به گزارش حلقه وصل؛ رگا گروهی است تشکیل شده از دخترانی که مسیر زندگیشان تغییر کرده است. تغییری که صرفاً ظاهری و از نوع پوشش نیست. بچههایی در گروه رگا هستند که شاید آتئیست بودند، بچههایی که بارها خودکشی کرده یا درگیر سیگار و حتی کشیدن موادی مثل گل بودند.
در این گزارش به ادامه معرفی گروه رگا که پرونده اول آن منتشر شده(و از اینجا قابل مشاهده است) خواهیم پرداخت. (متن این گفتگو در شماره 89 نشریه حلقه وصل به چاپ رسیده است).
تاریخ تولد معنوی، مربی با ته آرایش، تغییر و خانه به دوشی؛ اینها عبارتهای کلیدی الهام صفالو، یکی از مربیان گروه رگا در گفت وگو با حلقه وصل است. اگر شما هم کنجکاو هستید بدانید که رگا را چه کسانی ایجاد کردند و هدفشان چیست و می خواهند به کجا برسند، این گفت وگو را بخوانید.
هسته مرکزی و هیئت اندیشه ورز رگا چه کسانی هستند؟
خانم ثمین صفالو، ایده اولیه کار را مطرح کردند و در ادامه با چند دوست همراه، گروهی تشکیل دادند. ما سعی کردیم هسته مرکزی، گروهی بکر از جوانانِ تغییر کرده باشند. افرادی که با گوشت و پوستشان، قشر خاکستری و دغدغه ها و سبک زندگیشان را تجربه کرده باشند، یعنی از فضای فعالیت ما دور نباشد تا بتوانیم از آنها در جهت سیاستگذاریهای کلان رگا استفاده کنیم. در این مسیر از حضور استادی مثل استاد راجی و دیگر اساتید دانشگاه هم استفاده کردیم. دلمان میخواست تنوع آرا را در هیئت اندیشه ورز داشته باشیم و با برخی از اساتید هم صحبت کردیم که گفتند ما از جنس بچه های شما نیستیم و قبول نکردند همکاری کنند.
در این راه چندین بار از همفکری استاد پناهیان و خواهر بزرگوارشان استفاده کردیم. از همراهی و همفکری خانم دکتر دیالمه استفاده کردیم. مشورتهای آقای یکتا و همراهی های ایشان در این مسیر خیلی به ما کمک کرد. حاج حسین یکتا واقعا در مسیر توسعه رگا دست ما را گرفتند و به خیلی از نهادها معرفی کردند. اساتیدی هم بودند که ما را به حضور نپذیرفتند. ما خوشبینیم شاید کارهای مهمتری داشتند و فرصت نداشتند.
فکر می کنید دلیلی که مخاطب به رگا مرتبط و متصل میشود، چیست؟
چون ما وابسته به ارگانی نیستیم و گروهمان کاملا مردمی و خودجوش شکل گرفته است. این دو دلیل یعنی وابسته نبودن و مردمی بودن خیلی در شکلگیری این ارتباط ها تاثیر دارد و سبب میشود صمیمیت ارتباط ها هم بیشتر شود. اینها دلایلی است که از زبان مردم می شنویم. خودمان هم سعی میکنیم در ارتباط ها مثل رفیق و خواهر در کنار مخاطبان باشیم. جو گروه هم انرژی خوبی دارد. نشاطی که در بچه ها هست، برای اعضای تازه وارد جذاب است. کرونا دورهمی های ما را از رونق انداخت و الان دورهمی نداریم، ولی خیلی از
مخاطبها پیام می دهند و میگویند چقدر دلتنگ این دورهمی ها شده اند. بخشی از این ارتباط گرفتن هم به حس مسئولیتی که ما در قبال مخاطبان داریم، برمی گردد. دغدغه اکثر ما این است که کنار مخاطبان باشیم و تا جایی که می توانیم کمکشان کنیم.
به نظر شما کاری که شما انجام می دهید وظیفه اصلی کدام نهاد است و کدام نهاد باید در این زمینه پا پیش می گذاشت؟
به نظر من هر کسی که دغدغه دختران این سرزمین را دارد و بودجه ای بابت کار فرهنگی می گیرد، باید در این زمینه ورود می کرد.
به جایی هم برای درخواست کمک و حمایت سر زدید؟ از شما حمایتی هم می شود؟
بله، ما خیلی جاها سر زدیم و به خیلی ها صدایمان را رساندیم. گفتیم به کمک احتیاج داریم. می خواهیم حداقل مکانی داشته باشیم و خانه رگا آنجا شکل بگیرد تا بتوانیم دورهم جمع شویم. این کمترین چیزی است که رگا لازم دارد. حاج حسین یکتا برای پا گرفتن رگا خیلی کمک کردند. ایشان همان موقع دو مورد را گوشزد کردند، ولی ما ضرورتش را احساس نکردیم. الان و بعد از گذشت شش هفت سال داریم متوجه می شویم که این دو چیز برای ماندگاری و تداوم حرکت رگا چقدر ضروری است. «مکان و درآمدزایی » یکی از خیرین فرهنگی یک حسینیه در اختیار ما گذاشتند که دورهمی ها و... را در آنجا برگزار میکنیم، ولی این حسینیه همیشه در اختیار ما نیست. ایام محرم و صفر یا فاطمیه نمیتوانیم از آن استفاده کنیم. چون هر روز مراسم عزاداری در آنجا برپاست.
رگا الان خانه به دوش است. همیشه به این و آن رو می اندازیم. این خانه به دوشی نمی گذارد رگا جان بگیرد. نمی توانیم محکم تر قدم هایمان را برداریم. الان در خانه های بچه های رگا، دورهمی ها و جلسات شکل می گیرد. کرونا هم که شرایط را بدتر کرده است. خیلی ها قول دادند، مکانی برای ما فراهم می کنند، ولی تا الان اتفاقی نیفتاده است. خیلی ها هم که متولی کار فرهنگی بودند و در ارگانها و نهادهای مختلف مسئول و مدیر بودند و می توانستند به رگا کمک کنند، نکردند. دوست ندارم از آنها اسم ببرم، چون حس می کنم نیتشان خیر است. چیزی که مشخص است اینکه نه تلاشهای آنها و نه تلاشهای ما تا الان نتیجه نداده است.
فکر میکنید چرا باید از رگا حمایت شود؟
رگا قبلا امتحانش را پس داده است. مسئولان دیدند رگا حتی در مدارسی از تهران که به لحاظ فرهنگی و منطقه جغرافیایی با ناهنجاری های زیادی دست به گریبان بودند، چقدر توانسته موثر باشد. درصورتی که ما کلا یک ساعت ونیم تا دو ساعت در این مدارس حضور داریم. نظرسنجی های انجام شده در این زمینه موجود است. رضایت و تاثیرگذاری نزدیک به 80 درصدی به راحتی به دست نمیآید. خود آقایان اذعان دارند که رگا به عنوان یکی از موفق ترین گروه های فرهنگی در مدارس دخترانه عمل کرده است. این در حالی است که حضور گروه های دیگر در مدارس به مراتب طولانی تر از رگاست. از یکی دو هفته تا یک ماه و حتی یک سال در مدارس حضور مییابند. ما فقط یک ساعت ونیم در هر مدرسه هستیم.
چطور میشود یک مکان برای این گروه فرهنگی نتوان فراهم کرد تا این گروه یک جا مستقر شود و پا بگیرد؟ در اینجا دوست دارم امیدوارم باشم، ولی ممکن است اگر این خانه به دوشی و بلاتکلیفی ادامه دار باشد، دیگر رگایی وجود نداشته باشد. تا ما جا نداشته باشیم، نمیتوانیم درآمدزایی هم بکنیم و چون از طرف نهادی هم حمایت نمی شویم، این موجودیت ما را به خطر می اندازد. خیلی از نهادها به راحتی میتوانند به طور موقت مکانی را به رگا اختصاص دهند و ا گر کار، موثر بود و از نتیجه آن راضی بودند، حمایتشان را ادامه دهند. اکثر مربیان ما تحصیل کرده هستند و مدارک کارشناسی ارشد دارند. مربیانی که به دلیل تجربه گرانبهایی که دارند هر کدام یک گنجینه باارزش هستند و باید حفظ شوند که به دلیل عدم استقرار ما و اشتغال این دوستان، به تدریج ما این پشتوانه انسانی را از دست میدهیم. اگر نتوانیم این مربیان را حفظ کنیم، بزرگترین سرمایه رگا از دست خواهد رفت و رگایی هم باقی نخواهد ماند. در حالی که متولیان فرهنگی کشور دوباره بودجه خود را صرف طراحی پوسترها و بنرهای تکراری میکنند تا رزومهشان پر شود.
رگا چه عملیاتهای ایذایی برای خود تعریف کرده و آیا تاکنون توانسته موج و جریانی ایجاد کند؟
اگر منظور از عملیات ایذایی، عملیات فریب دشمن است و منظور از ایجاد موج و جریان، ایجاد جریان اجتماعی است؛ نه! رگا این کارها
را نکرده است. چون اصلا جنس کار رگا این نیست. بیشتر فعالیتهای ما ایجابی است تا سلبی. هدفمان بیشتر انگیزشی است. ما نمیتوانیم در یک ساعت ونیم، کار شناختی بکنیم. کارمان بیشتر ایجاد انگیزه است. ما در خیابان به خانمها هدیه میدهیم هدایایی که بچه ها با دست خودشان و با عشق ساخته اند. این کار برای جلب محبت است. شعار رگا همین است؛ یعنی رگا دعوت به لبخند، دعوت به محبت و دعوت به داشتن انگیزه.
سه گروه مخاطب هدف داریم. در مدارس، قشر خاکستری مخاطب ما هستند. کسانی که از باورها و ارزشها زاویه گرفته اند یا اصطلاحا با خدا قهر کرده اند و خیلی هم سوال و شبهه در ذهن دارند. ما این سوالات را در مدارس با صدای بلند تکرار میکنیم. این کار باعث ایجاد انگیزه میشود. می گوییم برای گرفتن پاسخ این سوالها سراغ ما بیایید. سوالات را برایشان وا کاوی میکنیم. گروه هدف دیگر ما بچه های ارزشی منفعل هستند. بچه هایی که در خانواده های معتقد بزرگ شده اند، ولی در جامعه منفعل هستند. اینها عموما بعد از دیدن بچه های رگا، شروع به کار فرهنگی و تاثیرگذاری روی دوستان و اطرافیان خود میکنند. مخاطب هدف سوم ما، گروهی هستند که به اجبارِ خانواده، یکسری باورها را از روی اجبار پذیرفته اند، ولی علیرغم ظاهر، در باطن به آن اعتقاد ندارند. اینها هم بعد از دیدن بچه های رگا، به تعبیری سرشان را بالا میگیرند. این اصطلاحی است که خودشان به کار میبرند. میگویند ما به این سبک زندگی عشق می ورزیم. میگویند دیگر فهمیدیم این هم یک انتخاب است، اجبار نیست. این انتخاب برایشان معنا پیدا میکند.
کار ما یک کار انگیزشی است. موجی هم که ایجاد میشود، در دلهاست. کار ما ایجاد موج در ذهنها و دلهاست. سوالاتی که در دل و ذهن مخاطبان رسوب کرده، بیرون می کشیم. در دل افراد شوری ایجاد می کنیم؛ شور بازگشت. برخی فکر می کنند، با گناه هایی که کرده اند دیگر امکان بازگشت ندارند ولی رگا ثابت میکند که خدا بندگان گناهکارتر را هم پذیرفته است. پس امکان بازگشت همیشه وجود دارد و آغوش خدا همواره به روی بندگانش باز است.
رگا فقط بازپروری میکند یا عملیات پیشگیری هم دارد؟
میشود گفت هم عملیات بازپروری داریم و هم عملیات پیشگیری. یکسری از بچه ها درگیر گناهانی هستند که باید دستشان را گرفت و کمکشان کرد. اینجا کار ما بازپروری است. برخی از مخاطبان ما بچه های ارزشی هستند که تمایلشان را به سبک زندگی مومنانه از دست داده اند و میخواهند با جریان غالب و ظاهر اجتماع همسو شوند و ممکن است درگیر گناهان پنهانی باشند. صحبت های ما با اینها و سعیمان در تغییر نگاهشان، پیشگیرانه است و مانع از بروز مشکلات بزرگتر میشود. از طرفی وقتی فردی ذکری را تکرار میکند و یاد خدا همراهش است، خیلی از گناهان را ترک میکند و انجام نمیدهد، حتی انتخاب هایش تغییر میکند. این اتفاقی است که در رگا میافتد. رگا یاد خدا را زنده میکند و پرده ای که سبب غفلت فرد از خداوند شده، کنار میزند. رگا یک وسیله است برای زنده کردن یاد خدا.
روش انتقال مفاهیم در رگا چطور است؟ فکر میکنید کارهایتان چقدر خلاقانه است؟
روایتگری داستان های واقعی از تجربه هایی حقیقی و قابل لمس برای دختر امروز این سرزمین، شاید خلاقانه ترین روشی باشد که رگا برای ایجاد انگیزه در نوجوانان و جوانان به کار گرفت. هر چند از بازخورد مخاطبان رگا میتوان به این نکته پی برد که تلاشهای دوستان ما برای ایجاد جذابیت و به کارگیری روشهای خلاقانه در بیشتر موارد نتیجه داده است. کاش این مصاحبه را وقتی انجام میدادیم که رگا توانسته بود تمام ایده هایی را که در سر دارد اجرایی کند. ما برای انتقال مفاهیم، خیلی ایده های خلاقانه در ذهنمان طراحی کرده ایم. اجرایی شدن این ایده ها جزو آرزوها و رویاهای ماست. طرحهایی که در ذهن ما هست، نمیشود به تفصیل همه را گفت. مهمترین آنها برگزاری یک پاتوق دخترانه با رویکردی نو و متفاوت است.
بیشتر فعالیتهای ما در حال حاضر مقطعی است. مثل مسافری که یک روز ساکن مسافرخانه است و یک روز هتل، یک روز این شهر و فردا آن شهر! تا مستقر نباشیم، امکان اجرای خیلی از طرحهای بلندمدت و خلاقانه از ما گرفته شده است. اما تفاوت طرح های رگا را میتوان از همان بدو ورود متوجه شد. هنگامی که مخاطبی وارد حسینیه میشود و مربیان ما را با ظاهری آراسته و تیپ جوان پسند و بدون حجاب مشاهده میکند این تفاوت، مشهود است. زیرا بسیاری از نوجوانان ما به دلیل فاصله قابل توجه سبک زندگی گمان میکنند محجبه ها همیشه همین ظاهر را دارند یا از مد و زیبایی چیزی سر در نمیآورند؛ حتی تصور شوخی ها و خنده ها و نشاط بچه ها برای برخی از این دوستان قابل تصور نیست. این نتیجه دینی است که برخی از ما مذهبی ها با ظاهر یک خانم یا آقای ناظم و در قالب دستورات آمرانه یا نهی کننده بدون هیچ شوق و جذابیتی به آنها عرضه کرده ایم.
رگا سعی دارد این سد ذهنی را شکسته و این گره های ذهنی را باز کند. واقعیت چیز دیگری است. تبیین میکنیم که مومن، مکلف به شادی است و ثمره ایمان حقیقی جز شادی و آرامش نیست. همان متاع گمشده ای که جوان و نوجوان امروزی به دنبال آن میگردد و در لذتهای زودگذر آن را نمی یابد. همان گوهری که بچه های رگا در زندگی جدید خود آن را در مسیر بندگی یافت هاند. طبق آیه قرآن، کسی که غم دارد، ایمان هنوز به دلش راه نیافته است. اولین کاری که میکنیم نمایش عکسهای قبل و بعد از تحول بچه های رگاست. تکنیکی که یخ مخاطب را باز میکند و او را مشتاقانه پای صحبت دوستان ما می نشاند و با بخشهای دیگری مثل نمایش فیلم های کوتاه معنا گرا که برخی از آنها ممکن است دقایقی بچه ها را چنان از ته دل بخنداند که برای مسئولان مدرسه قابل توجه است.
روش انتقال مفاهیم در رگا به چه شکل است؟
شبیه آینه؛ آینه ای که سعی میکند هر روز تمیزتر و صیقلی تر شود تا تصویر درست تری به مخاطب ارائه دهد. سعی ما بر این است که به کسی مستقیم نگوییم چگونه باش و چگونه رفتار کن. به قول خانم دکتر دیالمه: 20«را نشان بده، ولی به 12 هم راضی باش. » اینکه بچه ها به مرور از نمره 12 به 13 برسند جای خوشحالی دارد و برای ما نشانه رشد است. انتظار هم نداریم در یک بازه زمانی کوتاه مدت تغییرات شگرفی شاهد باشیم. هرچند لطف خداوند موجب می شود مخاطبین رگا با سرعت تغییرات و ثبات قدم خود در مسیر بندگی گاهی ما را شگفت زده کنند. پذیرش، دوستی و رفاقت اولین قدم های ما برای شکلگیری ارتباط موفق و به تبع آن انتقال مفاهیم است.
این را هم بگویم که برخی از بچه ها و مربیان ما تازه تغییر کرده اند و شاید از دید مذهبی ها ظاهرشان آنطور که باید و شاید نباشد. برخی مواقع از طرف مذهبیها تکفیر میشویم. گزارشی از گروه رگا از شبکه یک پخش شد. بعضی از دوستان مذهبی با ما تماس گرفتند و ما را مورد عنایت قرار دادند که فاتحه دینی را که شما مبلغ آن هستید باید خواند. چرا بچه هایتان با آرایش یا ته آرایش، دارند از دین دم میزنند. برای یکی از بچه ها تاریخ تولد معنوی گرفته بودیم. زنگ زده بودند که امام حسین به کمرتان بزند، جایی که حسینیه است و مزین به اسامی اهل بیت(ع)، جشن تولد گرفته اید! به باطن مطلب نگاه نمیکنند.
برخی رگا و بچه های رگا را نمی پذیرند، به خاطر اینکه فکر میکنند اسلامشان اسلام ناب محمدی نیست و یک اسلام مندرآوردی است. در صورتی که فکر نمیکنند مربی ای که ته آرایش دارد و دو سال هست تغییر کرده، قبلا در فلان پارتی بوده یا فلان گناه را انجام میداده و سرعت رشد این آدم در این دو سال، از تمام چهل پنجاه سال طول عمر بندگی این افراد بیشتر است و چه بسا این توبه کنندگان در نزد خدا مقام ویژه ای داشته باشند. به عنوان مثال مادر یکی از دوستان ما، او را به مدت یک ماه از خانه بیرون انداخته بود با این شعار که: «برو پیش همان خدایی که برایش نماز میخوانی! » یا بسیاری از دوستان ما از تمام دورهمی های فامیلی و دوستانه حذف می شوند و گاهی جواب سلامشان را هم به سختی میگیرند و... . در کل ما هم اخراجی هستیم و هم تکفیر میشویم! متأسفانه این برخوردهای سلبی و سطحیِ برخی از دوستان مذهبی، باعث شده خیلی از جوانها و نوجوانهای ما از دین فاصله بگیرند و نخواهند دیندار باشند.
شما به حوزه خانواده هم ورود کردید؟
پرداختن به مقوله خانواده هم جزو طرح های بلندمدت ماست. تحقیقات نشان میدهد برخی از دختران ما در بسیاری از مسیرهای اشتباه قدم میگذارند چون اعتماد به نفس کافی ندارند، یا عزت نفس آنها در خانواده به درستی پایه گذاری نشده است. چرا؟ چون رابطه درست و عاطفی بین پدر و دختر در این خانواده ها شکل نگرفته است. در دین ما هم هست که از طرف پدر باید توجه ویژه ای به دختر بشود و پدران باید مانند یک دوست نزدیک وقت ویژه ای برای فرزندان خود بگذارند. البته این طرح های پدرانه و طرح های مشابه به دلایل مشکلاتی که در مورد آن صحبت کردیم، هنوز اجرایی نشده است.