به گزارش حلقه وصل، «عبدالباری عطوان» در بخش سخن سردبیر روزنامه فرامنطقهای «رای الیوم» یادداشتی را با این عنوان منتشر کرد که «آیا عربهای شکست خورده از تکرار عبارتی درباره تسلط ایران بر چهار پایتخت عربی که آنها را محکوم میکند، خجالت نمیکشند؟»
در این یادداشت آمده است: جملهای که خشم و عصبانیت را برانگیخته و فشار خون آدم را بالا میبرد، چیزی است که برخی مقامات عرب، نویسندگان و مفسران، چه در روزنامهها و چه در مصاحبههای تلویزیونی بیان میکنند، اینکه ایران چهار پایتخت عرب را تحت کنترل خود دارد، در حالی که به دمشق، صنعا و بغداد اشاره دارد
نویسنده نوشت: برخی از اعراب مخالف پروژه ایران این جمله را از کلام شخصیتی ایرانی تحریف کردند، اما تکرار آن به طرز خسته کنندهای، رهبران و کشورهایشان را محکوم میکند، نه اینکه ایران را محکوم کند.
وی تصریح کرد: اگر ایران این پایتختهای عربی را کنترل میکند، که البته ما درباره آن تردید داریم، این به دلیل فقدان پروژه عرب، گسترش فساد، تلف شدن هزاران میلیارد دلار در تامین مالی خزانه کشورهای غربی از طریق معاملات تسلیحاتی است که هرگز جز علیه برادران عرب مورد استفاده قرار نگرفت.
به گفته عطوان، دولتهای عربی که بزرگترین تهدید را ایران میدانند، نه اسرائیل، کسانی هستند که در پروژه تخریب آمریکا در عراق، یمن، سوریه و لیبی مشارکت داشتهاند خواه از طریق تامین بودجه آنکه بالغ بر ۳۰۰ میلیارد دلار بوده است (جنگ در یمن، ۷ میلیارد دلار در هر ماه بر اساس موسسه بروکینگز هزینه داشته است) یا پوشش سیاسی و رسانهای این طرح مخرب را فراهم کردند.
رای الیوم آورده است: ایران، علیرغم چهل سال تحریمهای آمریکا، دولتی بر پایه نهادهایی قانونی ایجاد کرده و صنایع نظامی خود را بر مبنای موشکهای بالستیک توسعه داده است؛ همان طور که برنامههای هستهای عظیمی را توسعه داد که از آن به عنوان اهرم فشاری برای به زانور درآوردن غرب و آمریکا استفاده میکند و مهمتر از همه جناحهای نظامی مسلح انقلابی و آموزش دیدهای را پدید آورده و آنها را بازوی خود در منطقه عربی یا افغانستانی پیرامون خود قرار داده است.
این روزنامه افزود: در حالی که حاکمان عرب با تحریک آمریکا به بهانه صلح دست به نابودی مقاومت فلسطینیها زدند، ایران این هدیه ارزشمند عربستان و آمریکا را برداشت و در لبنان از حزب الله، در عراق از الحشد الشعبی و در یمن از انصار الله، و در نوار غزه از جنبشهای حماس و جهاد اسلامی حمایت کرد.
عطوان نوشت: هفتاد کشور روز پنجشنبه به رهبری ایالات متحده برای مقابله با ایران و با تحریک رژیم اشغالگر اسرائیل با یکدیگر دیدار کردند و نتیجه این دیدار، بیانیهای ضعیف بود، علاوه بر اینکه اختلافهای عمیق، تحریم اروپاییها، غیبت روسیه، چین، هند و حکومتهای اسلامی و بین المللی شریف از دیگر ویژگیهای این کنفرانس بود و وزرای خارجه عرب در آنجا مانند فریب خوردهها از سر شرم و خجالت از سوالات روزنامه نگاران میگریختند.
نویسنده در ادامه پرسید، آیا کسانی که نتانیاهو را به عنوان متحد و حامی خود حساب کردند از خودشان درباره دلایل واقعی که ایران را خطرناکترین دشمن اسرائیل و آمریکا میداند، پرسیدهاند؟ آیا اشغالگری اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی و مقدسات عربی، اسلامی و مسیحی در قدس اشغالی وجود ندارد؟ آیا این واقعیت را که عربها آن را درک کردهاند در نظر نگرفتند که ایران در دید بخش بزرگی از افکار عمومی جهان عرب، کشوری ملی است؟
نویسنده تصریح کرد: اگر ایران با دشمن اسرائیلی علیه عربها و مسلمانان متحد میشد آنها به دستور آمریکا نمیتوانستند علیه ایران متحد شوند و ایران کشور ناز پرورده و لوس غرب و شرق شده بود و بر تمامی ممالک و کشورهای عربی در منطقه خلیج فارس با چراغ سبز آمریکا و اسرائیل مالیات تحمیل میکرد.
به عقیده عطوان، این از کم خردی و زبونی اعراب است که از تسلط ایران بر چهار پایتخت عربی سخن میگویند، چون این سخن، شکست و کاستی آنها را نشان میدهد که به این وضعیت شرم آور عربی منجر شده است، آنها باید دست از نالیدن و غر غر کردن برداشته و راهبردها و برنامههای کاری و تسلیحاتی را جستجو کنند که امت عربی را به سرچشمههای حرمت و وطن پرستی بازمیگرداند و شهرها و پایتختهای آنها را از هر گونه نفوذ خارجی حفظ میکند.
نویسنده تاکید کرد: کسانی که خواهان مقابله با نفوذ ایران هستند، با ذلالت به سراغ بنیامین نتانیاهو نمیروند تا از او بخواهند مراقبشان باشد و او را رهبر کل منطقه عربی قرار داده و اطاعت و وفاداری خود را نسبت به او نشان دهند؛ بلکه اسباب قدرت را در اختیار گرفته و به دنبال ساخت یک پروژه عربی مقاوم میروند که رهبری امت را به آنها بازگرداند.
در پایان این یادداشت آمده است: در کنفرانس ورشو برخی عربها مسجد الاقصی و همه شهر اشغالی بیت المقدس را فروختند، همان گونه که ابوعبدالله محمد دوازدهم معروف به صغیر آخرین سلطان اعراب اسپانیایی در سال ۱۴۹۲ میلادی گرانادا بزرگترین شهر و یکی از آخرین پایگاههای اعراب مسلمان در اسپانیا را به فردیناند و ایزابلا پادشاه و ملکه اسپانیا فروخت؛ اما فرق اساسی این است که ابوعبدالله صغیر اندلسی کلیدهای شهر را گریان و از سر پشیمانی تقدیم کرد، اما نوادگانش در ورشو کلیدهای قدس را با شادی و لبخند تقدیم کردند ورشو نشستی فاجعه بار و اوج بدبختی و حقارت بود.
منبع: فارس