
سرویس حاشیهنگاری: جمعی از فعالان عرصه نشر و کتاب به همت مجمع ناشران انقلاب اسلامی عصر روز چهارشنبه پنجم دیماه ضمن حضور در منزل حجتالاسلام مرتضی امینالرعایا، با این هنرمند انقلابی دیدار کرده و از وی تقدیر به عمل آوردند. در این دیدار که علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور، محمدحسین صلواتیان مدیرمسؤول و سردبیر کیهان بچهها و از پیشکسوتان حوزه تصویرگری، محمد حمزهزاده قائم مقام رئیس و معاون سینمایی حوزه هنری، میثم نیلی مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی و تعداد دیگری از فعالان فرهنگی نیز حضور داشتند، حجتالاسلام امینالرعایا، به بیان خاطراتی از فعالیتهای خود در سالهای پیش از انقلاب اسلامی و پس از آن پرداخت.
* حجتالاسلام امینالرعایا کیست؟
حجتالاسلام مرتضی امینالرعایا از هنرمندان، تصویرگران، نویسندگان و شاعران انقلابی است که نزد اساتیدی همچون حاج آقا مجتبی تهرانی، آیتالله حق شناس و حاج اسماعیل دولابی تلمذ کرده و آثار بسیاری را علیالخصوص در حوزه کودک و نوجوان از خود برجای گذاشته است. این هنرمند متعهد، طراحی آرم دو نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بنیاد شهید و امور ایثارگران را انجام داده است، با وجود این، تاکنون در هیچ محفلی درباره این موضوع سخن نگفته و آن را رسانهای نکرده است.
حجتالاسلام امینالرعایا که این روزها مبتلا به یک بیماری صعبالعلاج شده و دیگر قادر به نوشتن و طراحی کردن نیست، میگوید: تقریبا ۸ سال جنگ را بنده به تصویر کشیدهام، هرچند خاطرات آن روزها را تا به امروز برای رسانه یا نشریهای بازگو نکردهام اما این نخستین باری است که میگویم در روزهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس روزی بیش از شش تصویر شهید را میکشیدم و به خانوادههایشان تحویل میدادم.
وی درباره آثارش هم بیان کرد: روزی به موسسه «خانه کتاب» وزارت ارشاد رفتم، تا بتوانم پروانه نشر اخذ کنم، جالب اینکه مسئول خانه کتاب به من گفت شما بیش از ۲۰۰ کتاب چاپ اول دارید، چطور تا به حال اقدام نکردهاید! در آمار مشخص شد ۴۶۰ کتاب تصویرگری از بنده موجود است اما اطلاعاتی از من موجود نیست!
در این دیدار مجمع ناشران انقلاب اسلامی و حوزه هنری وعده دادند که نسبت به گردآوری و چاپ و انتشار خاطرات و آثار حجتالاسلام امینالرعایا اهتمام کنند.
* ماجرای جالب طراحی آرم سپاه
حجتالاسلام امینالرعایا به ماجرای طراحی کردن آرم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: برادر شهید منتظر قائم از من پرسید که آیا میتوانی برای سپاه آرم طراحی کنی؟ من قبول کردم. سپس مشخصات آن را 9 شب برای من آورد. به من گفت من همینجا میخوابم و تو آرم را طراحی کن که قرار است صبح در راهپمایی از این آرم استفاده شود.
وی ادامه داد: من هیچ فکر و طرحی برای آن نداشتم. یک چراغی داشتم آن را روشن کردم و بسم الله گفتم و با توجه به مشخصاتی که از من خواسته بودند کار را شروع کردم. هنگام طراحی دست من بیاختیار روی آرم میچرخید و نهایتا آرم فعلی سپاه را در ابعاد کوچکی طراحی کردم. برادر شهید منتظر قائم از خواب بیدار شد و وقتی آرم طراحیشده را دید من را بغل کرد و تشکر کرد و گفت من پسندیدم. سپس گفت من این طرح را میبرم تا ببینم چه ایراداتی به آرم میگیرند و شما آنها را اصلاح کنی. من هرچه صبر کردم تا برگردد و ایرادات را به من بگوید اما نیامد. سحر شده بود وقتی از خواب بلند شدم دیدم هنوز نیامده است، نماز را خواندم و آماده شدم تا بروم برای راهپیمایی. فکر میکردم آرمی که طراحی کردهام را به کلی نپسندیدهاند، وقتی در راهپیمایی بودم دیدم چند خانم آرم را که من شب قبل طراحی کرده بودم را در دست گرفته بودند. خیلی تعجب کردم که این آرم چه زمانی چاپ و تکثیر شده است! وقتی برادر شهید منتظر قائم را دیدم رو به من گفت: بچهها آرم را پسندیدند و چاپ کردند و به بین مردم توزیع کردند. به او گفتم چون شب بوده است و من آرم را با دست کشیدهام برخی قسمتهای آن نیاز به اصلاح دارد، اما پاسخ داد که همین آرم را پسندیده و آن را ثبت و ضبط کردهاند و دیگر دستت به آن نمیرسد! بعدا متوجه شدم که آرم را به طراحان دادهاند تا کمی آن را اصلاح کنند ولی اصل آن بیتغییر ماند.
* آرم بنیاد شهید چگونه طراحی شد؟
این هنرمند انقلابی در رابطه با نحوه طراحی کردن آرم بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: در حال اسبابکشی بودیم که حجتالاسلام نظامزاده رئیس وقت سازمان اوقاف با من تماس گرفت و از من خواست که برای آنها آرم طراحی کنم. پاسخ دادم که این کار را به دیگران بسپارید، چون من اکنون در حال اسبابکشی هستم. خیلی اصرار کرد و گفت از اسبابکشی دست بکشید و آرم را طراحی کنید. گفت من هر وقت آرم سپاه را میبینم دلم نمیآید طراحی آرم بنیاد شهید را به کس دیگری بسپارم.
وی ادامه داد: آن روز هم روز وفات حضرت زینب(س) بود و تعطیل بود. به همسرم گفتم کار تعطیل، چون باید آرم طراحی کنم. همسرم تعجب کرد. ناهار را که خوردم به حضرت زینب(س) متوسل شدم. در همان لحظات خوابیدم و خواب دیدم که در عرش کبوتری هست که پرهایش را باز میکند و در عرش میچرخد. کبوتر در حوضی که وسط حیاط ما قرار داشت و مجسمهمانندی به شکل لاله وسط آن بود، وسط آن لاله نشست و حالت آب خوردن به خود گرفت، در حالی که از لب کاسه خون میریخت ولی داخل کاسه آب بود. بیدار شدم و چون آرم درخواستی برای بنیاد شهید بود، متوجه شدم که آن خواب برای طراحی همین آرم بوده است. لاله و پرنده را کشیدم بعد چیزهای دیگری هم به آن اضافه کردم تا اینکه آرم طراحی شد. بعد به حضرت زینب(س) عرض کردم، خانم جان! این طرح را شما کشید و من آن را ارسال کردم برای بنیاد و انشالله دیگر برگشت نخورد چون من امروز خیلی خسته هستم. فردای آن روز آقای نظامزاده تماس گرفت و تشکر کرد و گفت که همین تصویب شد!
* درخواست یک مادر شهید درباره فرزندش
امینالرعایا به خاطرهای از یک مادرشهید اشاره کرد و اظهار داشت: یک مادر شهید تصویری دستهجمعی برای من آورد و دور سر فرزندش دایره کشیده بود و از من خواست که تصویر وی را طراحی کنم. به این مادر عرض کردم که چیزی از تصویر معلوم نیست و من نمیتوانم آن را برای شما بکشم. گفت من عکسی از فرزندم ندارم و این را برایم باید طراحی کنی. به هر سختیای بود با توسل تصویر فرزند این مادر شهید را کشیدم و مجبور بودم چون تصویر کدر بود، از سایه سیاه استفاده نمایم. هنگامی که طراحی را برای این مادر شهید برده بودند، وقتی تصویر را دیده بود از هوش رفته و بسیار گریه کرده بود.
* گفتند دانشگاه نرو!
وی درباره ماجرای ورودش به دانشگاه گفت: محضر یکی از علما رسیدم و عرض کردم که قصد دارم در امتحان دانشگاه هنر تهران شرکت کنم. کمی من را نگاه کرد و گفت: آنجا میخواهی بروی چکار کنی؟ همین قم بمان و درس بخوان. خدمت یکی از بزرگان رسیدم و استخاره کردم که پس از استخاره گرفتن گفت خوب نیست.
وی ادامه داد: هرچند به دانشگاه نرفتم اما در آزمون آن شرکت کردم. یکی از اساتید دانشگاه هنر رو به من گفت من امضا میدهم که تو صد در صد قبول میشوی. دوستانی هم که در آنجا بودند، میگفتند که من را در دانشگاه بپذیرند که به آنها درس بدهم.
این هنرمند انقلابی همچنین اظهار داشت: یک بار در زمان پهلوی در آزمونی شرکت کردم که در این آزمون فردی در وسط قرار گرفته و ما باید تصویر او را در حالی هرچند دقیقه یک بار حالت خود را عوض میکرد را طراحی میکردیم. من تصویرش را کشیدم و آنقدر سریع این کار را انجام دادم که مربی گفت شما کِی کشیدید؟ همه ابتدای طراحی هستند!
این تصویرگر اضافه کرد: مربی، تصویری که من کشیده بودم را نشان بچهها داد و گفت ببینید چه شاهکاری کرده است! آنجا چندین مامور ساواک ایستاده بودند، آمدند و تصویری که کشیده بودم را به همراه رئیس دانشگاه امضا کردند و تایید کردند که بنده قبول هستم و با این تایید، من باید به دیدار فرح پهلوی میرفتم و بورسیه خارج از کشور میگرفتم. روزی که قرار بود نتایج این آزمون رسما اعلام شود، هرچه لیست را نگاه کردم دیدم اسم من بین اسامی پذیرفتهشدگان نیست و این به معنای رد شدن من بود. در راه برگشت خدمت همان شخصی رسیدم که برایم استخاره گرفته بود، وقتی ماجرا را تعریف کردم، گفت وقتی استخاره کردم این آیه شریفه آمده بود: «عسی ان تکرهوا...». از فردای آن روز به حوزه رفتم و مشغول شدم.
* هدیه ویژه رهبر انقلاب به طراح آرم سپاه
در انتهای این دیدار صمیمانه، میثم نیلی مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی به دیدار اخیر جمعی از فعالان این حوزه با رهبر معظم انقلاب اشاره کرد و گفت: روزی که قرار بود خدمت حضرت آقا برسیم، تصور میکردیم که آقای امینالرعایا هم ما را همراهی خواهد کرد اما اینگونه نشد.
وی ادامه داد: پس از جلسه، به حضرت آقا عرض کردم که یکی از مدعوین این دیدار نتوانستند بیایند، آقا گفتند کی؟ گفتم آقای امینالرعایا(عادل)، آقا گفتند که چرا نیامدند، عرض کردم مریض شدند. در ادامه به حضرت آقا گفتم آقای امینالرعایا حدود 400 اثر دارند و آرم سپاه را طراحی کردهاند، بعد آقا فرمودند که این انگشتر را به ایشان بدهید.
گفتنی است، علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور هدیهای را که از سوی مقام معظم رهبری به این هنرمند انقلابی اهدا شده بود را به وی تحویل داد.
تصاویر این دیدار صمیمانه را از ایـــــــــــــنجــــــــــــــــــــــــــا بخوانید