حلقه وصل: با تقویت پلتفرمها و اوج گرفتن فعالیتهایشان، به تدریج فضای نظارتی دچار دوگانگی شد و در یک بازه زمانی فرصتی فراهم شد تا در بحران نظارت مجموعههای نمایشی خاصی در شبکه نمایش خانگی عرضه شوند که هدفشان صرفا سرگرمی نبود و زمینه یک آشوب اجتماعی آیندهنگرانه را تشدید میکرد.
در واقع بخشی از ریشه برانگیختن و تهییج عمومی واعتراضات اخیر را باید در محتواهای سریالهای شبکه نمایش خانگی جستجو کرد. این مجموعههای نمایشی ساخته و عرضه شده در شبکه نمایش خانگی از یک الگوریتم واحد پیروی میکنند. هر کدام از محتواهای تولید شده هدفگذاری خاصی دارند، اما همه آنان از همان الگوی واحدی پیروی میکنند تا زمینه نارضایتیهای سیاسی – اجتماعی را تشدید کنند.
پیش از این در گزارشهای مختلفی به سریال «شبکه مخفیزنان» اشاره شد، (اینجا) شعار سمبلیک اغتشاشات اخیر را با قرائت دیگری در پس زمینه روایتش گنجاند و پخش این سریال ۲ ماه قبل از آشوبها آغاز شد. طبق همان الگوریتم واحد برای تولید محتوا در شبکه نمایش خانگی و همانطور که بدان اشاره شد سریال «قورباغه» ضمن تسریع روند القاء خشونت زمینه عادی سازی پلیسی کشی را فراهم آورد. (اینجا)
در آشوبهای سازماندهی شده اخیر، دانشگاه کارکرد استمراری در افزایش دامنه تنشها داشته است. در واقع تشدید تنش «درون دانشگاهی» یک پیشغذا برای طبخ آشوبهای گسترده در بسترهای اجتماعی بیرون از دانشگاه است.
فرمول عادی سازی آشوب در دانشگاه و تعمیم به محیط بیرون را به وضوح میتوان در سریال «خسوف» برادران «میری – اسعدیان» جستجو کرد. یکی از نکات قابل تاملی که از درونمایه این سریال میتوان استنتاج کرد، شیوه سازماندهی شده اعتراضات درون دانشگاهی و رویکردی تطبیقی با آشوبهای اخیر است. مقدمه نمایشی سریال «خسوف» با آشوب از درون رستوران دانشگاه آغاز میشود.
۱- این همانی اعتراضهای دانشگاهی در سریال خسوف و تشابه آن با ویدئوهای اعتراضی دانشجویان در دوران آشوبهای اخیر
آغاز «آشوب» یا به تعبیر سریال «اعتراض از درون سلف» آغاز میشود و تهدید به برخورد قاطع دانشجویان با مدیران، تحریم کلاسها، اعتراضهای سازماندهی شده درون دانشگاهی با پخش اعلامیه پتانسیل کارکرد شیوع هرج و مرج طلبی در دانشگاه را تحت عنوان اعتراض به نمایش میگذارد. البته بهانه این شورشها ظاهرا به پیمانکار طبخ غذای سلف دانشگاه است.
کاراکتر اصلی سریال «آتیه ناصح» به کیفیت غذای سلف اعتراض دارد و این اعتراض فردی کیفیت جمعی پیدا میکند. او یکی از دانشجویان بیقرار و همواره معترض است که بر اساس دادههای سریال به هر رخدادی حتی امور غیرضروری دانشگاه اعتراض دارد. کاملا مشخص است که مسئله کیفیت غذا در یک محیط دانشگاهی، برای دانشجویی که در تهران زندگی میکند و پدرش یک تولیدی دارد، کاملا بهانه است.
مسئولان رسیدگی به اعتراضات که «آتیه ناصح» قصد سازماندهی آن را در دانشگاه دارد، فردی به نام «قیاسی» است. قیاسی ظاهری شبیه تیپیکالمدیران سالهای اخیر را دارد با رفتاری طراحی شده که عمدتا در مقابل یک اعتراض دانشجویی ساده برای تغییر پیمانکار سلف، روش برخورد سخت با دانشجویان را انتخاب میکند و چندین بار تصمیم تعلیق ناصح را داشته است.
۲- چگونه اعتراضات ساده دانشجویی میتوانند منجر به تنشی بزرگ شوند
در این سریال سرشاخه اعتراضات یک زن و سایر دانشجویان دختر او را همراهی میکنند و بازوی مانع این اعتراضات مردان هستند. هیچکدام از شخصیتهای مرد این سریال در چرخه اعتراضی روایت حضور ندارد و «آتیه» است که هدایت آشوبهای درون دانشگاهی را برعهده دارد. نام نمادین «آتیه» نیز تمثیلی از شیوه جهت دهی اعتراضات منجر به آشوب در آیندهای است که سریال پیشبینی میکند.
نمایش اعتراض در ابتدای سریال با برشهای آشوبهای اخیر در محیطهای دانشگاهی این همانی فوق العاده مشابهی دارد.
در همان سکانس نخست وقتی قیاسی ناصح را فرامیخواند او یادآوری میکند من کاری نکردم و چون او نخبه است قیاسی اذعان میکند که برخوردهای اولیه توام با مدارا بوده است.
قیاسی در نخستین برخورد نمایشی سریال از او میپرسد :خانوم ناصح (آتیه) کی به شما گفته صلاحیت دارید در هر موضوعی اظهارنظر کنید؟ خودتان میبرید و میدوزید و حکمش را صادر میکنید.
۳-اعتراضات دانشگاهی چگونه دوقطبی و تشنج ها را تشدید میکند؟
ناصح در پاسخ میگوید: شما بفرمائید من در چه موضوعی اظهار نظر کردم که صلاحیتش را نداشتم. من از حق خودم و بقیه دانشجویان دفاع کردم.
قیاسی در ادامه میگوید: نه شما و نه دو نفری که بیرون ایستادند نماینده دانشجویان نیستند.
ناصح پاسخ میدهد: شما نگذاشتید من نماینده دانشجویان باشم.
قیاسی اشاره میکند: این راه و رسم اعتراض نیست اگر از کیفیت غذا رضایت ندارید نامه بنویسید همه زیر آنرا امضاء کنند و دفتر بررسی کنند.
ناصح پاسخ میدهد : من را به دنبال نخود سیاه نفرستید. چند تا نامه اعتراضی در کشور شما دارد خاک میخورد.
قیاسی میگوید: این نامهها مشکلشان درباره غذا نیست، سیاسی هستند.
ناصح پاسخ میدهد: مشکل این است که هر موضوعی را سیاسی می کند.
قیاسی در ادامه میگوید: حرف غذا را پیش می کشید و آنرا سیاسی می کنید. این دفعه اگر بحث تعلیق مطرح شود از من انتظار کمک نداشته باش.
«خسوف» سریالی عاشقانه است که بر اساس روایتهای فرعی اعتراضی ساخته شد، با اینکه عنصر ملودرام، موتور محرک قصه است اما خرده روایتها حتی سکانسهای فرعی سریال اشارههای پررنگی به شیوههای برخورد در آشوبهای اخیر دارد.
۴-یکی از شیوههای آموزشی مبارزه در سریال خسوف، هک کردن برای انتخاب روش برخورد با مسئولان دانشگاه است
روش مبارزه در آشوبهای اخیر با روش مبارزه در خسوف چگونه همخوانی دارد؟
آغاز روایت با یک حرکت اعتراضی آغاز میشود و قیاسی آتیه را تهدید به تعلیق میکند. او و همراهانش برای تقابل با قیاسی مشغول سرقت اطلاعات مربوط به او از طریق هک سرور دانشگاه هستند. روش اول مبارزه برای این گروه دانشجویی دسترسی به اطلاعات از طریق هک است. آنچه که به وضوح در دوران آشوبها از سوی گروههای هکری ناشناس به شدت افزایش یافته است.
پس از برخورد قیاسی و ناصح، همراهان آتیه برای پی بردن به تصمیمات مدیران دانشگاه اقدام به هک وب سایت و بخش گردشکار مرسلات اداری میکنند.
اما قبل از این اقدام برای عقبنشینی قیاسی همراهان آتیه روی نقطه ضعف اساسی قیاسی انگشت میگذارد. شیوه مبارزه جدید برای آنچه تمامیتخواهی تحت عنوان قرارداد با پیمانکار طبخ غذای دانشگاه مطرح میشود این است که انگشت روی افشا یا تهدید به افشای زندگی خصوصی افراد میگذارند.
یکی از شیوههایی که در ایام آشوبها در شیوه انتقامگیری چهرههای سیاسی و انتشار عکسهای خانوادگی آنان است که در شیوه برخورد آتیه و همراهانش با قیاسی نمود پیدا میکند.
اما روش انتقامگیری محدود به هک، افشای زندگی خصوصی افراد نمیشود و «رگزنی» و ترور با سلاح سرد بخش قابل تاملی است که در مواجه با قیاسی اجرا و منجر به مرگ او میشود.
۵-ترور به شیوه آشوبهای اخیر
در حالیکه، امیر، آتیه، علیرضا و... و. تصمیم میگیرند به ملاقات قیاسی رفته و با او گفتوگو کنند، در همین حال دو موتورسوار بدون هیچ قصد دیگری به غیر از ترور با سلاح سرد اقدام به بریدن گلوی او میکنند و او با همان شیوهای ترور میشود که پلیس سریال قورباغه ترور شد و این روش برخورد شباهت عجیبی به ترورهای سید روح الله عجمیان، دانیال رضا زاده و حسین زینال زاده(حافظان امنیت) دارد. با اینکه بعدها این دو ضارب در سریال سارق تلفن همراه معرفی میشوند اما در همان سکانس ترور قیاسی هیچ خبری از خفتگیری یا سرقت تلفن همراه نیست و ضاربان بدون طلب کردن موبایل یا اظهار به سرقت قیاسی را ترور میکنند.
از این حیث سریال خسوف تحصن دانشجویی، تقابل با روسای دانشگاه (تمثیلی سیاسی)، هک و دستیابی به اطلاعات افرادی که با آنان مواجه دارد و ترور با سلاح سرد را (به صورت غیر مستقیم) به صورت نمایشی تئوریزه میکند.
۶- برشی از سریال خسوف که نشان میدهد پدر آتیه، معترض جریان دانشجویی عضو گروههای سیاسی بوده که همچنان قرص سیانور خود را به عنوان یادگار دوران مبارزاتیاش همچنان همراه خود دارد
معارض، راه معاند را ادامه میدهد؟
«آتیه ناصح» دچار سندورم اعتراض بیقرار است و این موضوع را از زبان رضی (علی عمرانی) در بخشی از سریال مطرح میشود و در ادامه سریال ریشه این رفتارها را باید در گذشته خانوادگی او جستجو کرد. در قسمت یازدهم سریال، اسفندیار پدرِ آتیه (مسعود کرامتی) میخواهد فرزندش را نصیحت کند، تا مسیر صحیح زندگی را انتخاب کند. او یک قوطی کبریت را به فرزندش نشان میدهد که درون آن حاوی قرص سیانور است و گذشته مبارزاتی خود را به فرزندش یادآوری میکند.
پیش و پس از انقلاب دو گروه سیاسی سازمان چریکهای فداییان خلق و مجاهدین خلق از سیانور استفاده میکردند، اما این قرص کشنده بیشتر به عنوان سمبل مبارزه رجوییستها شناخته میشود.
با اینکه تهیهکننده سریال با انتشار متنی به این مسئله اشاره میکند که استفاده از این قرص الزاما اشاره به فرقه رجوی ارتباطی ندارد اما مخاطب سریال سیانور را سمبلی از سازمان منافقین میداند. روزنامه شرق در گزارشی در ۱۲ آذر ۱۳۸۰ با نقل خاطره ای از بهزاد نبوی این قرص را نماد فرقه رجوی معرفی میکند.
با این حال شیوه کنشگری آتیه ناصح در زنده نگاه داشتن آشوبهای درون دانشگاهی بخشی از شیوه و متدی است که از پدرش آموخته است.
حال باید این پرسش را مطرح کرد که حتی اگر منظور سازندگان تبلیغ آرمانی افراد منتسب به این سازمان نباشد اما فرقههای معاند تا سالهای طولانی پس از انقلاب از این قرص استفاده میکردند و سریال این خط را القاء میکند که فرزندان اعضای فرقههای معاند هستند که خط ملتهب کردن فضای سیاسی کشور را حفط کنند و آتیه، آینده پدرش اسفندیار است که متدهای مبارزاتی او را دنبال میکند.
۷-القاء فساد سیستماتیک و حمایت شرکتهای مشکوک برای ورود کاراکتر سمیرا به شورای شهر برای ساخت و سازهای غیرقانونی
القاء فساد سیستماتیک برای ناامیدی مخاطبان از حاکمیت
یکی از تمهای روایی که در تولیدات سالهای اخیر شبکه نمایش خانگی به ادامه آن اصراری جدی وجود داشته، القاء مکرر مسئله فساد درون سیستمی است.
در سریال خسوف سمیرا(پریا مجللی) یک دانشجوی مطلقه، نقش یک پادوی مطبوعاتی را دارد. او وارد شرکت مهراب و رضی میشود. اغلب فعالیتهای این شرکت حضور در فعالیتهای غیرقانونی و زد و بندهای کلان است. سمیرا با اینکه با علیرضا (پوریا رحیمی سام) ازدواج کرده اما روابط کثیف خود را با رضی حفظ کرده است و با حمایت این شرکت میتواند به عضویت شورای شهر درآید. در ادامه شاهد هستیم دلالانی چون رضی تخلفات خود را در حوزه ساخت وساز غیرقانونی با حمایت سمیرا در شورای شهر پیش میبرند.
القاء این روند که در سریالهای فراوان دیگری تکرار شده است، موجی از نارضایتیهای اجتماعی را در پی خواهد داشت که در خلاء نظارتی مدیران پیشین وزارت ارشاد و ساترا چنین مفاهیمی به مخاطبان سریالهای شبکه نمایش خانگی القاء شده است.
۸- برشی از سریال با اشاره به تیراندازی پلیس که هیچ ارتباطی به خط اصلی روایت ندارد
سکانس پربحث از تیراندازی بدون دلیل پلیس
پلیس به عنوان نماینده قانون برای حفظ امنیت شیوه قاطعانهای را باید در پیش گیرد. در سریال خسوف در سکانسهای غیرمرتبط صحنههای تیراندازی پلیس گنجانده شده که هیچ ارتباطی به روایت اصلی ندارد. این سکانسها شاید در زمان ساخت سریال برای مخاطب اهمیت چندانی نداشت اما تاکید مستقیم شلیک پلیس در آشوبهای اخیر معنایی چندان مثبت نخواهد داشت.
۹-القاء ناامنی شهر در سکانسی غیر مرتبط
در حالیکه امیر در یک ایست بازرسی توقف کرده، خودرویی از محل ایست بازرسی میگریزد و پلیس بی وقفه به او شلیک میکند. این اتفاق در حالی میافتد که وضعیت امنیتی شهر در سریال در پس زمینه بسیار نا امن جلوه داده میشود. کنار هم قرار گرفتن این دو سکانس زمینه القاء مفاهیم متفاوتی را فراهم میکند./مشرق