به گزارش حلقه وصل، حجتالاسلام «علی رضائیان» در برنامه تلویزیونی «بدون توقف» در توضیح تفاوت نگاه افراد به هستی عنوان کرد: فرض کنید دو نفر هر دو در یک اتاق زندگی میکنند یکی امید به رفتن دارد، یکی امید به رفتن ندارد، چقدر معنای زندگی برای آنها متفاوت است؟ خدا میفرماید «من موجود لایموتم تو هم دستت را بده بیا، تو هم جاودانه میشوی»، زندگی ما به امید بند است، کسی دچار اختلالات فکری و ذهنی در زندگی میشود که امیدش را از دست داده باشد.
وی در خصوص شکلگیری معنویت نیز توضیح داد: مؤلفه معنادار این مبحث یکی برمیگردد به اینکه من خودم چه خواستی دارم و چه اختیار کردم و دیگری برمیگردد به هدف من، معناداری دینداران بازگشت به این است که میخواهند بهترین بینهایت باشند و در این حرکت این سیر حرکتشان را با خالق هستی هماهنگ میکنند یعنی او این راه هستی را نشان میدهد، اما چرا او نشان میدهد وارد دین شوید؟ چون معنویت نسبت و خواست ما با هدف است، اما برای اینکه چرا از این راه بروم میرویم سراغ دین.
این استاد دانشگاه در ادامه عنوان کرد: گاهی فردی که دین ندارد، یک سری رفتار خوب انجام میدهد، حالا آثار این رفتار چیست؟ رفتارهای ما از دو حال خارج نیست، یک سری سلیقهای است، اما اثر واقعی آن قطعی است و چه خوشم بیاید چه نیاید در عالم بیشتر سنخ رفتار ما از سنخ رفتاری است که اثر واقعی است، حالا اگر کسی آمد یک سری از رفتارهای واقعی را انجام داد، اثرش را میگذارد اما اثر دو تا مؤلفه دارد یکی به آن کاری است که انجام میدهیم، یکی به خواست من از این کار. در واقع خوبی و بدی رفتارهای ما به دو نکته بستگی دارد یکی اینکه خودش آن اثر را دارد دوم اینکه من چقدر از آن بهرهبرداری میکنم.
رضائیان در خصوص فرق بین مسلمان و خداناباور گفت: فرق آنها در این است که اگر خدا ناباور کاری انجام دهد که به نظر ما کار مثبتی است از این ابزار خوب استفاده میکند و اثر آن را میبیند اما تا آنجا که قصد کرده، چون اعتقادی به نقطه ب به بعد ندارد، قطعاً آثارش را میبیند، تمام افرادی که خدا را قبول ندارند اما کار نیکی انجام دادند خداوند اثر کار نیکشان را همین جا قرار خواهد داد، چون خودش این را نخواسته یعنی قرار بوده مکملی به هدف بزند که این کار را نکرده، لذا اندازه کارش محدود به مقداری که خواسته میشود.
وی با اشاره به اینکه اینجا دینداری به رفتار ما اثر بیشتری میدهد، اظهار کرد: چون مقدار اصلی اثر بیش از اینکه در بیرون باشد در درون ما اتفاق میافتد، معنا باید با اختیار و انتخاب باشد، ارزش این کار با نتیجه متفاوت میشود، وقتی یک رفتار مشترک از یک نفر سر میزند با توجه به قصدش، حالت و اثر آن در درون خودش متفاوت است.
این کارشناس و سخنران دینی در پایان با تأکید براینکه در انسانشناسی اصل و بقا را در روح و نفس انسانی میدانیم که بعد از جدا شدن از ماده است، یادآور شد: اگر فرض کنید فردی از دنیا رفت بگویند اعمالی انجام داده و تمام شد، پس چه چیزی را با خود میبرد؟ پس اثرش کجاست؟ آنچه اثرش باقی است در نفس ما اتفاق میافتد، اگر میگوئیم با خودش میبرد اثری است که در نفسش باقی میماند و تا ابد همراه اوست، اما ما برای رسیدن به زندگی مطلوب باید خواستهها یا تصورات ذهنیمان را به خواستنیها یا دستیافتنیهای مان نزدیک کنیم. اگر انسان این معنا را دریابد دیگر وابستگیهایی که او را اذیت میکرد و آثار منفی که در این روند برایش اتفاق میافتد او را اذیت نمیکند و در نهایت لذت و آرامش و شادی در هستی دست پیدا میکند، چون انسان به دنبال همین بوده است.