حجت الاسلام احسان رنجبر مدیرگروه تبلیغی «اکسیر» حوزه علمیه قم يکی از همان مبلغين و پژوهشگرانی است که زندگی طلبگی اش را به شکل ديگری تجربه می کند. حلقه وصل با وی در این خصوص به گفتگو نشسته است.
ورود به کمپ هاي ترک اعتياد دقيقاً از چه زمانی آغاز شد؟
به نام خدا گروه تبلیغی اکسیر از سال 87 شروع به کار کرد. البته از سال 86 کار ما شروع شد، منتهی سال 87 منجر به تشکیل گروه و اخذ مجوز شد و ما به طور رسمی کار را شروع کردیم. فعالیت ما در واقع تبلیغ در کمپ های ترک اعتیاد بود. در ابتدا البته دست تنها بودم تا اينکه بعد از چند ماه يک گروه 12 نفره به نام گروه تبليغي «اکسير دفتر تبليغات حوزه علميه قم» را تشکيل داديم که همه ما از طلاب حوزه علميه قم بوديم.
پس کار شما از قم شروع شد؟
بله کار ما از قم شروع شد و در فاصله زمانی نزديکی به تهران، البرز، چهارمحال و بختياري و استان مرکزي رسيد. بنابراين مجبور بوديم تعدادمان را به 25 تا 30 نفر افزايش دهيم که در هر استان به طور متوسط حدود 5 نفر مبلغ حضور دارند، البته در تهران به 9-8 نفر مي رسد، چون تعداد کمپ ها بيشتر است. گروه تبلیغی ما در حوزه علمیه قم تخصصی شد، یعنی در سطح ملی کار میکردیم و از این حرکت جدید تبلیغی هم در جشنواره «نوآوری های تبلیغ» در حوزه علمیه قم به عنوان یک نوآوری در تبلیغ تقدیر شد.
همچنین مستندی در این خصوص ساخته شد با عنوان «اخراجیهای 4» که از رسانه ملی چند بار پخش شد و در جشنواره فیلم عمار هم در سال 91 به عنوان مستند برتر شناخته شد. در واقع برای دیدن تاثیر فعالیت تبلیغی دینی بر بیماران بهبودیافته پیشنهاد می کنم این مستند را که یک طلبه ساخته است و در آن پیرمرد بهبودیافته ای به نام حسن نقل میکند که این تبلیغات چه تأثیراتی در زندگی او داشته است مشاهده کنید.
کتابی را هم با عنوان «پیام آوران نجات و رسالت مبلغان دینی» در حوزه پیشگیری، درمان واعتیاد تألیف کردیم تا اگر مبلغی بخواهد در زمینه پیشگیری و درمان ورود به کمپ های ترک اعتیاد کار کند با آگاهی و توانمند وارد شود و این کتاب کمک کننده به مبلغ است.
کار را با همان گروه «اکسیر» ادامه دادید؟
خب مستند ها و برنامه های تلویزیونی که معرف این روش تبلیغی بودند منجر به این شد که ما یک مؤسسه ی ملی زیر نظر وزرات کشور تأسیس کنیم که مجوز اولیه را از استان چهارمحال و بختیاری به نام «آوای زندگی پاک» دریافت کردیم. البته به تدریخ دامنه کار را گسترش دادیم ودر سطح ملی فعالیت کردیم که علاوه بر تبلیغ در کمپ های ترک اعتیاد، در بحث پیشگیری نیز وارد شدیم.
در مساجد، مدارس، هیئات، دانشگاهها و ... هرجایی که همایش و برنامه ای در این خصوص بود دعوت شده و در مورد پیشگیری با محوریت آموزه های دینی صحبت می کردیم. در کتابی که نوشتم تمام درمان های رایج در کشور را نام بردم و یکی از درمانهای موسوم به NA را نقد کرده ام که منجر به راه اندازی جلسات پژوهشی در قم در همین مؤسسه شد و موفق شدیم در طول سه سال یک روش درمانی دین محور را طرح کنیم، بعد از آن سر فصلهای پیشگیری که نزدیک به صد سر فصل بودند با محوریت دین و آموزههای دینی و روانشناسی در قالب یک بسته دینی و یک بسته درمانی آماده شد.
به هر صورت در طول این سال ها فعالیت در نامه نگاری هایی که برای نهادها و سازمان ها صورت گرفت منجر شد یک مرکز پایلوت تأسیس شود در قم و چهارمحال و بختیاری البته در استان قم همکاری نکردند. در چهارمحال و بختیاری همکاری کردند و یک مکانی را که مربوط به بهزیستی بود به ما اجاره دادند و ما مؤسسه را زیر نظر بهزیستی به نام «طلوع زندگی بهشتی» راه اندازی کردیم که در شهرستان فارسان فعالیت دارد.
فعالیت در این حوزه توسط طلبه ها به چه نحوی است؟
خب همان طور که گفتم مؤسسه ملی «آوای زندگی پاک» را تاسیس کردیم. کارگروه پژوهشی داشتیم و کتابی نوشته که همه درمان های موجود در آن آمده و یکی از آنها هم نقد شده است. کارگروه های پژوهشی را به صورت جهادی برگزار کردیم. در قم طلبه هایی داشــتیم که رشته روانشناسی را هم خوانده بودند و با کمک آنها روش درمانی دین محور نوشته شد. به تدریج فعالیت ضد اعتیاد برای گروهی از طلاب از فعالیتی تبلیغــی به یک فعالیت تخصصی تبدیل شد. روش درمانی هم به صورت پایلوت در چهارمحال و بختیاری و در مجتمع پیشگیری و درمان اعتیاد «طلوع زندگی بهشــتی» با تکیه بر سبک زندگی اسلامی و دینی دو سال است که اجرا می شود. در این روش سعی شده است از نقاط قوت روش های دیگر استفاده و نقاط ضعفشان برطرف شود. در واقع در این روش به اشتغال بیماران توجه شده و بعد از ترخیص هم قدم های دینی در چند مرحله برای آنها تعریف شده است.
ما دیدیم که حلقه مفقوده ای در درمان اعتیاد وجود دارد که بعد از بهبود دیگر کاری به بیمار ندارند با او خداحافظی میکنند. برای همین برای درمان ۳ مرحله و برای مرحله اول ۷ گام تعریف کردیم. مرحله اول مفاهیم دینی ندارد و از ادبیات فارسی استفاده شده است. این ۷ گام شاید تا یک سال طول بکشد. امتیازاتی در نظر گرفتیم که بعد از یک سال پاکی این استمرار بیابد. در مرحله دوم کمکم با دین آشنا و در مرحله سوم وارد سبک زندگی اسلامی می شوند. ما با این افراد مرتب در تماس هستیم و همایش های ماهانه و سالانه برگزار میکنیم.
رنجبر با اشاره به روش پیامبر برای تبلیغ دین تأکید میکند که برای درمان این بیماران هم راهی جز حرف زدن با زبان آنها ممکن نبوده است. در دانشگاه از اصطلاحات دانشجوها استفاده می شود و در کمپ های ترک اعتیاد هم از حرف ها و تکیهکلام های معتادان. برای مثال یکبار به آنها گفتم شمایی که تا به حال یک روحانی را از نزدیک ندیده اید، دارید من را قضاوت میکنید؛ اما قضاوت کار معتاد نیست. این جمله معروفی است که در جلسات ان.ای به معتادان گفته می شود. آنها با اصطلاح های مشترک با من همدل می شدند و همین باعث شد ارتباط خوبی پیدا کنیم.
خاطره ای هم دارید؟
خب یک بخش از فعالیت های ما برگزاری سفرهای راهیان نور است. دراین سفرها کتاب «شاهرخ ضرغام» را به همراه داشتم و برای معتادان می خواندم یا اینکه مســابقه کتابخوانی با محوریت این کتاب برگزار می کردم و این کتاب خیلی جواب داده است. نمونه هایی بودند که در این سفرها توبه کردند و نمازخوان شدند البته به صورت موقت هم داشتیم افرادی که فقط در اردوی راهیان نور تغییر میکردند.
یکبار مردی در سفر راهیان نور به درون تانکی رفت و ساعت ها شروع به گریه و توبه کرد. وقتی بیرون آمد گفت: تا به حال در عمرم گریه نکرده بودم.
ضرورت حضوریک مبلغ و طلبه در بین این افراد از نظر شما چیست؟
توجه داشته باشید فرایند ترک نه صرفاً ترک ماده مخدر یا محرک بلکه ترک مجموعه ای از گناهان همراه با آن است. وقتی که فردی ترک میکند یعنی هزاران گناه زیرمجموعه اعتیاد را هم ترک میکند. دزدی و شرارت را ترک میکند. این فرایند لطافت روحی به آدم می دهد و فطرت بیدار می شود. اینجاست که از راز خلقت و هستی شناسی سوال می پرسند. برای همین حضور مبلغ دینی واجب است. بعضی جاها مبلغان دینی حضور نداشته اند و بیماران به سمت عرفان های کاذب کشیده شدند. معمولاً رابطه بسیاری از افراد در حال مصرف با روز عاشورا و محرم و مناسبت های این چنینی قطع نمی شده است. آنها در هیات ها حاضر می شده اند وعزاداری میکردند. یکی از معتادهایی که حالا با این روش دیگر پاک شــده است تعریف می کرد «ما مواد در جیبمان بود و وقتی از ایست بازرسی رد می شدیم به حضرت عباس متوسل می شدیم. من در هیات های عاشورا یا مراسم دعای توسل کمپ شرکت میکردم و خیلی جواب می گرفتم»، خب این مسائل همگی نشان از ضرورت و فایده حضور مبلغ دینی در بین این افراد دارد.
از سال های قبل زمانی که برای اولین بار در یکی از کمپ های ترک اعتیاد حاضر شدیم به اهمیت و نیاز تبلیغ در این عرصه پی بردیم. کسانی که به مواد مخدر مبتلا می شوند کم کم به نقطه ای می رسند که توان ادامه ندارند و به ترک مواد روی می آورند بنابراین در این مرحله روحیه شکست خورده ای دارند و آماده هستند که می توان به وسیله تبلیغ دینی تأثیر بسیار خوبی بر آن ها گذاشت.
در طول دو سال فعالیت در فارسان هم نتیجه ی خاصی کسب کرده اید؟
در مرکز «طول زندگی بهشتی» یک کمپ ترک اعتیاد، یک بخش پیشگیری و جلسات خانواده و حمایتهای پس از درمان، اشتغال راه اندازی شده است که مستندی از این بخش ها تهیه شده که انشاءالله در برنامه «ثریا» از شبکه یک پخش خواهد شد.
البته پایلوت ما 3 ساله بوده که گزارش این دو سال را به سازمان بهزیستی کشور ارسال کرده ایم. در این دو سال بازدهی این مرکز دین محور 3 برابر کمپهای کل کشور بوده است. یعنی در کمپ های کشور نرخ درمان 5 درصد است در صورتی که برای ما 85/14درصد است یعنی از 350 نفر 52 نفر پاک هستند. پرونده این افراد حاضر است که با آن ها در ارتباط هستیم و حمایت های پس از درمان هم گاهی برایشان داشته ایم، محل کارشان را می دانیم و برای اشتغال، آموزش و توانمند سازی به مراکز آموزشی معرفی می شوند.
مشکلاتی هم داشته اید؟
سختی های فعالیت تبلیغی در کمپ های ترک اعتیاد انکار ناپذیراست. فعالیت در کمپ ها ضمن سختی های خود نیاز به تخصص دارد و با وجود این موارد استقبال زیادی از سوی طلاب انجام نشده است ولی در این زمینه نیاز به همکاری طلاب تبلیغی بسیار احساس می شود. مبلغی که می خواهد در این عرصه فعالیت کند ضمن دارا بودن اطلاعات دینی و اعتقادی باید درک بالایی از مشکلات معتادان داشته باشند.
البته چند دلیل هست که چرا ما توفیق بیشتری در طول این سال ها در بحث درمان نداشته ایم. یک اینکه حمایت های پس از درمان ما مستلزم هزینه هنگفتی ست از جمله اشتغال. ما رصد کردیم که خیلی از این بیماران که از مرکز بیرون می آیند برای کار به بندر و عسلویه می روند. که بندر و عسلویه محیط بسیار آلوده ای دارد. دیگری هم بحث آموزش است که نیاز به استاد دارد و بسیار هزینه بر است و متاسفانه مسئولین در این زمینه همکاری های لازم را ندارند.
درحقیقت هدف ما این بود که برا ی افراد این مرکز حمایت های پس از درمان نیز صورت گیرد تا بتوانند بهبودی پایداری داشته باشند. البته این حرکت ادامه دارد و انشاالله در سال سوم یک گزارش مفصل سه ساله را خواهیم داشت. خب تنها هزینه ایی که به دست ما می رسید ازسوی خود بیمار بود که خود بیمار هم گاهاً هزینه را پرداخت نمی کرد. و واقعا ما در بحث هزینه ها مشکل داریم.
ما به مدت 5 سال بیماران را بدون هیچ حمایتی راهیان نور بردیم و یک مستندی به نام«ایستگاه شاهرخ» در این رابطه درست کرده ایم.
چه اقدامات دیگری جهت ارتقا فعالیت های خود انجام داده و یا در دست دارید؟
بسته پیشگیری و بسته درمانی آماده است و انشاالله در قالب کتاب منتشر می شوند. سایتی «موسسه طلوع زندگی بهشتی» راه اندازی شده است. مدلی از همین مرکز را به هم به سپاه داده ایم که در سه استان اجرا شود.
سخن آخر
بنده مربی 16 دوره مددیاری اعتیاد و نقش دین در پیشگیری و درمان اعتیاد در تهران بوده ام. مخاطبین این دوره معمولا یا معتادین بهبودیافته بالای 5 سال هستند یا مسئولین کمپ ها یا خانواده های معتادین. چیزی نزدیک به 500 نفر مخاطب این دوره بوده اند. الان در حال هماهنگی هستیم که در یک حسینیه ای در تهران تمام مخاطبین حضور یابند. استفاده از سیره شهدا روی معتادین کمپ اثر بسیار مفیدی داشته و ما امیدواریم با حمایت های خیرین و مسئولان سفرهای راهیان نور ادامه یابد جالب است بدانید یکی از معتادین کمپ به مدت 2 ماه با صرف وقت تندیس شهید شاهرخ ضرغام را ساخت و این اولین مجسمه ای بود که توسط او ساخته شد و در حال حاضر هم در همین حرفه مجسمه سازی در استان خوزستان مشغول فعالیت است.
به هر صورت این مؤسسه برای فعالیت تبلیغی در کمپ های ترک اعتیاد و همچنین فعالیت در پیشگیری از گسترش اعتیاد آمادگی دارد و هر چه مسؤولان مربوطه همکاری بیشتری داشته باشند فعالیت در این زمینه گسترده تر انجام می شود واقعیت این است که در استان این کار مورد توجه قرار نگرفته و حمایت نشده است حتی از سوی نهادهای انقلابی. فقط از امام جمعه سابق شهر فارسان حاج اقای پوراکبر که بسیار از کار بنده حمایت کردند کمال تشکر را دارم.
برای ادامه این روش درمانی نامه های زیادی نوشتیم و از وزیر کشور تا مسئولان استانی همه اعلام حمایت کردند؛ اما تنها حمایتی که کردند این بود که مانع نشدند و به من مجوز دادند. کاری که درواقع بیشتر تلاشش بر دوش خودمان بوده است. آنقدر لوح تقدیر دارم که کاربردی ندارند البته اگر حمایتم هم نکنند به این کار ادامه می دهم.