظامي تهران منتقل كردند. در حالي كه در درگيرىها لوله شوفاژ در مقابلش تركيده و آب جوش تمام سر و صورت او را به شدت مجروح كرده بود، با اين حال مسئولان بيمارستان از مداوا و حتي تزريق خون به او اِبا كردند و 24 ساعت بعد او مظلومانه شهيد شد.
خبر واقعه 16 آذر به سرعت در تمام تهران پخش شد. در روز 17 آذر تمام دانشگاههاي تهران و اغلب شهرستانها در اعتصاب كامل به سر بردند؛ حتي بسياري از دبيرستانها هم با تعطيل كردن مدرسه خود هم دوش دانشگاهيان در تظاهرات عليه فجايع 16آذر و سفر نيكسون به تهران شركت كردند.
درست روز بعد از واقعه 16 آذر، نيكسون به ايران آمد و در همان دانشگاهي كه هنوز به خون دانشجويان بيگناه رنگين بود، دكتراي افتخاري حقوق دريافت كرد.
نماد مبارزه با استکبار
مسئلهاي که 16 آذر را نسبت به بسياري از رخدادها متمایز کرده، این است كه جریان دانشجویی مسلمان بر خلاف بسياري از سياسيون و روشنفكران چپ و راست كه يا خود در شكلگيري كودتا دخالت داشتند و يا با دولت كودتا كنار آمده بودند، براي مقابله با استبداد و استکبار وارد ميدان شد تا آنجا كه خونش، سنگفرشهاي دانشگاه تهران را رنگين کرد.
البته برخي حركتهاي اعتراضي همچون برپايي تظاهرات به هنگام عقد كنسرسيوم در ارديبهشت 33 و شركت فعال دانشجويان در ميتينگ دي 39 در جلاليه، تظاهرات گسترده در مخالفت با انتخابات دوره بيستم شورا در بهمن 39، آتش زدن اتومبيل دكتر اقبال رئيس وقت دانشگاه تهران و تظاهرات ضد ورود ملكه اليزابت به تهران در اسفند همان سال، باعث شد تا دهه 30 تحت تأثیر ابتدای این دهه، روندی ناآرام و مبارزاتی را در دانشگاههای کشور به نمایش گذارد. اما به جرأت ميتوان 16آذر سال 32 را خودجوشترين اقدام جنبش دانشجويي مسلمان عليه نظام شاهنشاهي و نماد استكبارستيزي اين جريان دانست.