به گزارش حلقه وصل، حجتالاسلام «خسروپناه» معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی طی یادداشتی، به نامه اخیر حجتالاسلام حسین انصاریراد خطاب به رهبر انقلاب پاسخ داده است.
نماینده سه دوره مجلس و سیاستمدار اصلاحطلب، در نامه به رهبر جمهوری اسلامی
او در این یادداشت، 10 پرسش کلیدی ناظر بر این نامه انصاریراد مطرح کرده و موضوعات مطرحشده از سوی این سیاستمدار اصلاحطلب را پاسخ داده است.
در زیر، این یادداشت آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّـهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُن»
جناب حاج شیخ حسین انصاری راد سلام علیکم؛
نامه سرگشاده شما به رهبر معظم انقلاب را مطالعه کردم و از تحلیل یک روحانی فعال در عرصه سیاست متعجب شدم. بی مقدمه چند پرسش مهم از شما میپرسم تا هم نسبت به چگونگی کسب علوم حوزوی خویش بیاندیشی و هم مردم عزیز، مغالطات شما را دریابند.
پرسش اول: انجام اداره اقتصاد و فرهنگ و سیاست را به فاجعه کشور توصیف کردی. آیا جنابعالی که سیاستمدار قبیله اصلاحطلبان هستی، با پذیرش مسئولیتهای متعدد و نمایندگی مجلس در سه دوره، در این فاجعه ادعایی، هیچ تقصیری نداشتی؟ تا کی میخواهید بعد از عمری حکومتداری نقش اپوزیسیون را در این مملکت، بازی کنید؟
پرسش دوم: آیا واقعا یک نوع فکر و عقیده و سیاست و اقتصاد بر کشور حاکم است؟ اگر پاسخ مثبت است؛ که بیشک مثبت نیست؛ آیا آن یک نوع ایدئولوژی حاکم بر کشور، ایدئولوژی شبه لیبرالیستی قبیله شما است یا ایدئولوژِی اسلامی؟ رؤسای جمهوری که شما حامی آنها بودید چگونه مدیریت کردند و با در اختیار داشتن بیش از 90 درصد بودجه کشور چه اختاپوسهای اقتصادی بر مردم تحمیل کردند؟ آیا توصیههای رهبری در اقتصاد مقاومتی را خود شما و دوستانتان یک بار جدی گرفتید؟ چرا نسبت به این سید مظلوم حکیم و فقیه ایران اسلامی اینقدر ظلم میکنید؟ این شخصیت فرزانه که حتی دوستان مدعی ولایت مداری از اندیشه حکیمانه او فاصله دارند.
پرسش سوم: نوشتی: «محصول اعلام جنگ و دشمنی با غرب و آمریکا و اسرائیل، فقر و فساد است». پرسش بنده این است که چرا گرفتار جنگ روایتها شدی و واقعیت را معکوس روایت و جلوه میکنی؟ آیا کودتای 28 مرداد و جنگ جهانی سوم هشت ساله علیه ایران و تحریمهای حداکثری جهان استکبار را آمریکا و اسرائیل و انگلیس و شوروی بر ضد ایران اسلامی قرار نداد؟ آری ما ایرانیان با آمریکا و انگلیس دشمن هستیم ولی این دشمنی زاییده قرنها جنایت این جانیان بوده است.
پرسش چهارم: کشور، مال همه ایرانیان است؛ ولی با چه جرأت و مجوزی خود را نماینده همه ایرانیان میشماری و مخالفت با نظر خود را حکومت زور و ارعاب و طاغوت میخوانی؟ آیا این روحیه نوعی زورگویی و تکبر نیست؟ طاغوت، خروج از ولایت الهی و پذیرش ولایت شیطان و استکبار است که متأسفانه شما با این سخنانتان و افرادی که نام بردید؛ گرفتار آن شدید.
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُون»
حال چگونه با دفاع از شیطان بزرگ آمریکای جنایتکار، خود را پیرو مکتب امام خمینی میدانی؟ اعتراف کنید که در جبهه روح الله نیستید.
پرسش پنجم: سیاست تزاری شرق را گوشزد کردی و رابطه با روسیه و چین را در تضاد با آزادی و دموکراسی خواندی؛ اما علیرغم ادعای خود هنوز جنایات آمریکا در ویتنام و ایران و جهان را نفهمیدی و کشورهای اروپایی را دمکراتیک و طرفدار آزادی و حقوق بشر دانستی. این همه دفاع از غرب جنایتکار از کدام معرفت و بصیرت تو نشأت گرفته است؟ قدری هم وضعیت اعتراضات مردمی در کشورهای غربی از جمله فرانسه را بنگر؛ آنگاه از آزادی غرب دم بزن.
پرسش ششم: نام اغتشاش و کشتار مردم بیگناه را تظاهراتی دانستی که 85 درصد مردم آن را حمایت کردند. آیا واقعا این ادعای خود را باورمندانه نوشتهای؟ اغتشاشی که 85% مردم از آن حمایت کنند آیا در طی چند روز جمع میشود؟ اینجا هم متکبرانه رأی مرعوبانه خود از استکبار جهانی را رأی مردم خواندی.
پرسش هفتم: نسبت به ادعای اعدام و شکنجه و سرکوب، پرسش دیگری می پرسم: اولاً آیا اگر اراذل به بیت شما حمله کنند شما تماشا میکنی؟ ثانیا حکم جزایی محاربرا که نص قرآن است قبول نداری؟ معلوم است همچون شبه روشنفکران، وحی قرآنی را رؤیای پیامبر میدانی و منکر وحی الهی شدهای که از منحرفان دینی دفاع میکنی.
پرسش هشتم: اگر نظارت استصوابی را مخالف انتخاب آزاد میدانی؛ پس چگونه سه دوره نمایندگی مجلس را بر عهده گرفتی و چرا وارد بازی انتخاباتی شدی که آن را مشروع نمیدانی؟
پرسش نهم: شما از صلح حدیبیه و فتح مکه و دادن امتیازات یک طرفه پیامبر اعظم به قریش شاهد آوردی تا توجیه کنی باید همه امتیازات انقلاب را به آمریکا و اروپا داد؛ اما متاسفانه درک درستی از اقتدار پیامبر در آن مقطع نداری و متوجه نشدی نبی گرامی اسلام با اقتدار، امتیازاتی داد تا نزاع اسلام و قریش کاهش یابد؛ حال سؤال بنده این است که اگر نظام جمهوری اسلامی به آمریکا امتیازات ادعایی را بدهد و موشک و فعالیت هستهای و پهپاد و سپاه و شورای نگهبان را تعطیل کند؛ آیا اطمینان داری که بلایی که بر سر لیبی آوردند بر سر ایران نیاورند و ایران را به چند کشور تجزیه نکنند؟ آیا یقین داری که طرح تجزیه ایران که از زمان قبل از انقلاب برای حاکمیت یافتن استکبار بر انرژی منطقه مطرح بود؛ دوباره جریان نیابد؟
چرا نمیخواهید بپذیرید که انقلاب خمینی کبیر به دست مردم جهادگر و استمرار منظومه فکری امام با مدیریت جهادی خامنهای حکیم، این کشور را از تجزیه حتمی نجات داد؟
پرسش دهم: منشأ شرق ستیزی و غرب زدگی شما چیست؟ این دیدگاه هم ناشی از درک نادرست شما از تحولات بینالمللی اخیر است و هنوز همانند شبه روشنفکران عصر قاجار و پهلوی دنیای شرق را در عصر استالین میبینی.
در پایان سخن، این را بدان در این چهار دهه انقلاب، هر کجا پیشرفت در علم و فناوری و پزشکی و نانو و هستهای و … بوده، معلول گفتمان انقلابی امام خمینی (ره) بوده و هر کجا مشکلات اقتصادی و فرهنگی در کشور پدید آمد، معلول گفتمان غربزدگی امثال شما بوده است. یادتان که نرفته با چه ذلتی زیر بار برجام آمریکایی رفتید و آن همه امتیاز دادید و بدون گرفتن حتی یک امتیاز، آخر الامر با خفت کنارتان زدند.
جناب انصاریراد این پرسشها را از باب رقیب شکنی نگفتم که بنده نه رقیب سیاسی شما هستم و نه علاقه دارم در نهادهای سیاسی ورود کنم یا سیاست باز قبیلهای گردم، بلکه از باب عاقبت به خیری شما در دوران کهولت پرسیدم تا بر خود و گفتارت بیاندیشی و نسبت به ایثار شهیدان، بصیرت یابی و در زمین دشمن بازی نکنی که فردای قیامت با همان کسان محشور خواهی شد که ولایت آنها را پذیرفتی.
آیا اندیشیدی که چرا داعشیان و جریان نفاق داخلی و خارجی و سلطنت طلبان سارق اموال مردم و استکبار جهانی در اغتشاشات اخیر هم نوا شدند و زن فاسد و جنایتکاری را رئیسجمهور ایران معرفی کردند و جانیان دیروز و امروز، مدعی زن و زندگی و آزادی در ایران شدند؛ اما نسبت به منع تحصیل زنان توسط طالبان در افغانستان و مطالبات مردم فرانسه، لال گشتند؟
بی شک کشور به اصلاحات جدی نیاز دارد؛ اما راه اصلاح آن نیست که نوشتی و بدان که اسلام آمریکایی و غرب زدگی، کشور را به نابودی و تجزیه میکشاند. باید اصلاح کشور را با حکمرانی حکیمانه در عرصه فرهنگی و اقتصادی و سیاسی دنبال کرد.
امثال شما در قبیله اصلاحطلبی و اصولگرایی، عمرشان را با حکومتداری میگذرانند؛ اما وقتی حکومتداریشان کاهش یافت یا نقش اپوزیسیون به خود میگیرند و یا به پناهگاه غرب روی میآورند و در نهایت از گفتمان فکری امام خمینی دور میشوند؛ اما هیچ گاه نمیپذیرند و نمیفهمند که برای آبادانی کشور و رفع مشکلات مردم مظلوم و نجیب ایران اسلامی، حکمرانی حکیمانه لازم است؛ نه حکومتداری قبیلهای.