به گزارش حلقه وصل، برنامه تلویزیونی دستخط با حضور امیر سرتیپ خلبان حمید واحدی فرمانده نیروی هوایی ارتش برگزار شد.
متن کامل این برنامه به شرح ذیل است:
در آغاز برنامه آغاز دهه فجر انقلاب اسلامی را تبریک می گویم. از ۱۲ بهمن تا ۲۲ بهمن که روز حماسه عظیم ملت شریف ایران است، وارد دهه فجر میشویم. در این بازه زمانی یکی از روزهای خاص ۱۹ بهمن است که بیعت همافران با بنیانگذار جمهوری اسلامی است. امروز در خدمت یکی از اعضای جامعه همافران و خلبانان ارتش جمهوری اسلامی هستیم. کسی که سال ۶۳ وارد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی می شود و دوره های مختلف خلبانی را می گذراند و سال ۶۷ بعنوان خلبان شکاری وارد مجموعه میشود و از سال ۶۷ ماموریت ها و عملیات ها و مسئولیت های مختلف را بر دوش داشته تا امروز که یکی از مهمترین مسئولیت ها را در این عرصه برعهده دارد.
معاونت بازرسی ارتش جمهوری اسلامی، فرماندهی ناحیه دوم شکاری پایگاه شکاری تبریز، جانشین فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از جمله سمت های ایشان است و با توجه به مسئولیت سنگینی که الان برعهده دارد، حرف های گفتنی فراوانی برای ما خواهد داشت.
در خدمت امیر سرتیپ خلبان حمید واحدی، فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران هستیم. من بخش هایی از سوابق ایشان را اشاره کردم و در آستانه ۱۹ بهمن، روز بیعت تاریخی همافران با بنیانگذار جمهوری اسلامی که به عقیده امیر واحدی سال شروع کار نیروی هوایی حساب میشود، در خدمت ایشان هستیم.
سلام عرض می کنم و خیلی خوش آمدید.
من هم عرض سلام و ادب خدمت حضرتعالی و همه هم میهنان عزیزم دارم.
امیر واحدی اوضاع الان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی را چطور میبینید؟ از شهریور ۱۴۰۰ به جای امیر نصیرزاده منصوب شدید و از قبل جانشین فرماندهی بودید. اوضاع الان چگونه است؟ صحبت های شما را مرور میکردم گفته بودید خیلی قوی تر از قبل انقلاب هستیم. این حقیقت است یا شعار است؟
نیروی هوایی که طبق فرمایشات حضرت امام (ره) ملقب به نیروی هوایی الهی شده، واقعاً یک نیروی الهی است و تمام تلاش خودش را در دوران انقلاب، جنگ تحمیلی و بعد از آن انجام داده و خدا را شاکریم. الان وقتی ادعا میکنیم یک نیروی هوایی مقتدر هستیم ادعای ما بر این اساس است که هواپیماهای زمینگیر نداریم و هواپیماها و تجهیزات پروازی را سعی کردهایم به سامانه های روز دنیا تجهیز کنیم. الان تعمیرات سنگین کلیه هواپیماهایی که در اختیار نیروی هوایی است، توسط عزیزان ما در نیروی هوایی و در وزارت دفاع انجام می شود.
یعنی خارجی ها برای ما اورهال نمی کنند.
به هیچ وجه. این یکی از افتخارات جمهوری اسلامی ایران است. زمان قدیم کارکنان فنی ما اجازه دست زدن به هواپیما را نداشتند، اما الان به مرحله ای رسیده اند که اورهال ۱۰۰ درصد انجام می دهند. عزیزان ما در کشورمان، دانشمندان ما در کشور هواپیما می سازند، اینها یکی از کارهایی بود که نیروی هوایی انجام داد. سرآمد همه این کارها فرمایش حضرت امام بود و الان جهاد خودکفایی نیروی هوایی بهتر از گذشته در تمام عرصه های فنی سرآمد و جلو از همه قسمت هاست که فعالیت های ارزشمندی را انجام می دهد.
به صحبت های شما اشاره می کنم که گفته بودید قبل از انقلاب همه مستشاران خارجی بویژه امریکا برای ما کار می کردند. در صحبت های قبلی شما نیز وجود دارد که قبل از انقلاب بیشتر نیروی هوایی ما دست امریکایی ها بود. ما از جنگنده های آمریکایی و وسایل آمریکایی استفاده می کردیم. الان اوضاع ما چگونه است؟ آیا این چیزی که به نوعی الان می گویند به سمت شرق رفتیم، درست است یا اتکا به توان داخل زیاد شده است؟ الان صاعقه و کوثر را داریم و طراحی های دیگر نیز انجام می شود. در کنار آنها هواپیماهای دیگر کدام هستند؟ از نسل امریکایی ها چه چیزهایی داریم؟ از نسل روس ها چه چیزهایی را گرفتیم؟
ما تنها نیروی هوایی هستیم که هم از تجهیزات شرقی و هم از تجهیزات غربی استفاده می کنیم و همچنین هواپیمای بومی که خودمان ساختهایم. در زمان قبل از انقلاب هواپیمای F۵، F۴، F۱۴ و هواپیمای بوئینگ ۷۴۷، ۷۰۷، C۱۳۰، هواپیمای F۲۷ فلنشیپ و غیره هواپیماهایی بود که قبل از انقلاب خریداری شده بود. اینها هواپیماهای امریکایی هستند و ۱۰۰ درصد هواپیما آمریکایی بود. ولی الان به قول فرمایشات امیر فرمانده محترم ارتش، الان از این هواپیماها فقط یک پوسته داریم و درون این هواپیما خیلی از تجهیزات اساسی را دانشمندان ما تعویض کردند و به علم روز درآوردند.
الان سیستم های سلاح، سیستم های ناوبری، سیستم های رادار وتمام آنها که مهمترین قطعات هواپیما هستند توسط صنعتگران ما تعویض می شود و با علم روز در هواپیما سوار شده و استفاده می کنیم. بعد از جنگ تحمیلی هواپیمایی که از بلوک شرق خریدیم میگ ۲۹ و سوخوی ۲۴ بود و من خودم بعد از هواپیمای F۵ که پرواز کردم خلبان سوخو ۲۴ بودم.
دوره ای که در روسیه دیدید؟
نه. در روسیه دوره های شبیهساز میرفتیم، ولی آموزش سوخو را توسط اساتید خودمان که در روسیه آموزش دیده بودند، گذراندیم و به ما تعلیم دادند. الان باز هم شبیهسازی که عرض می کنم در جهاد خودکفایی ما شاهکار کرده است؛ طوری که جهاد خودکفایی ما قطب شبیهساز در منطقه شده است.
این شبیه ساز را کشورهای محدودی دارند؟
بله.
هر کشوری نمی تواند بسازد، ما چندمین کشور هستیم؟
هواپیمایی که ما داریم تمام ساختیم. الان دو هواپیمای شرقی گرفتیم و اعلام نیاز کردیم که نیاز به هواپیمای داخلی داریم. هواپیمای صاعقه را ساختیم که حدود ۴ سال است افتخار سربازی در پایگاه تبریز را داشتم، این هواپیما در آنجا پرواز می کند. هواپیمای کوثر هم رونمایی شد که خط تولید آن در وزارت دفاع با کمک عزیزان در نیروی هوایی است.
یعنی صفر تا صد ساخت ایران است؟
بله. هواپیمای کوثر صفر تا صد کار ماست. الان به خط تولید رسیده و در آتی نزدیک نیروی هوایی تجهیز به این هواپیمای بومی می شود که یک هواپیمای بسیار خوبی است، هواپیمایی است که بمب افکن ... است که ما می توانیم از آن در جهت رزمی و آموزشی استفاده کنیم.
در مورد شبیهسازها، جهاد خودکفایی ما کار بسیار زیبایی کرد و اخیراً رونمایی کردند که یکی از ابرپروژه هایی بود که در نیروی هوایی به دست جهادگران نیروی هوایی ساخته شد، هواپیمای شبیه ساز ایلیوشین ما بود که یک کار بسیار ارزشمند بود. هواپیمای سوخو ۲۴ که من با آن پرواز می کردم چندین سال بخاطر طی دوره شبیهساز به کشور دیگر می رفتیم و الان چند سالی است که این شبیه ساز ساخته شده که به دست عزیزان در جهاد خودکفایی.
این سوال ایجاد می شود که الان عربستان، امارات، کشورهای خلیج فارس تجهیزات ویژه به روز از آمریکایی ها می گیرند. آیا توان آنها با توجه به خریدی که می کنند و تحریم ندارند، بالاتر از ماست یا خیر؟
من یک مثال می زنم، بهترین ماشین دنیا را در اختیار شما قرار دهند ولی رانندگی بلد نباشید، می توانید از این ماشین استفاده کنید؟ در دوران جنگ تحمیلی مگر به صدام کمک نکردند؟ مگر مدرنترین هواپیماهای دنیا را در اختیار او قرار ندادند؟ خیلی ها از خلبان های آنها یک موشک از بغل گوش آنها رد می شد هواپیما را ترک می کردند. آن قدرت و ایمانی که در وجود خلبان های ایرانی است باعث می شود آنها را قدرت منطقه قرار داده است و تجهیزاتی که توانستیم روی آنها کار کنیم و آنها را به روز انجام دهیم.
بله، امارات هواپیما زیاد دارد اما مطمئن باشید آن اعتقاد و تخصصی که خلبانان ایرانی دارند در وجود آنها نیست. هیچ یک از کشورهای منطقه ما که هواپیمای شکاری دارند، خودکفا نیستند و از کشورهای دیگر استفاده میکنند، از کارکنان فنی، نفرات دیگر کشورها دیگر استفاده می کنند. انقلاب اسلامی برای ایرانیان یک نعمت بود که باعث شد روی پای خود بایستیم.
در قضیه پهپادها هم بنا به صحبت هایی که از شما می خواندم به فناوری های پیشرفته در قضیه پهپادی رسیدیم و حتی آموزش به کشورهای دیگر می دهیم و حتی می توانیم تکنولوژی آن را صادر کنیم. در ارتش یک مرکز ویژه برای این امر تشکیل شده است. در این زمینه چقدر پیشرفت داشتید؟
همانطور که گفتید، قطب پهپاد ارتش در خصوص آموزش عزیزان در کل ارتش جمهوری اسلامی برعهده نیروی هوایی است، به دلیل اینکه تخصص پروازی داشتیم و الان دانشکده پهپاد را راه اندازی کردیم و آموزش می دهیم. از مقوله پهپاد شناسایی وارد پهپاد عملیاتی شدیم، توانستیم پهبادها را به مهماتی کنیم که به دست صنعتگران ساخته شده و بمب ها و موشک های نقطه زن که در رزمایش ها استفاده می کنیم، از قائم یک و ۵ استفاده می کنیم. قائم ۵ یک بمبی بود که توسط وزارت دفاع از الماس استفاده شده و موشک گریزپایی بود که توانستیم با کمان ۱۲ آن را فایر کنیم و دقیقاً به هدف خورد و یکی از کارهای ارزشمند بود.
توانستیم در سال گذشته یک رزمایشی انجام دادیم که اولین مرحله بود که از رزمایش های سنتی رد شدیم. یکی از کارهای ارزشمند این رزمایش بود. کنترل فرماندهی ما در آن رزمایش این بود که توانستیم در هوا هدف هواپیمای جنگی را از تهران تغییر دهیم. امکان دارد، در یک لحظه یک هدف برای ما مهمتر باشد و باید آن را مورد اصابت قرار دهیم. این تکنولوژی را رسیدیم که در لحظه هدف مورد هدف هواپیمای شکاری را تغییر دهیم.
الان تجهیزاتی که در پهپادها استفاده می کنیم نسبت به قبل چقدر پیشرفت کرده است؟
الان ادعا میکنم که در پهپاد از دنیا عقب نیستیم و تجهیزات به روز دنیا را استفاده می کنیم. جالب این است اکثر اینها به دست عزیزان در کشور ساخته شده است. همه کارهایی که می کنیم تجهیزات دفاعی است. دکترین ما دفاعی است و هیچ چشمداشتی به کشوری نداریم و فقط می خواهیم کیان کشور خود دفاع کنیم.
این هم که حتی در رزمایش ها استفاده کردید تجهیزات غایت و نهایت نیست؟
نخیر، اصلا. هیچ زمان یک مربی تمام فن های خودش را رو نمی کند. یکی را برای خودش نگه می دارد. پس ما هم یکسری از تجهیزات خود را برای روز مبادا نگه می داریم. همه کشورها این قاعده را دارند. این چیزی نیست که بخواهیم پنهان کنیم. این اصول تمام دنیاست.
کمان ۱۹ و ۲۲ را هم در راه دارید؟
بله. روی اینها داریم کار می کنیم و دو تست آزمایشی هم رفته و منتظریم به مرحله نهایی برسد.
کمان ۱۹ آزمایشی رفته است؟
یکی از این دو تاست که نمیتوانیم بگوییم؛ پروسه ای دارد و باید مورد تصویب قرار گیرد.
تست آزمایشی که انجام شد موفقیت آمیز بود؟
بله. پرواز کرد و بالا رفت و برگشت. یک چیز عالی است.
با تجهیزات؟
بله. با تجهیزات بود. در آتی نزدیک رونمایی خوبی در این زمینه انجام می شود.
چه زمانی احساس می کنید این رونمایی انجام می شود؟
زمانش را نمی توانم بیان کنم. زمان بستگی دارد کار چه زمانی تکمیل شود.
در رزمایش اصفهان دو هدفگذاری داشتید. یکی استفاده از نیروهای جوان بود که برای قضیه گام دوم تاکید داشتید که جوان ها را بکار بگیرید و دیگری هم تجهیزات بومی بود. از آن رزمایش هم بگویید
همان کار را ۱۰۰ درصد در آخرین رزمایش انجام دادیم، چون باید به جوانان اعتماد داشته باشیم. باید جوانان را پای کار بیاوریم. در فرمایشات حضرت آقا در گام دوم انقلاب نوک پیکان جوانان هستند. پس باید به جوان ایرانی اعتماد کرد ما اعتماد کردیم و جواب خوبی گرفتیم. در رزمایش ها به سمتی می رویم که از تجهیزات و مهمات و سلاح هایی استفاده کنیم که تمامی ساخت کشور ما باشد.
یک بخشی از رزمایش اصفهان را به شیراز رفتید که برای قضیه چتربازان...
بله. آن رزمایش دیگری بود که در شیراز انجام شد و آن در جنوب کشور بود. نیروی زمینی قهرمان ما در جنوب یک طرحی داشت که آسمان پر از چترباز شد. به جرات می گویم بعد از انقلاب این اولین مرحله ای بود که این میزان چترباز را توانستیم همزمان در منطقه پیاده کنیم. جا دارد از خلبان عزیزی که حرف من را گوش کردند، تشکر کنم. با کنترلی که انجام دادیم در زمانی بلند شدند که هوا میش و گرگ بود، یعنی دم دم روشنایی بود که رفتند و همزمان با یک مدیریت خوبی که انجام دادند پرواز فُرمیشن عالی که توانستند آن تعداد چترباز را در منطقه جاسک روی هوا به پرواز در آورند. هر زمان آن لحظه را می بینم احساس غرور عجیبی می کنم.
هماهنگی با نیروی زمینی ارتش را هم نیاز داشت؟
بله. انجام این کار زمان زیادی برد. الان صحبت یک دقیقه ای می کنیم. چند ساعت بریفت، چند ساعت توجیه عملیاتی است و هماهنگی ها باید دقیق باشد.
آخرین تهدید هوایی که داشتیم چه زمانی بود؟
نداشتیم.
یعنی در این مدت ۶ ماه اخیر اتفاقی نیفتاده که هواپیماها بلند شوند؟
نه، ما همیشه اسکرامبلهای ما آماده هستند و اگر پروازی باشد ولی تهدید هوایی نبوده است. مثلاً یک هواپیما آمده و شاید اطلاعات را دیر به ما دادند. هواپیماهای ما آمدند و اسکورت کردند و بعد از چند لحظه گفتند شناسایی شد و توانست عبور کند، ولی هواپیمای شکاری و جنگنده ای که وارد کشور شود، نداشتیم.
این اتفاق را باز کنید و بیشتر توضیح دهید.
این قانون دنیاست که هواپیمایی بخواهد وارد حریم هوایی کشوری شود زمانی به سیستم هوایی ما اطلاع می دهند. شاید به دلیلی با تاخیر اطلاع داده شد یا این هواپیما زودتر وارد حریم هوایی کشور شد، پدافند هوایی ما آماده و هوشیار است. سریع آن هواپیما را پیکآپ می کند و از ما درخواست اسکرامبل می کنند و در پایگاه های ما هواپیماهای ما ۲۴ ساعته آماده هستند. پدافند هواپیما را بلند می کند و به سمت آن هواپیما هدایت می کند. شناسایی می کنند و وقتی شناسایی می شود هواپیماهای ما برمی گردند. این امر عادی است.
این فراوان اتفاق می افتد؟
خیلی به ندرت اتفاق می افتد.
آخرین باری که پیش آمده بود؟
من فکر می کنم از ماه گذشته یک بار انجام شد و اینترسنت کردند و هواپیما شناسایی شد و هواپیما ما برگشت و آن هواپیما به مسیر خودش ادامه داد.
هواپیمای مسافربری بود؟
هواپیمای باربری بود.
برای کجا بود؟
به یاد ندارم برای کدام کشور بود.
آمریکایی ها نسبت به فضای ما چگونه هستند؟ آیا اخطار لازم را گرفته اند که به حریم ما با حساب و کتاب نزدیک شوند؟
اصلاً نزدیک نمی شوند. آنها خیلی دقت دارند. می دانند با ایرانی نباید شاخ به شاخ شوند، چون می دانند ما اصلاً در مقابل کشور خود کوتاه نمی آئیم.
رژیم صهیونیستی چطور؟ تهدید بالقوه ای برای ما حساب می شوند؟
ما همیشه باید در مقابل این رژیم هوشیار باشیم. به فرمانده ها می گویم باید با یک چشم بخوابید. هر فرمانده پایگاه این طور است و هر لحظه باید آمادگی داشته باشند که هواپیما اگر اسکرامبل زدند، او پای هواپیما باشد و کنترل عملیاتی داشته باشد. ما همیشه آماده هستیم. هر رژیمی با هر نامی باشد که بخواهد به خاک کشور ما نزدیک شود ما با آن برخورد می کنیم.
اینکه می گویید فرماندهان باید با یک چشم بخوابند تاکنون شده امتحان کنید؟ یکباره نصفه شبی یا شبی زنگی بزنید؟
بالاخره اذیتشان می کنیم. نصفه شب، شب، صبح زود باید سریع پاسخ دهند و پای کار باشند. اینطور هستند و تا الان نشده تماسی بگیریم و آنها با تاخیر جوابگو باشند.
میانگین سنی خلبان شکاری ما چند سال است؟
محاسبه نکردم، ولی بدنه نیروی هوایی ما از جوان ترین نیروهای جمهوری اسلامی است.
بیان کردید با توجه به کوچ تکفیری در سمت شرق کشور نیاز به صدای غرش هواپیما در منطقه به صدا درآید تا همه آنها حساب کار دستشان بیاید.
من یک خاطره تعریف کنم، ۴ سالی که در تبریز بودم در یکی دو ماه از سال مسیر جهت باد هواپیما عوض میشد و مسیر پروازها به سمت شرق بود. یک روز در دفتر نشسته بودیم و نمی دانم شماره مستقیم دفتر ما را از کجا پیدا کرده بودند، خانمی پشت تلفن بود. تیکآف های ما صبح زود بود. پروازها برای تمرینات انجام می شد. این خانم گفت چرا این موقع صبح پرواز می کنید و ما را از خواب بیدار می کنید؟ من هم خیلی آرام گفتم من از فردا می گویم پرواز نکنیم، اگر ما پرواز نکنیم امکان دارد غرض هواپیمای دیگران روی سر شما باشد. گفت نه! همین شما پرواز کنید، غرض هواپیمای شما بهتر از غرش هواپیمای دیگران است.
اصلاً یک پایگاه هوایی حتی آن شهری که نزدیک پایگاه است با صدای هواپیما زنده می شود. من نمی توانم این را بیان کنم، بلکه باید چند روزی در آن شهر باشید و آن سروصدا را متوجه شوید و بدانید که غرش هواپیما باعث انرژی می شود. در تبریز یک روز سردار کارگر تشریف آورده بودند، استقبال ایشان رفتیم و یک جمله ای گفتند که ما در زمان دفاع مقدس زمانی که جنگنده های شما از روی سر ما با ارتفاع پائین با غرش رد می شد، انرژی می گرفتیم و دعا می کردیم و وقتی برمیگشتند تا چند روز بمب انرژی بودیم. یعنی تا این اندازه روحیه به رزمنده می داد. این غرش در مناطقی که نیاز داریم باید باشد تا این صدا را بفهمند.
پایگاه شرق کشور ما کجاست؟
در مشهد، بیرجند پایگاه داریم.
این صدای غرش را دشمنان در آنجا می شنوند؟
بله. ان شاالله می شنوند.
عملیاتی در خاک افغانستان داشتید؟
نخیر. عملیاتی نداشتیم چون نیازی نیست. اگر نیاز باشد ما آماده هستیم البته ما باید همیشه آماده باشیم.
اورهال میگ ۲۹ را برای نخستین بار در تبریز انجام دادید؟
نه، برای اولین اورهال را در تبریز انجام ندادیم. اورهال میگ ۲۹ در دو مرحله انجام می شود. مراحل آخر که ۱۶۰۰ ساعته بود که از زمانی که فرمانده پایگاه بودم، امیر شاهصفی فرمانده بودند و گفتیم می خواهیم اورهال ۱۶۰۰ را می خواهیم اینجا انجام دهیم. گفتند خیلی مراقب باشید چون حال سنگینی است. آذری ها واقعاً توانمند هستند. این اورهال ۱۶۰۰ را انجام دادند و اولین پرواز بعد از اورهال بدون هیچ اشکالی انجام شد. این یکی از افتخارات بود. در تهران اورهال قبلاً انجام شده بود. نمی توان گفت در تبریز اولین اورهال انجام شد. اولین اورهال ۱۶۰۰ ساعت در تبریز انجام شد در زمانی که من مسئولیت داشتم.
چه شد که فرمانده نیروی هوایی ارتش شدید؟ دو سال جانشین بودید.
من سه سال جانشین بودم. امیر نصیرزاده که عرض سلام دارم خدمت این فرمانده دانشمند و عالم که الان مسئولیت بسیار بزرگی دارند، ایشان خودشان پیشنهاد به فرماندهی ارتش پیشنهاد کردند. بعنوان جانشین ایشان بودم. سه سال جانشین بودم و امیر نصیرزاده که به جایگاه بالاتر ارتقا یافتند، با پیشنهاد ایشان و تصویب فرماندهی محترم ارتش جمهوری اسلامی ایران این سرباز را لایق دانستند و به محضر حضرت آقا معرفی کردند. حضرت آقا حکمی که به من دادند به گفته عزیزانی که دستاندرکار بودند یکی از سنگینترین حکم ها بود که دعا کنید ما پیش فرمانده کل قوا روسفید شویم.
از چه جهت سنگینترین حکم بود؟
چند مسئله در این حکم اهمیت دارد، هر چند همه مسائلی که بیان می شود اهمیت دارد ولی چندین مسئله اهمیت بیشتری دارد. یک اینکه نیروی هوایی باید توان مقابله با تهدیدات هوایی در هر سطحی که باشد را داشته باشیم، دو اینکه باید روی نیروی انسانی خیلی سرمایه گذاری کنیم. دستور دادند نیروی هوایی باید نیروی انسانی دانشمند تراز جمهوری اسلامی را داشته باشد و تلاش میکنیم به فرمایشات حضرت آقا لبیک بگوئیم. تمام تلاش ما این است که آن حکم را بتوانیم روی چشم بگذاریم و محقق کنیم.
الان اگر نمره ای بخواهید به نیروی انسانی از جهت خلاقیت، علم و دانش آنها از ۱۰۰ بدهید، چه نمره ای می دهید؟
با کمال قدرت می گویم نمره ۱۰۰ می دهم. اعتقاد به نیروی انسانی خودمان دارم. بچه های ما خواستند و توانستند. بچه های نیروی هوایی هر کاری بخواهند می توانند. نه تنها نیروی هوایی بلکه کل عزیزان جوان ما در کشور در هر صحنه خواستند و توانستند. آنهایی که پای کار بودند و کاری را خواستند توانستند انجام دهند.
الگوی شما در نیروی هوایی چه کسی است؟
حقیقتاً به شهید بابائی خیلی اعتقاد دارم. یک خاطره ای از ایشان دارم. دانشجو بودم ایشان با همان هارنس و لباسی که بر تن داشتند از پرواز می آمدند به دانشکده می آمدند و به ما سر می زدند. همیشه آرزو داشتیم که یک روز می شود بابائی شویم. شهید بابائی مرد بزرگی بود. بابائی شدن خیلی سخت است. شهید اردستانی هم واقعاً یک مرد بزرگ بود و ایشان هم به دانشکده می آمد و با ما شوخی می کرد و مشت به شکم ما می زد و می پرسید دوست دارید چه هواپیمایی بروید. همیشه سوال می کرد. این مزاح بین خلبان ها بعنوان کرکری وجود دارد. وقتی گفتم دوست دارم برای F۵ بروم، تحسین کرد چون او نیز خلبان F۵ بود. همه خلبان های ما محبوب و عالی هستند و تمام هواپیماها برای ما یکی است. من در مسندی هستم که هیچ فرقی برای من نمی کند.
بعنوان فرمانده نیروی هوایی ارتش خطاب به کسانی که برای تهدید حریم هوایی ما فکر می کنند چه پیامی دارید؟
این فکر را از ذهنشان بیرون کنند. نیروی هوایی ایران آماده، سرحال در مقابل هر نوع تهدیدی است و بهتر است خودشان را به دردسر نیندازند و فکر تهدید آسمان جمهوری اسلامی را از ذهن خود بیرون کنند، چون ضربه ای می خورند که فکر آن را نمی کنند.
متولد ۱۳۴۴ در رفسنجان هستید.
بله.
پدر چه کاره بودند؟
کشاورز بودند.
پسته؟
بله.
وضع شما خوب بود پس.
نه. زندگی ما معمولی بود.
پدر در قید حیات هستند؟
نخیر. در سال ۹۲ فوت کردند.
خدا رحمت شان کند. مادر چطور؟
مادر در قید حیات هستند.
خدا انشاالله حفظ شان کند. مادر خانه دار بودند؟
بله. از سادات و خانه دار هستند.
مادر شهرستان هستند؟
بله. الان دو سالی به کرمان آمدند چون اخوی های من در کرمان هستند، نزدیک آنها آمدند.
شما کرمان می روید؟
بله. هم به کرمان و هم رفسنجان می رویم و سر می زنیم.
هنوز اتصالات شما برقرار است.
بله. ما خانواده دوست هستیم. من هر روز با مادرم تماس دارم.
خدا انشاالله ایشان را حفظ کند. چند خواهر و برادر هستید؟
ما ۵ برادر بودیم که شاید ۷-۶ ماه پیش یکی از برادرها فوت کرد. دو خواهر دارم.
فقط شما ارتشی شدید؟
بله. فقط من ارتشی شدم. من بچه سوم هستم. یک برادر و یک خواهر بزرگتر از خودم دارم و اخوی که فوت کرد دو تا بعد از من است. متولد ۵۱ بود و سرطان داشت و فوت کردند.
خدا رحمتش کند؛ بقیه برادرها چه شغلی دارند؟
یکی از برادرها مهندس معدن است، دیگری کار کشاورزی انجام می دهد و یکی هم کار آزاد دارد.
همشیرهها چطور؟
همشیره بزرگ من تقریباً سمت مادری کل خانواده را دارد، مدیریت خوبی دارد و ارتباط او با خانم های ما برادرها خیلی خوب است. ایشان هم نوه دارد. یک خواهر من هم در مشهد زندگی می کند و او هم سه اولاد بزرگ یک پسر و دو دختر دارد.
چه سالی ازدواج کردید؟
من الان ۲۵ سال است که ازدواج کردم.
یعنی سال ۷۵ ازدواج کردید.
بله.
* چطور آشنا شدید؟
خانم من از بستگان شوهرخاله ام بودند. یک دل نه صد دل، عاشق شدیم. خانواده خانم من و اصفهانیها کلاً افراد محتاطی هستند. با توجه به شغل من کمی ... من شوخی می کنم که اگر از زن شانس ندارم از مادرزن شانس دارم. (میخندد) خانم من خیلی خانم خوبی است. روی شغل ما حساسیت داشتند و چند مدتی ما را اذیت کردند و بعد دیدند پیله هستیم. پدرخانم من یک فرهنگی قدیمی است، الان ۹۱ سال است و با این سن، ماشاالله مغز او هنوز مثل کامپیوتر کار می کند. مادرخانم من از او بهتر است. در ۲۵ سال یکبار بین ما کدورت ایجاد نشده است.
چند فرزند دارید؟
من دو فرزند دارم. یک دختر و یک پسر دارم.
چند ساله هستند؟
دخترم امسال فوق لیسانس قبول شده است. فعلاً تحصیل می کند.
هنوز داماددار نشده اید؟
نخیر، هنوز زود است.
تفریح آقای واحدی چه است؟
الان صبح تا شب کار می کنیم و تفریحی نیست ولی کلاً اهل کوه رفتن با خانواده هستم اگر وقت کنم.
اهل فیلم و سریال دیدن هستید؟
زیاد اهلش نیستم. هیچ فیلمی هم به یاد ندارم، کارگردانی هم نمی شناسم، برعکس پسرم که تمام فوتبالیست ها را می شناسد من اهل فیلم و سریال نیستم.
فیلم سینمایی منصور هم ندیدید؟
فیلم منصور را در روزی که به محل تولید فیلم دعوت کردند، در خیابان ولیعصر (عج) موسسه اوج بود با امیر نصیرزاده و امیر بقایی رفتیم و فیلم را دیدیم. بعد از آن فیلم را در سینما ندیدم.
فیلم چطور بود؟
بد نبود، خیلی هم خوب نبود.
چطور؟
یعنی نتوانست آن شخصیت واقعی شهید ستاری را نشان دهد.
فضای سیاسی کشور را دنبال می کنید؟
ارتشی که سیاسی نیست.
رفسنجانی ها آقای هاشمی را خیلی دوست دارند.
بله، دوست دارند یعنی نمی توانند از ایشان بگذرند. این تعصبی است که وجود دارد، هر شهری به فرد همشهری خودش تعصب دارد.
با ایشان دیدار داشتید؟
بله.
خاطره ای دارید؟
خاطره خاصی از ایشان ندارم. دیدار با هم داشتیم.
دیدار خصوصی بود؟
نه، با پدرم خدمت ایشان رسیده بودیم. من بچه بودم. ارتباط ایشان با خانواده ما خوب بود. پدربزرگ پدر و مادر من روحانی بودند.
و حاج قاسم؟
یک خاطره ازاین بزرگوار دارم. من ایشان را ابرمرد جمهوری اسلامی می دانم. من خودم این لقب را به ایشان دادم و بزرگترین مردی که در جمهوری اسلامی تا الان بوده، ایشان بود. یکبار مراسم شهدای هواپیمای ۷۰۷ بود که حاج قاسم شهید قجاوند ما را یک شهید بابائی دیگر خواندند چون با این خلبان ها در پروازهای مختلف بودند. ایشان در مراسم تشریف آوردند از جلوی مسجد با امیر نصیرزاده به استقبال ایشان رفتم. به ایشان گفتم من کرمانی هستم. گفتند ما خلبان شکاری هم در کرمان داریم. حتی دست من را گرفتند و تا داخل مسجد با هم آمدیم.
حضور ارتش و کمک ارتش به نیروهای جبهه مقاومت را امیر نصیرزاده در این برنامه عنوان کردند. چه کمک هایی شده است؟ عنوان می کردند شهید حاج قاسم خیلی نقش نیروی هوایی ارتش را در این زمینه موثر دیده بودند.
بله. طبق فرمایشات حضرت آقا که اعلام کردند در جبهه مقاومت موفق بودیم. بیش از آن را اجازه صحبت نداریم. هر زمان مصلحت بود، مسئولین صحبت خواهند کرد ولی واقعاً نیروی هوایی موفق بود و آن ماموریتی که به آن واگذار شده بود، در همه زمینه ها انجام داد و حاج قاسم چندین بار این را اعلام کرد.
شهید در حوزه جبهه مقاومت دادید؟
نه، پروازی نبود. از خلبان ها شهید ندادیم.
ولی من شنیدم در رساندن آذوقه به محاصرین و غیره کمک هایی شده است.
آن کسانی که باید بگویند این مسائل را توضیح می دهند. ما مجاز به بیان خیلی مسائل نیستیم. طبقه بندی است و به موقع این مسائل توضیح داده می شود.
ارتشی ها خیلی به طبقهبندی پایبند هستید.
همین است که توانستیم دیسیپلین را حفظ کنیم. این را آموزش دیدیم. اگر ارتش دارای دیسیپلین و مقررات نباشد، موفق نیست. یکی از اساس موفقیت ارتشی ها، نظم و انضباط و دیسیپلینی است که دارند. سال هاست که هیچ وقت نتوانستم یک ساعت بعد از ساعت ۵ صبح بخوابم. هر ساعتی بخوابم یک ربع به پنج بیدارم.
موقع از انقلاب ۱۳ ساله بودید؟
بله.
کار انقلابی انجام می دادید؟
اتفاقاً من حضور داشتم. خاطره خوبی در زمان انقلاب دارم. ما در راهپیمایی ها شرکت می کردم، جزو انجمن اسلامی بودم. ما سینمای رفسنجان که یک سینما بود، یک محمد بتشکن داشتیم که به این دلیل بتشکن می گفتند چون وسط شهر رفسنجان مجسمه شاه بود و او طناب انداخت و مجسمه را پائین انداخت و تیراندازی کردند و به اسم محمد بتشکن شد، می خواست از کانال کولر بنزین به داخل سینما ببرد. ما مامور بودیم از کانال برویم. بنزین را داخل سینما بردیم و برگشتیم. من نسبت به بچه های همسن خودم درشت تر بودم.
دستگیر نشدید؟
نخیر. ۳-۲ بار کتک خوردم و حسابی خدمت ما رسیدند. شب ها در مسجد جامع می رفتیم، آقای هاشمیان امام جمعه رفسنجان بودند، در اکیپ اینها بودیم.
ایشان شوهر خاله آقای هاشمی بودند
بله. بسیار شوخ بودند و ارتباط ایشان با پدر من هم دوستانه بود و در مکه آشنا شدند و داستان مفصلی دارند. اکیپ ما دارودسته آقای هاشمیان بودیم. آن زمان این منافقین هم در اوایل انقلاب حضور داشتند. یک روز کاغذهای اینها را آتش زدیم و اینها فهمیدند کار ماست. ما از مسجد خارج می شدیم، خانه پدربزرگم در کوچه پشت مسجد بود. ما را گیر آوردند و حسابی خدمت ما رسیدند. طوری زدند که بیهوش شدیم.
یعنی اعلامیه های منافقین را آتش زدید؟
بله. ما ۳-۲ نفر بودیم که من را گیر آوردند که کتک حسابی از آنها خوردیم.
اوایل انقلاب بود؟
بله. اینها حضور داشتند و بعد بیرون رفتند.
چطور تشخیص دادید اینها همراه انقلاب نیستند؟
با آقای هاشمیان بودیم و ایشان این مسائل را کامل می دانست.
مسابقات والیبال رفته بودید و یکی از اقوام به شما گفت که برای خلبانی اسم نویسی می کنند.
بله. اطلاعات شما بسیار قوی است. دیپلم گرفته بودم. یکی از بستگان مادرم بود و فامیلی ایشان قاضی زاده هاشمی بود که رفسنجان بودند و پدر ایشان به کرمان منتقل شد. از من یک سال عقب تر بود. من دیپلم گرفته بودم و او سال قبل من بود. ما تیم والیبال رفسنجان بودیم. برای مسابقات والیبال به کرمان رفتم. گفت دانشکده خلبانی امروز آگهی زده است. من هم آگهی را دیدم و ۵۰ تومان باید به حساب می ریختیم. در میدان باغ کرمان بود و پول را واریز کردم و عکس و کپی شناسنامه در کیفم داشتم و ثبت نام کردم. معاینات خلبانی را انجام دادیم و به عشق پرواز خود رسیدیم.
معماری هم قبول شده بودید؟
بله. من خیلی به خلبانی علاقه داشتم.
در سال ۶۳ وارد دانشکده خلبانی شدید.
بله. در بهمن ماه وارد شدیم ولی تاریخ ما اسفند ۶۳ شد که وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شدیم.
سال چهارم جنگ بود.
بله.
برای جنگ اعزام نشدید؟
زمانی که آماده شدیم جنگ تمام شده بود. یکسری ماموریت ها بعد از جنگ انجام می شد، اساتید بعنوان شماره دو میبردند.
با کدام اساتید می رفتید؟
استاد رحیمی که الان در تبریز هستند. یکی از استادان ما بودند که با ایشان چند ماموریت انجام دادم.
بعد از آن اولین مسئولیتی که گرفتید چه بود؟
گردان پروازی ... خاص داشتیم ولی در پایگاه شیراز نفر دو بازرسی بودم و بعد از شیراز به تهران منتقل شدم به بازرسی نیروی هوایی آمدم. بازرسی نیروی هوایی را از پله اول شروع کردم و تا جانشین بازرسی نیروی هوایی شدم. بعد از این امر فرمانده پایگاه تبریز شدم.
بازرسی نیروی هوایی چه کاری انجام می دهد؟
بازرسی ستاد شخصی فرمانده نیرو است، یعنی تمام اتفاقاتی که می افتد فرماندهی به بازرسی می گوید و بررسی می شود. کار اساسی که الان برای آن تعریف کردیم، باید اقداماتی انجام دهد که مشکلی در زمینه نیروی انسانی، سرباز و پروازی نداشته باشیم. یعنی آگاهسازی پرسنل در تمام زمینه ها و اتفاقاتی که ممکن است برای آنها رخ دهد. از سانحه و رویداد برای کارکنان جلوگیری کند.
بعد فرمانده شکاری تبریز شدید.
بله. از جانشین بازرسی نیروی هوایی فرمانده تبریز شدم.
از همین جا اعلام می کنم به قول تبریزی ها آذربایجان اویاخدی ... افتخار به آذربایجانی ها می کنم و آذری ها را دوست دارم. از ته دل می گویم. بهترین دوستان من آذری هستند. ۴ سالی که در تبریز بودم بهترین دوران خدمتی من بود.
در حوادث مختلف نیروی هوایی ارتش باید آماده باشد اعم از سیل، زلزله و غیره. حتی در قضیه کرونا این آمادگی وجود داشت. در این حضور و در این مقاطع حساس چطور ظاهر شدید؟
در هر اتفاقی که در کشور می افتد باید در صحنه باشیم. در کرونا بیمارستان بعثت فعالیت می کرد و از همینجا خداقوت می گویم و دست تک تک آن عزیزان را می بوسم که در میدان بودند و در صحنه نبرد کرونا حضور داشتند و تمام امکانات و بخش های بیمارستان بعثت ما که از بزرگترین بیمارستان های کشور است، در اختیار بیماران کرونایی شهر تهران بود و تلاش خیلی خوبی کردند.
هیچ لحظه ای پا پس نگذاشتند، خیلی از بخش ها را بستیم تا به کرونا اختصاص یابد چون مردم نیاز داشتند. در حوادثی که اتفاق می افتد، نیروی هوایی آماده است. اتفاقی که در چابهار افتاد پایگاه من در صحنه بود. برای آقای کولیوند جالب بود که من خودم به ایشان زنگ زدم. یکی از دوستان من از اساتید دانشگاه تهران است و استاد من بودند، ذکر خیر بود و گفتند واحدی خودش تماس گرفت و برای ما هواپیما فرستاد. هیچ کوتاهی نکردیم. در چندین سورتی پرواز انجام دادیم، تمام محموله ها را انتقال دادیم. حتی در زمان زلزله که نیروی هوایی پای کار بود. نیروی هوایی در سیلی که آن سال در جنوب کشور آمد حتی امیر سیاری معاون هماهنگی ارتش که یکی از فرماندهان لایق و مرد ارتش جمهوری اسلامی هستند، به من دستور دادند و در ایام عید وسیله ای از آبادان برای لایروبی شمال می خواستند. من قول دادم که کمتر از دو ساعت و نیم هواپیما در آبادان مینشیند. هواپیما بعد از دو ساعت و ۲۰ دقیقه در آبادان لند کرد.
رابطهتان با همتای سپاهی سردار حاجی زاده، چطور است؟
واقعاً خوب است. یک بار شوخی کردند و به یکی از مسئولین گفتند اینها را داشتید و رو نمی کردید؟ ارتباط خیلی خوبی با سردار حاجی زاده داریم. رفت و آمد داریم. واقعاً به دیدن من آمدند و هدیه ای برای من آوردند که خیلی برای من ارزشمند است. یک کلمه «علی» بسیار بزرگ روی چوب، روی این علی آیات قرآن نوشته شده است. خیلی کار قشنگی است که در اتاقم گذاشتم.
خدا را شاکرم که ارتباط خوبی داریم و این دستور فرمانده کل قواست. یکی از دستوراتی که به من در حکمم دادند این بود که با مجموعه لشگری و کشوری تعامل داشته باشیم. باید این تعامل را گسترش داد. من همیشه می گویم ارتشی و سپاهی یک لشگر الهی است.
با هم رقابت هم دارید؟
رقابت سازنده خوب است و بدی ندارد.
در جاهایی از هم جلو بزنید مشکلی ندارید؟
دلخور نمی شویم، بلکه افتخار می کنیم. اگر آنها کار خوبی کنند ما افتخار می کنیم و اگر ما انجام دهیم مطمئنم آنها خوشحال می شوند. این برای ایران است.
با خانواده های نیروی هوایی چقدر تماس دارید؟
من هر جا می روم در جمع خانواده های پایگاه ها صحبت می کنم. یکی از ارکان اصلی توان عملیاتی نیروی هوایی، شما خانواده های محترم هستید. اگر خانواده ها محیط آرام را فراهم کنند که ما باید کمک کنیم این محیط فراهم شود، باعث میشود نیروی ما با فراغ بال و فکر آزاد سرکار بیاید و روی هواپیما کار می کند و خانواده نقش اساسی دارد.
من هم تمام تلاشم را کردم و تا الان ارتباط من خوب بوده است. با خانواده ها ارتباط خوبی دارم و به مشکلات آنها گوش می کنم و آنهایی که در توانم است را برطرف می کنم. یک توجه خاصی به خانواده شهدا دارم، چون این فرمایش حضرت آقا را قبول دارم که هر چه داریم از شهدا داریم.
از شما متشکرم. من خداحافظی میکنم اما آخر برنامه با دستخطی که امیر سرتیپ خلبان حمید واحدی برای ما خواهند نوشت، به پایان می رسد.
«با تشکر از دستاندرکاران برنامه بسیار خوب دستخط، از خداوند منان تقاضا دارم من و تمامی سربازان حضرت آقا را در اجرای اوامر ایشان موفق بدارد تا بتوانیم راه شهدای عزیز را ادامه دهیم.
با آرزوی موفقیت و سرافرازی ایران عزیز».