
به گزارش حلقه وصل، صف گوشت، صف نان نیست؛ صف بین مردم و قصاب و غیره هم نیست. حقیقت این صف ها، قطار مردم مقابل دولت است. ماجرا را اینطور ببینیم نجوای اعتراضی مردم دراین صف ها و دندون قروچهها و پچپچهای تلخ بسیار آزاردهندهتر میشود.
صف به خودی خود عذاب آورست. خاصه آنکه رنج این صفها ناشی از بی تدبیری مسئولین باشد. رئیس گمرک میگوید صادرات گوشت ممنوع است و فرمانده ناجا میگوید قاچاق گوشت زیر یک درصد است. این تعارض را چطور حل کنیم؟ پس این گوشت ها کجا میرود؟ چه کسی است که چند برابر قیمت از دامدار گوشت و دام میخرد؟ مقصدش کجاست؟
اما رنج این صفها، متوقف به بیتدبیری در تصمیم گیری غذایی نیست و فراتر از گوشت است. صف در این دست کالاها دو پیام روشن سیاسی اجتماعی دارد.
پیام سیاسی اول بی اعتنائی مسئولین به تکریم مردم است. دهه 60 گذشت. حل این موضوع با کمترین درایت در بستر فضای مجازی قابل رفع است؛ اما بها داده نمیشود. این صف نماد روشنی است از بیاعتنائی دولت به شان و جایگاه مردم.
اما بخش دیگر، جلوه سوداگری در این صفهاست. در هرتصمیمی عدهای مترصد فرصتهای رانتی هستند اما فارغ ازین رانتها، بخشی ازین نفعطلبی، ناشی از سوداگری احتیاطی است. به تعبیر دیگر مردم آینده را نمیتوانند پیشبینی کنند و به جهت بیاعتمادی به وعده و وعیدهای دولت ناچارند جنبه احتیاط را رعایت کنند و فزونتر از نیازشان خرید کنند و همین نیز موجب پدیده صف و تقاضاهای سیری ناپذیر میشود.
خلاصه این صفها دو سو دارد. یک سو دولت است و یک سو مردم؛ یک سویش بیاحترامی دولت به مردم است و سوی دیگرش بی اعتمادی مردم به دولت. از این صفهای بالقوه بسیارست...
* محسن مهدیان