به گزارش حلقه وصل: مهدی رسولی مداح سرشناس کشورمان در مراسم نماز عید فطر امسال تهران که به امامت رهبر انقلاب برگزار شد، به شعرخوانی پرداخت. بخشی از متن شعر او در این مراسم به شرح زیر است:
سلامی چو بوی خوش آشنایی
سلام ای شروع مسیر رهایی
چه حسن ختامی شده عید فطرم
که از برکت روزه سرشار عطرم
چه عید بزرگی چه ماه تمامی
عجب افتتاحی عجب حسن ختامی
چه سیر و مسیری چه راهی چه ماهی
سفر کرده بودم به عرش الهی
در این راه با نور قرآن و عترت
سفر کردم و بازگشتم فطرت
دلم هر سحر محو یک غمزه میشد
انیس دعای ابوحمزه میشد
دم آخر و ابتدای مسیرم
از آزادگان دعای مجیرم
به سرآمد این سیر هفت آسمانی
چه خوش بود نزد خدا میهمانی
کرم به کامم به جانم چشاندم
سر سفره مجتبایم نشاندم
چه خان وسیعی به لطفش به پا بود
حسن سفرهدار مضیف خدا بود
در این سیر تا عرض اعلی رسیدم
دلم مرده بود و به احیا رسیدم
پی کشف آن سر مکشوفه بودم
شب قدر مسجد کوفه بودم
نمازی نشسته به محراب دیدم
سر سجده آخرینش رسیدم
غم غربتش استخوان در گلو شد
دلم ناگهان گرم این گفتگو شد
بیتشر بخوانید: مشکلات بزرگ کشور را میشود با اراده قوی برطرف کرد/ در شناخت تاکتیک دشمن بهروز باشیم و راه ابطال آن را به دست بیاوریم
بنا بود ای کوفه آیینه باشی
علی چون سپر خواست تو سینه باشی
علی خواست پیمان تو راحت نشستی
علی گفت برخیز اما نشستی
کوفه تو در امتحانت موفق نبودی
علی مع الحق تو با حق نبودی
الا کوفه در حیرتم از مرامت
علی داشتی و اشتری شد امامت
زر و زور تزویر تا سر برآورد
تو را جنگ ترکیبی از پای درآورد
نگویید او کشته تیغ بوده
که زخمی تخریب و تبلیغ بوده
زکوفه میاید صدایش به گوشم
رسیده است بانگ رسایش به گوشم
اگر خط به خط خطبهاش را بخوانم
از آن نور هرگز محروم نمانم
که امروز ایران شده سرزمینش
به صف آمده لشکر راستینش
به سوی علی دست بیعت گرفتیم
همانیم که از کوفه دست عبرت گرفتیم
کدام است عبرت؟ همین که بدانیم
همه باید پای مولا بمانیم
برادر به جریان این رود بنگر
به لولا حضوری که فرمود بنگر
اگر یک به یک مردم این کارزاریم
صف اول و غیر اول نداریم
همه در صف اولینیم باهم
چو بنیان مرسوس چون سد محکم
الا ای صف اولی در چه حالی
ببین پیش ما نیست کنار تو خالی
ببین مردمی را که اینجا نشستند
تو جا وا کنی کنار تو نشستند
به هرجا که هستی به فکر وطن باش
به هر صف نشستی برو صف شکن باش
یکی بود روزی در این صف که جایش
کنون خالی است و فقط خندههایش
به قربان مردی که یار ولی بود
همان که شهید صف اولی بود
صف اولی بود و با دلبریها
شدند عاشق او صف آخریها
یکی بود با ما از خود جدا بود
یکی از مریدان روح خدا بود
خمینی مگر با که جز ما جلو رفت
در این نیل مانند موسی جلو رفت
عصای خمینی که اعجزها داشت
چه بود مگر جز مردم او که را داشت
چه غیر از خدا بود در کوله بارش
که یک ملت همه آمد پای کارش
شب حمله کی خط شکن بود مردم
که جانباز و گلگون کفن بود مردم
اگر زخم داریم اگر درد داریم
گر از معرکه روی تن گرد داریم
اگر از گرانی گرانی گرانی
شنیدیم از هر زبانی
دوایش چه باشد بگویم بدانی
امید عدل اخلاص همت جوانی
جوان هرکجا بود صاحب اثر بود
حسن باقری مگر چند سالش بود
اگر زخم امروز ما اقتصاد است
نمک روی این زخم حتماً فساد است
همین اقتصادی که گاهی سیاسی است
خصوصی شده یا فقط اختصاصی است
مداوای این زخم چیست مردم
در این معرکه خط شکن کیست مردم
بیا ای برادر که وقت جهاد است
که فرصت کم است و مسائل زیاد است
مدیران مسئول بی ترس و تشویش
به میدان بیایید محکم تر از پیش
برای مفاسد چو کابوس باشید
در این راه بنیان مرسوس باشید
تو هم هموطن بار تکلیف داری
تو هم در همین خاک تشریف داری
من و تو به هرکار مشغول هستیم
بدانیم ما نیز مسئول هستیم